انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

آزتک‌ها – بخش جهارم: جامعه‌ی آزتک

دنی زوبرور برگردان رضا اسکندری

aztecppl

جامعه‌ی آزتک بر اساس خطوط طبقاتی مشخص و روشنی تفکیک شده بود. در این نظام، «اوئِتلاتوآنی» (Huetlatoani) (به معنی کسی که حرف می‌زند)، مقام حکمرانی را در اختیار داشت و در راس ساختار جامعه قرار می‌گرفت. حکمران از میان مردان خانواده‌ی حاکم پیشین انتخاب می‌شد و امپراطوری گسترده‌ی خود را از قصر حکمرانی در تنوچتیتلان اداره می‌کرد. نزدیک‌ترین مشاور او «سیهوآکوآتل» (Cihuacoatl) (به معنی زن-مار) بود؛ سِمتی که یک مرد متصدی آن بود. سیهوآکوآتل نیز همانند حکمران، از یک تبار خاص انتخاب می‌شد. این سِمت به صورت رسمی در دهه‌ی ۱۴۲۰ تاسیس شد و حتی از تبار سلطنتی آزتک نیز عمر بیشتری داشت؛ چرا که یک سیهوآکوآتل از سال ۱۵۲۵ تا سال ۱۵۲۶ سمت حکمرانی را بر عهده داشت. در حالی‌که اوئِتلاتوآنی تجسدی الهی از اقتدار آسمانی محسوب می‌شد، سیهوآکوآتل وجوه زمینی و این‌جهانی حکومت را نمایندگی می‌کرد. این دو در کنار یکدیگر تجسم‌بخش مفهوم ثنویت گیهان‌شناختی‌ای بودند که هم در سپهر اجتماعی و هم در قلمرو سیاسی آزتک وجود داشت. شوراهای قضایی، مدیریتی، نظامی و مذهبی تحت امر این دو عمل می‌کردند. اعضای این شوراها از میان «ته‌ته‌کوتین» (Tetecutin)، نجیب‌زادگانی از خویشان و بستگان شاه، انتخاب می‌شدند. در مرتبه‌ی پایین‌تر، دیگر اشراف خونی (Pipiltin) بودند که در نقش مدیران، راهبان و فرماندهان نظامی ظاهر می‌شدند. در حکومت آزتک‌ها، تمامی اعضای خاندان اشراف از پرداخت خراج معاف بودند. جایگاه قابل توجه دیگر در این نظام اجتماعی، مقام «کالپیکس‌کی» (Calpixqui) بود. کالپیکس‌کی یک مدیر آزتک بود که وقتی اوئِتلاتوآنی سلسله‌ای محلی از شاهان را در یک شهر سرنگون می‌کرد، به فرماندهی آن شهر منصوب می‌شد. با وجود آن‌که اغلب این جایگاه‌ها توسط مردان اشغال می‌شد، اما زنان خاندان اشراف نیز تاثیر چشمگیری در تصمیم‌گیری‌ها در قلمرو سیاست داشتند و برخی از آنان به عنوان فرماندهان خرد در دولت-شهرهای حاشیه‌ی دریاچه منصوب می‌شدند. اشراف می‌توانستند چند زن داشته باشند و اوئِتلاتوآنی معمولا چندین زن و کنیز در اختیار داشت.

این اقلیت کوچک از اشراف، بر اکثریت گسترده‌ی مردم که با نام «ماسه‌هوالتین» (Macehualtin) یا دهقانان شناخته می‌شدند، حکمرانی می‌کردند. دهقانان عموما کارگران عمومی، صنعتگران، سربازان، کشاورزان و ماهی‌گیران را شامل می‌شد. تمامی این گروه‌ها ناگزیر به پرداخت خراج‌هایی به صورت کالا یا نیروی کار (مثل کمک در ساخت بناهای عمومی) بودند. در عین حال، به نظر می‌رسد در میان دهقانان هم، با دهقانان آزتک (مخیکا) بهتر از دیگران رفتار می‌شد. حفاری‌های صورت‌گرفته در بقایای نواحی مسکونی نشان می‌دهد که این دهقانان اجازه‌ی دسترسی به اقلام وارداتی مانند سرامیک‌ها ملون و سنگ‌های ابسیدین را داشته‌اند. در دوره‌های نخست تاریخ آزتک، دهقانان در مواردی خاص می‌توانستند به سلک اشراف درآیند. این افراد به واسطه‌ی دست‌آوردهای خود در میدان نبرد به رده‌ی «کوآئوپیلی» (Quauhpili) یا «عقاب-سالار» درمی‌آمدند؛ اما این فرآیند نیز در زمان حکمرانی مونته‌زوما خوکویوتزین از میان رفت. در این دروان تعداد اشراف آن‌قدر زیاد شده بود که نگه‌داری از آنان ناممکن می‌نمود. با این همه، تحرک اجتماعی رو به بالا، به واسطه‌ی وجود لایه‌های میانجی میان نخبگان و عوام هم‌چنان امکان‌پذیر بود. این لایه‌ها عموما از تاجران پوچتکا و صنعتگرانی تشکیل می‌شد که به تولید اشیاء زینتی گرانبها می‌پرداختند.

آزتک‌ها، حتی در کلان‌شهر خود نیز، رسوم کهن قبیله‌ای خود را حفظ کردند. انبوهی از جمعیت در «کالپولتین» (Calpultin) (جمع کالپولی Calpuli به معنی خانه‌ی بزرگ) زندگی می‌کردند: گروه‌های تولیدی مبتنی بر انتساب خویشاوندی، یک نیای مشترک یا «کالپولته‌اوتل» (Calpulteotl) و یک حرفه‌ی خاص. هر کالپولی یک محله را در بر می‌گرفت و اراضی آن میان خانواده‌های آن کالپولی تقسیم می‌شد. هرچند بیشتر اراضی اشتراکی محسوب می‌شدند، اما شواهدی وجود دارد که در اوایل قرن شانزدهم، تمایلی به خصوصی‌سازی و تجاری‌سازی دارایی‌های ارضی و غیرمنقول وجود داشته است. کالپولتین توسط شورایی از ریش‌سفیدان و حکومتی از اشراف راهبری می‌شد که این گروه دوم، میانجی کالپولی و حکومت مرکزی شاه بودند و باج و خراجی را که هر گروه بر عهده داشت مدیریت می‌کردند. پسران اشراف به مدارس «کالمه‌کاک» (Calmecac) می‌رفتند و در این مدارس مهارت‌های مذهبی، سیاسی، نظامی، هنری و مذهبی می‌آموختند. در حالی که رعایا به مدارس «تلپوچکالی» (Telpochcalli) می‌رفتند و در آنجا برای سرباز شدن تربیت می‌شدند. دختران به کارهای خانگی نظیر آسیاب کردن ماییس (Maiz) (نوعی ذرت) و بافتن پارچه می‌پراختند، در حالی که دختران اشراف می‌توانستند به سلک راهبه‌ها درآیند. هم دختران و هم پسران در «کوئیکاکالی» (Cuicacalli) یا خانه‌ی آواز شرکت می‌کردند و آوازها و رقص‌های سنتی و مذهبی را می‌آموختند.