پاتریسیا ندرلی برگردان رضا اسکندری
اهالی آمازون بزرگ برکت بیشتری داشتند؛ تولید غذای بیشتر به افزایش جمعیت و نیز افزایش پیچیدگیهای اجتماعی و سیاسی انجامید. این مردمان محیط زیست خود را هم تغییر و هم گسترش دادند. در ساواناهای علفزار مرکزی اورینوکو و موخوس در بولیوی، جایی که پهنههای زمین برای ماهها زیر آب طغیانها و سیلابها باقی میماندند، گروههای بومی سکونتگاههایی ساختند که بر پیریزیهای رسوبی دستساز و گاه بر بقایای سکونتگاههای پیشین احداث شده بود. این سکونتگاهها به واسطهی جادههایی به هم متصل شده بودند. این مردمان همچنین مزارع خود را بر صفههایی ساختند که بتوانند محصولات زراعی خود را بالاتر از آب خیزابهای فصلی حفظ کنند. آببندها و حوضچههای مصنوعی صید ماهی نیز به تثبیت محصولات شیلاتی کمک میکرد. منابع جنگلی با ساختن جزایر مصنوعی بالاتر از سطح آب خیزابها و کاشت درختها و گیاهان جنگلی روی سطح آنها، بیش از پیش در دسترس قرار گرفت. جوامع جنگلنشینی که در اراضی مجاور بالادست رودخانهی خینگو (Xingu) در جنوب برزیل زندگی میکردند، سکونتگاههای خود را با خندقها و خاکریزهایی محاصره میکردند. این روستاها هم با راههایی به یکدیگر متصل شده بودند. سکونتگاهها در انزوا نبودند، بلکه در بیشتر موارد در چارچوب واحدهای سیاسی منطقهای، با ابعاد و اندازههای مختلف و بدون اقتدار مرکزی سازمان یافته بودند.
نوشتههای مرتبط
اوماگواها و دیگر جوامع مستقر در غرب آمازون بزرگ تا رودخانههای ناپو و اوکایالی (Ucayali) به واسطهی نزدیکی به رودخانههای اصلی و اراضی حاصلخیز سیلابی (Varzea) که هرسال با لای و لجن سیلابی پوشانده میشد، و نیز به دلیل دسترسی به زمینهای مرتفعتری که امکان کشاورزی در مدت بیشتری از سال را فراهم میآورد، به دامنهی گستردهتری از منابع دسترسی داشتند. جوامع اوماگوا شدیدا خوی نظامی داشتند؛ روسای این قبایل صدها جنگجو و تعداد زیادی کانو (Canoes) در اختیار داشتند. اوماگواها هرچند سازمانی متمرکز نداشتند، اما به شدت توسعهطلب بودند و تا زمان مواجهه با اروپاییها، با تسخیر سرزمینهای جدید به سمت غرب پیشروی میکردند.
اسپانیاییها هم بلافاصله پس از نسخیر اراضی اینکا در اراضی کمارتفاع کوهپایههای آند در حوزهی عمومی آمازون سکونتگاههایی احداث کردند. شهرهایی مانند سِبییا دِ اورو (Sevilla de Oro) و آبیلا (Avila) به منظور حفاری و معدنکاوی برای طلا احداث شدند. در سال ۱۵۳۴، راهبی به نام گاسپار دِ کارباخال (Gaspar de Carvajal) در کشورگشاییهای فرانسیسکو دِ اورِیانا (Francisco de Orellana) در طول رودخانههای ناپو و آمازون مشارکت کرد و به مشاهدهی مکانها و سکونتگاههایی پرداخت که در مجموعههایی در کنارهی رودخانهی آمازون استقرار یافته بودند. این سکونتگاهها تحت حکمرانی رییسهایشان بودند و هرکدام معابد و کاهنان خود را داشتند. اهالی این سکونتگاهها مقادیر بسیار زیادی از محصولات غذایی را تولید و انبار میکردند.
در ساحل رودخانهی اطلس، سر والتر رالیف (Sir Walter Raleigh) که همچون اسپانیاییها به دنبال اِل دورادو (شهر طلایی) میگشت، ثروت و حاصلخیزی اراضی پاییندست اورینوکو را ستوده است و ابراز امیدواری کرده است که سکونتگاههایی در این اراضی احداث شود. ناتورالیستهای اروپایی قرن نوزدهم هم علاقهی سرشاری به اشکال گیاهی و جانوری کشفشده در جنگلهای بارانی منطقهی آمازون از خود نشان دادهاند، در حالیکه دیگران این جنگلها را همانند منابع ثروت (از جمله طلا، چوبهای سخت و لاستیک) دیدهاند. به هر روی، در اوایل قرن بیستم نگاه اروپاییها به جنگلهای بارانی رفتهرفته منفی شد، چرا که این اراضی به سهولت تن به استعمار و بهرهبرداری غربی نمیدادند.