انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

آشوراده، حکایت بیم و امید

آشوراده، حکایت بیم و امید

همایون ذرقانی

آشوراده از لحاظ زیست‌محیطی منطقه‌ای بسیار حساس است. در پهنه شمال کشور تنها منطقه‌ مصون‌مانده از دست‌اندازی‌های سودجویانه است. این‌جا اکوسیستم کم‌نظیر و شکننده‌ای دارد. از دیرباز واگذاری بخشی از اراضی این منطقه به بخش خصوصی برای بهره‌برداری‌های گردشگری و تفریحی از زمان دولت آقای خاتمی تا دولت آقای روحانی همواره محل مناقشه و کشمکش بوده است و دوستداران محیط‌زیست همواره معترض نحوه واگذاری این منطقه بسیار حساس به بخش خصوصی بود‌ه‌اند. در میزگردی که در تحریریه ماهنامه سفر برگزار شد، کارشناسان تاکید دارند که واگذاری این منطقه به بخش خصوصی هیچ ضرورتی ندارد و این محیط طبیعی که مامن حیات وحش و پرندگان منحصر به‌فرد است باید به حال خود رها شود. در این نشست کارشناسی آقایان محمد درویش کارشناس محیط زیست، بابک توتونچی

جامعه شناس و کنشگر مدنی دبیرکل ستاد مردمی نجات آشوراده (سمنا)، خانم نفیسه سعادتی عضو شورای مرکزی سمنا، آرش خیراندیش مسئول کمیته گردشگری پایدار سمنا و دکتر فریبرز رییس دانا اقتصاددان مستقل دیدگاه‌های خود را درباره رویکرد منطقی برای سرمایه‌گذاری در منطقه آشوراده ابراز کردند.

درویش: ما پهنه ی حدود ۸۰۰ کیلومتری در نوار ساحلی شمال کشور داریم، از این حدود ۸۰۰کیلومتر تقریبا همه جا مورد تعدی و تعرض انسان قرار گرفته است، عملا این اکوسیستم هیرکانی در سواحل خزر نابود شده است، تنها عرصه ای که مصون از توسعه باقی مانده همین منطقه ی میانکاله و آشوراده است که حدود ۶۰ کیلومتر عرض آن است. سئوال اصلی من این است که اگر اولویت ما بالفعل کردن جاذبه های گردشگری، طبیعی و یا بوم گردی است چرا دولت در آن محدوده ی ۷۰۰ و خرده ای کیلومتر سرمایه گذاری نمی کند؟ چرا ما در جایی که بکرترین مکان به لحاظ اکوسیستمی است تمرکز کرده ایم، محل تخم‌ریزی ماهی‌های خاویار است و از منظر اقتصادی ارزنده است محلی است که پرنده های مهاجر به آن وارد می شوند و درآن‌جا احساس امنیت می کنند، حالا چرا ما می خواهیم از آن جا شروع کنیم؟ دلیل اصلی آن است که بقیه زمین ها به درست یا غلط مالک پیدا کرده‌اند. اصولا با موضوع گردشگری و استفاده از جذابیت طبیعت مخالف نیستم، حال آن که با مسئله‌ی آشوراده به صورت شفاف برخورد نشده است، یعنی اگر حاکمیت و سازمان محیط زیست خیلی شفاف می‌گفت که همه فعالان و متخصصین در حوزه محیط زیست و گردشگری می‌توانند در موضوع آشوراده وارد شوند و طرح علمی و متقنی را که از سوی صاحب‌نظران و متخصصانی که مورد تائید است ارائه دهند و در مورد جزئیات این طرح با مردم مشورت صورت بگیرد هیچ گاه این مخالفت‌ها در نمی‌گرفت.

همه از این قضیه نشات می گیرد که ما مردم را محرم نمی‌دانیم. گویا ما مسایل اصلی خود را فراموش کرده‌ایم. در حال حاضر شرایط بسیار ناگواری در طبیعت ایران داریم و تقریبا ۸۵ درصد اندوخته ی آبی خود را ازدست داده‌ایم. سرشاخه‌ی سفیدرود یعنی آمازون ایران خشک شده است و سطح سفره‌های آب‌های زیرزمینی همه‌ساله مرتب افت می‌کند بسیاری از قطب‌های مهم کشاورزی ما مثل میناب که ۸ میلیون نفر نخل داشت و یک میلیون درخت انبه کامل خشک شده اند و یک بحران اجتماعی شکل گرفته است. بیم آن می‌ورد که بحران آب همه را به جان هم بیاندازد.

همه و همه ناشی از این است که مزیت نسبی کشوری را در نظر داریم. کشورمان در عرض ۲۵ تا ۴۰ درجه قرار گرفته یعنی سرزمین خشک کمربند خشک جهان اصلا کشاورزی نیست و ما باید برویم به سمت بالفعل کردن ظرفیت های طبیعی موجود در حوزه ی استحصال انرژی‌های نو، زمین گرمایی، جذر و مدی، بادی، خورشیدی در زمینه ی تقویت زیرساخت‌های‌ بوم گردی مسئولانه، گردشگری فرهنگی- تاریخی، استفاده از ۴۷۰۰کیلومتر مرز آبی که داریم استفاده از سرزمینی که به آن قلب جاده ابریشم می‌گوییم، ما تمام این ظرفیت‌ها را فراموش کرده‌ایم و رفته‌ایم به آن نوع از توسعه‌ای چسبیده‌ایم که اصلا به صلاح ایران نیست، در چنین شرایطی طرح گردشگری را آن‌قدر محرمانه و امنیتی، با ایهام رفتار کردیم که مقوله ی ارزشمند بوم‌گردی و گردشگری و اکوتوریسم جز مولفه هایی شده‌اند که طرفداران محیط‌زیست خواه ناخواه در برابر آن قرار گرفته‌اند، این موضوع خطرناک است، ما طوری با گردشگری آشوراده برخورد کردیم که متاسفانه یک فرصت را به یک چالش تبدیل کرده‌ایم، به راحتی می توانستیم با یک سیستم کاملا مردمی دموکراتیک و علمی وارد محدوده‌ی آشوراده شویم ظرفیت برد آن مشخص است. زون بندی آن کاملا مشخص است و اگر طرح شفاف بود و جامعه‌ی محلی و تشکل‌های مردم نهاد می توانستند مشارکت داشته باشند این مشکلات به وجود نمی‌آمد. اصولا حتی اگر همه ماتریس‌هایی که برای فرایند ارزیابی در نظر می‌گیرند و می‌گویند فلان توسعه باید اتفاق بیافتد، فلان جاده یا سد باید ساخته شود ولی اگر جامعه‌ی محلی به هر دلیلی مخالف با این طرح باشد، ما باید احترام بگذاریم به نظر جامعه‌ی محلی این نظرخواهی از بومیان در ارزیابی‌های طرح‌های توسعه ای در جهان مطرح است.

ماهنامه: برای روشن شدن ماجرا بهتر است قدری درباره پیشینه آشوراده صحبت کنیم.

سعادتی: سال ۱۳۸۰ بنیاد علوی وابسته به بنیاد مستضعفان با در دست داشتن سند مالکیت ۱۹۶۰ هکتار از جزیره آشوراده و شبه جزیره میانکاله مدعی مالکیت این جزیره می شود. اسناد بنیاد علوی که در سال ۱۳۷۶ صادر شده بود، مورد اعتراض اداره کل محیط زیست مازندران قرار گرفت و در نهایت در سال ۱۳۸۳ دادگاه، مالکیت بنیاد را در مساحتی به وسعت ۳۸۰ هکتار از جزیره آشوراده تاکید کرد!؟ و مابقی اسناد را باطل و اراضی آن را ملی و متعلق به دولت اعلام کرد. بنابراین ظاهرا بنیاد در فروردین ۸۳ سه میلیون و هشتصد هزار متر مکعب از اراضی آشوراده را به قیمت هر متر مربع ۵ تومان – دقت بفرمایید ۵تا یک تومنی – و به مبلغ ۱۹ میلیون تومان خریده و به سازمان مناطق گردشگری واگذار کرد.

دکتر ناصر مهردادی به واگذاری این جزیره به بنیاد مستضعفان اعتراض کرد، ایشان معتقد بود که این واگذاری غیرقانونی است و بنیاد هیچ حقی برای واگذاری این اراضی نداشته و اسنادی هم که صادر شده باید باطل شود. ضمنا باید توجه داشت که این منطقه در سال ۱۳۴۸ به عنوان منطقه حفاظت شده و سپس چهار سال بعد با یک درجه ارتقاء به پناهگاه حیات وحش تبدیل شد و در اختیار سازمان محیط زیست قرار گرفت. شبه جزیره میانکاله که آشوراده نیز بخشی از آن است بعدها توسط یونسکو و دبیرخانه کنوانسیون رامسر در ژنو نیز به عنوان ذخیره گاه زیست کره و تالاب بین المللی به جهانیان معرفی شد. اما به دنبال این قضیه سازمان مذکور هم‌چنان به دنبال اجرای این طرح بودند که مورد اعتراض بسیاری از سازمان های غیردولتی از جمله جمعیت زنان مبارزه با آلودگی محیط زیست قرار گرفت و یک سال بعد تظاهرات اعتراض آمیزی مقابل استانداری ساری برگزار کرد.

در میانکاله و جزیره آشوراده هنوز صدای پرندگان به گوش می‌رسد و ساحل آن سرشار از صدف است. این موضوع نشان می‌دهد که این محل از آلودگی دریاها به دور مانده‌اند. این شبه جزیره منحصر به فرد محل تخم ریزی ماهی‌های خاویاری و محل زمستان گذرانی پرندگان مهاجر است. اگر این‌گونه عرصه‌های طبیعی تخریب شوند دیگر نمی‌شود آنها را بازسازی کرد. خیلی از عرصه‌های طبیعی هستند که آنها را بعد از تخریب می‌توان ترمیم کرد ولی وقتی ماهیان خاویاری از آن‌جا رفتند و یا پرندگان مهاجر آنجا را امن ندیدند دیگر باز نمی‌گردند. چگونه می‌شود این ضایعه را جبران کرد؟ آن وقت ما می‌خواهیم در این منطقه با این حساسیت و شکنندگی جایی که زیر نظر چند کنوانسیون بین المللی از جمله کنوانسیون رامسر است طرح گردشگری راه بیاندازیم. به راستی در کشوری که برای اولین بار کنوانسیون حفاظت از تالاب‌ها در آن برگزار شده و به نام رامسر نامگذاری شده زیر پا گذاشتن اصول آن موجب شرمساری نیست؟

 

آرش خیراندیش: بحث را بلافاصله با چند سئوال شروع می کنم: چرا مجموعه دولت و سازمان محیط زیست طی چند ماه گذشته بر روی جزیره‌ی آشورا ده و گردشگری این جزیره متمرکز شده اند این سئوال در واقع ذهن را به آن سمت می‌برد که گویا کار کلانی قرار است انجام شود، وقتی طرحی توسط دولت رئیس دولت و چند تن از معاونین ان انجام می شود نمی تواند کار کوچکی در حوزه ی گردشگری باشد. توریسم تعریف دارد اکوتوریسم هم تعریف دارد گردشگری انبوه یک فعالیت تجاری کلان است که در واقع باید اقتصادسنجی بشود سرمایه گذار باید داشته باشد و براساس همان اصول اقتصادی سود و زیان این ها باید سنجیده شود، این سئوال پاسخش مشخص است و ما با ادعای این‌که در آن جا قرار است اکوتوریسم پایه گذاری شود نمی‌توانیم قانع شویم، اشارات مستقیمی هم داشته‌اند برای مثال دکتر جهانگیری از جزیره‌ی آشوراده با عنوان کیش دریای خزر یاد می کنند و این چه آرزویی است؟

صحبت از جامعه ی محلی و ایجاد اشتغال برای جامعه ی محلی می‌شود مسلما در چنین تفکری جایی برای جامعه ی محلی و اشتغال‌زایی برای انها وجود ندارد، این عناوین بهانه هایی برای توجیه کار و اقناع سازی است. بسیار خب ما این ادعا که به فکر اشتغال‌زایی جوامع محلی هستید را قبول کرده اما این سئوال پیش می آید که آیا آن منطقه به آن وسعت خارج از جزیره اشوراده ظرفیت فعالیت ها ی گردشگری پایدار را ندارد؟ اتفاقا بسیار منطقه‌ی با استعدادی است از نظر اکوتوریسم خارج از جزیره آشوراده. نزدیک به آن مثل گمیشان، آق قلا ظرفیت های بسیار بالایی دارند. چرا باید متمرکز بر حساس‌ترین منطقه باشیم. اگر به فکر جامعه ی محلی هستیم جامعه‌ی محلی خارج از جزیره ساکن هستند. من فهرستی از ۱۰ فعالیت گردشگری و گردشگری کشاورزی معرفی می کنم که خارج از جزیره کاملا قابل اجراست.

رئیس دانا: آشوراده یکی از مناطق ارزشمند طبیعی است و سرمایه ملی و میراثی است و به سادگی نمی‌توان به آن دست زد. هیچ طرح سرمایه گذاری اقتصادی در آشوراده مقرون به صرفه نیست، بهتر است برای سال ها این را فراموش کنند، بهترین سرمایه گذاری در آنجا ممانعت از سرمایه‌گذاری کردن است، یک‌سری پدیده‌ها هستند که اگر به آن ها دست زده شود از ارزش می‌افتند، هر چقدر هم اگر ارزش از آن بگیرید ارزش‌های واقعی را از آن می‌گیرید. اقتصاد پول دراوردن نیست و اقتصاد علم مادی توده‌های مردم است. علم رفاه و خوشبختی مادی است. روابط اقتصادی باید به تولید و توزیع بهینه منجر شود.

در آشوراده مثل هرجای دیگری رفتن به سوی مسیر غلط توسعه فقط محصول اشتباه انتخابی نبوده است. بلکه به دلیل حضور سلطه منافع طبقاتی است که همیشه در ایران مخالف توسعه پایدار و همگانی، بادوام است. بسیاری از ما زیبایی‌های سرسبز شمال را به یاد داریم و این زیبایی‌ها ارزش بوده است، این‌ها ارزش بوده اند، این ارزش می‌توانست خیلی بیشتر از میزان صادرات و مقدار تولید برنج فعلی ثروت بیافریند و به بشریت گرسنه هم عرضه بکند و چه برسد مردم خودمان.

زمانی که دولت تصمیم دارد اشتغال‌زایی کند اقتصاد و محیط زیست را از بین می‌برد. بنابراین مقاومت در برابر دست اندازی به محیط زیست همیشه خوب و مناسب است برای این‌که این مقاومت اثرگذار باشد باید چند خصلت داشته باشد یکی این‌که ریشه‌ای باشد یعنی عمق دلایل و انگیزه‌ها را کشف کند و به عمق دلایل و انگیزه‌ها بپردازد. عمق دلیل دست اندازی به منابع طبیعی در ایران سود انحصاری و شخصی است که با منافع اقتصادی همگانی سازگاری ندارد.

مقاومت در برابر آن چیزی که محیط زیست ما را خدشه‌دار می کند بسیار خوب است به شرط آن‌که ریشه ای، عمیق و همکارانه و اجتماعی باشد، آزادانه و پیگیر باشد اما به هر حال این مقاومت باید صورت بگیرد این نشست ها تا زمانی که این ظلم به طبیعت می شود لازم و مفید است.

بخش عمده‌ای از مردم متوجه شده اند که صاحبان صنایع دیگر به دنبال ایجاد اشتغال نیستند و تولیدکننده‌ی آلودگی بیشتر و نازیبایی می‌شوند. سازمان های محیط زیستی مردم نهاد امتحان ها و توانایی های عالی از خود نشان داده اند و متاسفانه زیر ضرب هم بوده اند. این نهادهای مردم نهاد متاسفانه بیشتر زمان را صرف ثابت کردن خودشان به دولتیان هستند که قصد منفعت طلبی ندارند و تنها حافظ منافع ملی هستیم که زیر لوای قدرت مردمی عمل می کنند، این همه ارزش ایجاد کرده اند این همه هم نامهربانی می‌بینند.

حامد پارسی: مدیر روابط عمومی و سخنگوی ستاد مردمی آشوراده: در ارتباط با مسئله آشوراده و آن‌چه که باعث شد حدود دو ماه قبل تعدادی سازمان مردم نهاد دور هم جمع شوند.

کل جزیره آشوراده مجموعا ۶۵۰-۶۶۰ هکتار است و این مساحت بسیار کوچکتر از کیش هست که وعده اش را برای ایجاد موج تبلیغاتی یک سراب برای اهالی منطقه و کلا گلستانی ها فراهم کرده اند تا همراهی آن‌ها را داشته باشند. به واقع ۶۰۰ هکتار هیچی نیست و وسعت مفید آن‌جا در حد همان ۳۸۰ هکتاری است که بابت آن سند گرفتند. و جاهایی است که تالاب ها و مانداب ها و حوضچه ها وجود ندارند و از یک شرایط پایدار برخوردار است و برای پایه ریزی این چنین طرح هایی مناسب است. طبق اصل ۵۰ قانون اساسی که می گوید هرگونه اقدامی که از منظر اقتصادی یا هر جنبه دیگر فعالیت هایی را در بخشی از کشور رقم بزند که به موجودیت و ماهیت محیط زیستی آن منطقه خدشه وارد کند و به نوعی این خدشه غیرقابل برگشت باشد تحت شرایطی ممنوع است. این اصل بسیار مترقی است و حتی در کمتر کشور توسعه یافته‌ای این اصل وجود دارد که به ارزش و اهمیت محیط زیست پرداخته باشد، اما ‌آن‌چه که در سال گذشته باعث شد بر روی موضوع آشوراده چنین وفاق اجتماعی پیش بیاید و امروز ۱۹۱ سازمان مردم نهاد در کنار هم بایستند و فقط یک حرف و یک جمله ساده را باهم تکرار کنند این‌که آشوراده جایی برای آن دسته از طرح های گردشگری نیست! اما آن‌چه که باعث شد نهادهای مردمی کنار هم جمع شوند و مقاومت کنند احساس کردند که سازمان محیط زیست به واسطه فشارهایی که از سوی نهادهای قدرت بر آن وارد بود دست از حمایت از آشوراده کشید.

بابک توتونچی: دولت نخواهد توانست فعالیتی را ضد محیط زیست انجام دهد چون با نابودی هریک از زیست بوم های طبیعی کشور، سرمایه‌های اجتماعی خودشان را از دست می‌دهند. کنوانسیون بن، کنوانسیون تهران، کنوانسیون رامسر، رژیم حقوقی دریای خزر همه این‌ها جایی هستند که دولت‌مردان ما امضا کردند مجلس تصویب کرده و آن را به قانون تبدیل کرده است، و هربار خودشان به امضای خودشان احترام نمی گذارند. آشوراده ذخیرگاه زیست‌کره است و یکی از زیست‌گاه‌های اصلی در حال انقراض است. گیاه آستر که زیستگاهش خلیج گرگان است، بر اثر چرای دام از بین رفته تنها در آشوراده وجود دارد.

سعادتی: وظیفه سازمان محیط زیست حفاظت و گسترش مناطق طبیعی است و در هیچ کجای قانون از فعالیت تجاری و یا واگذاری عرصه های حفاظت شده به عنوان درآمدزایی ذکری به میان نیامده.

از نگاه یک دست اندرکار محیط زیست مسئول، حتی باید تاسیسات سردخانه و رستوران و اردوگاه تابستانی دانش آموزان هم در آن جزیره حذف شوند و به تغییر مکان آن حکم دهند. این منطقه حساس را به حال خود رها کنند. چرا که این جزیره بسیار کوچک است و تنها ۵/۶ کیلومترمربع وسعت دارد و تقسیم بندی آن به زون مختلف فقط بهانه ای به منظور دست اندازهای منفعت طلبانه است. آشوراده فقط یک زون دارد آنهم زون حفاظت شده پناهگاه حیات وحش. واجرای هرگونه فعالیت گردشگری در این جزیره کوچک باید مطابق با مقررات حاکم بر مناطق حفاظت شده در تمامی نقاط دنیا باشد.

قابل توجه است که ایران عضو کنوانسیون تنوع زیستی CBD (قانون بین المللی) کشورهاست و در یازدهمین جلسه این کنوانسیون که در شهر (آ ی کی) ژاپن برگزار شد ایران متعهد شد که تا سال ۲۰۲۰ سطح مناطق حفاظت شده خود را افزایش دهد. میزان این افزایش در سطح خشکی تا ۱۷درصد و دریا ۶ تا ۱۰درصد برآورد شده است. و جالب توجه اینکه مجلس هم این بند را تصویب کرده است

رئیس دانا: گردشگری ، تولید و اشتغال‌زایی، نوآوری و ارتباط جهانی باز و همه حرف‌هایی از این دست موجبات دست اندازی به ساخت اجتماعی، طبیعی زندگی مردم شده است موجب ازبین رفتن کرامت انسانی شده است ارزش‌های انسانی را گرفته است این ارزش ها همه جانبه است هم در طبیعت هم در جامعه و هم در اندیشه است. وقتی یک جایی به آن دست اندازی می شود، این فقط نه به خاطر این‌که ارزش های زیبا را از ما می گیرد بلکه از طرف دیگر به صاحبان قدرت و مقامات سود طلب این فرصت را می دهد که در دور بعدی به ولع سیری ناپذیر خودشان بخواهند پاسخ دهند با کمال تاسف دیدیم که اقتصاددانان جامعه شناسان و شمارزیادی از آکادمیسین ها از این ضد ارزش‌ها ارزش می سازند و در دانشگاه ها از این ها به عنوان ابزار توسعه نام می برند.

وقتی گردشگاه ها و محیط زیست در شمال کشور از مردم گرفته می شود، باعث از بین رفتن تمام گونه‌ها می شود، چه می‌توان کرد؟ ما که نماینده ی دولت نیستیم و انتظار می رود که دولت و سازمان حفاظت از محیط زیست این اشتباهاتش را اعلام کند، جانب مردم و افکار عمومی و به ویژه آن بخشی از افکار عمومی که آگاه و مبارز هستند و به فکر آیندگان و حفظ منابع طبیعی هستند را بگیرد.

من فکر می کنم یکی از کارها وادار کردن مسئولان سازمان محیط زیست، میراث فرهنگی به انجام وظایفشان است و آن ها و وجدانشان را بیدار کنیم نسبت به مسئولیتشان و وظیفه ی دیگر انعکاس دادن در نشریات برای آگاهی عمومی و تحلیل‌های تخصصی در امور اقتصادی و اجتماعی مربوط به آشوراده است.

منبع: ماهنامه سفر شماره ۵۹ – انتشار مهر ۱۳۹۵

www.safar.me