زلزله ی آذربایجان این روزها به نحوی در کانون توجه رسانه ها بوده است. اما به نظر می رسد مواجه ی با این حادثه با گذشت چندین روز هنوز در فضای ” باید همین الان دست به کار شویم” به سر می برد. این فضای واکنشی زود، تند، سریع ممکن است راه را برای تحلیل های ما در حوزه ی اندیشه در اضلاع مختلف قضیه، بن بست کند. این فضا ی ” باید همین الان دست به کار شویم”، بستر مناسبی را برای شکل دهی دو رفتار فرهنگی متفاوت و بعضا تواءمان فراهم کرده است. این اورژانسی بودن مواجهه ی ما با زلزله ی آذربایجان از یک طرف بستری را برای فرهنگ « نیکوکاری » فراهم کرده است که از پایگاه و نگاه های مختلفِ بشر دوستانه، مذهبی، اخلاقی، قومیتی، زبانی، میهنی و … توانسته است افرادی را دعوت کند که بی سر و صدا و بدون اداو اوار، هرچه سریع تر به همیاری هم نوعان خود بشتابند. دعوت افرادی که نه کج خلقی می کنند نه از این کلاه به دنبال نمدی هستند و نه بازاری دارند. رفتار شناسی این افراد -که کم هم نیستند- را با گزاره هایی مثل ” برای رضای خدا” یا ” چو عضوی به درد آورد روزگار..” می شناسیم.
اما آن روی سکه مساله ی دیگری ست. به نظر می رسد به عیار کسانی که آن روی سکه زلزله ی آذربایجان تصویرشان ضرب شده است نمی توان اعتماد زیادی داشت.
عده ایی که با توسل به مفهوم « نیکوکاری» پشت مساله های دیگری پنهان می شوند.
بازاریانی که شعارشان این است که؛ ” تبلیغات هزینه نیست “، زلزله ی آذربایجان را بهترین بازار برای معرفی محصولات تجاری خود مثل آب معدنی، چایی، دستمال کاغذی، کنسرو و.. دیده اند. اما همراه با ژستی خیرخواهانه. اینان که در تمام سال تلاششان این است که چگونه رقیب تجاری خود را به زمین بزنند و انحصار بازار را به دست بگیرند اینبار با همان شعار زیر پوستی “تبلیغات هزینه نیست”، پشت نقابی از اشک و آه یقه های سفید خود را مرتب می کنند و به کمک ماکنیزم های عوام گرایانه به کمک قربانیان و آسیب دیدگان می شتابند که بهترین مشتری های این روزها محسوب می شوند.
دسته ایی دیگر هم هستند که از زاویه ایی دیگر ریا کاری می کنند. اینان ایدئولوژی های زبانی و قومیتی خود را پشت مفهوم خیرخواهانه ی « نیکوکاری» پنهان کرده اند و زلزله ی آذربایجان را به مثابه بازار ایدئولوژی دریافته اند که می توان به راحتی و بدون هزینه در آن تبلیغ کرد. و این فضا را میدان خوبی برای مانور های قومیتی و زبانی می بینند که ممکن است منجر به دامن زدن به اختافات قومیتی و خشونت های نمادین قومیت گرایی و برتری جویی قومیتی شود.
اما این نمایش ریاکارانه، بازیگران دیگری نیز داشته است. عده ایی در به در به دنبال فضایی برای کسب شهرت در نظام نمادین فرهنگ می گشتند. اینان این فضا را بهترین فرصت دیدند که می توانند زود و تند و سریع محصولات فرهنگی و ادبی و صوتی و تصویری خود را به مخاطبین حی و حاضر غالب کنند و تا می توانستند این فرصت را غنیمت شمردند.
نوشتههای مرتبط
این عرصه بازیگران دولتی و غیر دولتی، رسمی و غیر رسمی، روشنفکر و عامه، هنرمند و غیر هنرمند و… زیاد داشته است.
اما به نظر می رسد زلزله ی اذربایجان در عین حال که آدم های شریف ی را به خود دید که نوع دوستی و تقویت حس هم بستگی اجتماعی را منجر شدند، از سویی پشت سنگر مفهوم بزرگی به نام « نیکوکاری» عرصه را برای «ریا کاری» و قلاب اندازی به مخاطب و مشتری آماده، در دسترس و گوش به زنگی فراهم کرد که متاثر بود و احساسات رقیقی داشت.
این یادداشت در روزنامه ی اعتماد به تاریخ ۲۸ مرداد به چاپ رسیده است و در راستای همکاری روزنامه ی اعتماد با سایت انسان شناسی و فرهنگ منتشر می شود.
بم، گذشته ما، بم، آینده ما
http://www.anthropology.ir/node/5850
پرونده «زلزله بم» در انسان شناسی و فرهنگ
http://www.anthropology.ir/node/5856