انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

آیا صفحات تلوزیون و کامپیوتر سبب بروز بیش فعالی در کودک می شوند؟

الوییز ژونیه برگردان آریا نوری

کودکان مبتلا به بیش فعالی ، توانایی تمرکز سر کلاس درس را ندارند ، اعمال خود را به صورت آنی و لحظه ای انجام می دهند و در کل نمی توانند سر جای خود بنشینند. از طرفی این کودکان زمان بسیار زیادی را مقابل صفحات تلوزیون و کامپیوتر می گذرانند. آیا می توان مفهومی را از این مساله برداشت کرد؟

بیش فعالی و مشکل عدم توجه درکودکان ، سبب نگرانی بسیاری از والدین و آموزگاران شده است. شما ریشه ی بیش فعالی را در چه می بینید؟
بیش فعالی در تعریف به معنای کودکیست که خیلی تکان می خود. برای این مساله می توان سه بعد متفاوت در نظر گرفت: بیش فعالی تحرکی ، رفتارهای آنی و مشکل در تمرکز. بیش فعالی زمانی به یک مشکل جدی تبدیل می شود که بر زندگی خانوادگی کودک و شرایط تحصیلی وی سایه می اندازد. در حال حاضر می توان ۵ درصد کودکان را مبتلا به بیش فعالی در نظر گرفت ، کودکانی که جنب و جوش بسیار بیشتری نسبت به همسالان خود دارند. در حوزه ی بیش فعالی ، بر عدم توانایی کودک در تمرکز مناسب ، تاکید خاصی می شود. در حال حاضر بسیاری از پزشکان اعتفاد دارند که بیش فعالی ، بیشتر به واسطه ی تاثیری که بر قدرت تمرکز کودک دارد ، بر وضعیت درسی وی تاثیر می گذارد ، آن ها معتقدند برای درمان این بیماری ، می توان از مولکول متیلفنیدات بهره برد ( مولکولی که در داروی ریتالین یافت می شود) (۱). از متیلفنیدات برای درمان مشکل تمرکز در کودک استفاده می شود اما باید به این مساله توجه کرد که استفاده از آن سطوح متفاوتی دارد. جامعه ی پزشکی تمایل دارد تا به جای استفاده از عبارت ” دارویی برای فرمان برداری” از عبارت ” دارویی برای افزایش قدرت توجه ” استفاده کند. نسبت دادن مشکلات توجه و تمرکز کودکان در حوزه ی بیش فعالی کاملا جای بحث دارد. نتایج تحقیقی که به تازگی توسط دانشمندان حوزه ی اعصاب و متخصصان آمریکایی صورت گرفته ، نشان می دهد که مشکل عدم توجه در کودکان مبتلا بیش فعالی ، جنبه ای کاملا بی ثبات دارد. میشل پونسر (۲) رهبری این تیم تحقیقاتی را بر عهده داشته است.

حتی نسبت دادن عدم توانایی در به انجام رساندن وظایف هم که برخی به عنوان مشخصه ی اصلی بیش فعالی در نظر می گیرند ، نمی تواند به خوبی نشان دهنده ی بیش فعالی باشد. بسیاری از کودکانی که مبتلا به بیش فعالی هستند، در وهله ی اول انگیزه ی لازم برای انجام دادن کارهای خود را ندارند. البته توجه به این مساله کاملا حائز اهمیت است که به هیچ عنوان نمی توان گفت که یک کودک مبتلا به بیش فعالی مشکل تمرکز ندارد، اما بروز این مشکل ، در هر کودک، به واسطه ی نقش آفرینی فاکتورهای فراوانی صورت می گیرد. بنابراین استفاده از واژه ی بیش فعالی ( TDAH) برای در بر گرفتن همه ی این مشکلات ، خیلی مناسب به نظر نمی رسد و می توان به نوعی آن را سوء استفاده ی زبانی در نظر گرفت.

 

آیا صفحات تلوزیون و کامپیوتر تاثیری در میزان تمرکز یا توجه یک کودک دارند؟
اشتباه نکنید. این صفحات تنها بر تمرکز یک کودک تاثیر نمی گذارند ، آن ها بر انگیزه ی کودک ، زبان وی و خوابش تاثیر می گذارند ، خوابی که نقشی اساسی بر حافظه دارد. نتایج به دست آمده از تمامی تحقیقات تقریبا یک مساله را نشان می دهد: استفاده ی بیش از حد از تلوزیون یا کامپیوتر ، بر تمامی ظرفیت های شناختی کودک تاثیر منفی دارد. متاسفانه مشکل اساسی ما این است که این مساله یا به طور کامل انکار می شود و یا توجه بسیار کمی به آن می شود. این مساله در حوزه ی سلامت عمومی جای می گیرد چرا که در حال حاضر بخش اعظم کودکان در معرض استفاده ی بیش از حد از تلوزیون و کامپیوتر قرار دارند. تاثیراتی که استفاده ی بیش از حد بر ظرفیت های شناحتی کودکان می گذارد ، وابستگی چندانی به محتوا ندارد. مطالعات طولانی مدت بسیاری که تا به الان صورت گرفته ، رابطه ی مستقیم بین مدت زمان استفاده و آثار منفی( به خصوص روی قدرت تمرکز) را نشان می دهد.

کودکی که هر روز یک ساعت به تماشای تلوزیون می پردازد ، دو برابر بیشتر در معرض مواجهه با خطر کاهش قدرت توجه در دوران ابتدایی خود مواجه می شود. به همین ترتیب ، کودکی که در دوران ابتدایی یک ساعت در روز تلوزیون تماشا می کند ، ۵۰ درصد بیشتر با خطر کاهش قدرت تمرکز در دوران نوجوانی مواجه می شود. (۴) وانگهی ، مساله تنها این نیست که بدانیم صفحات تلوزیون یا کامپیوتر خوب هستند یا بد ، مساله بررسی کارهای دیگریست که کودک می توانست به جای تماشای تلوزیون انجام دهد ، محققان از زمانی که کودک به تماشای تلوزیون اختصاص می دهد ، به عنوان ” زمان به سرقت رفته ” یاد می کنند ، چرا که وی می توانست در این زمان فعالیت های مهم تر و مثمر ثمر تری انجام دهد.

من فکر می کنم که در این میان فاکتور مهم دیگری در مورد بیش فعالی ندیده گرفته می شود. من در طول جلسات مشاوره ای که داشته ام ، به این مساله پی برده ام که برخی از کودکان با ” تنهایی” مشکلات عدیده ای دارند. صفحات کامپیوتر و تلوزیون برای این کودکام مثل ” شبیه ساز حضور” عمل می کند. دونالد وینیکات ، روانکاو انگلیسی، کسب توانایی در تحمل تنهایی را یکی از عوامل اساسی رشد روانی می داند. این مساله برای من کاملا آشکار و واضح است که صفحات تلوزیون و کامپیوتر به این کودکان کمکی نمی کند: در بهترین شرایط، این صفحات بر مشکلات کودک صحه گذاشته و سبب آسایش والدین آن ها می شود. اگر والدین این کودکان به هر دلیلی در خانه نباشند ، مثلا در بیمارستان بستری باشند ، تحمل حتی ۳۰ دقیقه تنهایی برای این کودکان در اتاقشان امری بسیار طاقت فرساست. خلاصه بگویم ، با وجود اینکه مشکلات این کودکان ریشه های متفاوتی دارد ، صفحات تلوزیون و کامپیوتر مشکلاتی اساسی در رشد روانی یک کودک ایفا می کنند.

 

چگونه می توان این مساله را توجیه کرد که برخی از کودکان در حین انجام بازی های کامپیوتری دقت بالایی دارند ، اما هنگام درس خیر؟ برای مثال نمی توانند چند دقیقه روی یک مساله ی ریاضی تمرکز کنند؟
این شرایط را بعضا « تمرکز متناقض» کودکان بیش فعال می نامند. البته هیچ چیز این مساله متناقض نیست : تنها لازم است ما از کمند دگم مشکل فقدان توجه رهایی یابیم. این مساله مشخص است که میزان توجه و تشخصی به هیچ عنوان یکسان نیست. از طرفی ، به هیچ عنوان نباید نوع توجه و تمرکز مورد نیاز کودک در حین بازی های کامپیوتری را با توجه و تمرکزی که وی برای حل تکالیف خود نیاز دارد ، یکسان دانست. در حین بازی های کامپیوتری ، توجه کودک به واسطه ی صفحه ی نورانی محرک تلوزیون جذب می شود ، این حالتیست که از آن تحت عنوان نظام باتم آپ ( Bottom-Up) سمت و سو گیری هوشیاری یاد می شود. این نظام تمرکز در بدن انسان ، از بدو تولد شکل می گیرد. در حالت دوم ، زمانی که یک کودک ذهن خود را درگیر حل یک مساله ی ریاضی می کند ، صحبت از کنترلی اختیاری به میان می آید : این حالت را اصطلاحا نظام تاپ دان ( Top-down) هدایت تمرکز می نامند. در این حالت خود کودک است که تصمیم می گیرد تمرکز خود را معطوف به مساله ی ریاضی کند. بنابراین در این شرایط انگیزه ، ظرفیت شکیبایی در برابر مشکلی که در برابر وی قرار دارد و همچنین ظرفیت حل مساله بدون حضور یک بزرگسال ، در وی افزایش می یابد. این نظام در کودک با گذشت زمان و به تدریج شکل می گیرد و او باید توانایی کنترل آن را به دست آورد.

مساله ی اساسی اما این است که صفحات تلوزیون و کامپیوتر نظام باتم آپ را توسعه داده ولی مانع از توسعه ی نظام باتم دان می شود ، نظامی که برای پیشرفت تحصیلی کودک صد در صد مورد نیاز است ، بنابراین لازم است تا حد امکان توسعه داده شود.

جالب است که بسیاری از کودکان از مشکل فقدان توجه سر کلاس درس ابراز ناراحتی می کنند و دنبال علت این امر می گردند ، در صورتی که صبح قبل از رفتن به مدرسه ، وقت خود را به تماشای کارتون گذرانده اند.

 

بنابراین می توان از گفته های شما اینگونه استنباط کرد که بخشی از ریشه ی بیش فعالی محیطیست و نه ژنتیک؟
بسیاری از مطالعات و تحقیقاتی که تا به الان صورت گرفته ، بر موروثی بودن بیش فعالی صحه گذاشته است. این مطالعات به والدین و معلمان می گوید که بیش فعالی ریشه ای ژنتیک دارد و دیگر نیازی به بررسی شرایط آموزشی و احساسی کودک نیست. با این وجود ، ژنتیک کوچکترین توضیحی در مورد ارتباط بین توانایی های ذاتی ( les innées ) و محیط پیرامون نمی دهد. بگذارید مقصود خودم را واضح تر برای شما بیان کنم: بیماری هایی وجود دارد که نقش وراثت در آن ها زیاد است ، ولی محیط اطراف هم در شکل گیری آن ها نقشی اساسی ایفا می کند. برای مثال ، سل ، بیماری عفونی ایست که وراثت نیز در آن موثر است! متاسفانه به اعتقاد من ، مساله وراثت خیلی ها – از جمله پزشکان – را به اشتباه می اندازد. مقاله ی بسیار جالبی که توسط فرانسوآ گونن و دیوید کوئن به رشته ی تحریر درامده، این مساله را به خوبی توضیح می دهد. (۵)

مشکل فقدان توجه و مساله ی وراثت دلایلی هستند که اغلب مورد استفاده قرار می گیرند تا تاثیر محیط پیرامون را کم جلوه دهند ، این مساله در شرایطیست که محیط پیرامون کودک ، نقشی اساسی در توسعه و ثبات قدرت تمرکز او ایفا می کند. سومین دلیلی که طرفداران مساله وراثت از آن بهره می برند ، بر اساس تصویر برداری مغزی بنا شده است. با این وجود ، دلایل فوق هم در بسیاری از مواقع ، فرصت تفاوت گذاری بین ظرفیت های ذاتی و اکتسابی را مهیا نمی کند. با وجود اینکه دلایل بسیار زیادی برای در نظر گرفتن فاکتورهای موروثی در شکل گیری بیش فعالی وجود دارد ، باید به این مساله اشاره کرد که این فاکتورها ، در اکثر موارد ، نقش اندکی ایفا می کنند. اشاره به عوامل تاثیر گذار محیطی مثل که بر مبنای روابط عاطفی زودهنگام کودک، ثبات عاطفی ، شرایط ضروری برای رشد و سمت گیری احساسات موثر و در نهایت اعتماد به نفس ، امری بسیار حائز اهمیت است. علاوه بر این ، امروزه دیگر نمی توان تاثیر منفی صفحات تلوزیون و کامپیوتر بر توسعه ی ظرفیت های شناختی یک کودک را نادیده انگاشت. ما در سال ۲۰۱۲ ، به همراه میشل دمورژه ، مدیر مرکز تحقیقات دانش عصبی موسسه ی ملی بهداشت و تحقیقات پزشکی ، مقاله ای را در راستای توضیح همین مساله ، برای پزشکان کودک منتشر کرده ایم. (۶) عوامل محیطی بسیاری وجود دارد که تاثیر گذاری آن ها به اثبات رسیده است اما تاثیر گذاری صفحات تلوزیون و کامپیوتر در زندگی کودکان ما ، میزان عوارضی که در کوتاه مدت و دراز مدت روی کودک می گذارد و در نهایت توانایی و مسئولیت بزرگسالان برای کنترل میزان استفاده ی کودکان خود از تلوزیون و کامپیوتر ، سبب پرداخت ما به این مساله شده است.

 

چگونه می توان این مساله را توضیح داد که در طول سال های گذشته ، تعداد کودکان مبتلا به بیش فعالی افزایش پیدا کرده است؟
این مساله را میتوان با تغییر شرایط محیط زندگی کودکان در طول سال های اخیر توضیح داد : مادران شاغل دیگر خیلی سریع پس از زایمان به کار خود باز می گردند، فشاری که از طرف مدرسه به کودک وارد می شود و نیز میزان استفاده ی او از تلوزیون و کامپیوتر افزایش پیدا کرده ، ساعت خواب کودکان کم شده است،کودکان به وسیله ی محرک هایی بمباران می شوند که به هیچ عنوان با سنشان تناسبی ندراد، توجه بیش از اندازه ای به تفریح داده می شود و . . . مطابق آخرین آمار ارائه شده ، در حال حاضر در ایالات متحده ، در حدود ۲۰ درصد کودکان پسری که ۱۴ تا ۱۷ سال سن دارند ، به عنوان بیش فعال تشخیص داده می شوند. (۷)

حال بهتر است مساله ی استفاده از تلوزیون و کامپیوتر را بازتر کنیم. در طول چند دهه ی گذشته ، تلوزیون و کامپیوتر و اقسام مختلف آن ها ، گسترش فراوانی پیدا کرده است. در کشور فرانسه ، بخش اعظم کودکان و نوجوانان ، زمان بیشتری را به تماشای تلوزیون و کامپیوتر اختصاص می دهند تا توجه به حرف های معلمانشان.(۸) در ایالات متحده ، کودکانی که بین ۸ تا ۱۸ سال سن دارند ، روزانه زمانی معادل ۷ ساعت و ۴۰ دقیقه را تنها به منظور تفریح به استفاده از کامپیوتر یا تماشای تلوزیون اختصاص می دهند. (۹)

توصیه به تماشای تلوزیون و بازی با کامپیوتر ، بر خلاف اصول علمی و توصیه ی بسیاری از نهاهای پزشکیست ، همین مساله هم باعث تعجب ما شده است! تمامی توصیه هایی که در این راستا صورت می گیرد ، یا همراه با مبالغه است و یا از روی حدس و گمان. بر عکس ، به هشدارهایی که توسط جامعه ی علمی و پزشکی در این زمینه داده می شود ، یا اصلا توجهی نمی شود یا تاکید بسیار کمی بر آن ها صورت می گیرد. تحلیل ساده ای در این زمنیه به ما اجازه می دهد تا سمت جهت گیری نویسندگانی که استفاده از کامپیوتر و تلوزیون را توصیه می کنند را بررسی کنیم. هدف آن ها تنها تعریف از رسانه هاست و به هیج عنوان نمی خواهند والدین را نسبت به هشدارهای جامعه ی علمی حساس سازند. علاوه بر آن ، توجه بسیار زیادی به نتایج تحقیقات تنها یک محقق داده می شود که انجام بازی های کامپیوتری خشن را مفید می داند. با این حال ، خود این محقق هم این مساله را به رسمیت شناخته که این بازی ها تاثیری منفی در روند یادگیری کودک در مدرسه دارند. اما کوچکترین صحبتی در خصوص تاثیرات منفی این بازی ها در سلامت روانی کودک نشده است.

مطالعه ی دقیق تحقیق این محقق، به ما این امکان را می دهد تا خطاهای صورت گرفته در آن را مشخص کنیم. من این کار را به همراه میشل دمورژه و لوران بگ (Laurent Bègue) ، روانشناس اجتماعی، انجام داده ام. ما به همراه ۵۰ نفر شخص متخصص در حوزه ی روانشناسی اجتماعی و شناختی (psychologie sociale et cognitive) ، دانش عصبی (neurosciences) و جامعه شناسی (sociologie) ، نامه ای را به نشریه ی لوموند فرستاده ایم. (۱۱) دست اندرکاران این تحقیق یا از نامه ی سرگشاده ی ما مطلع نشده اند و یا از روی تعمد ، به آن توجهی نشان نداده اند. . . هیچکس نمی تواند چالش های مالی گسترده ای که در پس پرده ی تشویق به استفاده از تکنولوژی های جدید وجود دارد را انکار کند. طرفداران تکنولوژی جدید هم سعی دارند ما را به تکنولوژی گریزی (technophobie) متهم کنند. من به نوبه ی خودم ، استفاده ی بسیاری از فناوری اطلاعات می کنم.

یادتان باشد ، توسعه ی شناختی و احساسی کودک ، به توجهی بسیار بیش از آنی نیاز دارد که برخی از به اصطلاح متخصصان مورد تایید آکادمی ها به آن می پردازند.

 

(۱) Vendu en France sous les noms de Ritaline, Quasym, Concerta.

(۲) Michael I. Posner, Cognitive Neuroscience of Attention,
The Guilford Press, seconde édition, 2011.

(۳) Frederick J. Zimmerman, Dimitri A. Christakis,
« Associations between content types of early media exposure
and subsequent attentional problems », Pediatrics, 120, 2007.

(۴) C. Erik Landhuis et al., « Does childhood television viewing lead
to attention problems in adolescence ? Results from a prospective longitudinal study », Pediatrics, 120, 2007.

(۵) David Cohen, François Gonon, « Le trouble déficitaire de l’attention avec hyperactivité : données récentes issues de l’expérience nord-
américaine », Neuropsychiatrie de l’enfance et de l’adolescence, 58, 2010.

(۶) Michel Desmurget, Bruno Harlé, « Effets de l’exposition chronique
aux écrans sur le développement cognitif de l’enfant », Archives
de Pédiatrie, 19 (7), 2012.

(۷) Alan Schwarz, Sarah Cohen, « A.D.H.D. Seen in 11 % of U.S. Children
as Diagnoses Rise », The New York Times, 31 mars 2013.

(۸) Michel Desmurget, Lobotomie : la vérité scientifique sur les effets
de la télévision, Max Milo, 2011.

(۹) Victoria J. Rideout et al., Generation M2 : media in the lives
of 8-18 years-olds, Kaiser Family Foundation, janvier ۲۰۱۰

(۱۰) Jean-François Bach, Olivier Houdé, Pierre Léna, Serge Tisseron, L’enfant et les écrans. Un Avis de l’Académie des Sciences,
Éditions Le Pommier, 2013.

(۱۱) Laurent Bègue, Michel Desmurget, Bruno Harlé, « Laisser
les enfants devant l’écran est préjudiciable », Le Monde, 8 février 2013.

دریافت متن اصلی در وبگاه مترجمان پیشرو : http://pishrotranslation.ir/post/705

پرونده ی آریا نوری در انسان شناسی و فرهنگ :

http://www.anthropology.ir/node/24940