انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

انسان‌ها را بکشید، ولی میراث آن‌ها را نابود نکنید

رکسانا عظیمی برگردان معصومه خطیبی بایگی

«انسان‌ها را بکشید، ولی آثار آن‌ها را نابود نکنید. این آثار میراث بشری هستند.» ما در سال ۱۹۰۴ قرار داریم و رومن رولان (Romain Rolland)، نویسندۀ معروف قرن بیستم، این جمله را خطاب به گرهارت هوپتمن (Gerhart Hauptmann) نمایش‌نامه نویس می‌گوید، درحالی‌که آلمان به‌تازگی بلژیک را بمباران و شهر لوون (Louvain) را به آتش کشیده است. شنیدن این جمله از دهان یک انسان‌گرا سرشناس و صلح‌طلب پرشور بعید است؛ یعنی ارزش آثار روبنس‌ در شهر مشلان (Rubens de Malines) و گنجینه‌ها لوون که نماد ذوق و قریحه یک ملت هستند، از ارزش انسان‌ها بیشتر است؟ در زمان خودمان، گنجینه‌های شهر باستانی پالمیرا (Palmyre) در استان حمص سوریه باید بیشتر از جان مردم آن مناطق که با شلیک راکت تهدید می‌شوند، موردتوجه قرار بگیرد؟ پاسخ کاملاً واضح به نظر می‌رسد، اما تفاوت ظریفی در آن نهفته است. ورونیک گران پییر (Véronique Grandpierre) متخصص تاریخ بین‌النهرین می‌گوید: «باید انسان‌ها را نجات داد؛ زیرا آن‌ها توانایی بازسازی دارند. این انسان‌ها هستند که آثار تاریخی را به وجود می‌آورند و می‌توانند در آن‌ها تأمل کنند؛ اما از طرفی دیگر، این آثار و بناهای تاریخی هستند که انسان‌ها را می‌سازند. بشر با تکامل یافتن بین بناهاست که هویت جمعی خود را می‌سازد. یک اثر یا بنای تاریخی برای هیچ و پوچ از بین نمی‌رود. خاطره‌اش می‌تواند نقطه آغاز و تولد بنایی دیگر باشد. منظور از برتری بنا به انسان این است.»

این مسئله در سوریه اهمیت خاصی به خود می‌گیرد، سوریه‌ای که در آن از ابتدای درگیری‌ها در سال ۲۰۱۱، تخریب جزئی بناها یا تاراج شش منطقۀ بزرگ میراث جهانی خشم مردم را در سطح بین‌المللی برانگیخته است. در نوامبر ۲۰۱۳ جنگ بین ارتش سوری و آشوبگران موجب نابودی موزاییک‌ها و معرق‌کاری‌ها مسجد اموی دمشق شد. در مدت محاصرۀ حمص، در ژوئیه ۲۰۱۴، دژ تاریخی کردان (le krak des Chevaliers) به‌طورجدی در معرض شلیک‌های ارتش سوری قرار گرفت. در سال ۲۰۱۴، گنبد مسجد جامع اموی شهر حلب (la mosquée des Omeyyades d’Alep) توسط ارتش بشار اسد تخریب شد. سال بعد، سازمان دولت اسلامی (داعش) شهر باستانی پالمیرا را که نشانه اتحاد نمادین امپراتوری‌های فارس و روم بود، تخریب کرد. در همان موقع، حدود ۲۵۰ هزار نفر در این جنگ بی‌رحمانه جان خود را از دست دادند.

خانم هلا العبدالله (Hala Al-Abdallah)، عضو مجمع سوریه آزاد (Souria Houria) و سینماگر سوری درد جسمی شدیدی را به خاطر می‌آورد که هنگام تخریب پالمیرا احساس کرد. این واقعه برای او درست مثل پاک کردن خشونت‌آمیز خاطره‌ای جمعی بود؛ اما این امر مانع او نمی‌شود که نگوید «انسان سوری کوچک شمرده‌شده است». او می‌گوید «چیزی که عجیب است این است که کسی از ساکنان پالمیرا حرفی به میان نمی‌آورد.» دینا مَتَر (Dina Matar)، استاد مطالعات شرق و ‌آفریقا در دانشگاه لندن در شماره اکتبر ۲۰۱۵ مجلۀ روزنامۀ هنر (Art Newspaper) رویکرد مردم را در شبکه‌های اجتماعی عربی درباره تخریب پالمیر موردبررسی قرارداد. اکثر کاربران از توجه بیش‌ازاندازۀ جوامع بین‌الملل به میراث شوم و نادیده گرفتن وظیفه سنگین خود در مقابل انسان‌ها انتقاد کردند. بعضی از آن‌ها حتی تصویر کارت‌پستال پالمیرا را به خاطر می‌آورند که شهر تادمُر (Tadmor) را در پشت خود پنهان می‌کرد، شهری که زندان‌های اندوه‌بارش به خاطر شکنجه‌هایی که به مخالفان خاندان اسد تحمیل می‌شود، بسیار معروف است.

چرا تخریب و چپاول بعضی از بناها که جزئی از میراث جهانی هستند تا این حد احساسات مردم را برمی‌انگیزاند؟ به‌احتمال‌زیاد به این دلیل که یک اثر تاریخی در نوع خود بی‌نظیر است، درحالی‌که انسان‌ها به‌عنوان یک توده انتزاعی در نظر گرفته می‌شوند. به عقیده لورانس برتراند دورلئاک ( Laurence Bertrand-Dorléac)، تاریخ‌شناس هنر، یک بنا بیان‌گر تاریخ جمعی است و نه فردی. این امر تفاهمی سریع ایجاد می‌کند. این بناهای تاریخی که ما شناخت کمی از آن‌ها داریم، خیلی زود تبدیل به مکان‌های نمادینی می‌شوند که تخریب آن‌ها توجه مردم را در سطح جهانی جلب می‌کند، به‌طوری‌که همه آن‌ها را مثل آثار تاریخی خود می‌دانند.

این استدلال در فیلم دیپلماسی (Diplomatie)(2014) به کارگردانی وولکر شلوندورف (Volke Schlöndorff) در گفتگوی بین رائول نوردینگ (Raoul Nordling)، کنسول سوئدی و دیتریش فون شولتیتس (Dietrich von Choltitz)، فرمانده ارشد نظامی ارتش آلمان نازی در جنگ جهانی دوم هم مطرح می‌شود: کنسول سوئدی تلاش می‌کند به مقام بلند‌پایه نازی بفهماند که او با تخریب پاریس یک میراث مشترک بشری را نابود خواهد کرد. هرچقدر غارت و تخریب چیزی که متعلق به دیگری است، آسان است، به همان اندازه و حتی بیشتر دست‌درازی کردن به چیزی که بخشی از اموال خودمان است، دشوار به نظر می‌رسد. نکته جالب‌توجه این است که این فیلم با دادن نقشی افراطی به کنسول نوردینگ در نجات پاریس و بناهای تاریخی آن به نقش حیاتی که او در بعد انسانی ایفا کرده و باعث آزادی بیش از سه هزار نفر از زندانیان سیاسی شده‌، اشاره‌ای نکرده است.

به دلیل وجود تنش همیشگی بین ارزش زندگی انسان‌ها و ارزش حیات بناهای تاریخی، متخصصان میراث‌های جهانی در بیان توصیه‌های خود برای محافظت از آثار هنری چندان راحت نیستند. ژان لوک مارتینز (Jean-Luc Martinez)، رئیس موزۀ لوور پاریس، در مقدمۀ گزارشی تحت عنوان «پنجاه پیشنهاد برای محافظت از میراث بشری» که در نوامبر ۲۰۱۵ به رئیس‌جمهور فرانسه ارائه داد، بااحتیاط سخن می‌گوید. وی در این گزارش برای پرهیز از هرگونه «سوءتعبیر» توصیه می‌کند که برای اشاره به تعرض آثار تاریخی از عناوینی مثل «جنایت ضد بشری» یا «نسل‌کشی فرهنگی» استفاده نکنیم، بلکه در عوض عبارت «جنایت جنگی» را به کار ببریم.

وی به‌این‌ترتیب تأکید کرد که هرگونه اقدامی در جهت حفظ و نگه‌داری بناهای تاریخی، باید مرتبط باشد با برنامه اقدامی پاریس که در سپتامبر ۲۰۱۵ برای کمک به قربانیان خشونت‌های قومی یا مذهبی در خاورمیانه ارائه شد. به‌عبارت‌دیگر، محافظت از میراث جهانی منافاتی با محافظت از افراد غیرنظامی ندارد. وی در این خصوص می‌گوید: «ازلحاظ اخلاقی واقعاً بی‌انصافی است که به‌ناحق، یک برنامۀ اقدامی در خصوص مسائل میراث فرهنگی و تاریخی به‌گونه‌ای تعبیر شود که گویا حیات «یک‌مشت سنگ فرسوده» برای کشور فرانسه مهم‌تر از زندگی انسان‌هاست.» سرزنشی که یونسکو خیلی خوب آن را می‌شناسد. ایرینا بوکوفا (Irina Bokova) رئیس این سازمان بین‌المللی می‌گوید: «در آِغاز جنگ سوریه که اکنون ۵ سال از آن می‌گذرد، صحبت کردن دربارۀ محافظت از میراث تاریخی بسیار دشوار بود. کسی نمی‌خواست به حرف ما گوش کند. بسیج مردم طول کشید.»

از زمان تصویب مادۀ ۲۷ قرارداد لاهه در سال ۱۹۰۷، در بخش نبردهای مسلحانه، جامعۀ بین‌الملل برای محافظت از آثار هنری دشمن زحمت زیادی را متقبل شده است. در قرارداد – ۱۹۴۵ که به تأیید ۱۱۵ کشور رسید، رهنمودهای زیادی خطاب به کشورهای در حال جنگ ارائه شد. بر اساس این کنوانسیون، هرگونه تخریب و تعرض عمدی به بناهای تاریخی، هنری یا باستانی جنایت جنگی محسوب می‌شود. دربند ۴ این قرارداد بین‌المللی، هر یک از کشورهای عضو متعهد شدند که به اموال فرهنگی دیگر کشورها عضو قرارداد، درست به‌اندازۀ اموال فرهنگی سرزمین خود احترام بگذارد و در صورت بروز جنگ مسلحانه از هرگونه اقدام دستگاه‌های اجرایی یا برخوردهای فوری که منجر به نابودی یا تخریب این اموال شود، جلوگیری کنند و از هرگونه عمل خشونت‌آمیز نسبت به این آثار ممانعت به عمل‌آورند. در طول زمان به‌خصوص در اکتبر ۲۰۰۳ مجموعه‌ای از قراردادها در خصوص نابودی میراث فرهنگی در سطح بین‌المللی به این منشور اضافه شد.

فرانسوا اولاند در هفتادمین اجلاس عمومی یونسکو در نوامبر ۲۰۱۱، باهدف اجرایی کردن مهم‌ترین بخش‌های این قرارداد، «حق پناهندگی آثار هنری» را مطرح کرد. این طرح را که ژان لوک مارتینز در خلال «پنجاه پیشنهاد برای محافظت از آثار تاریخی» ارائه داد، درخور تحسین است: تغییر کاربری موزه‌های فرانسه به پناهگاه‌هایی برای به امانت گرفتن اموال فرهنگی خارجی در معرض خطر. مطرح کردن این مسئله در اوج بحران مهاجران، بعضی از ناظران مسائل سیاسی را آشفته کرد. این افراد انتقاد خود را به این پیشنهاد این‌گونه اعلام کردند: خطر این است که کشور فرانسه بیشتر از این‌که حامی حقوق بشر باشد، خود را مادر آثار هنری بداند و طبق توصیۀ رئیس موزۀ لوور، به هنرمندان و متخصصان آثار هنری و تاریخی سوری و عراقی «گذرنامۀ نبوغ» بدهد تا فرد خارجی و خانواده‌اش به مدت ۴ سال حق اقامت در فرانسه را به دست آورند.

از آغاز جنگ سوریه، کشور فرانسه، مجوز ورود ۱۰ هزار پناه‌جوی سوری را به کشور خود داده است. این رقم در مقابل ۴ میلیون پناهندۀ سوری در جهان، مثل قطره است در مقابل دریا. بر اساس آمار و ارقام اداره حمایت از پناهندگان و افراد بدون ملیت، در سال ۲۰۱۵ پنج هزار و دویست درخواست پناهندگی موردپذیرش قرارگرفته است. آیا نباید در گفتمان «حق پناهندگی آثار هنری» اشاره‌ای هم به انسان‌های پناهنده می‌شد؟ ژان فرانسوا دوبُس (Jean-François Dubost)، مسئول طرح افراد بدون ملیت سازمان عفو بین‌الملل در پاسخ به این سؤال گفت: «چارچوب قضایی طرح پناهندگان هیچ‌گونه ابهامی ندارد و قراردادهای بین‌المللی آن را تضمین کرده‌اند. شفاف‌سازی و توضیح بیشتر در این خصوص ضرورتی نداشت. ۹۷ درصد پناه‌جویان سوری که درخواست پناهندگی داده‌اند، حق پناهندگی را دریافت کرده‌اند. ولی باید گفت که در مقابل، برنامه‌های قانونی برای راهنمایی و پیشبرد این افراد یا وجود ندارد یا تعدادشان بسیار اندک است.» چنانچه طرح مربوط به آثار هنری و تاریخی به مدد پیشنهاد‌های فرانسوا اولاند اجرایی شود، این آثار از امتیاز بیشتری نسبت به افراد انسانی بهره می‌برند.

باستان‌شناسان و متخصصان آثار تاریخی نباید به‌طور کامل به احساسات کم‌وبیش پرشور مردم جهان در خصوص مناطق تاریخی تهدید شده اعتماد کنند. رسانه‌های عمومی به همان اندازه که انزجار شدید خود را از تعرض‌ به منطقۀ تاریخی پالمیرا اعلام کرده‌اند، به همان اندازه‌ درباره تاراج پیوستۀ شهر باستانی افامیا (Apamée) در لفافه سخن می‌گویند.

به‌طور حتم، عملی کردن راه‌حل‌های مناسب از همه‌چیز دشوارتر است. درست قبل از قرارداد لاهه، در جریان جنگ جهانی دوم، واحدهای متخصص ارتش آمریکا، حامیان آثار تاریخی که کمی بیشتر از ۳۰۰ مرد و زن بودند، مأموریت خود را حفاظت از میراث‌های جهانی مورد تهدید و جستجوی شاهکارهای تاراج شده توسط رایش سوم در اروپا قراردادند. امروزه محافظان و دانشگاهیان کمی به جبهۀ جنگ سوریه فرستاده می‌شوند، جایی که باستان شناسان محلی به‌سختی تلاش می‌کنند از میراث فرهنگی و تاریخی در معرض خطر است، محافظت کنند، افرادی مثل خالد الاسد (Khaled Al-Asaad)، مدیر سابق منطقۀ تاریخی پالمیرا که در تاریخ ۱۸ اوت ۲۰۱۵ توسط نیروهای داعش کشته شد.

بنابراین انسان‌ها بر روی این یادگارهای باارزش است که هویت ملی خود را ساخته‌اند و نه صرفاً روی نمادین‌ترین آن‌ها. مارتن مکینسون (Martin Makinson)، باستان‌شناس می‌گوید: «انسان‌ها نمی‌توانند از آثار ملی خود چشم بپوشند. سوریه دوباره ساخته نخواهد شد مگر به‌واسطۀ میراثی که همه در آن سهیم هستند. در غیر این صورت، این خطر وجود دارد که به دولت‌های کوچکی تجزیه شود.»

تعداد سازمان‌های انسان دوستانه‌ای که به‌ندرت به اهداف خود می‌رسند، بسیار زیاد است. گیلهم راویه (Guilhem Ravier)، مسئول واحد حفاظت از افراد غیرنظامی صلیب سرخ خاطرنشان می‌کند: «ما نگهبانان حقوق بشر هستیم و موظفیم که از آن‌ها مراقبت کنیم. جسم خاکی انسان‌ها فانی است و نابودی میراث فرهنگی آن‌ها توازن جوامع را از بین می‌برد.» در دوره جنگ و آشوب، هنر هم خاصیت آسیب‌پذیری پیدا می‌کنند. برتراند دورلئاک در پایان به‌طور خلاصه می‌گوید: «جهان به‌خودی‌خود و بدون مردمش جای زندگی نیست.»

لوموند، شنبه ۲۳ ژانویه ۲۰۱۶