دانشنامه اینترنتی فلسفه ترجمه امیر غریب عشقی
طبیعی است که شهرت کامورا بعنوان یک نویسنده فلسفی، شاعر و یک هنرمند هرگز نمی توان از شهرتی که استفاده و تاکید وی بر مفهم و واژه پوچی داشت جدا دانست . در واقع به جرات می توان اذعان داشت که واژه و مفهوم پوچی و نقش آن، نه تنها در ادبیات و فلسفه قرن بیستم بلکه در فرهنگ عمومی مدرن این دوران مدیون کامو است .
نوشتههای مرتبط
A) پوچی (Absurd)
-طبیعی است که شهرت کامو را بعنوان یک نویسنده فلسفی، شاعر و یک هنرمند هرگز نمی توان از شهرتی که استفاده و تاکید وی بر مفهم و واژه پوچی داشت جدا دانست . در واقع به جرات می توان اذعان داشت که واژه و مفهوم پوچی و نقش آن، نه تنها در ادبیات و فلسفه قرن بیستم بلکه در فرهنگ عمومی مدرن این دوران مدیون کامو می باشد .
-اما در حقیقت معنا ی پوچی چیست؟ در واقع خلاف چیزی که در فرهنگ عامه مشهور شده است پوچی (حداقل در معنایی که کامو در نظر دارد) صرفاً به وضعیت مهمی از ادراک که زندگی مدرن همراه با طیفی از تناقض ها ، عدم تجانس ها و بد فهمی های روشنفکرانه پدیده آورده است اطلاق نمی شود. در عوض همانگونه که وی خود سعی در تبیین آن دارد، پوچی عبارتی است برای تشریح مجموعه ای از ناهماهنگی های اساسی و سازش ناپذیری های تراژیک که در هستی ما وجود دارد. وی بیان می کند که در اصل پوچی محصول تلاقی یا رودررویی بین خواست های انسانی برای نظم،معنا ،و هدف در حیاتی است که سرشار از سکوت است . کامو تاکید می کند که پوچی نه در انسان است و نه در جهان بلکه در مواجعه این دو مفهوم پدید می آید. و این تنها نقطه اشتراک این دو می باشد. او اضافه می کند که : و حالا ما در این جهان هستیم، مخلوقاتی به شدت ناچیز که به شدت در پی امید و آرزو و معنای هستی می گردد. در این زمنیه ژان پل سارتر در یادداشتی که برای کتاب بیگانه نگاشته بود، تأویل دیگری را نیز برای این واژه بیان می کند :” پوچی وجود نخواهد داشت، اگر فقط به تنهایی به انسان یا جهان اشاره شود. اما زمانی که مفهوم انسان به عنوان مخلوقی در این جهان تعریف می شود آنگاه مفهوم پوچی خلق می شود و جزئی جدایی ناپذیر از شرایط هستی انسان می گردد ” . سپس پوچی خود را در قالب یک موقعیت هستی شناسانه مخالف نشان میدهد. او خود را از پی نیاز انسان به وضوح و برتری از یک سوو مواجهه با جهانی که چیزی ارائه نمی دهد، نمایان می کند در نهایت سرنوشت، چنین می شود: “ما د رجهانی آشیان گزیده ایم که نسبت به رنج های ما بی تفاوت و نسبت به اعتراض های ما کورو کر می باشد” .
– در دیگاه کامو سه گزینه در مواجهه با چنین مخمصه فلسفی وجود دارد . او اظهار می کند که دو مورد از این گزینه ها نوعی فرار تلقی می شوند و وی راه حل سومی را پیشنهاد می کند.
-اولین گزینه، بعنوان انسان، ساده و صریح است و آن عبارت است خودکشی فیزیکی. اگر، به این نتیجه برسیم که یک زندگی معنای درست ارزش زیستن ندارد، ما به سادگی می توانیم تصمیم به کشتن خود بگیریم . کامو این ایده را رد می کند و آنرا حاصل یک انسان ضعیف النفس تلقی می کند. از دیدگاه وی این عمل نوعی انکار و یا فراراز واقعیت زندگی است و نه یک طغیان حقیقی .
-راهکار دوم راه حل مذهبی است و پناه گرفتن در پشت سنگری که مذهب فراهم می کند و در صد التیام بخشی و تسکین درد پوچی می باشد . کامو به این روش خودکشی فلسفی می گوید و آنرا بعنوان یک گریز عریان ونوعی تقلب و فریبکاری تلقی می کند . او این شیوه را نوعی توسل به جهان فرامادی برای حل مشکل پوچی تعریف می کند که در اصل درصدد نابود کردن دلایل پوچی بر می آید. کامو آنرا به شدت مخرب و کشنده و در واقع نوعی خود تخریبی معادل خودکشی فیزیکی تعریف می کند . بعبارت بهتر در راه حل مذهبی، بجای حذف فیزیکی خود از سطح جهان برای فرار از مواجهه با مفهموم پوچی، معتقدان مذهبی به سادگی اقدام به حذف جهان متخلف و مقصر پدید آورده پوچی از معاملات ذهنی می کنند و آنرا با انواعی از اوراد متا فیزیکی و یا سایر موارد مشابه جایگزین می کند.
-از دیدگاه کامو راه حل سوم (و از نظر وی تنها راه حل معتبر و صحیح) پذیرش مفهوم پوچی و پذیرفتن ادامه حیات می باشد چرا گه در نظر وی، پوچی امری غیر قابل اجتناب و غیر قابل توضیح از وضعیتی انسانی است و تنها پاسخ مناسب به این پدیده مقابله مستقیم با ان از طریق پذیرش آگاهانه حقیقت وجود آن در حیات انسانی است. او می گوید که “زندگی را بایستی زیست هر چند که فاقد معنی باشد” . بهترین مثال در این مورد همان شخصیت سیزیف در یادداشت های فلسفی کامو می باشد. سیزیف هوشیارانه و با امید و اشتیاق فراوان بااین مخمصه مواجه می شود . سیزیف هرگز عقب نمی نشیند. در چنین موقعیتی، سیزیف از نظر کامو، تبدیل به یک طاغی و طغیانگر با شکوه و قابل احترام، در موقعیتی انسانی می شود. برخاستن هر روزه برای مبارزه با دشمنی که می دانی هرگز بر آن غلبه نخواهی یافت و اقدام به این قیام و مواجهه بصورتی شجاعانه و دلسوزانه و برای امید دیگران و در اصل بعنوان نوعی حس مسئولیت شناسی، در اصل نوعی اقدام قهرمانه در مواجهه با پوچی می باشد.
-کامو همچنین مفهوم پوچی را از دیدگاه های متفاوت نیز مورد توجه قرار داده است. د یک جا از دیدگاه کالیگولا (caligula) که در دریای مشکلات غرق شده است به موضوع نگاه میکند . در جای دیگر از دید شخصیت بیگانه ای مارسل (Mersaultl) که هنوز مجذوب خود بوده و نسبت به آنچه در اطرفش رخ میدهد، بی تفاوت است به موضوع نزدیک میشود و در نهایت خود را متهم می کند.در افسانه سیزیف وی را در موقعیت ویژه یک اسطوره در یک متن ادبی همانند دون ژوان( Don juan ایوان کارآموزوف) قرار می دهد، و همچنین گاه قهرمان خود را در موقعیت های مختلف دیگری از جمله یک هنرپیشه جای میدهد.
-} نکته: تعریف دیگری که درباه مفهوم پوچی ارائه شده و مورد بررسی قرار گرفته است تعریفی است که کی یرکی گارد در کتاب ترس و لرز مطرح کرده است .از دیدگاه کی یرکی گارد، پوچی مفهمومی ضروری و گریز ناپذیر زندگی بشر و جهان نیست، بلکه شرایط و موقعیتی ویژه و مربوط به ایمان مذهبی است. موقعیتی پارا دوکسیکال که در ان آرزوها، و تمناهای انسانی امکان تحقق پیدا نمی کنند . اظهار اینکه مفهوم پوچی در نظر کامو برگرفته از ایده پوچی کی یرکی گارد می باشد یا نه بسیار مشکل است . اما در این نکته شکی نیست که مقام والای ایمانی کی یرکی گارد به اشکال مشخصی در شخصیت سیزیف توسط کامو ظهور پیدا کرده است. در هر دو این شخصیت ها، انبوهی از پیچیدگی ها و وظایف و مسئولیت های غیر ممکن آنها را در بر گرفته است که هرگز رهایی از آنها ممکن به نظر نمی رسد. در شخصیت قهرمان کی یرکی گارد ،کامو، خصو.صیاتی دون کیشوت وار و د قهرمان منشانه و نوعی نفس گرایی (Solipsism) را کشف کرده بود، در اصل می توان اظهار داشت که کامو در این شخصیت مدلی از نوعی قهرمان مورد نظر خود را که خصوصیاتی از طغیان های فلسفی را به همراه داشت کشف کرده بود . }
B) طغیان (شورش)
-مفهوم همزاد دیگر در اثار کامو در کنار پوچی، مفهوم طغیان و شورش می باشد. ((این مفهوم تنها مفهموم فلسفی دیگری است که کامو اثری مستقل را به آن اختصاص داده است )). اما طغیان چیست؟ به عبارتی ساده، طغیان واکنش روح شخصیت سیزیف در مقابله و در مواجهه با مفهوم پوچی می باشد. با دیدگاهی تکنیکی و کمتر استعاری، آن را می توان روح مخالفت و مقابله با هر نوع بی عدالتی، ظلم و یا تحقیر در زندگی انسانی تلقی کرد. -شورش در اندیشه کامو، در قدم اول با فهم و تشخیص وابستگی و محدودیت هایی تعریف می شود که در نهایت فردیت انسان را می سازد و عملاً تجاوزو فراتر رفتن از انها ممکن نیست . شورش مشابه وضعیتی است که یک برده یک روز در مقابل ارباب خود قد علم می کند و می گوید “دیگر بس است من دیگر فرمان نخواهم برد.” کامو بسیار سعی می کند تا تشریح کند که طغیان اگاهانه چیزی متفاوت از تظاهر به آن و یا اعتراض فردی به وضعیت نامطلوب است . او می نویسد که طغیان نشان میدهد که چیزی برتر و ارزشمند تر از منیت نیز وجود دارد . کامو غالب بخشهای زندگی خود را در میان گروهها و جمعیت های متفاوتی زیست ،بدون آنکه جزئی از آنها باشد و یا متعلق به انها خود را بداند. این نگاه از بیرون و یا نگاهی که متعلق به یک تبعیدی است ، او را در وضعیت ویژه ای بعنوان یک نویسنده قرار داده است . او حوادث را با شدت سرد ، عینی و دقیق و بی طرفانه روایت می کند اما در عین حال ارزشهای والایی از جمله، دوستی گروه ،اتحاد ، همدلی و برادری را مورد تاکید قرار می دهد .
C) گناه و بی گناهی
جدای از فعالیت کام بعنوان نویسنده ،وی علاقه ویژه ای به سوالاتی در مورد گناه و مفهوم بی گناهی داشت . قهرمان داستان بیگانه مارسل(Mersault) مثال ویژه ای در این مورد برای کامو برای بیان دیدگاههای خود فراهم می اورد . آیا براستی وی قانونا در مورد قتلی که به ان متهم شده است بیگناه است؟ و یا او از نظر ابزاری گناهکار است؟ اما به نظر میرسد در واقع اراده اگاهانه ای پشت این عمل وی وجود نداشته است. قتل با یک حادثه رخ داده است . در وضعیتی که اصولا مارسل از نظر ذهنی در هوشیاری قرار نداشته است و توس نور خورشید و شدت گرما دچار پیشانی گشته است . از این نقطه نظر جنایت وی به نوعی سوررئال به نظر میرسد. و لذا محاکمه و سپس مجازات وی نوعی هجو به نظر می آید . در اصل برای خواننده بسیار سخت است تا در این نوع دیدگاه با شخصیت دیگر داستان همراهی نکند . در واقع اتهام های مارسل ، شاهدین ماجرا ،هیات منصفه همگی دلالت بر این میکند که وی بایستی فردی محترم باشد . و در بهترین حالت فردی ابله که اسیر خودمحوری و انزوای خویش گشته است .. چنان شخصیتی خلق شده است که توانسته طیف وسیعی از انتقادات و واکنش ها را از طرف خوانندگان به سوی خود جلب کند . طیفی از هودلی و احساس نفرت و وحشت .واکنش هایی که نمایانگر پیچیدگی روانشناختی ، و باریک بینی تصویر ارائه شده توسط کامو می باشد .
– کامو در اخرین اثر خود سقوط(The Fall) علاقه عجیب خود به مفهوم گناه را از زبان روایتگر داستان خود ادامه میدهد . نامی که بصورت معنی داری ژن باپتیست کلمانس (Jean –Baptiste Clamence ) انتخاب شده است ، تداعی گر دعوت به سوی بخشندگی جهانی و گذشت از خطاها می باشد .این فرد درگیر یک حادثه میگردد و کاملا در موقعیت عذاب اوری گرفتار می گردد. هنگامی که وی در حال قدم زدن در یک عصر پاییزی است ، در موقعیتی قرار می گیرد که نسبت به مشاهده اقدام به خودکشی زنی جوان که در حال پرتاب خود در رود سن (Sein) می باشد بیتفاوت می گذرد و هیچ واکنشی از خود نشان نمی دهد . اما متعاقبا حادثه رخ داده در درون وی نازل شده و او در موقعیت ویژه ای قرار می گیرد تا نتایج انفعال خود را بعنوان محصول یک غرور بیهوده فردی مشاهده کرده و محصول بی تفاوتی خود نسبت به دیگران را به سهم خود ببیند.ویرانی حاصل از ندامت و نفرت .
او بتدریج در یک جهنم مجازی فرو میرود .فردی که سابقا یک وکیل بود اکنون در موقعیت قضاوت نسبت به خود و ندامت فردی قرار میگیرد . ( ترکیبی از حس گناه ،وسوسه ،و نوعی از حس پد خواندگی و حق به جانب بودن بعنوان یک وکیل ). حسی غریب که هر شب خود را در محل سکونت وی نشان میدهد . در فرازهای انتهایی رمان ، او دیدگاه نهای خود را بیان میکند : “علی رغم تلاش فراوان ما برای درستکاری ، نهایتا همه به نحوی گناهکارند.” اما در عین حال هیچ انسانی حق قضاوت در مورد اعمال دیگران را ندارد. در نقطه عطف نهایی کلمن (Clemence) تاکید میکند که چهره زشت وی آیینه وضعیت فعلی اوست ، و دراصل اعتراف او نوعی اتهام نیز تلقی میشود.
منابع مورد استفاده ومفید برای مطالعه بیشتر:
Barthes, Roland. Writing Degree Zero. New York: Hill and Wang, 1968.
Bloom, Harold, ed. Albert Camus. New York: Chelsea House, 1989.
Brée, Germaine. Camus. New Brunswick, NJ: Rutgers University Press, 1961.
Brée, Germaine, ed. Camus: A Collection of Critical Essays. Englewood Cliffs, NJ: Prentice-Hall, 1962.
Cruickshank, John. Albert Camus and the Literature of Revolt. London: Oxford University Press, 1959.
Cruickshank, John. The Novelist as Philosopher. London: Oxford University Press, 1959.
Kauffman, Walter, ed. Religion from Tolstoy to Camus. New York: Harper, 1964.
Lottman, Herbert R. Albert Camus: A Biography. Corte Madera, CA: Gingko Press, 1997.
Malraux, Andre. Anti-Memoirs. New York: Holt, Rinehart, and Winston, 1968.
Thrody, Philip. Albert Camus, 1913-1960. London: Hamish Hamilton, 1961.
Sartre, Jean-Paul. “Camus’ The Outsider.” In Situations. New York: George Braziller, 1965.
Todd, Olivier. Albert Camus : A Life. New York: Alfred A. Knopf, 1997