آلن گرش برگردان بابک دهقان
از سال ١٩٩۵ به بعد، قطر سیاست مستقلی را در پیش گرفته است که نمادش شبکه تلویزیونی الجزیره است. اما انقلاب درکشورهای عربی وضدیت عربستان سعودی با آنها شرایط را تغییر داده است. دوحه، زیر فشارریاض، ناچارشده است که محتاطانه عمل کند.
نوشتههای مرتبط
پنج سال پیش، در گردهمآئی تلویزیون الجزیره در دوحه، مطرح ترین روزنامه نگاران جهان عرب حضور داشتند. آنها، دراین نشست پراز سروصدای تظاهرات جدید در بحرین، دریمن، درلیبی واولین شایعات در باره قیام سوریه، سرنگونی رئیس جمهوران مصرو تونس، حسنی مبارک وزین العبادین بن علی، را جشن میگرفتند. شبکه عرب گرا، که ازابتدای تاسیسش در ١٩٩۶ لحن تازه ای دررسانه ها وبحث ها در خاورمیانه ابداع کرده بود، بنظر میرسید که در اوج قدرتش باشد. قطر، مرکزاین تلویزیون، به حسرت همسایه قدرتمندش عربستان سعودی، جایگاه ویژه ای در اخبار روزیافته بود.
گردهمآئی تلویزیون الجزیره در٢٠١۶ درفضائی افسرده برگذارشد. تعداد مدعوین کاهش یافته بود و گفتگوها بیشتربرچالشهای پیش رو در ارتباط با فن آوری نوین متمرکز شده بود تا مسائل سیاسی. در راهروها، روزنامه نگاران شبکه، کسانی که در سالهای اخیرآن را ترک نکرده اند، سرخوردگیشان را پنهان نمیکنند. از این پس «خطوط قرمز» چندین برابر شده اند : دیگر نمیشود از عربستان سعودی انتقاد کرد – گرچه این انتقادات یکی از نقاط قوت این تلویزیون بود – همچنین نباید کوچکترین اشاره ای به زندانی شدن همکاران روزنامه نویسشان در ترکیه شود. وزمانی که عربستان یمن را بمباران میکند نباید صحبتی ازقربانیان غیرنظامی به میان آورد.
برای درک این تغییرات باید به سیاست بین المللی قطر پیش از قیام ها دربرخی از کشوهای عربی توجه کرد، سیاستی که توسط امیر حمد، که در١٩٩۵ دولت پدرش را واژگون کرد، اتخاذ شده بود. چنین سیاستی فقط به حمایت از الجزیره محدود نمیشد بلکه خواهان یافتن جایگاهی خاص در صحنه سیاسی منطقه نیز بود. قطریک پایگاه نظامی بزرگ آمریکائی را در العدید اسکان داده است که عملیات نظامی هوائی وپرواز پهپاد ها را درافغانستان وتمامی حوزه خلیج فارس هدایت میکند. این همکاری اما مانع ازآن نیست که قطر با حزب الله، که در ٢٠٠۶ و به هنگام حمله اسرائیل ازآنان حمایت کرده بود، روابط بسیار خوبی داشته باشد ویا به روابط دوستانه اش با ایران وسوریه ادامه دهد.
قطر همچنین گشایش یک نمایندگی تجاری اسرائیلی را پذیرفته بود ولی این نمایندگی پس از تهاجم اسرائیل به غزه در ٢٠٠٨-٢٠٠٩ بسته شد. این کشورکوشش های متعددی نیز برای میانجیگری در بسیاری ازبحران ها، از جمله در دارفور، انجام داده است. قطردرآزادی گروگان ها، بعنوان مثال پرستاران بلغاری که درژوئیه ٢٠٠٧ توسط حکومت لیبی زندانی شده بودند، مشارکت حتی مالی داشته ونقش عمده ای نیز در تشکیل یک دولت اتحاد ملی لبنان در مه ٢٠٠٨ ایفا کرده است.
در ٢٠١١ این امیرنشین برای بسیاری همچون سخن گوی انقلابهای عربی بنظر میرسید. اولا با وساطت الجزیره، ولی نیز با مشارکت درمداخله نظامی در لیبی و کمک به شورشیان سوری ازهمان روز اول وبسیارزودترازعربستان سعودی. قطر، ضمن رد این ادعا، ازاخوان المسلمین بعنوان واسطه نفوذ، بهره برداری بسیاری کرد، و الجزیره به سخن گوی این سازمان تبدیل شد. این همکاری آشکارمخالفان بسیاری چه درمیان برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس وچه درمیان اقشاری ازافکارعمومی عرب مخالف اخوان المسلمین وبطورکلی اسلام گرایان داشت. ازسوی دیگرروابط با ایران و حزب الله که در کنار حکومت سوریه بودند بشدت رو به وخامت گذاشت.
تغییر شرایط با کودتای نظامی ژنرال السیسی
شرایط در٢٠١٣-٢٠١۴ تغییر کرد. ضد انقلاب تحت هدایت ریاض موفقیت هائی بدست آورد که مهمترین آن کودتای نظامی ٣ ژوئیه ٢٠١٣ ژنرال عبد الفتاح السیسی در قاهره بود : محمد مورسی رئیس جمهور منتخب، ازاعضای اخوان المسلمین، سرنگون شده وبه زندان فرستاده شد. دوحه به هدف اصلی رسانه های مصری تبدیل شد وشکاف با ریاض، علی رغم تعهد دوجانبه برای کمک، از جمله نظامی، به مخالفان حکومت بشر الاسد، عمیق تر گردید. تعداد بینندگان الجزیره، بدلیل یکجانبه شدن روزافزون پوشش های خبریش، بشدت کاهش یافت.
فشار از سوی عربستان سعودی بیشترشد واین کشوربه همراهی ایالات متحده عربی و بحرین، ۵ مارس ٢٠١۴ تصمیم گرفتند که سفیرانشان درقطر را فراخوانند. درواقع میان پادشاهی وامیرنشین همسایه، گرچه هردو متعلق به وهابیت اند، روابط به ندرت توام با آرامش بوده است. اگرچه قطردر شرایط سرخوشی سالهای میان ٢٠١١-٢٠١٣ توانسته بود در مقابل فشارها ایستادگی کند وسیاست مستقلی را به پیش ببرد، اما چنین راهبردی درمتن «ضد انقلاب» بسیار دشوارتر است.
انعطاف پذیری سیاست قطربا جانشینی تسهیل شد. ٢۵ ژوئن ٢٠١٣، آقای تمیم بن حمد آل ثانی جانشین پدرش حمد شد. تمیم، صبورترو محجوب ترازپدرش، علاقه زیادی به ماجراجوئی وگزافه گوئی نداشت و بتدریج برزمام امورمسلط شد. ترمیم وسیع کابینه در ژانویه ٢٠١۶، به نسل جدیدی از مدیران، که خواهان تمرکز نیروی خویش بر چالش های داخلی هستند، اجازه داد که به پست های اساسی دست یابند. ودروحله اول، مسائل اقتصادی ناشی از سقوط قیمت نفت وبنابراین کاهش درآمدهای دولت مد نظر قرارگرفت. از سوی دیگر، این امیرنشین بایستی با جروبحث های متعدد، حتی در داخل کشور، در باره جام جهانی فوتبال ٢٠٢٢ مقابله کند : اتهامات تقلب دراعطای میزبانی این جام و انتقادات سازمان های بین المللی دفاع از حقوق بشر دررابطه با شرایط کارگران مهاجروبویژه کارگران آسیائی.
درچنین شرایطی، اخوان المسلمین، که هنوز در قطر حضور دارند، بیشتر باری بر دوش هستند تا برگ برنده ای در دست. امکان دست یابی آنها به مقامات دولتی بشدت کاهش یافته است. وتسلط آنان برالجزیره احتمالا به زیرسئوال برده خواهد شد، ولی به کندی، نظیرتمامی تحولات درقطر. همزمان، ناسازگاریها با عربستان، با بازگشت سفیراین کشوربه دوحه، کمتر شده است.
حادثه جدیدی بیانگرآنست که اگرچه دوحه خواهان سیاستی واقع گرایانه ترومحتاطانه تری است ولی هم راستائی بی چون وچرا با ریاض و«توافق عمومی» درمنطقه را رد میکند. در ماه مارس ٢٠١۶، اعضای اتحادیه عرب برای انتخاب دبیر کل جدید گردهم آمده بودند. تنها نامزد، آقای احمد ابوالغیط، وزیرامورخارجه سابق حسنی مبارک بود که بهنگام تهاجم اسرائیل به غزه دردسامبر٢٠٠٨ – ژانویه ٢٠٠٩، با اعلام اینکه حماس مسئول این جنگ است، گفتمانی که رهبران اسرائیل میتوانستند داشته باشند، هیاهوی بسیاری برانگیخت. نماینده قطرکوشید تا تردیدهائی دراین باره ابرازدارد ولی حتی الجزایر وتونس نیز ازاو پشتیبانی نکردند. بنابراین، اوبهنگام رای گیری به خروج ازسالن اکتفا کرد، عملکردی که بشدت مورد حمله رسانه های مصری قرارگرفت.
از سوی دیگر، قطر مستقیما درماجراجوئی جنگی سعودی ها در یمن شرکت نکرد وتنها به اعزام تعداد محدودی از سربازان خویش به مرز عربستان و برای حفاظت ازآن بسنده کرد. منابع رسمی دردوحه تاکید میکنند که مسئله یمن بایستی توسط خود یمنی ها حل شود.
ایران موضوع دغدغه دیگریست. ریاض بدنبال حمله به سفارتش درتهران، روابط سیاسیش با ایران را در ژانویه ٢٠١۶ قطع کرد. دوحه، برخلاف دیگر امارات، تنها به فراخواندن سفیرش اکتفا کرد. درواقع ایران وقطر، بویژه در بهره برداری از ذخایرعظیم گاز درخلیج فارس، منافع مشترک قابل توجهی دارند و همانطور که یک منبع رسمی به آن اشاره میکرد، ایرانیان «همسایه ما هستند و خواهند بود». دوحه خواهان مذاکرات سیاسی میباشد ودست رد به سینه تفکری میزند که منطقه را صحنه درگیری میان سنی ها وشیعیان می بیند. ونیز از« تمایل ایران برای معرفی خویش بعنوان نماینده شیعیان خلیج فارس » انتقاد می کند با تاکید بر این نکته که «ما نمیتوانیم در حالیکه با یک خلافت سنی درجدال هستیم یک خلافت شیعی را بپذیریم».
در رابطه با سوریه، قطر هدایت عملیات را به عربستان سعودی واگذار میکند (گرچه زیر نظارت آمریکا، مبارزین گروه های ضد حکومت را آموزش میدهد) و واضح تر از چند ماه پیش، تاکید میکند که هیچگونه کمکی به جبهه النصره وابسته به القاعده نخواهد کرد. قطرازاین پس این سازمان وداعش را بعنوان تشکیلات تروریستی تقبیح میکند و با آمریکا برای قطع کمک مالی به این سازمان ها ازسوی برخی از شهروندان قطری همکاری میکند.
برای دوحه روابط خوب با ایالات متحده اولویت دارد
دوحه ازاین پس نیروی خود را برمسائلی با حساسیت کمترهمچون فلسطین ومیانجیگری میان فتح وحماس متمرکز کرده است. قطربا توجه به روابط خوبش با اسرائیل، در مذاکرات محرمانه میان این کشور و حماس ونیزمیان ایالات متحده وحماس، بویژه برای تداوم آتش بس در غزه، نقش داشته است. قطرهمچنین نقش واسطه گری خویش برای آزادی گروگان ها را – مخصوصا در لبنان و سوریه – ادامه داده است وبرای آزادی آقای کریم واد، پسررئیس جمهور قبلی سنگال، نیز تلاش کرده است. قطر رابطه اش را با حوثی ها، دشمنان قسم خورده ریاض که صنعا را تصرف کردند، حفظ کرده و به این دلیل مورد اتهام شدید رسانه های سعودی قرار گرفته است.
دوحه برای تنوع بخشیدن به اتحادهای خویش، معاهده نظامی با ترکیه امضاء کرده است که ٢٨ مارس ٢٠١۶ رسمیت مییابد و به احداث یک پایگاه نظامی ترک تا دو سال بعد منجرخواهد شد. این پایگاه میتواند سه هزار سرباز را سکونت دهد که هم اکنون حدود صد نفر ازآنان مستقر شده اند. بخاطر آوریم که درزمان جنگ جهانی اول، قسطنطنیه، روز ١٩ اوت ١٩١۵ آخرین پایگاهش را در منطقه تخلیه کرد(١). قطرهمچنین روابطش را با پاریس استحکام بخشیده وقرارداد هائی برای خرید ٢۴ جنگده رافال، آموزش خلبان ها و ادامه آموزش مکانیسین ها و افسران اطلاعاتی امضاء کرده است.
سیاست راهبردی این امیرنشین درحال حاضرادامه دادن به یک سیاست مستقل و همزمان محتاط بودن است. بی دلیل نیست که در ٢٠١۴ یک دوره کوتاه خدمت سربازی اجباری برقرارشد، که در عین حال هدف تشویق به کار و انجام فعالیت های بدنی نزد جوانان بی تحرکی را که اغلب فربه و مبتلا به دیابت (٢) هستند، را نیز دنبال میکند. اما پیگیری روابط حسنه با ایالات متحده، که قطر با آن یک قرارداد دفاعی در ٢٠٠٣ امضاء کرده و در ٢٠١٣ آنرا تمدید کرده است، برای دوحه اولویت دارد. واشینگتن ازتسهیلات نظامی بیشماری در این امیرنشین برخوردارست وقطردر٢٠١۴ یازده میلیارد دلاراز آمریکا جنگ افزار خریده است. همچون برای تمامی رهبران منطقه، ایالات متحده محکم ترین سپردفاعی در خلیج فارس در حال جوشش است.
١ – متین گورچان (Metin Gurcan) « نیروهای نظامی ترکیه در قطر چه خواهند کرد»، Al Monitor، ٣ ژوئن ٢٠١۵.
٢ – مارک شر- لوپاران(Marc Cher-Leparrain)، « دوحکومت سلطنتی خلیج فارس خدمت سربازی اجباری ایجاد میکنند»، OrientXXI. Info، ١٩ فوریه ٢٠١۴.
انسانشناسی و فرهنگ ناشر نسخه فارسی لوموند دیپلماتیک در ایران است.
لوموند دیپلماتیک آوریل ۲۰۱۷