انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

انتخاب قهرمانان خویش

« اوراق پنتاگون » فیلمی از استیون اسپیلبرگ

پی یررمبر PIERRE RIMBERT

ترجمه : سعید جوادزاده امینی

 

۲۲ ژانویه گذشته، خبرنگاران بدون مرز و دفتربین المللی یونیورسال پیکچردر فرانسه مدعوین خود را برای شرکت در نمایش پیش از اکران عمومی « پست » استیون اسپیلبرگ که درسینماهای فرانسه با عنوان « اوراق پنتاگون»( Pentagon Papers ) به نمایش در آمد به سینما پوبلیسیس دراگ استور( Publicis Drugstore ) در شانزه لیزه پاریس دعوت کردند، فیلمی که «ماجراهای مرتبط با حقیقت یابی، تجسس و نقش روزنامه نگاران » سوژه اصلی آنرا تشکیل می دهد.»

اتفاقات واقعی که در سال ۱۹۷۱ در آمریکا رخ می دهد موجب جذابیت فیلم می شود، دانیل الزبرگ(Daniel Elsberg) تحلیل گر وابسته به یک اتاق فکری پنتاگون با پذیرش همه خطرات اقدام به تصویر برداری از پرونده دفاعی سری می کند که بر ملا کننده دروغگویی کندی و لیندون جانسون به کنگره و مردم در رابطه با موفقیت در جنگ ویتنام است در حالی که پیروزی در آنرا دست نیافتنی می دانستند. روزنامه نیویورک تایمز اقدام به نشرخلاصه ای ازاین پرونده می کند ولی دادگاه رأی به ممنوعیت ادامه انتشار آنها می دهد. آیا روزنامه محلی و کم اعتبار واشنگتن پست ادامه دهنده ی راه همکار پر پرستیژ خود خواهد بود؟.در آن دوشنبه شب در پاریس روزنامه نگاران بیشماری برای ارج نهادن به بازی مریل استریپ(Meryl Streep) در نقش کاترین گراهام(Katharine Graham)صاحب امتیاز واشنگتن پست و توم هانکز(Tom Hanks) درقامت سردبیر این روزنامه گرد آمده اند.

کارگردان تحت تأثیر مبارزات فمینیستی که در حال حاضر جریان دارد محور اصلی ماجرا را بیشتر روی یک زن متمرکز می کند تا دست اندر کاران واقعی که در عمل خطرات بزرگی را می پذیرند و نقش های اصلی را ایفا می کنند : الزبرگ افشا کننده این پرونده و همین طور اکیپ نیویورک تایمز که اقدام به نشر آن می کند بر مبنای قانون ۱۹۱۷به اتهام « جاسوسی » در خطر زندان مدام العمر قرار می گیرند. این انتخاب از دیدگاه پرداخت سینمایی درست،باعث خشم سردبیر بین المللی تایمز می شود که در سال ۱۹۷۱ مسئول هماهنگ کننده انتشار این مدارک بود ، وی با خواندن سناریوبا عصبانیت می گوید « کاملأ اشتباه است، این فیلم یک کلاه برداری است.» (۱) و همین طور یک موفقیت : نزدیک به یک میلیون تماشاگر در سه هفته اول اکران فیلم در فرانسه.

در سالن پر از جمعیت پوبلیسیس دراگ استور حضور خانم فرانسواز نی سن(Françoise Nyssen)وزیر فرهنگ و آقای هارلم دزیر(Harlem Désir)به عنوان نماینده امورمرتبط با آزادی رسانه ها، وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) اعلام می شود. با حسن نیت و التفات مخصوص هیچ اشاره ای به این موضوع نمی شود که در سال ۲۰۱۳ زمانی که آقای دزیر دبیر کل حزب سوسیالیست ـ حزب در قدرت در آن هنگام در فرانسه ـ بود، پاریس و همچنین بسیاری از دیگر پایتخت های اروپایی به در خواست پناهندگی سیاسی ادوارد اسنودن(Edward Snowden)، کسی که جاسوسی های اینترنتی توسط ایالات متحده آمریکا را بر ملا کرد، جواب منفی دادند. دلیل آن این بود که مراسم فوق بمنظور بزرگداشت خانم کاترین گراهام برگزار می شد نه به افتخار دانیل الزبرگ، صاحب امتیاز نشریه و نه یک فرد شورشی.ضرورتی وجود ندارد تا لذت و شادمانی تماشاگران را با یادآوری موضوعات حزن بر انگیز در ارتباط با سرنوشت فاش کنندگان خطرات امروزی از بین ببریم. یک نفر از آنها ژولین آسانگ(Julien Assange)مؤسس ویکی لیکس(WikiLeaks)از ۵ سال پیش تا کنون در سفارت اکواتوردر لندن محبوس است و دیگری آقای اسنودن در روسیه در تبعید بسر می برد بدون آنکه خانم نی سن ، اروپا یا حزب سوسیالیست نگرانی خاصی نشان دهند.

در آنسوی آتلانتیک، دموکرات ها هم در دفاع از آزادی بیان چهره درخشانی از خود بروز نداده اند با وجودی که وقتی این آزادی از سوی دونالد ترامپ زیر پا گذاشته می شود آنرا مقدس می شمارند. هنگامی که یک خبرنگار BBC به استیون اسپیلبرگ اشاره می کند « رفتار دولت فعلی مشوق شما در ساخت این فیلم بوده است» ولی « اگر به آمارو ارقام مراجعه کنید مشاهده می کنید که دولت اوباما بیش از هر دولتی از قانون مرتبط با جاسوسی برای تحت تعقیب قراردادن استفاده کرده است، با وجود این هیچ کس در هالیوود در این مورد حرفی نزد و اقدامی انجام نداد.» ( ۲۷ دسامبر ۲۰۱۷ ) اسپیلبرگ مدافع سرسخت دموکرات ها چنین پاسخ می دهد « بنظر من این فرق می کند.» الزبرگ اما وارثین خود را شناخته است « چلسی مانینگ(Chelsea Manning ) (۲) و ادوارد اسنودن(Edward Snowden) قهرمانان من هستند، من خود را بیش از هرکس به آنها شبیه می دانم.» ‌( دموکراسی جدید ۶ دسامبر ۲۰۱۷) بطور قطع و یقین بیشتر از کاترین گراهام که تصمیمش برای انتشار اوراق پنتاگون در ۱۸ ژوئن ۱۹۷۱ با وجود منع قانونی دست اندر کاران رسانه ها را که در مراسم نمایش پیش از اکران عمومی در پاریس اجتماع کرده اند به شوق می آورد و مطمئن از قهرمانی پایدارش جمعیت حاضر بگرمی دست می زند و سپس برای صرف شام سالن نمایش را ترک می کند. `

کمی پس از این مراسم، وسایل ارتباط جمعی « شاهکاری» را مورد تقدیر قرار می دهند که « اسپیلبرگ از طریق آن دموکراسی را روی حلقه های فیلم ثبت می کند. » ( لو موند ۲۴ ژانویه ۲۰۱۸ )، « یک دفاعیه مدرن و امروزی به نفع یک ضد قدرت قوی و غیر وابسته که بیش از هر زمان مورد نیاز است. » ( تله راما ۲۳ ژانویه ۲۰۱۸ )، « درسی شگفت از شهامت و دموکراسی » ( لو ژورنال دو دیمانش ۲۱ ژانویه ۲۰۱۸)… هر چند شور و اشتیاق دست اندر کاران رسانه ها که برای یک بار هم شده مورد تقدیر قرار گرفته اند قابل درک باشد، با وجود این مراسم پر زرق و برق فوق در اساس بر روی یک سوء برداشت فوق العاده پا گرفته است. قهرمان اسپیلبرگ خبرنگار روزنامه نیست بلکه صاحب امتیاز واشنگتن پست است که آنرا از شوهرش به ارث برده است. در بهار سال ۱۹۷۱ در حالی که از عشق و علاقه اش به مستقل بودن سخن می گوید روزنامه اش را وارد بازار بورس می کند، در عین نزدیکی با رابرت مک نامارا وزیر دفاع دولت های کندی و جانسون با هنری کیسینجر مشاور نیکسون هم ارتباط دارد.تمام هیجان فیلم ـ وسرنوشت آزادی روزنامه نگاری ـ روی تصمیم گیری اقتصادی مدیر مؤسسه متمرکز شده : آیا وی مقاله ای که ارزش سهام شرکت را به خطر انداخته و به روابط نزدیکش با صاحبان قدرت صدمه می زند را سانسورخواهد کرد ؟. در اینجا معجزه ی سینما و واماندگی دست اندر کاران حرفه روزنامه نگاری دست بدست هم می دهند تا چیزی که می باید یک قاعده کلی باشد به عنوان یک عمل قهرمانانه معرفی شود : عدم پذیرش دستور العمل های اقتصادی یا سیاسی در انتخاب راهبردهای روزنامه نگاری. می باید قاعده تبدیل به استثنا شود تا بزرگداشت آن یک اتفاق تاریخی تلقی شود….

با وجود این یکی از نقدهای بسیار مثبت نسبت به فیلم اسپیلبرگ از سوی نشریه ای غیر وابسته به صنعت نشر، تبلیغات و بورس یعنی مدیا پار(Mediapart) صورت گرفت. ۲۳ ژانویه ۲۰۱۸ اولین روز اکران فیلم، سایت مدیا پار صفحه اول خود را بطور کامل به این فیلم اختصاص داد. ادی پلنل(Edy Plenel) مدیر سایت نوشت، « در ײاوراق پنتاگونײ مسأله استقلال ( روزنامه نگاری ) محور اصلی ماجرا را تشکیل می دهد : مقاومت کردن در برابر فشارها ، نشر چیزهایی که قدرت حاکم میل به خفه کردن آنها را دارد، خارج شدن از قیمومیت صاحبان نشریات ، دفاع از قدرت مستقل گروه تحریریه.» سوپر پرودوکسیون هالیوود پلنل را از دوجنبه تحت تأثیر قرار داده، اول اینکه « مشکل است بتوانیم فیلم فرانسوی قابل توجهی در ارتباط با اقدامات قهرمانانه حرفه روزنامه نگاری به عنوان سرباز پیاده نظام دموکراسی پیدا کنیم.» امری که بخودی خود تکاندهنده است ـ و البته پلنل خط می دهد ـ « تاریخ کوتاه مدیاپار که در ماه مارس ده سالگی خود را جشن می گیرد» خواستی جز این که کارگردانی اقدام به روی اکران بردن این جریان حماسی کند ندارد.

مهم تر از آن این است که پلنل « فقدان تصور دموکراتیک » در فرانسه، مشابه آنچه که اسپیلبرگ دنبال می کند را ناشی از« لیبرالیسم فرانسوی » می داند « امتیازی که به قدرت بخصوص در فرم دولتی اش وابسته است تا به اقدامات فردی و جسارت های انفرادی.» پلنل که در سالهای ۱۹۸۰ توسط فرانسوا میتران تحت شنود قرار می گیرد، در عین حالی که محدودیت های تحمیل شده از سوی دولت در رابطه با آزادی اطلاع رسانی را تجربه می کند ، در دفاعیه اش فراموش می کند یاد آوری کند که وی نیز در شرایطی دیگر روابط مشکوکی با قدرت داشته است.

وی زمانی که سردبیرروزنامه لوموند بود بدنبال بی ثبات شدنش در رابطه با تحقیق پی یر په آن(Pierre Péan) و فیلیپ کوهن(Philippe Cohen) که تحت عنوان « آنسوی ناپیدای لوموند » در فوریه ۲۰۱۳ توسط انتشارات فایارد(Fayard) منتشر شد، به اتفاق ژان ماری کولومبانی مدیر انتشارات لوموند در یک روز ماه مارس برای بحث کردن در باره این موضوع در میدان Beauvau ( وزارت کشور فرانسه ) به دیدار آقای نیکولا سارکوزی وزیر کشور آنزمان رفت. ملاقات بین دو ستون شناخته شده به عنوان ضد قدرت با وزیر مسئول نیروهای پلیس که محدود کردن جسارت های انفرادی این گروه دونفره از خبرنگاران مستقل جزو وظایفش محسوب می شود بافت جالبی برای یک فیلم واقع گرا در ارتباط با روزنامه نگاری فرانسه خواهد بود. یکی از موضوعات سناریو اتفاقأ توسط خود پلنل در نامه ای به هفته نامه ماری آن (Marianne) ( ۱۸ مارس ۲۰۰۶ ) تآیید شده « یک روز در سال ۲۰۰۳ ژان ماری کولومبانی مرا به یک قرار ملاقات از پیش تعیین شده با نیکولا سارکوزی برد (….) ژان ماری کولومبانی که اعتقاد داشت بخشی از حملات بر علیه لوموند توسط اطرافیان ژاک شیراک برنامه ریزی شده، سعی داشت از طریق آقای سارکوزی اطلاعاتی را که تآیید کننده این فرضیه باشد بدست بیاورد.»

سازمان دهی فراموشی ، باز سازی و یگانه سازی حافظه ی جمعی با قهرمان پنداری یک اقدام شجاعانه که در عین حال صدها بزدلی و رسوایی را لاپوشانی می کند، مراسم مذهبی بخشش و اعتراف عمومی ای است که « اوراق پنتاگون» برپا میدارد . وقتی صحبت از واشنگتن پست می شد به تحقیق در باره رسوایی واترگیت ( ۱۹۷۲ـ۱۹۷۴ ) که توسط آلان پاکولا(Alan Pakula) در سال ۱۹۷۶ در فیلم مردان رئیس جمهور (Les Hommes du Président ) به تصویر در آمد فکر می کردیم، پس از این در ذهنمان موقعیت دیگری از جسارت کاترین گراهام زنده می شود، گرچه یاد آوری موضوعات تآسف باری موجب اندوه و افسردگی ما می شود،به عنوان مثال تحقیق روبرت پاری(Rbert Parry) در سال ۱۹۸۷ در مورد تامین مالی شبه نظامیان راست افراطی در نیکاراگوئه توسط CIA، که برای جلب رضایت صاحب امتیاز روزنامه که آخر هفته پس ازانتشار آن از هنری کیسینجر در منزلش پذیرایی می کرد خلاصه و تلطیف شد. یا آنجا که روزنامه با تمام قوا از شروع جنگ در عراق در سال ۲۰۰۳ حمایت کرد، یا این که دیکتاتور های راست مثل آگوستو پینوشه را با این استدلال که « در نهایت بی خطر تر از رهبران کمونیست هستند به فیدل کاسترو ترجیح می داد، بخصوص که این رژیم ها از تعامل بیشتری برای باز کردن راه دموکراسی لیبرال برخوردار هستند.» ( واشنگتن پست ۱۲ دسامبر ۲۰۰۶ )، یا هنگامی که فروش بلیط های ورودی مخصوص مراسم شامی که روزنامه نگاران و شخصیت های با نفوذ در آن حضور می یافتند را به بهای ۲۵ هزار دلار برای هر نفر به شرکت های خصوصی واگذار کرد ، پیش از آنکه این « خطای اخلاقی عظیم » را بپذیرد. ( واشنگتن پست ۱۲ ژوئیه ۲۰۰۹ ). یازمانی که در سال ۲۰۱۳ روزنامه را به بهای ۲۵۰ میلیون دلار به صاحب و مؤسس شرکت آمازون آقای جفری بزوس(Jeffry Bezos)می فروشد، یا آنجا که در ماه می ۲۰۱۷ روزنامه نگاران نشریه را از « زیان رساندن به مشتریان، آگهی دهندگان، مشترکین، فروشندگان روزنامه، خدمات دهندگان یا شرکاء در شبکه های اجتماعی» منع می کند ( واشنگتن پست ۲۷ ژوئن ۲۰۱۷ ) و یا تمام سعی و اهتمامی که برای دخالت امریکا در سوریه و برای جنگ ( بر علیه ) ایران دارد، (‌واشنگتن پست ۲۲ ژانویه ۲۰۱۸ ) یا وسواس ضد روسی اش که به نشر مطالب دروغ و تکراری دامن می زند، (اینترسپت ۴ ژانویه ۲۰۱۷ ) همه این ها صحیح اند، ولی برای ساختن یک فیلم خوب مناسب نیستند.!

دانیل الزبرگ با یاد آوری آنچه در گذشته انجام داده در مصاحبه ای که با مجله رولینگ استون ۳۵ سال پیش چنین نتیجه گیری می کند «‌این ها آنچه را که من در باره دست اندر کاران رسانه ها می دانم تآیید می کند : بسیاری از آنها بیشتر خواستار جذب شدن در قدرت هستند تا مطرح شدن به عنوان نماد چهارمین قدرت مستقل.» از آن تاریخ هر کس بخوبی می داند که همه چیز تغییر کرده است.!

 

منابع :

۱- نقل شده توسط

Thomas Vinciguerra, « Hell hath no fury like The New York Times scorned by Hollywood », Columbia Journalism Review, 1er mai 2017, www.cjr.org

۲ ـ خانم چلسی مانینگ Chelsea Manning ( در آن زمان خانم برادلی مانینگ ) به اتهام در اختیار گذاشتن مدارک نظامی سری به ویکی لیکس، در سال ۲۰۱۰ در شرایط غیر انسانی و آزار دهنده ای زندانی شد، وی در ماه می ۲۰۱۷ از زندان آزاد شد

۳-

Norman Solomon, «The real story behind Katharine Graham and “The Post” », Huffington Post, 20 décembre 2017