انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

نگاهی به کتاب «بلوغ در ساموآ» و نسبی ‌گرایی فرهنگی

یک جست‌وجوی کوچک در حوزه ‌ی انسان ‌شناسی کودک کافی تا دریابیم از نخستین اسامی تاثیرگذار در این زمینه مارگارت مید است که به ویژه با کتاب «بلوغ در ساموآ» شناخته می ‌شود.

او در این کتاب با شرح وجوه مختلف زندگی اجتماعی اهالی ساموآ نوعی سفرنامه ‌‌ای از حضور نُه ماهه ‌ی خود در میان این افراد تهیه کرده ‌است؛ چیزی که اهمیت و نزدیکی سفرنامه با متون مردم‌ نگاری را به ما نشان می‌دهد. انتخاب موضوع مید هوشمندانه است، کودکان (به‌ویژه دختران)‌ و شیوه‌های تربیتی در جامعه‌ی ساموآیی.
اگر بخواهیم چند ویژگی بارز در کار مید نشان دهیم:

کتاب زبانی روایی دارد و سبک روایی شباهت‌ هایی با داستان‌ گویی ایجاد می ‌کند. شخصیت ‌ها، موقعیت ‌ها و رخدادها از عناصر ایجاد این سبک نگارش‌ اند. اما این شیوه‌ ی روایت، بر نکات گزینش شده‌ ای تأکید دارد که همان وجوه اجتماعی زندگی آن‌ هاست.

در واقع ویژگی بعدی همین شرح و بسط زمینه‌ ی اجتماعی برای توضیح موضوع مورد نظر است. او به توضیح وضعیت خانواده، سلسله مراتب اجتماعی، نقش فرزندان در خانواده، تقسیم کار، نقش‌ های جنسیتی و… می‌پردازد و از خلال این توضیحات، جایگاه کودکان را در زمینه ‌ی اجتماعیشان شفاف‌تر می‌کند.
گرچه موضوع و میدان مطالعه‌ ی مید دور از خانه و محل زندگی اوست اما او همواره به جامعه‌ ی خود نظر دارد و این هم در اهداف کار او و هم در خلال متن به چشم می‌خورد. او به نسبیت فرهنگی توجه دارد اما برخلاف آن‌چه اکثر اساتید علوم اجتماعی در جامعه‌ ی ما دچار شده‌اند، نسبیت یا تکثر فرهنگی به معنای عدم تعهد اجتماعی و سیاسی نیست.

مسأله‌ ی بلوغ نقطه ‌ای است که آن را به دختران و روابط جنسی پیوند می ‌زند. در واقع مید به یک مسأله در وضعیت اجتماعی آمریکا نظر دارد و قصد او تأثیرگذاری و به نقد کشیدن شیوه‌ های مواجهه با بلوغ و روابط جنسی در جامعه ‌ی خود است که احتمالاً بدیهی به ‌نظر می ‌رسند. او برای نشان دادن نقص‌ های شیوه‌ های تربیتی به جوامع دیگر ارجاع می ‌دهد و شیوه ‌هایی متفاوت از سپری کردن دوران بلوغ (از جامعه ‌ای که ابتدایی می‌ نامدش) را بیان می‌ کند.

پس او به‌ صورت بی‌ طرفانه یا بدون نظر داشتن به وضعیت حال حاضر جامعه ‌ی خود، (باز هم بر خلاف پندار و آموزه‌های بسیاری از اساتید ما) در سرزمینی دوردست، به کشف «غرائب» نمی‌ پردازد اتفاقاً برای انتقاد و تغییر وضعیت فرهنگی که به آن تعلق دارد تلاش می‌ کند. این درک تقلیل‌ گرایانه ‌ای از نسبیت فرهنگی که امکان هرگونه نقد و مخالفت را می‌ بندد، نه تنها با آثار و آرای انسان‌ شناسان کلاسیک و پیروان نظریه ‌ی نسبیت فرهنگی فاصله دارد، که انسان ‌شناسی را رشته‌ ای بدون تعهد، غیر سیاسی و محافظ کار نشان می ‌دهد. در حالی‌ که با نگاهی کوتاه به آثار و حتی زندگی انسان ‌شناسان بزرگ و سایت دانشگاه‌ های معتبر می‌ توان فهمید که چنین درک غیر سیاسی از انسان‌ شناسی نادرست است.
بعلاوه مید در امور سیاسی و اجتماعی حضوری فعالانه داشته ‌است:« مارگارت مید، نه تنها یک انسان‌ شناس و چهره‌ی علمی درخشانی بود بلکه یک مبارز خستگی ناپذیر اجتماعی نیز بود که نه فقط به‌عنوان یک زن، همچون بندیکت، از حقوق هم‌ جنسان خود دفاع می‌ کرد بلکه هیچ‌گاه مبارزه برای حقوق بشر، برضد نژادپرستی و جنگ، و برای احقاق حقوق بومیان را کنار نگذاشت. در دهه‌ ی ۲۰ قرن بیست، مارگارت مید یکی از مبارزین روشنفکران علیه پلیس و دستگاه قضایی آمریکا در ماجرای ساکو و وانتزتی، دو سندیکالیست آنارشیست که در یک جو نژاد پرستانه به نا‌حق محکوم به مرگ و اعدام شدند، بود.» (فکوهی، ۱۳۹۲: ۲۰۶)
مید فرهنگ مورد مطالعه‌اش را یکپارچه و منسجم نمی ‌بیند، بلکه آن را دارای گسست، چند پاره، گاه دارای نزاع و تعارض می ‌بیند و حتی امکان‌ ها و شیوه‌ های مقاومت را در آن بیان می‌ کند:« در ساموآ قدرت دختران در آسیب‌رساندن بسیار محدود است؛ زیرا آنان نمی‌ توانند به هنگام قاعدگی کاوا یا تافولو، که یک نوع دسر درخت بردفروت است و معمولاً در همه ‌ی مواقع مردان جوان آن را آماده می ‌کنند، درست کنند. دختران نباید به هنگام قاعدگی به خانه‌ ی دیگری بروند یا این‌که تنها غذا بخورند، اما نمی‌توان گفت نگاه او ناپاک است یا با دست زدن به چیزی آن را آلوده می ‌کند.» (مید، ۱۳۶۵: ۱۱۹)

«دختران یا زنان غفلت اجتماع را در مورد خود با بی‌ اعتنایی پاسخ می‌ گویند. آنان دانستنی ‌هایی را که عبارت از شجرنامه ‌ی القاب، اصل داستان‌ ها و قصه ‌های محلی و پیچیدگی‌های سازمان اجتماعی است، با بی ‌تفاوتی ویژه‌ ای مورد بررسی قرار می ‌دهند. تنها یک دختر استثنایی می‌ تواند، اسم جدش را به نسل‌ های بعدی بگوید و کمتر دیده می‌ شود که پسری نتواند شجرنامه خود را تا چندین نسل حفظ کند، هنگامی که پسری شانزده یا هفده‌ساله می ‌کوشد اشارات سخنگو را که سخت مورد تحسین اوست بفهمد، دختر هم ‌سن او دست‌ کم آداب اجتماعی را می ‌آموزد و این مطلب را نباید نشانه‌ ی بی‌ عرضگی دختر دانست.» (همان: ۱۲۰)

انسان ‌شناسی به‌ سبب پیوند با اموری که سعی می ‌شود وجه سیاسی‌ شان زدوده شود، چیزهایی که بعضی اوقات روزمره هستند، مسائلی که انگار مربوط به اندرونی ‌اند و غیر اجتماعی به نظر می‌ رسند و همچنین به‌سبب بررسی تکثرها در ساحت‌ های مختلف زیست انسانی، گویا مستعد این سیاست ‌زدودگی است که بعضاً در راستای برخی مناسبات و منافع به آن دامن‌ زده می‌شود. در حالی‌ که این رشته هم مانند بسیاری از علوم قابلیت استفاده در جهت منافع قدرتمندان یا برای نقد آن را داراست.

منابع:

فکوهی، ن.(۱۳۹۲)، تاریخ اندیشه و نظریات انسان‌ شناسی، تهران: نشر نی

مید، م.(۱۳۶۵)، بلوغ در ساموآ، ترجمه‌ ی مهین میلانی، تهران: نشر ویس