تفکیک فضایی/ جنسیتی مبتنی بر خصوصی و عمومی که در آغاز دوره مدرنیسم و با شهری شدن و صنعتی شدن جوامع همراه بود، در دورههای متاخرتر با ورود زنان به حوزه عمومی در غالب کار، مصرف و گذران اوقات فراغت تا حدودی متزلزل شده است. کیفیت استفاده زنان از فضای عمومی شهری و حضور آنان در شهر از سوی سیاستگذاران شهری، فعالان حقوق زنان مورد مناقشه و مسالهای چالش برانگیز است که حوزه عمومی را به حوزه مورد نزاع بین دو جنسیت تبدیل کرده است. گرچه این منازعه کمابیش در همه جوامع در جریان است و اساسا مفهوم فضا، مفهومی سیاسی به شمار میرود، در جریان مقاومت هویتهای ملی، محلی و دینی در برابر فرایند جهانیشدن ابعاد مفهومی دیگری نیز بر آن افزوده میشود. در جریان این مقاومت، شیوههای بازنمایی جنسیتی در فضای عمومی دارای کارکردهای نمادین هستند.
به طور کلی تحقیقات نشان میدهند که گروههای ملی و قومی به دنبال حفظ مرزهای عمومی/خصوصی جنسیتی متمایز هستند تا از این راه هویت جمعی خود را نشان دهند. استراتژیهای بقای اقلیتهای قومی در مقابل گروههای متخاصم، بر کنشهای جنسیتی متمرکز شده است. وقتی فرهنگها احساس تهدید از سوی گروههای مسلط یا اقلیت میکنند، این زنان هستندکه برای نشان دادن قلمروهای سیاسی، مذهبی و غیره هدف کنترل قرار میگیرند(اسمیث،۱۰:۲۰۰۹).
یکی دیگر از ریشههای تاکید بر تقسیم جنسیتی فضای شهری، ارجاعات نمادین جنسیتی در مشخص کردن قلمروهای جمعی است. برای مثال، در مشروعیتبخشی به پروژههای ملیگرایانه، «ملت« اغلب به عنوان زن بازنمایی میشود(مثل مادر هند/ روسیه/ایرلند، مام وطن)، از این جهت که نیاز به حفاظت و دفاع توسط مردان دارد. تفاوت جنسی و رفتارهای بدنی زن و مرد همواره به عنوان نشانگان مهم ملیت در نظر گرفته شده(همان،۱۱) و استفاده از «تجاوز» به عنوان سلاح جنگی، اهمیت نشانهشناختی جنسیت در مطالعه این گروهها را نشان میدهد(بریسول۲۰۰۰).
نوشتههای مرتبط
مواجه با مساله جنسیت و ابعاد سیاسی و اجتماعی آن، در کشورهای اسلامی و از جمله ایران تحت تاثیر تعاملات و تقابلها با کشورهای غربی طی دوره استعماری و پسااستعماری قرار دارد. در این دوره از سویی فرهنگهای اسلامی از بعد تحت ستم بودن زنان در این فرهنگها مورد تحقیر واقع شدهاند و تنها راه پیشرفت و برون رفت از وضعیت موجود در آنها، بهبود وضعیت زنان و از جمله دست برداشتن از حجاب به شمار رفته است. در مقابل جریانهای مقاومت اسلامگرا در برابر نفوذ فرهنگ غرب از همین تاکید بر وضعیت زنان تاثیرپذیرفته و بیشترین تاکیدشان را بر حفظ الگوهای سنتی خانواده، حجاب و قوانین مربوط به زنان قرار دادهاند (احمد،۱۳۹۴). تقابل این دو گفتمان، از جمله در سیاستگذاریهای فضای شهری تا حد زیادی منعکس شده و گفتمانهای غربگرا و اسلامگرا، در کشورهای مختلف اسلامی، در این باره اظهارنظرهای متفاوتی کرده و سیاستهای متنوعی را در پیش گرفتهاند(نیوکامب،۲۰۰۶).
بنابراین منازعه بر سر فضای عمومی در شهر دربردارنده دوگانههای سنت/مدرنیته و ملیگرایی/بیگانهگرایی است. به طوری که نیوکامب(۲۰۰۶ Newcomb,) در مطالعه مراکش نشان میدهد، عدم توافق در مورد کیفیت حضور زنان در فضای عمومی نمایانگر تردیدهای اساسیتر در مسائلی همچون ترسیم آینده کشور مراکش است. نادیدهگرفتن یا تاکید بر قلمروهای جنسیتی استعارهای از تسلیم در برابر جهانیشدن یا محافظت از هویت ملی و دینی است. سطح بالای بیکاری مردان، وجود گفتمانهای جدید حقوق و توانمندسازی زنان، تلاشها برای تعریف روابط مراکش با اسلام برخی مفاهیمی هستند که بر افزایش حضور زنان در فضاهای جدید و مختلط کشور مراکش تاثیرگذارند. اما در زندگی روزمره و در فضای عمومی زنان کنترلهای اجتماعی را واژگون میکنند، در حالی که همچنان به ارزشهای محلی پایبند هستند. به این ترتیب در زندگی روزمره این دوگانهها شکسته و حتی ترکیب میشوند.
تفکیک جنسیتی فضا بر اساس دوگانه سنت/ مدرنیته در جامعه ایرانی نیز به طور مشابه قابل تفسیر است. در آغاز دوره مدرنیزاسیون در ایران، به تدریج ورود زنان به حوزه آموزش و رسانههای جمعی، کشف اجباری حجاب و تامین حق رای زنان اتفاق افتاد که با نادیده گرفتن هویت اسلامی و سنتی همراه بود. پس از انقلاب اسلامی گرچه تحت تاثیر گفتمان مدرن، از مشارکت اجتماعی زنان از جمله در حوزه آموزش و پزشکی حمایت شد، با تاکید بر عدم اختلاط جنسیتی و اجباری شدن حجاب در فضای عمومی به نفع هویتهای سنتی و اسلامگرا تغییر جهت داده شد. طی این دوره در مورد شدت و کیفیت جلوگیری از اختلاط جنسیتی همواره چالشها و مقاومتهایی از طرف گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی در جریان بوده و هست که عدم قطعیت سیاسی در میزان پذیرش گفتمان مدرن و پایبندی به گفتمان سنت را نشان میدهد. این عدم قطعیت، در حوزه زندگی روزمره و کنشهای فضایی و روزمره شهروندان، در صورت کاهش مداخلات از بالا به پایین میتواند دارای پتانسیل ترکیب ارزشهای سنت و مدرنیته و تثبیت ارزشهای اخلاقی و دینی باشد.
منابع
احمد، لیلا(۱۳۹۴)، زنان و جنسیت در اسلام: ریشههای یک جدال تاریخی، مترجم: فاطمه صادقی، لندن: زنان و قوانین در جوامع مسلمان.
Bracewell, W. (2000). “Rape in Kosovo: Masculinity and Serbian Nationalism.” Nations and Nationalism 6(4): 563-590.
Newcomb, Rachel & Rollins College(2006), Gendering the city, gendering the nation: contesting urban space in Fes, Morocco, in City & Society, Vol. I8, Issue 2,pp 288-311.
Smyth, Lisa(2009), Gender and public space in divided cities: dynamics of everyday urban life, School of Sociology, social policy and social work queen’s university Belfast, www.conflictincities.org/workingpapers.html