انگیزۀ بقا و دفاع از حیات انسانها را وادار ساخت تا زندگی اجتماعی داشته در برابر طبیعت و سائر عوامل تأثیرگذار بر روند زندگی، متحدانه ضروریات خود را تهیه و تلاش جمعی نمایند. روند اجتماعی این پروسه (کار و مبارزۀ مشترک) ضرورت معاشرت انسانی و فضای افهام و تفهیم را مهیا ساخت که در نتیجۀ گذشت زمان طولانی و تکامل فیزیکی و معنوی انسانها، اصوات ابتدائی آهسته آهسته موزونتر شده در قالب کلمات ابتدائی نوعی زبان به وجود آمد که اساس و سرچشمۀ تکامل فرهنگ بشریت است.
الفبای زبان شغنی
نوشتههای مرتبط
بنیاد ایرانپژوهی سهروردی
مونترال، ۱۳۸۹ خ /٢٠١١ م
الفبای زبان شُغنی
پیشگفتار
انگیزۀ بقا و دفاع از حیات انسانها را وادار ساخت تا زندگی اجتماعی داشته در برابر طبیعت و سائر عوامل تأثیرگذار بر روند زندگی، متحدانه ضروریات خود را تهیه و تلاش جمعی نمایند. روند اجتماعی این پروسه (کار و مبارزۀ مشترک) ضرورت معاشرت انسانی و فضای افهام و تفهیم را مهیا ساخت که در نتیجۀ گذشت زمان طولانی و تکامل فیزیکی و معنوی انسانها، اصوات ابتدائی آهسته آهسته موزونتر شده در قالب کلمات ابتدائی نوعی زبان به وجود آمد که اساس و سرچشمۀ تکامل فرهنگ بشریت است.
در این پروسۀ تاریخی، زبان عمدهترین تامینکنندۀ روابط اجتماعی انسانها بوده که در تشکیل و انکشاف شعور انسانی نقش پر از اهمیتی را ایفا و انسان را در جایگاه والای آن قرار داده و به آن اقتدار بخشیده است. همچنان تفکر انسانها همچون محصول عملکرد مداوم و تجربه شده در قالب واژههای زبان بیان و به وسیلۀ نگارش از نسلی به نسلی به حیث دستاورد میراث فرهنگی انتقال یافته که زیربنای پیشرفتهای بعدی نسلهای آینده را فراهم ساخته و میسازد.
در جامعههای بشری زبانهای بیشمار و مختلفی به وجود آمده، رشد و تکامل نمودهاند؛ همچنان زبانهای زیادی نیز بنا به عوامل مختلف تغیر نموده یا به دلیل سیطرۀ استیلاگران وقت از میان رفتهاند. خوشبختانه زبانهای گروه پامیری – که مربوط به گروه شرقی زبانهای آریایی و متعلق به خانوادۀ هندواروپائی میباشند – با وجود شمار اندک گویندگان به مقیاس کل، در پناه استحکامات طبیعی سلسله کوهها و دامنههای پامیر از گزند نابودی در امان مانده و اصالت خود را حفظ نمودهاند. البته در این شکی نیست که سخنگویان این زبانها به علت عدم انکشاف زبانی، تمام کمبودهای واژگانی خود را از زبانهای موُثر در منطقه به ویژه از راه زبان فارسی دری – که به آن آموزش مییابند – اکمال نموده و مینمایند. باید پذیرفت در شرایطی که اجداد و نیاکان مردمان دارای زبانهای گروه پامیری قرار داشتند و دارند، هدیۀ باارزشتر از چنین گنجینۀ ارزشمند و میراث گرانبها به نسلهای موجود این سرزمین را نمیتوان سراغ داشت. لذا تلاش در راه رشد و تکامل این زبانها مخصوصاً ایجاد الفبای این زبانها که برای بقایشان در شرایط موجود جهانی امر حیاتی است و نسل توانمند عصرحاضر قادر به انجام آن میباشد یک وجیبۀ ضروری و فرهنگی است.
«بنیاد ایرانپژوهی سهروردی» در شهر مونتریال کانادا افتخار دارد که با درک این وجیبه، پژوهشهای خود را، به پیشنهاد استاد نورعلی دوست محمد (دکترانت فلسفه)، فرزند این مرز و بوم، در مورد ایجاد الفبا برای زبان شغنی به انجام برساند. همکاران این پروژه آقایان مهندس یوسف امیری (مهندس نرمافزار، پژوهشگر تاریخ و فرهنگ، و سرپرست دورهای بنیاد یاد شده) و دکتر محسن حافظیان (دکتر زبانشناسی) بودند که در دورهای افزون بر یک سال زمانی این کار علمی را به پایان رسانیدند.
برای دستاندرکاران این طرح دو مسئله کمال اهمیت را داشته است:
– نخست این که الفبای پیشنهادی (که بخش بزرگی از آن بر بنیاد الفبای موجود فارسی و پشتو است) به طرح رابطهای روشن میان نویسهها (حروف) و آواهای زبان بپردازد تا امکان درج تمامی آواهای شغنی را فراهم آورد.
– دوم آن که برای توضیح این روابط وجه آموزشی آن را هم در نظر گرفته است تا خواندن و نوشتن توسط این الفبا برای نوآموزان به آسانی انجامپذیر گردد.
این الفبای زبان شغنی، بنا به اشتراکات همهجانبۀ زبانی میتواند برای دیگر زبانهای پامیری کاربرد داشته باشد. و امید است که چنین زمینۀ را فراهم بسازد.
١. زبان شُغنی
ویژه اطلاعات فشرده و عمومی در بارۀ این زبان:
الف. شُغنان و روشان در زبانهای شغنی و روشانی خوږنون و رښون گفته میشوند و شغنانیان خود را خوږنونیین یا خوږنونجیین و روشانیان را رښینین یا رښینجین میگویند. نام مفرد شغنانی را خوږنونه و روشانی را رښین مینامند. در انتخاب نام شغنان و روشان، شغنانیها و روشانیها هیچ نقشی نداشتهاند. این در حقیقت مشکل کمبود آواها و نویسههای زبان شغنی در زبانهای نامگذاران بوده که با ذوق و سلیقۀ خود چنین نامی را برای مردم و این منطقه ساختهاند. بر اساس تحقیقات نخستین محقق زادۀ این مرز وبوم، محترم دکتور خوشنظر پامیرزاد، نام شغنان پس از تسلط اسلام بر اراضی و مناطق ماوراءالنهر در آثار و کتابهای این نویسندگان به نامهای شقنان، شقینه، شگنان و در قرن پنجم هجری به شغنان نام برده شده است.١
ب. مناطق اطراف و اکناف سلسله کوههای مرکز پامیر (نواحی واخان، اِشکاشِم، زیباک، شُغنان، روشان، دَرواز، کُران و مُنجان وغیره) به نام پامیر و زبانهای واخانی، اشکاشمی، سنگلیجی، شغنی، روشانی، یَزگُلامی، سَرقولی، و مُنجی در مجموع به نام زبانهای گروه پامیری یاد میشوند. زبانهای منجی و سنگلیجی صرف در بدخشان افغانستان و زبان یزگلامی در بدخشان جمهوری تاجیکستان و زبان سرقولی در ایالت سینکیان جمهوری توده چین تکلم میشود. اصطلاح زبانهای پامیری و پامیرشناسی نخست در تحقیقات دانشمندان آکادمی علوم اتحاد شوروی وقت چون «و. و. گریگورف» و «ا. ا. سیمیونوف زوربین» و دیگران ایجاد و با تاسیس آکادمی علوم تاجیکستان به خصوص «انستیتوت پامیرشناسی» به رهبری دانشمندان بزرگ پامیر زمین چون مرحوم آکادمیسن «دادخدا کرمشاهیف» و دادخدایف و دیگر محققان، این زبانها به نام زبانهای گروه پامیری یاد میشوند که مربوط به گروه شرقی زبانهای آریائی و متعلق به خانوادۀ هندواروپائی میباشند. قابل تذکر است که در گذشتۀ زبانهای شغنی و روشانی الفبای مخصوص دیده نشده است.
ج. در سال ۱۳۴۱ ش. کتاب دادخدایف تحت عنوان «تحقیقات دربارۀ فونتیک تاریخی زبان شغنی» و در سال ۱۳۴٢ ش کتاب کرم شاه یف با نام «لهجههای زبان شغنانی» و مجموعۀ مقالات مربوط به زبانهای پامیری در شهر دوشنبه به چاپ رسیدند. در آکادمی علوم تاجیکستان ابتدا بعد از سال ١٩٢٩م. )١٣٠٨ ش.( با استفاده از الفبای لاتین الفبای زبان شغنی را ترتیب دادند که تا سال ١٩٣٧م. (۱۳۱۶ ش.) دوام داشت ولی بعداً آن را در سال ١٩٩٠م. (۱۳۶۹ ش) به الفبای سریلیک تغییر دادند که نویسههای نوشتاری زبان فارسی (تاجیکی) در تاجیکستان نیز میباشد. و اکنون در جمهوری تاجیکستان مورد استفادۀ شغنانیها و روشانیهاست. اما از این که الفبای سریلیک در افغانستان عمومیت ندارد، شغنانیها و روشانیهای این سرزمین از این الفبا در نوشتن آثار خود استفاده کرده نمیتوانند و شرایط آموزش و استفاده از آن در اصول نوشتاری افغانستان و به خصوص تهیۀ کتب و برنامههای تعلیمی درسی معارف برای شاگردان این زبانها بعید به نظر میرسد. لذا بنا به شرایط شغنانیها و روشانیهای افغانستان که تمام دورۀ آموزش سواد و تحصیلات خود را به الفبای زبانهای فارسی و پشتو انجام میدهند و در نتیجه به این نویسهها آشنایند و به آموزش مجدد آن نیاز ندارند – استفاده از نویسهها و قاعدههای مربوط به نویسههای این زبانها به اضافۀ احیا و انتخاب نویسههای مخصوص زبانهای شغنی و روشانی آسانترین شیوه برای به کتابت کشیدن این زبانها میباشد. از جهت دیگر، هم زبان فارسی و هم زبان پشتو شاخهای از زبانهای آریاییاند و زبانهای شغنی و روشانی همۀ ضرورتهای واژگانی خود را از این زبانها تکمیل نموده و دارای پیوندهای آوایی میباشند؛ امری که کار آموزش کتابت را آسان میکند. قابل یادآوری است که دانشمندان آکادمی علوم اتحاد شوروی وقت و انستیتوت پامیرشناسی آکادمی علوم جمهوری تاجیکستان با داشتن دانشمندان بزرگ در بخشهای مختلف علوم کارهای مثمری را در عرصههای گوناگون معرفی فرهنگ مردم پامیر (بدخشان) رشد و انکشاف زبانهای پامیری و حفظ نگهداری هنر و فرهنگ پسندیدۀ مردم این سرزمین انجام دادهاند و در حال انجامند.
٢. نویسه های پیشنهادی
بر اساس معیارهای زبانشناسی و قواعد دستور زبان در شروع و ادامۀ کار پیرامون نویسههای١ موجود و پیشنهادی؛ آواها برای زبان شغنی را در چهار بخش خلاصه میسازیم: نویسههای خطی / نویسههای برونخطی، نویسههای ساده / نویسههای ترکیبی، واکهنویسهها / همخواننویسهها، و نیمههمخوانها. در تداخل کار، به دیگر مسایل پیرامونی و مورد بحث نیز به طور همه جانبه پرداخته میشود .
٢. ١. معیارهای زبانشناسی
در ایجاد و یا تغییر الفبای یک زبان به الفبای زبان دیگر و همچنان در نوشتن صورت آوایی یک زبان با الفبای زبانی دیگر، که نمونههای تاریخی آن کم نیست، مهمترین نکتههای پیش رو را به شرح زیر بایست مد نظر داشت:
الف. امانتداری و یکدستی در درج آواها، تطبیق همگن و فراگیر الفبای پیشنهادی با آواهای زبانی مورد نظر، کار آموزش و نوشتاری زبان را به آموزندگان و آموزگاران ساده و آسان میسازد.
ب. به طوری که روشن است گویشهای گوناگونی در یک واحد زبانی وجود دارند؛ تعیین گویشی به عنوان گویش معیار به ویژه در زبانهایی که در بستر جغرافیایی گسترده ای پراکنده اند موضوع در خور اهمیت است. در این نوشته، گویش معیاری ما گویش مردم شغنان هر دو بدخشان (افغانستان و تاجیکستان) است.
ج. در این نوشته، آوانویسه (سادهتر بگوییم نویسه) عبارت از صورت نوشتاری یک آوائی است که تنها و تنها دارای یک آوا باشد. من باب مثال، تنوین را – که در واژههای عربی مبیّن همزمان دو آوای [ a ] و [ n] یا به عبارتی نون ساکنی که در آخر کلمات عربی تلفظ میشود اما نوشته نمیشود مانند دفعتهً و غیره – من حیث نویسههای شغنی به شمار نیاوردهایم.
د. جفت آوائی جداکننده. برای تشخیص آواهای مختلف زبان از تلفظهای گوناگون این آواها؛ معیار تشخیص آواها به شیوهای است که اگر جانشینی یک آوا با آوایی دیگر در درون متن واژگانی٢ یکسان و هماهنگی دو واژۀ گوناگون را تبارز دهد، این آواها دو آوا به شمار می آیند. برای نمونه میتوانیم از آواهای ژ و ۋ در واژههای ژیر (سنگ) و ۋیر (پُربهره) نام ببریم که از جانشین کردن هر کدام از آنها واژۀ دیگری ساخته میشود. و بدین گونه این آواها را «جفت آوایی جداکننده» مینامیم.
ه. جفت واژگانی جداکننده. در زبان شغنی نویسههای واژههای زبانهای دیگری موجودند که به طور یکسان در این زبان (شغنی) تلفظ میشوند. به طور نمونه، نویسههای ت و ط در واژههای حیات و حیاط که در زبان عربی تلفظ متفاوتی دارند و شغنیزبانها اینگونه نویسهها را یکسان تلفظ میکنند. این چنین نویسهها به نام «جفت نویسههای جداکننده» یاد میشوند.
و. نویسۀ آوایی جداکننده میتواند با نشانهای کمکی (نک. پایینتر) نیز تمایز یابد. برای نمونه، واژههای بوٓن (ریش) و بون (آرد) با همین نشان کمکی هم در صورت آوایی و هم در صورت نوشتاری خود از یکدیگر تفکیک میشوند.
ز. متن واژگانی یکی از عاملهای موثر در رابطۀ نویسه و آوای درج شده است. در واقع، جایگاه نویسه در متن واژگانی میتواند معرّف آوایی باشد که با نویسۀ یاد شده درج شده است و یا معرّف تغییراتی باشد که این آوا در متن به خود میگیرد. برای نمونه، قرار گرفتن ا (الف) پیش از نویسههای و و ی در آغاز واژهای (مثلا، این و اون) نشان از آن دارد که این نویسه، به تنهایی، به هیچ آوایی منسوب نیست. همین ا (الف) در میانۀ واژه که به تنهایی به کار برده شود واکۀ [â] را درج میکند. مثال دیگر آن که اگر بلافاصله واکهای (مصوتی) پس از دو نویسۀ و و ی بیاید، نویسۀ و آوای [v] (مثال، در واژۀ وایمه (نوعی بیماری عصبی)) و نویسۀ ی آوای [j] را درج میکند (مثال، در واژۀ یاږج (آرد)). کوتاهی و بلندی یک واکه میتواند تحت تاثیر آواهایی نیز باشد که به دنبال آن میآیند، مثلا واکۀ کوتاه َ [a] در در واژۀ اَچَݑ [a5ath] (هیچ) کوتاهتر بیان میشود تا بیان همین واکه در واژۀ اَچگَه [a5ga] (دیگر) چرا که در واژۀ دوم بعد از این واکه، دو آوای همخوان (مصوت) آمده است و در اولی تنها یک آوای همخوان، که باعث ادای کوتاهتر این واژه میشود.
ناختن رابطۀ نویسه و آوا در متن واژگانی این امتیاز را هم دارد که از بالا رفتن بیدلیل شمار نویسهها و یا افزودن نشانههای اضافی تا حد ممکن بپرهیزیم. اگر به جدول الفبایی کتاب «الفبای زبان شغنی»، آکادمی علوم افغانستان، منتشر شده در سال ١٣٨٣ ش، (ص. ۲۶، ٢٧، ٢٨ و ٢٩)، نگاهی بیاندازیم میبینیم که، برای نمونه، چهار گونه نویسۀ و (ۉ، ۏ و~ وو) آمده است و چهار گونه نویسه برای ی (ی، ۑ و ې) آمده است، در صورتی که بخشی از این نویسهها با توضیحی که دربارۀ متن واژگانی نوشتیم قابل حذف میباشند. ١
٢.٢. نویسه های خطی / نویسه های برونخطی
از نگاه ترسیمی، نویسههای زبان شغنی به دو گروه شامل میشوند: نویسههای خطی که بر روی خط نوشته میشوند؛ و نویسههای برونخطی که بیرون از خط و با نویسه های خطی درمیآیند.
الف. نویسه های خطی
نویسه های خطی که در زبان شغنی به کار می روند به شرح زیرند:
آ ا ب پ ت ث ݑ ج چ څ ځ ح خ د ڎ ذ ر ز ژ ږ س ش ښ ص ض ط ظ ع غ ف ق ک گ ل م ن و ۋ ه ی ء
از این نویسه ها، نویسه های ځ څ ږ ښ در واژههای زبان پشتو
[۱] میآیند، نویسههای ث ح ص ض ط ظ ع ق در واژههای عربی یا واژههای دیگر زبانهایی که با این الفبا نوشته شدهاند میآیند و نویسههای ڎ ۋ و ݑ تنها در واژگان شغنی نوشته میشوند. ۲۶ نویسۀ دیگر در نوشتههای واژههای این سه زبان و زبان فارسی مشترکند.
ب. نویسه های برونخطی
نویسه های برونخطی را به دو دسته بخش کردهایم:
– نویسه های آوایی. این نویسهها مستقیماً صورت نوشتاری واکههای کوتاه زبان شغنی را تشکیل میدهند و به قرار زیر میباشند:
َ [a] (زبر)
ِ [e]، (زیر)
ُ [o]، (پیش)
– نشانههای کمکی : این نشانهها چگونگی تغییرات آوایی یک آوای موجود را نشان میدهند:
~ (مد) که در زبان شغنی با نویسههای واکهای (چه کوتاه و چه بلند) کشدار میآید؛ مانند ڎِٓد (جنگ) و سوٓگ (افسانه)
ّ (تشدید) که دوبارهگویی آوایی را نشان میدهد؛ مانند شرّۋدّاج (دریاچه) و سِتّاو (رفتن).
در مورد نشان ~ (مد) در نویسههای پیشنهادی ما نیاز به توضیح است. در زبان شغنی، واکههای برخی از واژهها به طور کشیده ادا میشوند که با مکثی در انتهای واکه همراه است. برای درج این واکههای کشالهدار میتوانستیم به همراه واکۀ کوتاه یا بلند از نویسۀ ه صامت در میان یا در پایان واژه بهره بگیریم، مانند کهند (بخش یا پاره) و یا خط تیرهای میان نویسهها بگذاریم، مانند بَ-ت (حلوا) بنویسیم. در مورد اول امکان اختلاط واژگان وجود داشت و در مورد دوم به زیبانویسی خط آسیب میرساند. چنین بود که نشان ~ (مد) را برای کشالهدار بودن واکهها برگزیدهایم که در دیگر زبانهای استفادهکنندۀ این نشان همین نقش را دارد.
٢.٣. نویسه های ساده / نویسههای ترکیبی
نویسه های زبان شغنی از نظر ترکیب به دو دسته بخش میشوند: نویسههای ساده / نویسههای ترکیبی.
– نویسۀ ساده به نویسهای میگوییم که دارای صورت نوشتاری یک آوای زبانی باشد و یا از یک جزء ساخته شده باشد (نمونه، ی و ح)، یا به عبارت دیگر، یکی از اجزای آن را به گونۀ مستقل نتوان در نوشته به کار برد. برای نمونه، در نویسههای سادۀ آ و غ جزء ~ (مد) از نویسۀ آ و همچنین نقطۀ نویسۀ غ هیچ کدام جداگانه به کار نمیروند و آوایی را هم بالطبع ثبت کرده نمیتوانند.
– نویسۀ ترکیبی به نویسهای گفته میشود که صورت نوشتاری آن یک آوای زبانی باشد و اجزای آن را هم بتوان جدا جدا در نوشتار به عنوان آوا-نویسه به کار برد. میبینیم که از ٧ نویسۀ ترکیبی زبان شغنی تنها یک نویسۀ همخوان [x] وجود دارد و دیگر نویسهها واکههای (مصوتهای) این زبان را تشکیل میدهند:٢
– اَ و هَ [a]، در واژههای اَنبان و تاقه (تنها)
– اِ [e]، در واژۀ اِنجُوم (اسباب و لوازم)[۲]
– اُ [o]، در واژههای اُښه (آه) و اُخمٓند (آموخته)[۳]
– ای [i]، در واژۀ ایچه (آشیانه)
– او [u]، در واژههای اون (بلی) و اوف (عفو)
– خو [x] ، در واژههای خواگینه [xâgine] (تخم مرغ بریان شده) و خوېښxiG] [ (از خود یا قوم).
توجه نمائیم که در سه نویسۀ ترکیبی بالا، نویسۀ ا (الف) به عنوان کرسی واکههای کوتاه [a]، [e] و [o] به کار رفته است. این در حقیقت همان نقشی است که نویسۀ ه در نویسۀ ترکیبی هَ (بازماندۀ اَگ فارسی میانه) دارد. در نویسۀ مرکب خو نیز بازماندۀ نوشتاری نیمههمخوان [xw] در زبان فارسی میانه و [xv] در اوستایی است. و در آخر، همچنین قابل ذکر است که در نویسههای ترکیبی ای و او، ا (الف) نشانگر آغاز واژه و حافظ تلفظ واکههای نویسههای ی و و است.
٢.۴. واکه- نویسهها / همخوان- نویسهها
سامانۀ آوایی زبان شغنی دارای ۶ واکه، ۲۷همخوان و ۲ نیمه-همخوان است. همچنان که میبینیم شمار نویسههای معرفی شدۀ شغنی بیشتر از شمار آواهای این زبان است. دلیل آن هم وجود نویسههایی است که از زبانهای دیگر وارد زبان شغنی شدهاند ولی تلفظ اصلی آنها حفظ نشده است.
٢.۴.١. واکهها٩
شش واکۀ زبان شغنی به شرح زیرند:
– [a]، در واژههای اَبین (زن دومی) و اَنبون (مقیاس وزن)
– [e]، در واژههای اِکداند (همینقدر) و پِداو (پوسیدن).
– [o]، در واژههای لُق (لباس)، بُق (برآمدگی)
– [i]، در واژههای ایچه (آشیانه) وسیچه (برف یخ شده)
- [u]، در واژههای توڎ (توت) و شوڎ (خار)
– [â]، در واژههای آش و ناش (زردآلو)
واکه نویسه های کوتاه معمولا نوشته نمیشوند چرا که اهل سواد بدون آنها هم خواندن میتوانند. با این حال، این نویسهها بخشی از نظام نوشتاریاند همچنان که نویسندگان کتابهای درسی گذاشتن این نویسهها را برای دانشآموزان و زبانآموزان ضروری میدانند.
۲-۴-۲ . همخوانها
٢٧ آوای همخوان موجود در زبان شغنی به شرح زیرند:
– [b]، ب در واژۀ بشٓ~ند (خوب)
– [p]، پ در واژۀ پوند (راه)
– [t]، ت و ط در واژههای توغم (تخم بذری)، طوطِه (طوطی)
– [s]، ث س ص در واژههای ثواب، سِت (خاک) و صبر
– [th]، ݑ در واژۀ ݑِـداو (سوختن)
– [z]، ز ذ ض ظ در واژههای زنگان (زنخ)، ذات، ضرور و ظالم
– [۷]، ج در واژۀ جُکتاو (کوبیدن)
– [۵]، چ در واژۀ چید (خانه)
– [tch]، څ در واژۀ څیم (چشم)
– [ ۷ ]، ځ در واژۀ زریځ (کبک)
– [ x ]، خ در واژۀ خیان (خانم برادر)
– [ d ]، د در واژۀ دِۋوسک (مار)
– [ r ]، ر در واژۀ روشت (سرخ)
– [ F ]، ژ در واژۀ ژیر (سنگ)
– [ th [، ڎ در واژه ڎِٓد (جنگ)
– [ F ]، ږ در واژۀ ږیو (شکار)
– [ G ]، ش در واژۀ شوڎ (خار)
– [ G ]، ښ در واژۀ ښڅ (آب)
– [ gh ]، غ در واژۀ غوږ (گوش)
– [ q ]، ق در واژۀ قین (غمگین)
– [ k ]، ک در واژۀ کُت (کوتاه)
– [ g ]، گ در واژۀ گُج (بزغاله)
– [ f ]، ف در واژۀ فـٓند (فریب)
– [ v ]، ۋ و و در واژۀ ۋِراد (برادر) و واښ (علف)
– ] l [، ل در واژۀ لَپ (بسیار)
– ] m [، م در واژۀ مون (سیب)
– ] n [، ن در واژۀ نُر (امروز)
توضیح نکاتی چند دربارۀ برخی همخوانها، از جمله نویسههای ݑ، ڎ و ۋ را که ویژۀ زبان شغنیاند – ضروری میدانیم :
– نویسۀ ݑ که در واژههای زبان شغنی چون ݑاو (داغ طبی)، میـݑ (روز) و ماݑ (عصا) شنیده میشود تلفظ دیگری به جز ث در زبان عربی دارد.[۴] در زبان عربی این آوا، آوایی سایشی و میاندندانی است در حالی که نویسۀ ݑ در زبان شغنی برای درج آوایی سایشی و سختکامی[۵] به کار میرود.
– نویسۀ ڎ که در واژههای شغنی چون توڎ (توت) و ڎٓد (جنگ) شنیده میشود گویۀ دیگری به جز ذ در زبان عربی و یا تلفظ آن در زبان فارسی دارد. در زبان عربی نویسۀ ذ برای درج آوایی واکدار و سایشی است در حالی که ڎ در زبان شغنی آوایی بیواک دندانی و سایشی است. برای نمونه، دو واژۀ ڎَر (دور) و ذَر (غبار پراگنده در هوا) با همین جفت آوایی از یکدیگر متمایز میشوند.
– ۋ سومین نویسۀ ویژۀ زبانهای شغنی است و در واژههایی چون ۋراد (برادر)، ۋداج (آبیاری) و ۋَ~ښ (ریسمان) وجود دارد. ۋ در زبان شغنی، به مانند نویسۀ و که اگر قبل از واکه ای بیاید، آوای لب و دندانی و واکدار] v [ را درج میکند. برای نمونه، دو واژۀ وِداو (قصد داشتن) و ۋِداو (بودن) با همین جفت نویسهای از یکدیگر متمایز میشوند. قابل توضیح است که کاربرد نویسه ۋ که همشکل نویسۀ و است و به جای نویسۀ ڤ در این متون آورده شده بدین دلیل است که این نویسه در زبان فارسی هرگاه پیش از واکۀ دراز بیاید آوای] v [ را میرساند و برای آموزندگان آشنا به این نویسهها قابل فهم است.
– ] h [، نویسههای ح و ه در زبان شغنی تلفظ نمیشوند و واکهای که پیش و یا بعد از آنها میآید خوانده میشود. هم چنان که پیشتر دیدیم (نک. بخش ۲.۳)، نویسۀ ه با واکهای که با آن میآید ترکیب میشود و نویسهای ترکیبی میسازد. نمونۀ آن واژۀ هَفته است که [afta [ خوانده میشود .همچنان نویسۀ ح هم تنها در وام واژههای زبان عربی میآید.
– دو نویسۀ ع – ء که آوای همخوان چاکنای انسدادی ( چاک صوت یا فم حنجره) را درج میکنند، در واژههای عربی چون عار، عذر، و مأیوس میآیند، ولی در خوانش زبان شغنی خوانده نمیشوند.
٢-۴-٣. نیمه همخوانها
در زبان شغنی دو آوای نیمه همخوان وجود دارد؛ ] j [ و ] w [ که با نویسههای[ ی ] و [و] در متون واژگانی معینی نوشته میشوند:
– [j] این آوا در نوشتار با نویسۀ ی، در جایی که بعد از یک واکه (برای نمونه، وایمه ] vajma [ و یِیلگه [ jejlga] (ییلاق)) و یا پیش از آن بیاید (نمونه، یاږج ] jâF7 [ (آرد) و یورښ ] jurG [ (خرس)) درج میگردد.
– ] w [، این آوا را نویسۀ و، در جایی که واکههای ] a [، ] e [ و ] o [ پیش از آن بیایند (نمونه، اَویځون zun] awi [ (آویزان)، اُوف ] owf [ (بخشش) و ښِٓوداو weshawdaw]] (شوریدن) درج میکند.
سخن پایانی
همان گونه که در آغاز گفته شد هدف از تنظیم و ترتیب این الفبا بر پایهی الفبای زبان فارسی نزدیکی و همخانوادگی زبان شغنی با زبان فارسی است و این واقعیت که در کشور ما افغانستان سوادآموزان و باسوادان چه در زبان فارسی دری و چه در زبان پشتو با الفبای مزبور آشنایند. از این رو آموزش الفبای موجود زبان شغنی بسیار آسانتر خواهد بود تا از الفبای لاتین یا سریلیک برای این زبان استفاده شود. همچنین در تنظیم و برگزیدن نویسههای این الفبا به اصول زبانشناسی توجه لازمی صورت پذیرفته و کوشیدیم تا شمار نویسهها را به کمترین میزان ممکن برسانیم و در عین حال لازم دانستیم که وامواژههای زبانهای دیگر (به ویژه زبانهای عربی و پشتو) به شکل خودشان نوشته شوند تا در درک و ریشهشناسی آنها برای زبان آموزان مشکلی پیش نیاید.
آرزومندیم با پیشکش نمودن این طرح ذرۀ از وجائب فرهنگی را در برابر زبانهای کهن آریائی این گنجینههای ارزشمند فرهنگ نیاکان و مردمان آزادۀ آن سرزمین و زبان مادری ادا نموده باشیم.
١ قابل یادآوری است که نویسههای مشترک پشتو و شغنی در هر دو زبان یکسان تلفظ میشوند.
٢ در کتاب «الفبای زبان شغنی»، آکادمی علوم افغانستان (منتشر شده ١٣٨٣ ش)، در بخش سوم (واول کوتاه (ی=i)، ص. ١٠ و در جدول ص.٢٩ «یای مجهول»)، این نویسۀ مرکب را صورت نوشتاری واکهای که تلفظ کوتاه شدۀ واکۀ ] i [ است، قلمداد کرده است. تا آنجائی که میدانیم در واژههای شغنانی هیچ جفت واژگانی نداریم که با تقابل «یای مجهول» با واکۀ ] e [ از هم متفاوت وبه اساس آن ما بتوانیم اینها را دو جفت آوایی جداکننده و در نتیجه دو واکۀ مستقل به حساب آوریم. به نظر ما آن چه در این کتاب «یای مجهول» دانسته شده است، تلفظی کشالهدار از واکۀ کوتاه ] e [ است و نه واکهای مستقل.
٣ در برخی ضمایر چون مو (مرا)، تو (تو)، خو (خودش)، نویسۀ و نیز واکۀ o] [را درج میکند.
۴ میدانیم که ث عربی در زبانهای فارسی و پشتو و شغنی به مانند نویسۀ س تلفظ میشود.
[۵] Post-alveolar
برای مشاهده دقیق تر متن به صورت پی دی اف در زیر کلیک کنید