انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

اسارت نظام پزشکی در زندان فناوری

انسان مدرن ظرف چند دهه اخیر جهش عظیمی را در زمینه علم و تکنولوژی تجربه کرده است و در قرن ۲۱ سرعت تحول فن آورانه به گونه ای سرسام آور شتاب گرفته و تکنولوژی های مختلف در زمینه های متفاوت یکی پس از دیگری رواج یافته و بهمن وار به سوی ما سرازیر می شوند.

انسان مدرن ظرف چند دهه اخیر جهش عظیمی را در زمینه علم و تکنولوژی تجربه کرده است و در قرن ۲۱ سرعت تحول فن آورانه به گونه ای سرسام آور شتاب گرفته و تکنولوژی های مختلف در زمینه های متفاوت یکی پس از دیگری رواج یافته و بهمن وار به سوی ما سرازیر می شوند.در این دوره برای درک دگرگونی ژرف جوامع صنعتی اصطلاحات و برچسب هایی همچون ” جامعه اطلاعاتی، جامعه پساصنعتی، جامعه دانش محور، جامعه فکری، جامعه کامپیوتری” ( بل؛ ۱۳۸۲:۳۳) رواج یافته اند. موازی با جریان توسعه تکنولوژی، موضع گیری های موافق و مخالف زیادی در حوزه های اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و فرهنگی شکل گرفته است. برخی منتقدان اجتماعی بر این باورند که با ادامه روند رشد تکنولوژی، به زودی ” در دام خطر از خود بیگانگی و بی ریشگی در جهان ضد انسانی و بهره مند از تکنولوژی پیشرفته گرفتار خواهیم شد.” ( همان: ۱) و استدلال می کنند که ” تکنولوژی مدرن به انسانیت زدایی یا ماشینی شدن انسان انجامیده است؛ به طوری که فراوانی وسایل تکنولوژیک که پیرامون ما را احاطه کرده است احساس انسانیت ما را تهدید می کند و باعث می شود که ما جنبه های احساسی تر و شهودی تر روابط انسانی را از دست بدهیم.” ( همان: ۱۰۲) چنانچه هایدگر می نویسد “خطر متوجه انسان در وهله نخست از سوی ماشین های بالقوه مرگبار و ابزار صنعتی نیست. خطر واقعی همواره متوجه جوهر وجود اوست؛ خطر تحمیل قید و بند بر او. خطر محروم شدن او از برخورداری از الهامات اصیل بیشتر، و بنابراین محروم شدن او از احساس نیاز به دستیابی به حقیقتی بنیادی تر”. لذا به تعبیر این گروه چیزی در ذات تکنولوژی هست که گویا ” روح انسان” را تحقیر می کند.

درحوزه پزشکی نیز پیدایش و توسعه تکنیک های پیشرفته همراه با رشد تخصص و فوق تخصص ها بسیار چشمگیر بوده است؛ به طوری که در طول چند دهه گذشته شاهد حیرت آورترین پیشرفت های علمی و تکنولوژیک در حوزه های ژنتیک، بیوتکنولوژی و فن آوری های زیستی، عصب شناسی، بافت ها و اعضای مصنوعی، شبیه سازی و …هستیم. در واقع پزشکی مدرن تکنولوژی را جزء وجودی خود ساخته و با آن عجین شده است و به شکلی تکامل یافته که در آن تکنولوژی نقش محوری دارد.
به دلیل اتکا و گرایش مثبتی که نسبت به حاکمیت تکنیک و تکنولوژی در پزشکی وجود دارد، پزشکی مدرن چهره ای تکنولوژی زده به خود گرفته و سیطره تکنولوژی در این حوزه، تغییرات ژرف و بنیادی را در تمام جنبه های آن موجب شده است. به طوری که پزشکی مدرن برخلاف پزشکی سنتی که با طبیعت نزدیکی وهمخوانی بیشتری داشت، هر روز بیشتر از طبیعت فاصله گرفته و به آن بی اعتماد شده و به دامن تکنولوژی پناه می برد. در این زمینه برخی با سرسختی از نوآوری های فن آورانه دفاع کرده و آن را مورد ستایش قرار داده و معتقدند جامعه نباید در راه ابداع فن آوری های جدید مانعی ایجاد کند. و در مقابل، برخی همچون دکتر دیوید.ا. راجرز به مخالفت برخاسته و در زمینه واقعیت پزشکی و عملیات پزشکان معتقد است که “به هر میزان آزمایشات پزشکی و کاربرد تکنولوژی های نوین همچون عکسبرداری با اشعه X و…عمیق تر و از کمیت بیشتری برخوردار می شوند به همان میزان پرهزینه تر و برای سلامت بیمار تهدید کننده تر می شوند.” (پستمن؛ ۱۳۸۶: ۱۵۹)

پستمن توسعه کاربرد فن آوری در پزشکی را در سه مرحله ترسیم می کند و در این مراحل اتکای تدریجی این علم را به تکنولوژی به تصویر می کشد: “مرحله اول عبارت است از برقراری ارتباط و تبادل مستقیم بین اظهارات و پاسخ های بیمار به سوالات پزشک در مورد احساس مریض و مشاهدات و معاینات مستقیم او. در دومین مرحله پزشک به کمک ابزارها و دستگاه های اندازه گیری، ارتباط مستقیم با جسم بیمار پیدا می کند و در مرحله سوم شاهد ارتباط غیر مستقیم پزشکی با اظهارات و نیز جسم او از طریق ادوات تکنیکی هستیم. در این روش پزشک یا متخصص اصولا با بیمار روبه رو نمی شوند بلکه نمونه هایی از یک بافت و ارگان بدن او را در دست دارند و یا با یک نمونه عکس رادیولوژی یا نتیجه هر آزمایش تکنولوژیکی دیگر سروکار دارند.” ( همان:۱۶۷) اما سوالی اساسی که در اینجا مطرح می شود این است که فن آوری پزشکی تا کجا در حذف عامل انسانی و نادیده گرفتن یا تضعیف روابط انسانی پیش خواهد رفت.
نوآوری های پزشکی به پزشک و بیمار موضع خاصی می دهد و روش های اساسی درمان را دگرگون می سازد. بر این اساس بیمار موضوع آزمایش بوده و تکنیک و ابزار، واسطه ای بین پزشک و بیمارهستند و بنا بر این دیدگاه تکنوپولی که درآن “مهم ترین ارزش دستگاه ها و ابزارها دقت است” ( پستمن؛ ۱۳۸۶: ۱۵۶)، پزشک بخشی از تسلط و دقت خود را در حوزه کاریش از دست داده و آن را به ماشین واگذار می کند. به طوری که به باور پستمن، دقت پزشکان در انجام و بررسی معاینات دقیق و حساب شده ، رفته رفته کاهش یافته و اتکای آنها به این ابزار باعث خواهد شد که این وسایل جایگزین تجربه ها و استنباط های شخصی آنها گردد. لذا ابزار دقت و اندیشه، ازعقل و تجربه پزشک به ماشین و ابزار سپرده می شود.
از سوی دیگر با گسترش سلطه تکنولوژی در حوزه پزشکی و اتکا روزافزون به اظهارات ماشین های تکنولوژیکی، دیگر قضاوت های شخصی بیمار در رابطه با وضعیت کالبدی و روانی خود قابل اعتماد نبوده و معرفت های ذهنی بیمار فاقد ارزش و اعتبار رسمی است؛ بنابراین “پرس و جو از بیمار و جدی تلقی کردن اظهارات و اطلاعاتی که بیمار عرضه می کند و دقت و تامل در نشانه های ظاهری یک بیماری از اعتبار و اهمیت افتاده و برای قضاوت و تصمیم گیری نیازمند تایید به وسیله تست هایی هستیم که توسط ابزارها و به دست متخصصان انجام می گیرد.” (همان: ۱۶۵)
لذا زمانی که پزشک می تواند از طریق ابزار صداهای اندام های دورنی بدن بیمار را بشنود و باز از طریق ابزار و تکنولوژی های دقیق عکس برداری تصویر اندام های بیمار را به راحتی ببیند، دیگر نیازی به برقراری رابطه مستقیم با بیمار و شنیدن اظهارات و تجربیات و احساس های او نمی بیند و پزشکی مدرن متکی به ابزار، بی توجه به بیمار تمام دقت و تمرکز خود را به بیماری معطوف می کند.
اما نکته قابل تامل این است که علاوه بر پزشک، تمایلات بیماران نیز درجهت استفاده هرچه بیشترازتکنولوژی نوین در معاینات پزشکی و درمان بیماری شکل گرفته است؛ به طوری که بیمار در سیستم درمانی کنونی، به پزشکی که در معاینات و نیز درمان از ابزارها و تکنیک های پیشرفته بهره نمی برد، کمتر اعتماد می کند. لذا قدرت و مهارت یک پزشک از طریق تعداد دستگاه هایی که در مطب به کار می برد و نیز از طریق مهارت کاربرد این ابزار سنجیده می شود.
از منظر دیگر تکنولوژی و فن آوری های زیستی فواید آشکاری را که مرتبط با تندرستی و رفاه است با آسیب های ظریف و ناپیدا در هم می آمیزد. به این معنا که این فن آوری ها به همان نسبت که می توانند مفید باشند، به همان نسبت هم می توانند مشکل آفرین و مخرب باشند. از این رو افرادی همچون فوکویاما معتقدند ” فن آوری پزشکی در بسیاری از موارد با ما تعاملی شیطانی دارد.”( فوکویاما؛ ۱۳۸۴: ۳۲)
پیشرفت های علمی در زمینه دستکاری های ژنتیکی، دستاوردهای حاصل از پژوهش در حوزه سلول های بنیادی که دانشمندان را قادر می سازد هر بافتی از بدن را بازتولید کنند، ساخت داروهای مختلف و… همگی حاکی از توسعه فن آوری های زیستی در ابعادی بسیار وسیع هستند. فن آوری هایی که میانگین عمر انسان را به طور چشمگیری افزایش داده اند و از این طریق بر سیاست گزاری های جمعیتی تاثیر گذار بوده اند. اما سوال اساسی این است که نهایت فن آوری های پزشکی کجاست؟ و توسعه فن آوری های زیستی و پزشکی تا چه حدی مجاز است؟ آیا اساسا می توان مرزی را برای آن مشخص نمود؟ فوکویاما در پاسخ به این پرسش معتقد است دولت ها باید مراحل ابداع، توسعه و استفاده از فن آوری های زیستی را قانونمند کرده و نهادهایی را مامور کنند تا پیشرفت های مفید را از پیشرفت های تهدید کننده متمایز سازند. نکته قابل توجه در این زمینه این است که مهم ترین پرسش هایی را که تکنولوژی مطرح کرده، نمی توان با تکنولوژی پاسخ گفت. مجاز یا مجاز نبودن شبیه سازی یا مهندسی ژنتیک نباید صرفا منوط به توان بالقوه تکنولوژی باشد. لذا مرجع تصمیم گیری در این زمینه دانش طبیعی نیست، بلکه حوزه های اجتماعی، سیاسی و فلسفی هستند که می توانند اهداف دانش طبیعی و فن آوری های مختلف را شناسایی و اعلام کنند.

 

عنوان مقاله از کتاب تکنوپولی نوشته نیل پستمن اقتباس شده است.

منابع:
بل، دانیل، ۱۳۸۲، آینده تکنولوژی، ترجمه احمد علیقلیان، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
پستمن، نیل،۱۳۸۶، تکنوپولی: تسلیم فرهنگ به تکنولوژی، ترجمه صادق طباطبایی، چاپ پنجم، تهران، انتشارات اطلاعات.
فوکویاما، فرانسیس، ۱۳۸۴، آینده پسا انسانی ما، ترجمه حبیب الله فقیهی نژاد، تهران، موسسه انتشاراتی ایران.