کریستین ماروی برگردان آریا نوری
انتخاب آزاد والدین در انتخاب مدارس در برخی از نظام های آموزشی سبب بروز رقابت بین مدارس در مناطق مختلف می شود. آیا باید برای این رقابت معیارهای جدیدی ارائه شود؟ مطالعاتی که در سطح بین المللی انجام گرفته است نشان می دهد که اعطای آزادی بیش از اندازه به مدارس در چارچوب رقابت بین آن ها می تواند اثرات منفی زیادی را به دنبال داشته باشد و بهتر است بر این رقابت نظارت شود.
در بسیاری از نظامهای آموزشی ، رقابت بین مدارس روز به روز بیشتر می شود. این مساله در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی هم به وضوح قابل مشاهده است اما مساله ی اصلی در آن است که هیچ حد مشخصی برای آن تعریف نمی شود. در عوض در بخشی از کشورهای آمریکایی ، انگلستان و نیوزیلند ، نظام های آموزشی با جهت دهی به این رقابت ها تاثیرات بسیار مثبتی را ایجاد کرده اند. : مثل بهبود فعالیت های آموزشی و توجه بیش از پیش به نیازهای دانش آموزان و والدین. در این کشورها والدین به جای آن که مجبور باشند حتما فرزند خود را در مدرسه ای که در محدوده ی محل زندگی آنهاست ثبت نام کنند ( مثل فرانسه و ایران ) در انتخاب مدرسه ی فرزندان خود آزادند ، چرا که تمامی مدارس به نسبت تعداد دانش آموزانی که ثبت نام می کنند به اندازه ی کافی از دولت بودجه دریافت می کنند.
در این نظام های آموزشی نیمه رقابتی مدارس آزادند تا با به کارگیری ابتکارات و امتیازاتی که در اختیار والدین و دانش آموزان قرار می دهند مثل کادری قوی و کیفیت آموزشی ، آن ها را به خود جذب کنند. اینگونه اختیار دادن به مدارس چه تاثیری در سیستم آموزشی این کشورها دارد؟
اکثر مطالعاتی که به منظور پاسخ دهی به این پرسش صورت گرفته اند بی طرف نیستند اما می توان نکات مشترکی را در بین همه ی آن ها پیدا کرد.در وهله ی اول ، اکثر قریب به اتفاق مطالعاتی که در آمریکا صورت گرفته است نشان می دهد که باز گذاشتن دست مدارس در رقابت برای جذب دانش آموز در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر نداشته یا اگر هم داشنه باشد میزان آن بسیار کم است.(۱) بنابراین این تفکر که رقابت آزاد بین مدارس سبب افزایش کارکرد محصلین می شود چندان درست نیست. از طرفی دیگر مطالعات زیادی هم در رابطه با تاثیر آزادی نسبی مدارس بر تفکیک و نابرابری تحصیلی صورت گرفته است. اکثر آن ها نشان می دهند زمانی که اختیار والدین در انتخاب مدرسه ی فرزندشان به آزادی عمل بیش از اندازه ی مدارس در انتخاب دانش آموزان خود و برخورد متفاوت با آن ها به نسبت وضعیتی که دارند همراه می شود سبب افزایش نابرابری تحصیلی می شود. برای مثال ، فرزندان خانواده های فقیر حضور کمرنگی در برخی از مدارس دارند.این مساله از یک طرف تاثیری منفی برپیشرفت تحصیلی این دانش آموزان می گذارد و از طرفی دیگر سبب بروز نابرابری اجتماعی در بین دانش آموزان مختلف که به این وسیله از هم تفکیک می شوند می شود. (۲)
درس هایی که باید از انگلستان گرفت
یکی از متقاعد کننده ترین تحقیقات ارائه شده در نیوزیلند صورت گرفته است. (۳) تحقیق فوق در گرین سیتی ، شهری کوچک ، انجام شده است که ۱۱ مدرسه ی راهنمایی در شهر و حومه ی آن قرار دارد. اصلاحات صورت گرفته در این شهر سبب پویایی رقابت بین مدارس بین سال های ۱۹۸۹ و ۱۹۹۳ شد. طبق تحقیق انجام شده ، این اصلاحات سبب تشدید روند قطبی شدن و تفکیک قومیتی دانش اموزان شد چرا که وزارت آموزش و پرورش و مقامات محلی دست از هرگونه نظارت بر انتخاب مدرسه توسط والدین برای فرزندانشان از یک طرف و نحوه ی اسم نویسی و قبول این دانش آموزان از طرف دیگر ، برداشت.
به گفته ی محققین ، تردید هایی که در خصوص اعطای آزادی بیش از اندازه به مدارس در عرصه ی رقابت آن ها با یکدیگر وجود دارد کاملا قابل توجیه است : اکثریت خانواده های ثروتمندی که در این منطقه زندگی می کردند تمایل به ثبت نام فرزند خود در مدرسه های خارج از آن را داشتند و همین مساله سبب ظهور شکاف اجتماعی در مدارس شد. تحقیقات دیگری که در انگلستان صورت گرفته است هم در همین مسیر گام بر می دارد : آزادی عمل در انتخاب با توجه به منابع فرهنگی و مادی خانواده ها متفاوت است و اکثرا خانواده های ثروتمند و طبقه ی متوسط هستند که می توانند دست به انتخابی آزادانه بزنند. انتخاب خانواده هایی که از نظر مالی ضعیف تر هستند تنها به مدارس محدوده ی زندگی خودشان محدود می شود.
با این حال به این نظریه انتقاد هایی هم شده است. بر مبنای مطالعات گسترده ی کمی و کیفی ای که در رابطه با علل و گسترش شکاف اجتماعی بین مدارس در انگلستان صورت گرفته است ، تیمی تحقیقاتی (۴) نشان داده است که اصلاحاتی که در سال ۱۹۸۸ شکل گرفت سبب کاهش شکاف اجتماعی در بسیاری از مدارس در بین سال های ۱۹۸۹ و ۱۹۹۵ شد. در سایر مدارس ، اما روند افزایش شکاف اجتماعی ادامه پیدا کرد. در عوض ، بین سال های ۱۹۹۸ و ۲۰۰۱ ، یک بار دیگر روند شکاف اجتماعی در مدارس روندی افزایشی پیدا کرد.به گفته ی محققین این شکاف به خصوص در مناطق شهری متوسط ، با تراکم جمعیتی بالا و فقیر شدت گرفت نه در مناطق روستایی. آزادی عمل دادن به والدین در انتخاب مدرسه ی فرزندشان سبب شد تا آن ها به مدارسی دسترسی پیدا کنند که قبلا برای آن ها میسر نبوده. به عبارت دیگر ، آزادی که به این خانواده ها اعطا شد، در مناطقی که شبکه ی حمل و نقل مناسبی داشتند تاثیرات بسیار مثبتی را به دنبال داشت.
با این حال بین سال های ۱۹۹۸-۲۰۰۱ برنامه های دولتی سبب افزایش تعداد مدارسی شد که برنامه ی تحصیلی ویژه ای داشتند. این مساله با تمایل مدارس به گلچین کردن دانش آموزانی که برای ثبت نام به آن ها مراجعه می کردند همراه شد. این موضوع دلیلیست برای افزایش شکاف اجتماعی در مدارس در این بازه ی زمانی ، نتایح به دست آمده با سایر تحقیق های صورت گرفته برابری داشتند. در مناطق شهری پیشرفته تر ، هم همان شکاف به وجود آمد چرا که امکاناتی که مدارس ارائه می دادند به تناسب وضعیت مالی دانش آموزانی که به آن ها مراجعه می کردند متفاوت بود. در نتیجه :
آزادی عمل ارائه شده به والدین در انتخاب مدارس فرزندان خود از یک سو و آزادی عمل بیش از حد اعطا شده به مدارس در انتخاب دانش آموزان خود از سوی دیگر سبب بروز شکاف تحصیلی شد.
فرانسه : والدینی که نظام آموزشی را دور می زنند
رقابت بین مدارس در نظام های آموزشی که انتخاب آزاد مدرسه توسط والدین به صورت رسمی به رسمیت شناخته نشده و توسط قانون مدرسه محدود شده هم می تواند وجود داشته باشد ، مثل کشور فرانسه. به این ترتیب جامعه شناسان فرانسوی نشان داده اند که مدارس این کشور بی وقفه با رقابتی محلی دست و پنجه نرم می کنند ، رقابتی که نه تنها بین مدارس خصوصی و دولتی که بین خود مدارس دولتی هم در جریان است.(۵) با وجود تدابیری که در نظام آموزشی فرانسه به منظور رفاه حال والدین دانش آموزان لحاظ شده است ، بسیاری از آن ها سعی در دور زدن این قوانین دارند. آن ها دائما سعی در ممانعت از ثبت نام فرزند خود در مدرسه ای که از نظر موقعیت مکانی برای آن ها در نظر گرفته شده داشته و تمایل به ثبت نام فرزند خود در مدارس خصوصی دارند. انتخابی که مسلما در دسترس تمام قشرهای جامعه نبوده و سبب گسترش شکاف تحصیلی و در نتیجه شکاف اجتماعی می شود. مدرسه ها به نوبه ی خود سعی می کنند تدابیری به کار گیرند که بتوان به وسیله ی آن ها به انتخاب والدین پاسخ بگویند. برای نیل به این هدف آن ها دانش آموزان با وضعیت مناسب تحصیلی را در اولویت قرار می دهند و از طرفی – به صورت قانونی یا مخفیانه – کلاس های مختلف متناسب با سطح و وضعیت دانش آموزان خود برگزار می کنند. ( حول انتخاب هایی مربوط به زبان خارجه ف ورزش ، هنر و . . . )
تحقیقاتی که در مقیاس اروپایی صورت گرفته نشان می دهد چگونه انتخاب والدین در منجر به بروز رقابت شدید بین مدارس ، در وهله ی اول برای جذب دانش آموز و در نتیجه سرمایه و در وهله ی دوم جذب دانش آموزان بهتر می شود.این رقابت تاثیر به سزایی در نحوه ی عملکرد مدارس دارد. برخی از این مدارس با تکیه بر شهرتی که دارند هدف اصلی خود را جذب سرمایه قرار داده و پاره ای دیگر با ارائه ی امکانات تحصیلی جدید ( مثل کلاسهای دو زبانه) یا منوی غذای متنوع در ساعت نهار به دنبال جذب دانش آموزان جدید برای بهبود بخشیدن به تصویر خود در بین عموم هستند. بر عکس ، برخی از مدارس که امکاناتی اینچنین ندشته و در نتیجه توانایی اعمال قدرت بر ثبت نام دانش آموزان خود را ندارند برخی مواقع به نحوی تهاجمی – برای مقابله با شکست تحصیلی دانش آموزان – با مساله برخورد کرده و در سایر موارد شرایط را پذیرفته و دست از تلاش بر می دارند. مساله ای که منجر به افت سطح علمی دانش آموزان آن ها می شود.
زقابت بیشتر ، شکاف بیشتر ، راه چاره چیست؟
برای مبارزه با شکاف اجتماعی ، در وهله ی اول باید سیاستی عمومی با محوریت اقتصاد و کار دنبال شود و به طور خاص تلاشی گسترده برای از بین بردن شکاف طبقاتی بین محله های مختلف در شهرها انجام شود.(۶) با این وجود یکی از دلایل شکاف تحصیلی موجود در فرانسه ی امروز را باید در ساز و کار رقابت بین مدارس جست و جو کرد. برای مبارزه با این شکاف باید در وهله ی اول نحوه ی رقابت بین این مدارس را سازماندهی کرد. درست از زمانی که انتخاب آزاد والدین در انتخاب مدرسه برای فرزنداشان با خودمختاری مدارس در انتخاب دانش آموزانشان و فرق گذاری بین آن ها همراه می شود ، شکاف تحصیلی به میزان بسیار زیادی افزایش می یابد. چگونه باید با این پدیده مقابله کرد؟ پاسخ ما اینچنین است : مقابله با این شرایط تنها در صورتی ممکن است که در سیاست فعلی که وزارت آموزش و پرورش در پیش گرفته تجدید نظر شود.
مشکل اول در نحوه ی مشخص کردن قلمروی رقابتی مدارس است. به عبارت دیگر مدارس شهری برای جذب دانش آموزان قوی و خانواده های ثروتمند تنها به قلمروی خود بسنده نکرده و به دنبال دانش آموز خارج از آن هم هستند. این مساله در شرایطی است که مسئولین این حوزه های دولتی یا به این مساله اهمیتی نمی دهند یا توانایی لازم برای رویارویی با این مشکل را ندارند.
در وهله ی دوم ، این والدین هستند که برای ثبت نام فرزندان در مدارس بهتر و با کیفیت تر حوزه ی قلمروها را زیر پا می گذارند. مسئولین دولتی در این مورد هم آنطور که باید و شاید سفت و سخت عمل نمی کنند. این مساله در حالی است که برخی مدارس این امکان را دارند تا در ثبت نام دانش آموزان خود از فیلترهای مختلف استفاده کنند ولی سایر مدارس خیر. برای نظم بخشیدن به رقابت بین مدارس ، باید به طور همزمان در تمامی حوزه های تحصیلی عمل کرده و امکاناتی را که آن ها در اختیار دانش آموزان و والدین قرار می دهند و نحوه ی عملکرد آنه را حداقل تا حد امکان یکسان کرد. اگر بتوان این سیاست را برای تمامی مدارس یک حوزه – چه خصوصی و چه دولتی – اجرا کرد ، شرایط بسیار بهتر خواهد شد. این مساله نیازمند وضع معیارهای مشترک در زمینه ی ثبت نام دانش آموزان و ارائه ی امکانات مختلف به آن ها می باشد. وزارت آموزش و پرورش بلژیک در حال حاضر در حال تحقیق برای بررسی امکان به اجرا در آوردن این سیاست است ، سیاستی که اجرای آن با توجه به نبرد دائمی موجود بین مدارس دولتی و خصوصی اصلا ساده به نظر نمی رسد.
در نهایت ، نظارتی بیشتر بر مدارس ” نیمه مختار ” می تواند تاثیرات مخرب رقابت ازاد بین مدارس را کمتر کند.تحقیقات صورت گرفته نشان می دهد که در انگلستان کارهایی صورت گرفته است که می تواند فاصله ی بین مدارس را کمتر کند : به اجرا در آمدن سیاست های جدید برای جذب دانش آموزان از تمامی اقشار جامعه در مدارسی که بیشترین درخواست را دارند ، سبب شده است تا شکاف بین مدارس تا حدی کمتر شود. از این لحاظ ، شکاف تحصیلی بین مدارس در برخی از مناطق شهر لندن کمتر از یک سوم آن چیزیست که پیش بینی می شد ، به خصوص از لحاظ حضور اقشار مختلف جامعه در مدارس.
NOTES
(۱) D.N. Harris et C.D. Herrington, « Accountability, standards, and the growing achievement gap. Lessons from the past half-century », American Journal of Education, vol. CXII, n° ۲, février 2006.
(۲) G. Felouzis, F. Liot et J. Perroton, L’Apartheid scolaire. Enquête sur la ségrégation ethnique dans les collèges, Seuil, 2005.
(۳) D. Hughes et al., Trading in Futures. Why markets in education don’t work, Open University Press, 1999.
(۴) S. Gorard, C. Taylor et J. Fitz, Schools, Markets and Choice Policies, Routledge/ Falmer, 2003.
(۵) S. Broccolichi et A. Van Zanten, « Espaces de concurrence et circuits de scolarisation. L’évitement des collèges publics d’un district de la banlieue parisienne », Les Annales de la recherche urbaine, n° ۷۵, ۱۹۹۷, et G. Felouzis, « Performances et “valeur ajoutée” des lycées : le marché scolaire fait des différences », Revue française de sociologie, vol. XLVI, n° ۱, ۲۰۰۵.
(۶) M. Oberti, « Différenciation sociale et scolaire du territoire », Sociétés contemporaines, n° ۵۹-۶۰, ۲۰۰۶.
مطالب مرتبط با وضعیت مدارس و آموزش و پرورش فرانسه به زودی در کتابی مستقل چاپ خواهند شد.
ارتباط با مترجم : aria.nouri1370@gmail.com
گروه مترجمان پیشرو : www.pishrotranslation.ir