در سالهای نخست پس از انقلاب اکتبر، شکوفایی بی نظیری در تمام زمینه های هنری، بویژه تئاتر مشاهده شد. آناتولی لوناچرسکی، مسئول سیاست فرهنگی وقت، یکی از تئوریسین ها و ضامن پیشرفت در این زمینه بود، اما رئالیسم سوسیالیستی استالین در سال ١٩٣۴ بر این روند نقطه پایان نهاد.
سه سال است که جنگ داخلی ادامه دارد، جنگ با لهستان نیز آغاز شده است و چنانچه لنین می گوید روسیه در آستانه قحطی به سر می برد : شاید به جای پرسش در باره پدیده زیبایی شناسی در هنر، ضرورت های دیگری در دستور کار باشد، خصوصا هنگامی که بی سوادی وسیعا رایج است. با این حال آناتولی لوناچرسکی (١٨٧۵ ـ ١٩٣٣)، کمیسر خلق در امور آموزش و پرورش مردمی و یا آنچه امروز به آن فرهنگ می گوییم، سوال زیر را مطرح می کند : « انقلاب برای هنر چه چیز می تواند به ارمغان آورد و هنر برای انقلاب چه؟ » (١). پرسشی که چندان بی مسما هم نیست. روسیه جوان انقلابی به نقش هنر اهمیت به سزایی می دهد. اعجاب انگیز است و در عین حال نگرانی آور، چرا که باید دانست هنر واقعا «چپ» را، چگونه و توسط چه کسی می توان تعریف کرد؟ چه ارزشهایی می بایست توسط هنر تجسم یابند؟ آیا برای حفظ مشروعیت خویش، هنرلزوما می بایست مردمی باشد؟ آیا آفرینندگان آثار هنری می بایست «کارشناسان» باشند و یا افراد غیر حرفه ای؟ سوالاتی اساسی که پاسخ به آنها عمیقا به تعریف سیاسی از ه?%۸