انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

بحران جدی آب در ایران از نگاه روزنامه لوموند

در جستجوی دریاچه‌ها و رودخانه‌های ازدست‌رفته در ایران

وحید، ۳۵ ساله، دورانی را به یاد می‌آورد که با عمویش به تالاب گاوخونی، در ۷۰ کیلومتری اصفهان، به شکار و ماهیگیری می‌رفت. این روزها از آن تالاب پرآب ۴۷۶ کیلومتری که تا چند سال پیش مأمن و پذیرای پرندگان مهاجر، غازها، لک‌لک‌ها و گوزن‌ها بود، چیزی جز برهوتی باقی نمانده است. وحید با حسرت می‌گوید: «تا پیش‌ازاین، همۀ زمین‌های اطراف تالاب کشت‌وکار می‌شد. الآن حدود ۱۰ سال است که دیگرکسی اینجا زندگی نمی‌کند.»

وحید و خانواده‌اش هم مثل خیلی از کشاورزان دیگر ورزنه، شهری در ۳۰ کیلومتری تالاب گاوخونی، صاحب چندین هکتار زمین در اطراف این تالاب بودند. در آن زمان، آب‌های خروشان زاینده‌رود به این تالاب سرازیر می‌شد. کشاورزان در مزارع هندوانه، گندم، چغندر، یونجه و پنبه می‌کاشتند. به‌تدریج آب این تالاب کم‌تر و کم‌تر شد تا جایی که دیگر اثری از آن باقی نماند. همین مسئله باعث شد تا کشاورزان این منطقه ازجمله وحید زمین‌هایشان را رها کنند و در حوزه بالادست رودخانه، در سمت شهر ورزنه، زمین‌های جدید خریداری کنند؛ تا این‌که یک روز بالاخره آب زاینده‌رود هم در ورزنه همانند اصفهان خشک شد.

شهر تاریخی ورزنه تنها شهری نیست که از این فاجعه آسیب‌دیده است. از سال ۲۰۰۶، دریاچه ارومیه، بزرگ‌ترین و قدیمی‌ترین دریاچۀ خاور نزدیک (با ۵۲۰۰ کیلومترمربع مساحت) واقع در شمال غرب ایران، هم شروع به خشک شدن کرده است. این دریاچه در سال ۲۰۱۵ حدود ۸۸ درصد از سطح آب خود را از دست داده بود. تالاب هامون (در جنوب شرق ایران) نیز به همین سرنوشت شوم گرفتارشده است.

این مثال‌ها بحران جدی آب در سراسر ایران را به‌وضوح نشان می‌دهند. این کمبود آب، بیش از هر چیز فعالیت‌های کشاورزی را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ زیرا ۹۲ درصد آب مصرفی در ایران به بخش کشاورزی اختصاص دارد که حدود ۷۰ درصد آن از بین رفته است.

وضعیت وخیم‌تر نیز خواهد شد: به گفته مسئولان ایرانی، در هفت سال پیش‌رو، ۷۱ درصد از اراضی کشاورزی ایران از بحران کمبود آب آسیب جدی خواهند دید و در ۲۰ سال آینده نیز یک‌سوم آب‌های زیرزمینی و سطحی نابود خواهند شد. ایران کشوری است که به‌شدت تحت تأثیر تغییرات آب‌وهوایی قرار دارد. بیابان‌زایی در ایران به‌شدت افزایش پیداکرده است؛ این در حالی است که دوره‌های خشک‌سالی، بارندگی‌ها و رویداد‌های آب‌وهوایی ازجمله گردباد‌ها نیز رو به افزایش است. بر اساس مطالعات انجام‌شده در سازمان حفاظت از محیط‌زیست تا سال ۲۰۳۰، بیشتر مناطق ایران شاهد رشد ۰.۱ تا ۱ درجه سانتی‌گرادی دمای هوا نسبت به دوره پیش از صنعتی شدن خواهند بود.

کاهش سطح ایستابی

عیسی کلانتری، مشاور معاون اول رئیس‌جمهور در امور آب، کشاورزی و محیط‌زیست و دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه در دولت حسن روحانی، در ۱۵ آوریل ۲۰۱۵ هشدار داد که: «در ایران با مصرف ۹۷ درصد از آب‌های سطحی، عملاً همه رودخانه‌ها خشک‌شده‌اند. کشور در حال تبدیل‌شدن به منطقه‌ای غیرقابل‌سکونت است. اگر با بحران آب برخورد جدی صورت نگیرد و وضعیت اصلاح نشود، ایران ۳۰ سال دیگر کشور ارواح خواهد شد.»

بررسی‌ها نشان می‌دهد که افزایش رو به رشد جمعیت ایران که طی ۶۰ سال چهار برابر شده‌ و به ۸۰ میلیون نفر رسیده است و هم‌چنین رشد صنعتی، از دلایل اصلی بحران آب در ایران هستند.

بعد از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ و استقرار جمهوری اسلامی در این کشور، دولت‌ها برای سال‌ها امکان رشد بی‌حدوحصر در عرصه کشاورزی را فراهم آوردند و از این طریق ثبات اجتماعی و حمایت انتخاباتی مردم مناطق محروم و روستایی را به دست آوردند. در دو استان آذربایجان ایران، مساحت زمین‌های زیر کشت طی ۴۰ سال اخیر از ۸۰۰ هزار هکتار به ۱۵۰ هزار هکتار رسیده است.

در شهر ورزنه، کشاورزان برای تهیه آب اقدام به حفر چاه [گاهی حتی بدون مجوز] کرده‌اند. این مسئله و هم‌چنین کمبود بارش و کاهش جریان آب زاینده‌رود باعث شده است تا سفره‌های آب زیرزمینی سال‌ها تغذیه نشوند. حاجی عباس، کشاورز ۹۰ ساله ساکن ورزنه می‌گوید: «آب چاه‌های من را مزه کنید. آن‌قدر شور است که همه درخت‌های اطراف از بین رفته‌اند.»

پس به همین دلیل است که بیشتر کشاورزان زمین‌های زراعی خود را رها کرده‌اند و به دنبال یافتن شغل دیگری هستند. هرروز صبح، صد‌ها جوان ورزنه‌ای سوار مینی‌بوس می‌شوند و به اصفهان، یزد یا جاهای دیگر برای کار کردن می‌روند. خود وحید هم به کمک وام بانکی یک ماشین بیابان‌گرد خریده است و توریست‌های انگشت‌شمار منطقه را به دیدن تپه‌های شنی می‌برد.

در شهرها نیز صنایع رشد چشمگیری داشته‌اند. البته گفتنی است که این رشد اغلب اوقات، بدون مطالعه قبلی بر روی امکان انجام فعالیت‌های صنعتی در مناطق حوزۀ زاینده‌رود انجام‌گرفته است. به‌عنوان‌مثال، رئیس دولت‌های هفتم و هشتم، محمد خاتمی، (۱۹۹۷-۲۰۰۵) شعبه‌ای از زاینده‌رود را وارد یزد کرد و بدین طریق کارخانه‌های مختلفی که نیاز به منابع عظیم آب داشتند، وارد چرخه صنعت شدند؛ در دولت محمود احمدی نژاد (۲۰۰۵-۲۰۱۳) زاینده‌رود در اصفهان به‌طور کامل خشک شد. رئیس‌جمهور فوق محافظه کار سابق، محمود احمدی نژاد، که به تصمیمات پوپولیستی‌اش شناخته شده‌است، در سال ۲۰۱۱، به کشاورزان استان چهارمحال و بختیاری اجازه استفاده از آب زاینده‌رود را داد، بی‌آنکه به نیاز کشاورزان استان اصفهان به آب توجه کند. به همین دلیل در فوریه ۲۰۱۳ بین ساکنان شهر ورزنه و پلیس بر سر مسئله مدیریت «تبعیض‌آمیز» آب زاینده رود برخورد‌های جدی صورت گرفت.

در دو دورۀ ریاست‌جمهوری محمود احمدی نژاد بود که دریاچه ارومیه به‌طورکلی ناپدید شد. برنامه‌ریزی غیراصولی این رئیس جمهور در حوزه محیط‌زیست، محققان را به این سمت سوق داده است تا وی را مسئول سیاسی بنامند که در زمان او وخامت بحران آب در ایران چندین برابر شده است.

از دوران انتخاب نامزد معتدل ریاست جمهوری، حسن روحانی، در ژوئن ۲۰۱۳، سازمان حفاظت از محیط‌زیست تبدیل به یکی از ارکان اصلی دولت شده است. به گفته شهناز ضرغام، فعال محیط‌زیست، در زمان احمدی‌نژاد، بحث حفاظت از محیط‌زیست به‌هیچ‌وجه مطرح نبود. معصومه ابتکار (معاون رئیس‌جمهور در دولت کنونی و رئیس سازمان حفاظت از محیط‌زیست) برای معطوف کردن توجهات به اهمیت مسئله محیط‌زیست، به‌شخصه به سفر می‌رود و سعی می‌کند مشکلات حوزه محیط‌زیست را برطرف کند و بودجه لازم را به آن‌ها اختصاص دهد.

تلاش‌های گسترده دولت یازدهم منجر به حل بخش مهمی از مسائل دریاچه ارومیه شده است. در ماه آوریل، سطح آب این دریاچه در مقایسه با سال گذشته حدود ۳۳ سانتیمتر افزایش را نشان می‌داد. ایرانیان این موفقیت را مرهون تدابیر دولت یازدهم و به‌خصوص توسعه روش‌های آبیاری در بعضی از روستا هستند.

بااین‌حال، فعالان محیط‌زیست از عدم پیشرفت طرح نجات تالاب گاوخونی، علی‌رغم قول‌های دولتی شکایت دارند. وضعیت این تالاب بسیار نگران‌کننده است و ورود پساب‌های صنعتی به آب گاوخونی که حاوی مقادیر زیادی فلزات سمی هستند، خشک شدن این تالاب را با خطر جدی‌تری روبرو کرده‌‌است. حشمت‌الله انتخابی، فعال محیط‌زیست، می‌گوید: «این فلزات سمی با جذب شدن در خاک تبدیل به ریزگردهای میکروسکوپی می‌شوند که می‌توانند صدها کیلومتر با باد حرکت کنند و ساکنان منطقه را به انواع سرطان‌ها و بیماری‌های تنفسی مبتلا کنند. شاید باید منتظر شد تا این ریزگردها به تهران برسند تا مشکلات زاینده‌رود و تالاب گاوخونی جدی گرفته شوند.»

غزال گلشیری / روزنامه لوموند چهارشنبه ۲۴ اوت ۲۰۱۶