ونسان مونیه ترجمه ی حوا بختیاری
از الماس ها و گشت و شکار در افریقا خبری نیست،مقامات عالی رتبه کنسولگری ها راه کج می کنند
نوشتههای مرتبط
دویست و سی هزار نفر جابجا شده در داخل کشور، شصت و دو هزار پناهنده در کشورهای همسایه …جمهوری افریقای مرکزی از زمان کودتای ۲۴ مارس، در هرج و مرج فرو رفته است. به نظر می رسد هشدارهایی که در طول تابستان از سوی سازمان ملل داده شده بود بالاخره « جامعه ی بین المللی » را از خمودگی و رخوتش بیرون آورد . اما آیا قطعنامه ای که پاریس برای جلسه ی شورای امنیت در اواخر ماه سپتامبر آماده کرده کافی خواهد بود ؟
اواسط سپتامبر ۲۰۱۳ ، طرفداران رئیس جمهور فرانسوا بوزیزه ، که روز۲۴مارس با کودتایی سرنگون شده بود، در بوسانگوآ(Bossangoa)، در شمال غربی جمهوری افریقای مرکزی (RCA) دست به یک حمله ی نظامی زدند . آن ها تصریح کردند که خواهان پس گرفتن اداره و کنترل کشور از Seleka، ائتلاف جنبش های شورشی که از شمال (۱) آمده اند، هستند . صد نفر در جریان این حمله کشته شدند . این پیکارها ، از ماه مارس، صدها قربانی به جا گذاشته و بحران انسانی وسیعی ایجاد کرده که زندگی بیش از یک میلیون نفر را تحت تاثیر قرار داده . جمهوری افریقای مرکزی کشور فقیری است که در رده بندی برنامه سازمان ملل متحد برای رشد و توسعه ، رتبه ی صد و هشتادم را در سال ۲۰۱۳ کسب کرده و از امکانات و توانایی های استراتژیک برخوردار نیست . اما از این پس ، سقوط و زوال تمام و کمال دولت پیش روست، که نتیجه ی آن ظهور قلمروی بزرگی در مرکز این قاره است که در آن بی ثباتی و بی قانونی در آن حکمفرما شده. این کشور هم مرز همسایگان بزرگی چون جمهوری دمکراتیک کنگو، چاد، اوگاندا و سودان است که خود با اوضاع بحرانی و قابل انفجاری در تقاطع میان اسلام و مسیحیت قرار گرفته اند.
بی خبری و سکوت . در ماه مارس ۲۰۱۳، درخواست های نومیدانه ی کمک از جانب آقای بوزیزه، برای نخستین بار بی جواب ماند. Seleka ، ائتلاف جنبش های شورشی، که از ماه نوامبر۲۰۱۱ پشت دروازه های شهر بانگی(Bangui)، نگه داشته شده بود به پایتخت هجوم برد. نیرو هایی مجهز و سازمان یافته ای با نزدیک به چهار هزار رزمنده که از قدرت نظامی بهتری نسبت به نیروهای مسلح افریقای مرکزی برخوردارند که بدون تعلیم، بدون امکانات تدارکاتی و حتی .. بدون اسلحه هستند. از پنج هزار سرباز رسمی ارتش تنها سه هزار نفر اسلحه دارند، مابقی نقش آتش نشان را ایفا می کنند . به نظر می رسید تنها هشتصد نفر گارد ریاست جمهوری توانایی مقابله با حمله ی شورشیان را داشته باشند. اما این سربازان که در سال ۲۰۰۳ به دلیل سرنگون کردن رئیس جمهور آنژ فلیکس پاتاسه (Ange Felix Patasse ) به نفع آقای بوزیزه قدرت نمایی کرده بودند ، خیلی زود و بعد از مبارزه ای کوتاه در شمال پایتخت شکست خوردند.
رئیس جمهوربه سختی فرصت فرار پیدا کرد و با عبور از اوبانگی (Oubangui ) به جمهوری دمکراتیک کنگو پناه برد .از طرف دیگر، سربازان افریقایی نیروهای چند ملیتی افریقای مرکزی (Fomac) که برای میانجیگری در سال ۲۰۰۸ از طرف جامعه اقتصادی کشور های افریقای مرکزی (Ceeac)فرستاده شده بودند، و ششصد فرانسوی گروهان نظامی Boali که برای محافظت از خارجیان مقیم ، در جریان کودتای سال ۲۰۰۳ در محل مستقر شده بودند، در انتظارفرمان، اقدامی نکردند . در حالی که در ماه مارس ۲۰۰۷ عملیات چتر بازان فرانسوی با پشتیبانی عوامل چاد ، شورشیان Birao را به نزدیک مرزسودان (۲) عقب رانده بود ، به نظر می رسد این بار پاریس و انجامنا، هم پیمان خود را رها کرده بودند.
ترکیب و آمیزه ای از جناح های سیاسی
با افتادن بانگی به دست ائتلاف شورشیان Seleka ، شهرفورا به صحنه ی غارت و اخاذی مبدل شد و اکثر کسانی که مظنون به طرفداری از رئیس جمهور مخلوع بودند ، را هدف گرفت . دفاتر سازمان ملل متحد، به ویژه دفتر هماهنگی امور بشر دوستانه OCHA ، مورد حمله و دستبرد قرار گرفت . سفارت فرانسه، به طور عجیبی تدابیر حداقلی رابرای محافظت از هزارو دویست نفر فرانسوی مقیم این کشور اتخاذ کرد که مستقیما در معرض خطر قرار گرفته بودند .
چتر بازان و گردان پیاده نظام فرانسه طبق توافق دفاعی که از زمان استقلال منعقد شده ، کماکان در اردوگاهشان در Mpoko مستقر هستند . خطرات یک مداخله نظامی بسیار زیاد است : Seleka نشان داده که ترکیبی از جناح های سیاسی با خاستگاه های مختلف است . به این ترتیب در میان آن ها نشانی از شورشیان چادی، کلنل ابود موسی ماسکایه(Aboud Moussa Mackaye)، جان جاوید(Janjawids) های سودانی که از منازعات دارفور گریخته اند، نیروهایی که از شمال و از جبهه ی دمکراتیک خلق افریقای مرکزی (FDPC) هستند و اتحاد نیروهای دمکراتیک برای گرد هم آیی (UFDR) – ائتلافی که در سال ۲۰۰۶ در شمال کشور توسط پارتیزان های آقای پاتاسه از میان دلسرد شدگان ازحکومت آقای بوزیزه و سربازان بی کس و بدون وارث، تشکیل شده ، دیده می شود.
آقای میشل جوتودیا(Michel Djotodia)، ازمسلمانان شمال کشور که از لحاظ فرهنگی به سودان و رهبر UFDR نزدیک است به عنوان رهبر دولت برگزیده شده و در راس شورای ملی انتقالی CNT که به همین دلیل به وجود آمده، قرار گرفت . بدون داشتن مشروعیت مردمی گسترده ای در بانگی ، Seleka با قبول اعضای اپوزیسیون و تعدادی از شخصیت های حکومت سابق در شورای ملی انتقالی و ابقای آقای نیکولا تیانگی (Nicolas Tiangaye) در سمت نخست وزیر، نشانه ای از گشایش سیاسی را به نمایش گذاشت . آقای تیانگی -از چهره های شناخته شده در زمینه ی دفاع از حقوق بشرمی باشد- که به دنبال توافق های لیبروویل (گابن) میان Seleka و آقای بوزیزه در ماه ژانویه ۲۰۱۳ ، انتخاب شده بود.
با این حال و علی رغم این نشانه های آرامش بخش، واقعیت دیگری در سراسر کشورحاکم است : سربازان Seleka وحشت و ترس را با دستاویز های مختلف ازجمله با خلع سلاح مردم، بر جامعه مستولی کرده اند. مواردی از کینه و نفرت مذهبی ظاهر شده. شورشیان سابق، اسلام رایج درشمال کشور را با خود به بخش جنوبی که غالبا کاتولیک هستند وارد کرده اند. به این ترتیب آقای جوتودیا(Djotodia)، با ادای سوگند در روز ۱۸ اوت گذشته، اولین رئیس جمهور مسلمان کشور شد . اما در این روزهای آخر تابستان، وقوع حوادث و جنایات در پایتخت تشدید شد . روز ۷ سپتامبر ، اشغال بوسانگوآ(Bossangoa)، در شمال غربی کشور توسط طرفداران آقای بوزیزه و مقصر دانستن و حمله به مسلمانانی که از حکومت پشتیبانی می کردند باعث بروز نبردی سنگین و سرکوب مسیحیان توسط Seleka شد .
در ماه سپتامبر۲۰۱۳ ، روند حرکت جمهوری افریقای مرکزی متوقف شد . مکانیسم ناپایدار و متزلزل تبادلات خرد در زمینه محصولات خوراکی که روز به روز بقای اکثریت چهار میلیون و پانصد هزار نفری جمهوری افریقای مرکزی را می تنید ، بر اثر ناامنی متوقف شد . از طرف دیگر سازمان ملل متحد که از وقایع پیش آمده در بهار متنبه شده بود ، تنها بخشی از نیرو و امکاناتش را از نو به کار گرفت . روز ۱۴ سپتامبر ، آقای جوتودیا حتی خبر انحلال Seleka را اعلام کرد بدون این که مشخص کند چه کسی فرماندهی و کنترل پانزده هزار تن از نفراتش را به عهده خواهد گرفت . «اربابان جنگ» که با سربازگیری و استفاده از هر نیروی مسلح (۳) محلی تثبیت و تقویت شده اند ، اعتنایی به قدرت مرکزی ساختگی وموهوم نمی کنند.
از این گذشته چه فایده ای دارد؟ در بیرون از محدوده ی پایتخت، دولتی وجود ندارد . این زوال و سقوط به نسبت مناطق مختلف امر تازه ای نیست و مدت هاست که اوضاع به این منوال است . در سال ۲۰۱۳ هنوز ، اکثر مناطق این کشور که وسیع تر از فرانسه است فاقد هر گونه زیر ساختی می باشد . به استثنای آنهایی که در حومه ی بانگی زندگی می کنند، ساکنین سایر مناطق به حال خود رها شده اند و حتی برای محافظت از خود در برابر شکارچیان مسلح از هر نوع، مانند راهزنان zaraguinas که از کامرون آمده اند ، عاجزند… به خصوص این که دولت به نظر غیر واقعی می نماید . مدارس اندک ، نبود راه و جاده، خدمات رسانی ابتدایی و ناچیز در زمینه ی بهداشت و سلامت، نبود سوخت و انرژی عدم پرداخت حقوق کارمندان دولت در شرایطی که فساد عمومی و تعمیم یافته است .
به این ترتیب در هزار و پانصد کیلومتری ، در مرز میان چاد و سودان، ساکنین Birao به دلیل نداشتن جاده ، منزوی مانده اند و با پایتخت هیچ مبادله و داد وستدی ندارند . این منطقه از استان Vakaga ، هم مرز با چاد و سودان همیشه به عنوان پایگاهی برای شورشیان داخلی به حساب می آمده . اما سایر مناطق این خطه هم از لحاظ امکانات ضعیف بوده و دسته های Seleka این جا را مکان مناسبی برای عملیات خود یافته اند . سازمان ملل متحد تعداد دویست و سی هزار نفر جابجا شده در داخل کشور، شصت و دو هزار پناهنده در جمهوری دمکراتیک کنگو و در کامرون و پانصد هزار نفر در وضعیت غذایی اضطراری را شناسایی کرده.
سرمایه گذاران عجله ای به خرج نمی دهند : درخواست های تامین و پوشش سرمایه OCHA تنها در سطح ۳۰ درصد تامین مالی می شود . آشکار و واضح است که کشور به فراموشی سپرده شده .
نشانه ای ناگوار و فاجعه باراز عدم جذابیت حتی در حوزه ی بشر دوستانه به چشم می خورد. زیرا جمهوری افریقای مرکزی یک مورد « ضعیف» باقی مانده : نه قتل عام و کشتار جمعی روی داده و نه خبری از جوش و خروش همه گیر اجتماعی و نه قحطی عمومی است. تیره بختی این کشور به مثابه توان و قدرت اقتصادیش قابل اغماض است .
این بی تفاوتی از طرف فرانسه امر نو و جدیدی است . از دوران Oubangui-Chari ، ملاحظه کاری این کشور در پنهان نگه داشتن اهداف محلی فرانسه (ازلحاظ دیپلماتیک، استراتژیک و صنعتی) مفید بود. اما توقف دوساله ی بهره برداری از معدن اورانیم باکوما(Bakouma)، که در ماه نوامبر سال ۲۰۱۱(۴) توسط شرکت Areva اعلام شد ، فرانسه را به طور موقت از منافع بلافصلش در محل آزاد کرد. اربابان محلی می توانند تغییر کنند در نهایت همیشه به وقتش از عوارض حاصل از اورانیم بهره مند خواهند شد . اگر دور نمای بهره برداری از جنگل های جنوب شناخته شده ، هدف سرمایه گذاری صنعتی در حال حاضر استخراج نفت Gordil، در مرز با چاد است ، اما این معدن در سال ۲۰۱۲ به شرکت China National Petroleum Corporation نفتی چینی واگذار شده . ما بقی مبادلات اقتصادی میان دو کشور اندک و ناچیز است .
لااقل از منظر رسمی، چون جمهوری افریقای مرکزی کشوری است که در آن همه نوع خرید و فروش غیر قانونی و قاچاق وجود دارد . حفظ این وضعیت نابسامان امکان استخراج سنگ ، مواد معدنی و صادرات عاج را بدون هیچ نظارتی میسر کرده . همین موضوع در مورد بازارهای فروش چوب و کائوچو صادق است و بهره برداری از این منابع را به افرادی که به دنبال ماجراجویی در مناطق استوایی هستند واگذار کرده که اغلب فرانسوی هستند و با منطق « نمایندگی تجاری در کشور خارجی» عمل می کنند .
اما در مورد اهمیت ابعاد استراتژیک جمهوری افریقای مرکزی، با روش های جدید آینده نگرانه و تعریف دوباره از سیاست منطقه ای فرانسه از این پس کشور گابن ارجحیت دارد. دو پایگاه تاریخی Bouar و Bangui که اردوگاه اصلی کلیه عملیات بعد از استقلال در منطقه ی استوایی مانند (روآندا، جمهوری دمکراتیک کنگو، چاد، کنگو) بود در سال ۱۹۹۸ منسوخ شد .
در زمینه ی دیپلماتیک ، به نظر می آید موقعیت به همین اندازه تیره و تار است . هیچ یک از «دوستان» آقای بوزیزه (فرانسه، چاد، افریقای جنوبی، اوگاندا) به کمکش نیامدند و «جامعه ی بین المللی» با سکوت اختیار کردنش درخشید . درست است که فرانسه از ژانویه ۲۰۱۳ در مالی منطقه دیگری از افریقا درگیر بود. باوجود این ارتش فرانسه همیشه با به کارگماردن دست پرورده هایش حتی به قیمت اینکه بعدا عزلشان کند، زندگی سیاسی افریقای مرکزی را ساخته و پرداخته است .
« رها کردن» آقای بوزیزه کوچکترین فایده ای برای آینده ی کشور به دنبال نداشت . در مالی، پاریس تمام سعی خود را کرد تا چهارچوب قانونی برای مرحله گذار را مشخص کند ، و با وساطت جامعه ی اقتصادی دولت های غرب افریقا Cedeao ، توانست موجبات انتصاب Traore Dioncounda رئیس جمهور موقت، را قبل ازالزام برگزاری انتخابات در ژوئیه ۲۰۱۳ فراهم سازد .
هیچ کدام از این اقدامات برای جمهوری افریقای مرکزی صورت نگرفت به جز دادن اختیار تام به میانجیگری Cedeao، زیر نظر روسای جمهور ادریس دبی( Idriss Deby) از چاد و دنیس ساسو انگسو(Denis Sassou Nguesso) از جمهوری کنگو ، بدون این که اتحادیه افریقا در جریان قرار گرفته باشد. این دو رئیس جمهورکه از هم پیمانان تاریخی پاریس هستند رهبری رژیم های مستبد و خودکامه ای را در دست دارند .
قدرت گرفتن چاد
رئیس جمهور چاد یکی از مسببین به قدرت رسیدن آقای بوزیزه در سال ۲۰۰۳ بود و مدت ده سال مهم ترین حامی و پشتیبان منطقه ای اوبه شمار می رفت ، او با ارسال نیروی کمکی به قوای میانجیگر محلی و از جمله Fomac یاری می رساند . با وجود به رسمیت شناختن مشروعیت Seleka، در حالی که شورشیان چاد از عوامل موثر در حمله به بانگی بودند ، حکایت از قدرت گرفتن آقای دبی( Deby)، می کند . او علاوه بر این با شرکت در جنگ مالی در کنار نیروهای فرانسوی و با مطرح کردن خود به عنوان مخاطب عمده در جمهوری افریقای مرکزی ، جایگاه خود را به عنوان رهبر بزرگ زیر مجموعه منطقه تثبیت کرد و اعتبار از دست رفته ای را که بر اثر سیل انتقادات مدافعین حقوق بشر برعلیه اش به راه افتاده بود، باز یافت . البته آقای بوزیزه که در پاریس پناهنده شده یادآور شده که به طور «دمکراتیک» به قدرت رسیده و دوباره به قدرت باز خواهد گشت …اما به نظر می رسد ورق برگشته . با به رسمیت شناختن CNT از ماه ژوئن ، و سپس با تنظیم برنامه زمان بندی شده بازگشت به دمکراسی و برگزاری انتخابات در هشت ماه آینده ، Ceeac کودتا را تایید کرده.
با این حال در اواسط ماه ژوئیه ۲۰۱۳ ، گزارش های هیئت نمایندگی مشترک اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد ،زیر نظر خانم کریستینا جورجیه وا(Kristina Georgieva) ، کمیسر اروپایی در همیاری ومشارکت و امور بشر دوستانه و خانم والری آموس(Valerie Amos) ، معاون دبیر کل سازمان ملل متحد و سرپرست امور بشر دوستانه و هم چنین اظهارات نماینده ی اختصاصی دبیر کل سازمان ملل متحد، ژنرال سنگالی آقای Babacar Gaye هشداری به مقامات عالی رتبه کنسولگری ها داد . اتحادیه افریقا از جایگزینی Fomac ، توسط هیئت بین المللی پشتیبانی از افریقای مرکزی( Misca ، که این بار از سه هزار و ششصد نفرتشکیل شده) (۵) تا پایان امسال اطلاع داده . از طرف دیگر خانم فاتو بن سودا( Fatou Bensouda ) ، دادستان دیوان کیفری بین المللیCPI روز ۷ اوت از «دل مشغولی و نگرانیش در مورد جنایات صورت گرفته در جمهوری افریقای مرکزی » خبر داد.
روز ۲۳ اوت ، در حالی که تنش بین المللی در مورد مداخله ی نظامی در سوریه بالا می گرفت، به نظر می رسد پاریس بیدار شد. بعد از پذیرفتن نمایندگان سازمان های درگیر در بانگی، رئیس جمهور فرانسوا اولاند در مورد « ضرورت بی قید و شرط برقراری امنیت برای دسترسی مردم به کمک های بشر دوستانه » تاکید کرده و از قصدش برای ارجاع این موضوع به شورای امنیت در اواخر ماه سپتامبر خبر داد. اتخاذ موضعی در برابر فاجعه ی انسانی که در جریان است که در پس زمینه آن خطر « تبدیل شدن به وضعیت سومالی» وجود دارد . جمهوری افریقای مرکزی ، از پا درآمده و ناتوان از هم اکنون قلمرو وسیعی است که هیچ کنترل و نظارتی بر آن نیست. آیا می باید بپذیریم منطقه ی دیگری عاری از سکنه در قلب افریقا شکل گرفته و همه ی گروه های افراطی، مذهبی یا دست پرورده قدرت های خارجی در آن محل جایی برای عقب نشینی واستقراربیابند؟ از بوکو حرام (Boko Haram) گرفته تا (۶) ارتش مقاومت خداوند،( de rsistance du seigneur Armee) بدون غافل شدن از القاعده در مغرب اسلامی AQMI ، مدعیان بی شمارند …
۱- اتحاد نیروهای دمکراتیک برای گردهم آیی آقای جوتودیا ، جبهه ی دمکراتیک خلق افریقای مرکزی، آقای میسکین، مجمع میهن پرستان برای عدالت و صلح آقای عبدالله حسن و مجمع میهنی ورستگاری کودرو آقای موسی دهافان .
۲- رجوع به مقاله ی لوموند دیپلماتیک ، فوریه ۲۰۰۸ «استراتژی فرانسه و اهداف منطقه ای، در افریقای مرکزی»
۳- طبق برآورد OCHA ، ۶ سپتامبر ۲۰۱۳ ، سه هزار و پانصد نفر کودک سرباز وجود دارد .
۴- افت شاخص های بازار در پی فاجعه ی فوکوشیما
۵- از پانزده سال پیش RCA موجبات حضور نیروهای میانجی با اصلیت های مختلف را فراهم کرده که اکثرا بی خطر هستند، مانندMimurca – Fomac—Fomuc- Eufor- Micopax et Misca
۶-Lords Resistance Army آقای ژوزف کونی،ازاوگاندا که سال هاست در شرق کشور مستقر شده .
حکایتی خشونت بار
اول دسامبر سال ۱۹۵۸ – بارتلمی بوگاندا ، رئیس شورای اعظم افریقا -استوایی فرانسوی AEF، پیشنهاد به وجود آوردن جمهوری افریقای مرکزی متشکل از اوبانگی شاری، چاد و گابن را داد .
۲۹ مارس ۱۹۵۹ – بوگاندا، در جریان حادثه ی سقوط یک Noratlas ازبین رفت . علت وقوع این حادثه مشخص نشد .
۱۳ اوت ۱۹۶۰- اعلام استقلال اوبانگی شاری تحت عنوان جمهوری افریقای مرکزی. رئیس جمهور آقای داوید داکو رژیم تک حزبی را بنیان نهاد
اول ژانویه ۱۹۶۶ – کودتای کلنل ژان بوکاسا .
۴ دسامبر ۱۹۷۷ – بوکاسا با حمایت و پشتیبانی پاریس به امپراطوری رسید .
۲۱ سپتامبر ۱۹۷۹ – بوکاسا به نفع داکو و به کمک ارتش فرانسه در جریان عملیات «باراکودا» عزل شد .
اول سپتامبر ۱۹۸۱ – کودتای ژنرال آندره کولینگبا، که رژیمی نظامی را برقرار کرد .
سپتامبر ۱۹۹۳ – آنژ فلیکس پاتاسه رئیس جمهورشد و در انتخابات سال ۱۹۹۹مجددا به ریاست جمهوری رسید.
۱۶ مارس ۲۰۰۳ – کودتای ژنرال فرانسوا بوزیزه که در انتخابات ریاست جمهوری ومجلس بهار سال ۲۰۰۵ پیروز شد. ۲۰۰۶- آغاز شورش در شمال کشور .
۲۴ مارس ۲۰۱۳ – به قدرت رسیدن Seleka .
۱۴ سپتامبر ۲۰۱۳- اعلام انحلال Seleka