این خوب بودن رفتار آمنه با مجید ،این خوب بودن بخشش ،این خوب بودن امر گذشت و همه ی هزار تای دیگر که آمنه را به آدم خوبه ی قصه تبدیل کرده است، آنگاه مورد تردید واقع می شود که نگاهی هرچند زیر چشمی به آن روی سکه هم بیاندازیم.آن روی سکه دیگر روایت پیشنهاد نام گذاری خیابانی به نام آمنه نیست، روایت نامه ی سید محمد خاتمی و تبریک به آمنه نیست، روایت جایزه ی برد باری و عدم خشونت نیست، روایت دیدار مادران صلح از آمنه نیست. آن روی سکه تنها وانمود و “نمایش”ی از خوبی را نشان می دهد. آنروی سکه مارا به تردید وا می دارد که همه ایناها تنها وانمود خوبی می باشد وتنها یک ژست نیکوخواهانه است.
به قول ژیژک خطری که امروز تهدیدمان می کند انفعال نیست بلکه فعالیت کاذب است، اشتیاق فعال بودن، مشارکت کردن و پنهان ساختن پوچی آنچه جریان دارد است. این فعالیت ها ی کاذب و بزرگنمایی ها اجازه نمی دهد که آن روی سکه را مشاهده کنیم. شاید گاهی – مثل انتخابِ گذشت توسط آمنه – بهتر است پا پس بکشیم و کاری نکنیم. و در حد یک انتخاب از کنارش بگذریم.
نوشتههای مرتبط
آمنه اما یک تیر و دو نشان کرد.
نشان اول : ( کیفر دهی یا انتقام ) آمنه از همان ابتدا به دنبال جزا بخشیدن به مجید بود .اگر آمنه قصاص را انتخاب می کرد من این یادداشت را طبیعتا نمی نوشتم. (هرچند قصاص انتخاب صادقانه تری بود برای آمنه). حالا هم که به عفو شدن مجید اعتراض کرده است .قصاص تنها بخشی از آنچه که آمنه می خواست بود و آمنه به دنبال انتخابی بود که حداکثر فایده مندی را تامین کند. و به دنبال نشان یا نشان های دیگری هم بود. اینکه « چه نوع » و«چگونه» انتقام هم بگیرد؟. این بار ، ترازوی بزه دیده، میزان تر از ترازوی بزه کار بود . و بزه دیده حسابگر تر از آب درآمد. قصاص یک نوع از مجازات است که تنها به تشفی خاطر بزهکار و آرام شدن حس انتقام در وی منجر می شود. اما در این پرونده مساله ی دیگر هزینه هایی بود که آمنه برای جراحی هایش متقبل می شد یا شده بود. بنا براین قصاص شاید یک انتخاب حداقلیِ بد بود.
نشان دوم : ( جبران مالی یا مجازات مالی ) آمنه باید هزینه ی جراحی های صورتش را هم پرداخت می کرد. شاید انتخاب دیه مجازات بدی نبود اما دیه هم آنچه آمنه می خواست نبود و بهتر اینکه بگوییم: همه ی آنچه می خواست نبود.و این سوال اینجا هم پرسیدنیست که این همه هزینه ی جراحی را چگونه تا مین کند؟ از سویی مجید هم شاید فعلا به تنهایی توانایی پرداخت دیه را نداشت. پس دیه انتخابی نبود که حداکثر فایده مندی را برای آمنه به دنبال داشته باشد.
گزینه ی سوم : (عفو یا بخشش محض ) این گزینه را آمنه انتخاب نکرد و شاید هیچگاه به آن فکر نکرد چراکه قابلیت جمع شدن با گزینه ای دیگر را نداشت.
آمنه مجید را تا پای قصاص برد و به گفته ی خود آمنه مجید به دست و پایش افتاد و گریه کرد.آمنه پس از هفت سال – با درخواست حضور همه ی خبرنگران – مجید را بخشید. اما آمنه خواهان دیه بود. انتخاب آمنه هرچه باشد انتخاب آمنه است. اما وجهی از مجازات ، وجه ترذیلی ِ(خوار کنندگی) مجازت است. آمنه به پا افتادن و گریه ها ی مجید را دید. آن وجه از مجازات که جنبه ی خوار کنندگی مجازات است اتفاق افتاد ( بدون مکانیزم قانونی اما در حضور خبرنگارنی که آمنه درخواست کرده بود ).
سوال این است : کسی که می بخشد ممکن است خواهان خوار شدگی طرف بخشش باشد ؟
آمنه گفته بود (در مصاحبه با سایت خبری قانون) یکی از دلایل بخشش من به خاطر خدا و حکم خدا بود و در قسمتی دیگر هم از اینکه دیه اش نصف مرد است ناراضی است و گفته است اگر به دیه ی کامل حکم نکنند از ایران می روم و برنمی گردم. اما اگر باور دینی به اجرای حکم خدا است خداوند عفو را توصیه می کند ( نه گذشت و دریافت دیه را) . اما آنجا که به نصف دیه می رسد آمنه می گوید من بشرم و به عنوان یک بشر دیه مساوی می خواهم . در حالی که در مصاحبه ایی پیش از این می گوید من برای حقوق بشری ها تره هم خرد نمی کنم. آنجا که پای جایزه ی بردباری و عدم خشونت یونسکو می رسد با خنده به مصاحبه کننده می گوید کاش بالاترین رقم جایزه را به من بدهند.(نقل به مضمون) اینها مقدمه ی یک نتیجه گیری نیستند اما آمنه می گفت میخواهم تا ابد مجید در زندان بماند و الان هم به عفو شدن او اعتراض کرده است. از سویی می گفت به خاطر کشورم مجید را بخشیدم. آمنه میگفت من حکم قصاص را گرفتم که همه بدانند حکم این جرم قصاص است و اجرا هم می شود. (در مصاحبه با سایت قانون )
آمنه ایی که به حکم قصاص و بازدارندگی اش اعتقاد دارد چرا می بخشد ؟
اگر آمنه قصاص را انتخاب می کرد شاید نشان دوم را برای همیشه از دست می داد. مساله مهمتر این نیست که چرا آمنه این دیه را انتخاب کرده است. صحبت بر سر شلوغ کردن ماجرا است. آمنه حق دارد. حق قصاص دارد حق گرفتن دیه دارد و می توانست عفو کند اما مسئله ی مهم تر این است حق گرفتن ژست مبارز یا مبارزه علیه خشونت را ندارد ( چه خشونت مشروع باشد چه غیر مشروع ). کسانی که این ژست را به او می دهند وضعیت شکست را در جامعه دامن می زنند.با نشان دادن و استفاده ابزاری هر روزه ی چهره ی سوخته و ناراحت کننده ی آمنه توسط رسانه ها و ایجاد فضای عاطفی و احساسی و بزرگنمایی گذشت آمنه ، نباید منجر به این شود که درباره وضعیت خشونت و خشونت ورزی و کین خواهی درجامعه ی کنونی ایران آدرس اشتباه بدهبم.
–
این یادداشت در چارچوب همکاری سایت انسان شناسی و فرهنگ با روزنامه ی اعتماد منتشر می شود و در تاریخ ۱۰/۰۷۱۳۹۱ در این روزنامه به چاپ رسیده است.
پرونده «زنانگی» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/9983
پرونده «حشونت» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/3201