چو نو کردى نواى مهرگانى / ببردى هوش خلق از مهربانى
یک دهه از آخرین پروژه مطبوعاتی ام گذشته است. پروژه ای تحت عنوان مهرگان که در موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران و بیش از ده سال پیش با دبیری اینجانب آغاز به کار کرد و در قالب صفحه ای روزانه منتشر شد. این صفحه به شرح زندگانی و عرصه تاثیر گذاری نسل سوم نخبگان در قید حیات ایرانی اختصاص داشت و پس از سه سال ،با معرفی نزدیک به هزار تن از مهمترین چهره های اثرگذار در سه حوزه ادبیات، هنر و علوم انسانی به کار خود پایان داد.گروهی از روزنامه نگاران خبره که امروزه جای اکثرآنها در مطبوعات ایران خالیست؛ با این گروه همکاری کردند.
نوشتههای مرتبط
مهرگان درایران باستان جشنی در بزرگداشت «ایزدمهر» بوده و بعد از نوروز مهمترین جشن ایران باستان قلمداد مى شده است. اما چرا نام این گروه مهرگان بود؟ مهر فرشته عهد و پیمان و روشنى است؛ ایزدى است با هزار چشم ، دو هزار گوش و ده هزار پاسبان که او را فرشته مهر، دوستى و مظهر روشنى دانسته اند. او واسطه آفریدگار و آفریدگان هم بوده است … به این ترتیب عنوان مهرگان را از جشن مهر گرفتیم و ایزد مهر را تمثیلی از روشنفکران و فرهیختگان فرض کردیم؛جشنی برای تجلیل از نخبگان.
در آن روزها روزنامه ایران به عنوان رسانه دولت ،از شعارهای دولت اصلاحات حمایت می کرد . مدیران روزنامه و احتمالا مدیران آنان در دولت، این پروژه را همسو با شعار جذب حداکثری نخبگان می دیدند که دولت وقت ادعای آن را داشت. مهرگان پلی برای ارتباط تازه با فرهیختگان و طبقه الیت جامعه بود و در نتیجه از آن حمایت شد. برای دست اندرکاران این گروه مساله اصلی اما بازخوانی دستاوردهای فکری نسل سوم نخبگان ایرانی بود؛ کسانی که آثار حضور و فعالیتشان در تاریخ معاصر ایران هنوز پابرجاست ؛از صاحبان اندیشه اجتماعی و علوم انسانی گرفته تا ادیبان و هنرمندان پرورش یافته در دامن فردگرایی دموکراتیک دهه های قبل. ضرورتی که لااقل در فضای رسانه های عمومی، نادیده گرفته شده بود و باید زمینه ای برای جبران آن فراهم می آمد.این مجموعه از ابتدا با هدف تدوین و طبقه بندی موضوعی برای انتشار در قالب کتاب آغاز به کار کرد و جلد نخست آن نیز در حوزه های معماری،موسیقی،نمایش وهنرهای تجسمی ، در بیش از هفتصد صفحه ،در سال پایانی دولت محمد خاتمی توسط انتشارات ایران منتشر شد؛ اما سایر مجلدهای آن فرصت انتشار نیافت.
مهرگان پروژه ساده ای نبود؛ حساسیت ها،سلیقه ها ،ممیزی و خطوط قرمز را باید نادیده می گرفتیم و به انواع و اقسام پیشنهادها و سفارشات و لابی های افراد «نه» می گفتیم. مهرگان تجلیل از همه آنانی بود که خدمتی به این خاک کرده اند و در حوزه و رشته خویش،سرآمد دیگران بوده اند. سعی خود را کردیم تا بدون درنظر داشتن خواست فردی یا غرض های شخصی و یا سلیقه های جناحی،به انتخاب و معرفی نخبگان ایران بپردازیم.
اما با این حال امروز که به ده سال پیش فکر می کنم؛ با همه سعی و تلاشی که من و همکارانم برای بی طرفی داشته ایم؛ نمی توان مدعی حفظ کامل بی طرفی بود ؛طبیعی است که بسیاری از بزرگان از قلم افتاده اند و نام هایی هم بودند که اگر از قلم نیافتدند؛ فرصت انتشار نیافتند!
شیوه کار مهرگان هرچند بر تولید روزانه استوار بود؛ اما پیش تولیدی داشت که روند انجام کار را مشخص می کرد؛ قبل از شروع انتشار روزانه ،فهرستی از شاخص ترین نخبگان در سه حوزه ادبیات،هنر و علوم انسانی و همه زیر مجموعه های آنها تهیه شد.این فهرست با راهنمایی مراکز دانشگاهی ،فرهنگستان ها و نیز نخبگانی که در هر یک از این زیرشاخه ها مشاور ما بودند؛ به دست آمد و پروژه از آغاز تا پایان بر مبنای آن پیش رفت.
در انتخاب افراد ،زنده بودن آنان را هم مد نظر داشتیم تا علاوه بر آنکه جشن نامه ای برای آنان فراهم شود، به سرمایه های زنده ایران ، برای شناخت و به کارگیری آنان هم توجهی کرده باشیم. روشن است پس از گذشت ده سال که از انجام این پروژه گذشته، متاسفانه بسیاری از آنان در قید حیات نیستند و جایشان در میان ما خالیست.
برای من مهرگان پروژه ای بود که سرنخ های گم شده تاریخ معاصر ایران را از لابه لای زندگی نامه ها می یافتم و تاریخ را دوباره بازخوانی می کردم؛ برای بسیار از مخاطب این پروژه نیز چنین بوده است. به این ترتیب مهرگان در عین حال جمع بندی سریع و منسجمی ازجریان پیوسته فرهنگی و اجتماعی ایران در چند دهه گذشته را نیز به تصویر کشید ؛گرچه تولید مطلب در این گروه بر گزارش از اشخاص و تک نگاری ها استوار بود، اما به طور مثال وقتی در یک رشته معین مثلا معماری ؛زندگی نامه مهمترین معمارانی که در حد فاصل ۱۲۹۰ تا ۱۳۳۰ متولد شده اند نوشته شد، از کنار هم گذاشتن این تک نگاری ها، سیر تاریخی جریان معماری در طی چند دهه نیز به دست می آمد. با انتشار جلد نخست مهرگان که مطالب آن با توالی تاریخی دسته بندی و مرتب شده ؛ چنین نتیجه ای به روشنی قابل مشاهده است. در طی این ده سال ،بسیاری از نوشته هایی که در مهرگان آمد؛ ،پایه نوشته های دیگران از زندگی این افراد شد.بخصوص در فضای مجازی؛ در ویکی پدی فارسی، در سایت هایی که شرح زندگی نخبگان وجود دارد و حتی در بروشورها و بولتن های بنیادهایی که کار اصلی آنها شناسایی و معرفی سالانه نخبگان ایرانی است. با این حال برخی خطاها و اشتباهاتی که در ذکر تاریخ ها و برخی نام ها در مهرگان روی داده نیز عینا در متن های پس از آن تکرار شده است!
حالا پس از ده سال انتشار مجدد این مجموعه در انسان شناسی و فرهنگ ،مرهون لطف و دقت نظر دکتر فکوهی است که این متون را برای تدوین تاریخ فرهنگی معاصرایران دارای اهمیت می داند.علاوه بر این؛ با انتشار الکترونیک متن مهرگان، فرصت مغتنمی فراهم شده تا اصلاح ،تکمیل و به روزرسانی اطلاعات این نوشته ها نیز توسط مخاطبان آن محقق شود.مقالات با نام نویسندگان آن منتشر خواهد شد؛هرچند برخی نام ها مستعار بوده است.در پایان لازم است ازهمه دوستان وهمکارانی که در انجام این پروژه سهم داشته اند ، دوباره یاد کنم. نویسندگان و روزنامه نگارانی که بدون آنان انجام چنین پروژه ای ممکن نبود؛ برای همه آنان درهرجا که هستند؛ آرزوی سلامت و سعادت دارم:
گروه نویسندگان بر اساس حروف الفبا:
ایرج اسماعیل پور قوچانی ،رقیه ابراهیم زاده، الهام تقی زاده،احمد جلالی فراهانی ،حمیدرضا حسینی ،احمد حجارزاده،آمن خادمی،زهرا خان؛ احمدرضا دالوند،ندا دهقانی ،ساره دستاران ،آرین ریسباف،مسعود سینائیان،محمدتقی سبکدل،محمد شمخانی،زهرا طهماسبی،حسن ظهوری،محمدرضا قنبری، زینب کاظم خواه،جواد کزلان توسی، سید علیرضا میرعلی نقی ،چنگیز محمود زاده، مریم منصوری، محمد مفتاحی،ژیان مجیدی،سمیه مومنی،ربابه میرغیاثی ،یوسف ناصری ،زهرا نعیمی و …
ایرج اسماعیل پور قوچانی (گرافیست و انسان شناس)، تصویر سازی این پروژه را برعهده داشته است.