انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

اصل و نسب ما در ژن هایمان پیداست

سعیده بوغیری- گروه بین المللی و ترجمه

متخصصان ژنتیک با بررسی گروه های خونی یا کروموزوم ها، می توانند مسیر تغییرات بزرگ جمعیت های دنیا را دوباره ترسیم و ثابت کنند در هریک از ما، یک بخش کوچک آفریقایی، آسیایی و… آرمیده است. بر اساس گفته های متخصصان ژنتیک، گاهواره بشریت در آفریقاست پس از آن اروپا بود که جمعیت ها را از طریق جبل طارق یا خاورمیانه در خود جای داد. این امر گویای این واقعیت است که سیاهان آفریقا از نظر ژنتیکی به سفیدان اروپا نزدیک هستند، حتی اگر رنگ پوست آنان خلاف این نظر را بنمایاند.

برای شناخت بهتر از نیاکان، تاریخ نگاران امروز زیست شناسان را به کمک خوانده اند و به بررسی گروه های خونی (آ،ب،او)، فاکتورهای ارهاش (مثبت و منفی) و حتی رمزگشایی ژن های ما پرداخته اند. استاد لویجی لوکا کاوالی- اسفورتزا (L.l. Cavalli-Sfirza) از دانشگاه استنفورد ایالات متحده در مدت سال ها هزاران نمونه برداری خونی از جمعیت های گوناگون دنیا انجام داده. نتایجی که او آن ها را در اطلس ژنتیک خود نیز عرضه داشته، نتایجی رسمی هستند : به روشنی پیداست که خاستگاه انسان هوموساپینس ساپینس آفریقاست. وی از آنجا برای فتح دنیا به راه افتاده و به خصوص به سمت آمریکا حرکت کرده، جایی که نخستین ساکنان آن از طریق آسیا، سی هزار سال پیش از کریستف کلمب پیدا شده اند. در همان دوران، موج بزرگی از مهاجرت در سرزمین های ما صورت گرفته. در میان نیاکان دور اروپاییان کنونی، ۶۵ درصد آسیایی و ۳۵ درصد آفریقایی هستند.

آمریکن نیز نظریه او را تایید می کند: کشاورزی از خاور میانه پیدایش یافت و با سرعتی معادل یک کیلومتر در سال به سمت غرب گسترش یافت. آهنگی که کشاورزان رفته رفته با آن جانشین جمعیت های چادرنشین شدند. اما برخی تمدن های عهد پارینه سنگی باقی ماندند. در جنوب غرب فرانسه، نیاکان مستقیم آنان، جمعیت باسک کنونی را تشکیل دادند که میراث مشترک ژنتیک آنان هنوز این ویژگی خاص خونی مربوط به نیاکان آنان را نشان می دهد: نسبت بالای گروه خونی او، میزان اندک گروه خونی آ، نبود گروه خونی ب. اگرچه استاد کاوالی اسفورتزا نخستین کسی است که کنجکاوی خود را به تمامی دنیا تعمیم داده، اما نخستین کسی نیست که به بررسی های ژنتیک پرداخته. پیش از او متخصصان فرانسوی از قبیل ژان دوسه (J.Dausset)، دارنده جایزه نوبل پزشکی، یا لوران دگو (L.Degos) در میان ژن های ما رد هندواروپاییان آمده از شرق یا رد جدیدتر متعلق به وایکینگ ها را یافته بودند. در مورد کلود فرک (C.Férec) مسوول مرکز بیوژنتیک برست نیز باید گفت او با همکاران ایرلندی خود پژوهش هایی انجام داد که از هویتی ژرف در ساختار جمعیت های میان برتون ها و ایرلندی ها پرده برداشت. از آغاز سال های هشتاد، دو پژوهشگر موسسه ملی سلامت و پژوهش های پزشکی تولوز، الی اوهایون (E.Ohayon) و آن کامبون- تامسن (A. Cambon-Thomsen) به بررسی کارتوگرافی ژنتیک حدود پانزده ایالت فرانسه پرداختند. استاد کامبون تامسن اظهار می کند: “زمانی که تصرف کننده ای به مکانی می رسد، می تواند زبان و رسوم خود را نیز به همراه بیاورد. او همچنین ژن هایش را نیز با خود می آورد، اما ژن های متعلق به بومیان که وی سرانجام با آنان می آمیزد، می توانند در جریان نسل های بی شمار باقی بمانند.”

نخستین ملاحظه: در نواحی جانبی مانند بروتانی، بئارن، کرس، ساووا-دوفینه و آلزاس نوعی “هویت ژنتیک” چشمگیرتر از نواحی مرکزی مانند پواتو، اورنی یا لیموزن یافت می شود. نزدیکی ویژگی های ژنتیک اهالی بروتانی با جمعیت های سلتی به تایید رسیده است. اهالی نورماندی نیز رد وایکینگ را در میان کروموزوم های خود حفظ کرده اند. در مورد کرس و ساووا باید گفت پیوستن متاخر آنان به فرانسه با خویشاوندی موروثی و نزدیک آنان با ایتالیایی ها تعبیر می شود. اهالی آلزاس و لورن – همسایگان ما و دارای جمعیت هایی بسیار مختلط در خاطرات ما- در ژن های خود ردهایی از تاریخ خود نگه داشته اند که در حقیقت بسیار مختلف است. در دی ان آی اهالی سون (کوهستان های جنوب شرقی فرانسه) نیز سهم بندی میان ژن های کاتولیک ها و پروتستان ها دیده می شود. ساکنان باسک نیز با آگاهی از این نکته که دارای میراث مشترک ژنتیک با اهالی بئارن فرانسه- بازمانده ای از دوران تسلط آنان بر ناحیه آکویتن- هستند، اندکی از شکوه خود را از دست دادند.

روشی آسان تر برای دنبال کردن ردپای جمعیت ها بر پایه مطالعه پراکندگی جغرافیایی برخی بیماری های ارثی استوار است. در فرانسه، شناخته شده ترین این بیماری ها فیبروزکیستیک است. از سال ۱۹۹۰، متخصصان ژنتیک واحد ۱۵۵ با مراجعه به منشا جهش پاتولوژیک دوران نوسنگی در میان جمعیت های خاورمیانه فرضه ای جسورانه مطرح کردند. ژان لویی سر (J.L. Serre) اظهار می کند:” برخی پژوهش های اخیر این فرضیه را تایید کرده اند. این بیماری می تواند حتی به دوران پارینه سنگی برگردد.” بنابراین وجود فیبروزکیستیک تایید می کند حاملان این بیماری وحشتبار که از شرق آمده بودند، جمعیت فرانسه را تشکیل داده اند.

پی یر پوا (Pierre Poix)، مجله ژئو، ویژه نامه ژاپن سنتی