انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

اشتغال زنان پیشینه حضور در بازار کار و آموزش عالی

از بدو تاریخ همواره زنان هم پای مردان در عرصه های اقتصادی حضور داشته اند. این مساله یک ادعا یا یک کلام احساسی نیست . ” ویل دورانت می گوید : در اجتماعات ابتدایی ، قسمت اعظم ترقیات اقتصادی به دست زنان اتفاق افتاده است و نه به دست مردان. در آن هنگام که قرن های متوالی مرد ، دائماً به طریقه های کهن خویش به شکار اشتغال داشت زن در اطراف خیمه ، زراعت را ترقی می داد و هزاران هنر خانگی ایجاد می کرد که هر یک روزی پایه صنایع بسیار مهمی شده اند . کانون خانوادگی را نیز زن به وجود آورده است و به تدریج نام مرد را هم در فهرست حیوانات اهلی خود وارد کرده و به او ادب آموخته و هنر معاشرت و آداب اجتماعی را که بنیان روان شناسی و مایه مدنیت است به او تعلیم داده است ” ( آندل در اولادیان و صفری : ۱۳۸۶: ۴۲).

اشکال سنتی اشتغال تا بعد از انقلاب صنعتی کمابیش ادامه یافت اما حضور سازمان یافته و نظام مند زنان در عرصه اشتغال در قرن نوزدهم ، رخ داد . کارل مارکس این حضور را بر آمده از ضرورت های اجتماعی و تحت فشار و نه بر اساس انتخاب می داند. ” نظام سرمایه‌داری با تأکید بر کاهش هزینه‌ها موجب راندن بخش‌هایی از نیروی کار به حاشیه یا بازار جانبی کار می‌گشت که معمولاً زنان از رانده‌شد‌گان به این بخش بودند. در قرن نوزدهم یکی از مهم‌ترین مشاغل زنان، حضور آنان در صنعت نساجی و پوشاک بود؛ هرچند بنا‌ به گفته هلنا وتزاک خدمات بخش‌های خانگی، مانند پرستاری، آشپزی، معلمی و مشاغلی از این دست ، طیف گسترده‌ای از نیروی زنان را در‌برمی‌گرفت؛ اما آن چه نمود ویژه‌ای داشت، کار زنان در صنعت پوشاک و تزئینات لباس بود؛ به‌گونه‌ای که در سال ۱۸۷۱ حدود یک میلیون زن انگلیسی در این بازار اشتغال داشتند. سرمایه‌داری در مرحله پیشرفته‌تر، به تقویت بخش خدمات و سیستم اداری خود ناگزیر شد، که با اختراع ماشین تحریر و توسعه نظام‌های اداری، زنان به این دست مشاغل روی آوردند، و در پایان قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم حدود صد‌ هزار نفر از زنان در کشورهای صنعتی مشغول به کار در این حوزه بودند ” ( فرهمند در زعفرانچی : ۱۳۸۸ ، ۱۳۳-۱۳۲).

روند حضور زنان بعد از انقلاب صنعتی نه تنها سیر نزولی نیافت همواره بر تعداد متقاضیان آن نیز افزوده شد . افزایش تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی وافزایش مهارت ها و تخصص های زنان ، در شتاب یافتن این روند نقش ارزنده ای داشت. امروزه یکی از معیار های توسعه یافتگی ، میزان مشارکت زنان محسوب می شود.در طی چند دهه اخیر در بسیاری از کشورها حضور زنان در بازار کار از لحاظ کمی رشد چشمگیری داشته است اما از لحاظ کیفی تغییری در توزیع مشاغل بین زنان و مردان یا برابر ی دستمزدها مشاهده نمی شود . مثلاً “در آمریکا دستمزد دریافتی زنان برای کار مساوی با مردان مخصوصاً در مشاغل سطوح متوسط وپایین از حدود ۶۱ درصد مزد مردان در سال ۱۹۶۰ به حدود ۷۰ درصد در سال ۱۹۸۶ رسیده است و در برنامه است که تا سال ۲۰۰۰ به حدود۸۵ درصد برسد .البته این نسبت در قسمتهای مختلف آمریکا نیزمتفاوت است .

مثلاً در شمال آمریکا و همچنین درایالات کالیفرنیا، حقوق زنان گاهی تا ۸۷ درصد حقوق مردان می رسد درحالی که درجنوب آمریکا در بعضی موارد تا ۵۵ درصد مزد مردان تنزل می‌یابد. درچین اگر چه تساوی زن و مرد طبق قانون وجود دارد ولی هنوز هم کارفرمایان ترجیح می‌دهند مردان را استخدام کنند.

در ژاپن در قانون اساسی سال ۱۹۷۴ و همچنین درقانون “فرصتهای شغلی برابر” در سال ۱۹۸۵ از برابری زن و مرد سخن رفته است امادرعمل، این قوانین در مورد برابری دستمزد‌ها چندان موثر نبوده است و دستمزد زنان گاهی تا ۲/۶۰ درصد دستمزد مردان کاهش می یابد . در جمهوری کره در بعضی موارد، مزد زنان فقط حدود ۴۵ درصد از مزد مردان است. در سریلانکا در بخش صنعت ، به یک زن تا ۸۶ درصد مزد مرد، پرداخت می‌شود.
درآلمان با این که از کشور‌های پیشرفته و توسعه یافته است هنوز هم در مواردی اصل مزد مساوی برای عملکرد مساوی رعایت نمی‌شود و چندی پیش گروهی از زنان آلمانی به علت پایین بودن سطح مزدشان نسبت به مردان در قبال کار مساوی دست به اعتصاب زدند . دراتریش مزد زنان از ۷۳ درصد مزد مردان در سال ۱۹۶۲ به ۸۶ درصد در سال۱۹۸۱ رسیده است . در دانمارک، فرانسه، ایسلند این رقم نزدیک به ۸۰ درصد است و در سوئد این رقم تا ۹۰درصد افزایش می ‌یابد” ( ایروانی :۱۳۸۹،۵).
مسایل فوق در واقع بخشی از پیامد های حضور زنان در بازار کار است . پس از ورود زنان به عرصه اشتغال پدیده های جدید اجتماعی متعددی در سطح خرد و کلان مطرح گردید که تحلیل های متفاوتی را در پی داشته است. بحث هایی که در بخش نظریات و تئوری های موجود به بررسی آن خواهیم پرداخت.

تاریخچه حضور زنان در بازار کار ایران
زنان ایرانی نیز از دیر باز در عرصه های اقتصادی به صورت پیوسته فعالیت داشته اند اما به شکل مدرن و با تعریف جدیدی که از اشتغال مطرح می شود ، حضور آنان در بازار کار چندان هم طولانی نیست . ظاهراً اولین حضور رسمی زنان ایرانی در بازار کار به دوران قاجار باز می گردد اما عملاً ” از سال ۱۳۱۹ با بالا رفتن نرخ باسوادان و تعداد دانشجویان ، تعداد زنان شاغل رو به فزونی گذاشت . اما با وجود توجه و تاکید ظاهری رژیم پهلوی بر حضور گسترده زنان در جامعه ، رضا خان و فرزندش هیچ گاه نظر خوشی درباره زنان نداشتند ….بر اساس آمار گیری رسمی در سال های ۱۳۳۵ ، ۱۳۴۵ و ۱۳۵۵ به ترتیب ۷/۹ درصد ، ۲۶/۱۳ درصد و ۷۷/۱۳ درصد از کل شاغلان را زنان تشکیل داده اند( سلاحورزی : ۱۳۸۶ ، ۹۸).
این نرخ مشارکت در سال های بعد از انقلاب با توجه به افزایش تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی و گسترش دانشگاه ها در کشور ، متاسفانه رشد چشمگیری نداشت .” آمارهای رسمی نشان می دهد که فقط ۱۱ درصد زنان ، بازار کار جامعه را تشکیل می دهند و این وضعیت طی سال های ۱۳۳۵ تا ۱۳۷۵ تغییر چندانی نکرده است “( تصاعدیان و رازقی :۱۳۸۶ ، ۲۰).
البته بازار کار زنان در ایران بعد از انقلاب با نوسانات زیادی همراه بود . در دوران جنگ، به‌‌رغم تجربه‌های بسیارِ کشورهای گوناگون در زمینه جایگزین‌‌ کردن نیروی کار زنان با مردان در حوزه‌های مختلف فعالیت‌های اقتصادی، این جایگزینی در کشور محقق نشد و اطلاعات آماری از کاهش آمار اشتغال زنان در این دوره خبر می دهد. سیر رو به کاهش باروری در کشور، که از سال‌های ۱۳۵۵ـ۱۳۴۵ آغاز شده بود، تا سال ۱۳۶۵، یعنی زمان سرشماری بعدی ادامه نیافت و در آغاز این دوره تغییر جهت داد. از سوی دیگر، سیاست کاهش جمعیت که در سال‌های پیش از انقلاب تبلیغ و ترویج می شد در سال‌های پس از انقلاب جهت دیگری یافت، و از‌آنجا ‌که براساس یافته‌های پژوهشی، بین میزان موالید و میزان اشتغال زنان رابطه‌ای منفی وجود دارد موجب اُفت آمار شاغلان زن شد. براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ۱۳۶۵، میزان باروری کل، هفت بچه برای هر زن بود که در مقایسه با رقم متناظر آن در ۱۳۵۵، افزایش چشمگیری داشته است. در این دوره، شدت تغییر در مناطق شهری بارها بیش از مناطق روستایی است ” ( صادقی و عمادزاده در زعفرانچی : ۱۳۸۸، ۳۰۹).
البته این عدم افزایش به معنای عدم تغییر در ساختار شاغلان زن ایرانی نیست . در پیش از انقلاب اکثر زنان شاغل دارای تحصیلات عالیه و دانشگاهی نبودند اما بعد از انقلاب این گروه جای خود را به زنان تحصیلکرده و خبره سپردند .” افزایش حضور زنان در دوره های آموزشی سبب شد که سهم زنان تحصیلکرده در کل جمعیت زنان شاغل نیز تغییر کند و از ۷/۴ درصد پیش از انقلاب به ۵/۱۱ درصد د سال ۶۵ برسد درحالی که سهم مردان تحصیلکرده در کل مردان شاغل از ۷/۲ درصد قبل از انقلاب به ۸/۳ درصد پس از انقلاب رسید ( شادی طلب ، ۱۳۸۵ ، ۲۰).
تغییر ساختاری ذکر شده مدیون گسترش دانشگاه ها و موسسات آموزشی است که در طی سال های بعد از انقلاب رشد چشمگیری را در عرصه آموزشی برای جوانان و خصوصاً زنان ایجاد کرد. جز این بعد از انقلاب رغبت و تمایل عمومی به ادامه تحصیل دختران بیشتر شد و خانواده ها با اطمینان خاطر از سالم بودن جو دانشگاه ها ، دخترانشان را تشویق به ادامه تحصیل می کردند. اما با توجه به مشکلات شغلی موجود در ایران، بدون در نظر گرفتن شاخص های جنسیتی ، سطح عمومی مشارکت زنان بسیار پایین تر از حد انتظار است . بر اساس آمار به دست آمده در سال ۱۳۸۰ نرخ مشارکت زنان بین ۲۴-۱۵ فقط ۱۳ درصد بوده است و بر اساس سرشماری در سال ۱۳۷۵ ایران بیش از ۱۳ میلیون زن ایرانی شغل خود را خانه داری توصیف کرده اند.
البته بخش اعظم زنانی که در بازار کار نیز حضور دارند مشاغلشان در امتداد وظایف خانگی تعریف شده است. بیشترین سهم مشارکت زنان در بخش های دولتی به ترتیب مربوط به وزارتخانه های آموزش و پرورش (۷/۶۹ درصد) و وزارت بهداشت ، درمان و آموزش پزشکی (۴۳/۱۴ درصد) است که بیانگر تمرکز زنان در دو شغل آموزگاری و پرستاری است که در واقع ادامه همان مشاغل زنانه خانگی محسوب می شوند. این در حالی است که سهم مشارکت زنان در سایر وزارتخانه ها بین ۰۲/۰ ( وزارت امور خارجه) تا ۹/۴ درصد ( وزارت امور اقتصادی و دارایی) می باشد( سالنامه آماری :۱۳۸۴).
طبیعی است که برای درک حضور اشتغال زنان نباید فقط به بررسی آمارها و ارقام اکتفا کرد . آن چه حضور زنان را در بازار کار ارزشمند می کند واقعیت های جاری در این حضور و ساختاری است که در پی آن موقعیت و جایگاه زنان در آن تولید و باز تعریف می شود.

زنان در آموزش عالی ایران

با رشد و پیشرفت صنعت و گسترش شهرنشینی در ایران ، دانشگاه ها و موسسات آموزش عالی دولتی و غیر انتفاعی در کشور رشد فزاینده ای یافتند. هدف اصلی این نهاد های آموزشی تربیت نیروی متخصص جهت جذب در نیروی کار بود. در کنار آن با اجباری شدن آموزش برای همه کودکان بالای هفت سال و تقویت مدارس در مقاطع مختلف ، از نظر محتوایی و گستره اجتماعی رونق آموزش عالی را برای زنان در پی داشت. ” آمار های مربوط به نرخ ثبت نام در مقاطع مختلف تحصیلی ( به استثناء ثبت نام دوره ابتدایی ) نشان می دهد که از سال های ۱۳۷۰ به بعد ، حرکت رو به رشدی جهت کسب مدارج بالای تحصیلی در زنان جامعه آغاز گردیده و کاهش فاصله قابلیت های علمی زنان و مردان نشانگر شرایط فرهنگی مناسب برای رفع تبعیض علیه دختران و زنان می باشد ” در اولین آزمون سراسری که بعد از انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۲ برگزار شد از مجموع ۳۱۲ هزار و ۶۸۵ نفر شرکت کننده ، ۱۳۱ هزار و ۴۲۷ نفر زن و ۱۵۱ هزار و ۲۵۸ هزار نفر مرد بودند “( شیخان : ۱۳۸۶، ۱۰).
در طی سال های اخیر میزان داوطلبان زن در آزمون های ورود به دانشگاه رشد فزاینده ای داشته است. به گونه ای که دختران گوی سبقت را از مردان ربوده اند. اما با نگاهی دقیق تر به تعداد داوطلبان بر حسب رشته امتحانی ، نوعی تفکیک جنسیتی که از ساختارهای فرهنگی جامعه ایرانی بر آمده است ،می توان مشاهده کرد. بر اساس آمار آموزش عالی در سال تحصیلی ۱۳۸۳-۱۳۸۴ در رشته های فنی و مهندسی ۷۷ در صد دانشجویان را پسران تشکیل می دهند و بیشترین تمرکز برای دختران در رشته های گروه هنر (۷۴ درصد) و علوم انسانی (۶۳ درصد)است (رفعت جاه،۹۳:۱۳۸۳ زاهدی ۶۱:۱۳۸۱). بنابراین افزایش نرخ زنان در آموزش عالی به تنهایی نمی تواند موجب رسیدن به توسعه شود که حتی توسعه پایدار را نیز با مشکلات ساختاری جدی و بدون پیش بینی در گیر خواهد کرد. طبیعتا” دختران تحصیلکرده مطالبات نوینی از هویت باز تولید شده خود خواهند داشت و این در حالی است که نسبت تغیرات فرهنگی در مورد هویت زنانه ، باالزامات این هویت جدید هم پوشانی کامل نداشته ، در نتیجه میزان تنش های اجتماعی برای رسیدن به این انطباق ، ساختار های اجتماعی را درگیر بحران های جدید خواهد کرد. مساله ای که به طور آشکاری در خانواده های زنان شاغل ، تجلی پیدا کرده ، فشار نقش بر آنان را افزایش داده است.” پیشرفت اشتغال زنان گذشته از عوامل اقتصادی،به تغییر طرز تفکر و نگرشهای خانواده نسبت به کار بیرون از خانه و تبلیغات و فعالیت های ارشادی همسو با آن بستگی دارد”(کار،۶۹:۱۳۷۹).

منابع
اولادیان ،… و صفری ، (۱۳۸۶)، نقش زن در اقتصاد ، در مجموعه مقالات برگزیده همایش پیامد های تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی در ارتقای وضعیت آموزش فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی زنان ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ملایر .

ایروانی ،محمد رضا ( ۱۳۸۹ )” دیدگاه و نگرش زنان در خصوص نقش موسسات کاریابی و مشاوره شغلی درایجاد اشتغال زنان روستایی استان اصفهان “، همایش ملی زن واهداف توسعه هزاره ، خرم آباد.

تصاعدیان ، بابک و نرگس رازقی، ۱۳۸۶ ” بررسی پیامدهای تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی در امور آموزشی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی زنان شهرستان تفرش ” ، در مجموعه مقالات برگزیده همایش پیامد های تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی در ارتقای وضعیت آموزش فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی زنان ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ملایر .
رفعت جاه ، مریم و سمیه قربانی ، (۱۳۹۰) ” تاثیر سرمایه اجتماعی بر ارتقاء شغلی زنان ” در پژوهش زنان ، فصلنامه مرکز مطالعات و تحقیقات زنان،تهران دوره ۹ ، ش۱.

زاهدی ، شمس السادات ،(۱۳۸۱)، تغییرات جایگاه شغلی زنان در یک دهه، در پژوهش زنان ، فصلنامه مرکز مطالعات و تحقیقات زنان،تهران دوره اول ، ش۴.

زعفرانچی ،لیلا ( ۱۳۸۸)، اشتغال زنان ، تهران: مرکز امور زنان و خانوداه ریاست جمهوری و دفتر مطالعات و تحقیقات زنان.

سالنامه آماری (۱۳۸۷) سازمان مدیریت و برنامه ریزی ، معاونت آمار و اطلاعات.

سلاحورزی ، ثریا ،( ۱۳۸۶) ” پیامدهای تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی در امور اقتصادی، تحول در کمیت و کیفیت اشتغال زنان ” ، در مجموعه مقالات برگزیده همایش پیامد های تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی در ارتقای وضعیت آموزش فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی زنان ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ملایر .
شادی طلب ، ژاله (۱۳۸۵) ” جنبش زنان ،تجربه ها و چشم انداز ها ، خبرنامه انجمن جامعه شناسی ایران .
شیخان ، عباس ، (۱۳۸۶) ” بررسی پیامدهای تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی در امور آموزشی ، فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی زنان شهرستان ملایر ” ، در مجموعه مقالات برگزیده همایش پیامد های تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی در ارتقای وضعیت آموزش فرهنگی ، اقتصادی ، سیاسی و اجتماعی زنان ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ملایر .
کار ، مهر انگیز ، (۱۳۷۹) ، زنان در بازار کار ایران، تهران ، نشر روشنفکران و مطالعات زنان.