چکیده: در این مقاله مراسم ازدواج در میان دو قوم ایرانی با تحلیل اسـناد جمـع آوری شـده مربوط به دهه پنجاه و شصت و مقایسه مراسم با زمان کنونی، آورده شده اسـت. بـرای تحلیل از رویکرد ساختارگرایانه استفاده شده و با نشانه شناسی نمادهـا و مراسـم، سـعی شده تا لایه های پنهان در ورای آگاهی جمعی به دست آید و با دیدی ژرفـانگر سـاخت واقعی این مراسم، ورای ظواهری که به چشم میآیند، مورد بررسی قرار گیرند. هـر دو قوم عرب و ترکمن نسبت به گذشته خود تغییر کردهاند و این تغییـر در میـان آنـان بـه طرف تنوع زدایی یا یکسان شدگی حرکت کرده است. این تغییرات به گونهای اسـت کـه دیگر کمتر میتوان ویژگیهایی را برای مناسک و آداب ازدواج در میان اقوام برشمرد.
کلیدواژهها: ازدواج، ساختارگرایی، مناسک، اعراب، ترکمن
نوشتههای مرتبط
مقدمه
در زندگی انسان مراحل حساسی وجود دارد که باعث گذار او از یـک وضـعیت بـه وضعیت دیگر میشود. جهت تثبیت این گذار ، مناسکی انجام می شود. «وان جنپ» ایـن مناسک را «مناسک گذار» نامیده است؛ از این رو این مراحل را «بحرانهای زندگی » نیـز نامیدهاند (فکوهی،۲۶۱ : ۱۳۸۲).
رسیدن به سن بلوغ و گذار از دوران کودکی به دوران جوانی یکـی از ایـن مراحـل است. در اقوام مختلف دنیا برای گذار از این مرحله، آیینهای متفاوتی برگز ار میشـود؛ ازدواج از جمله این مناسک ا ست. مراسم ازدواج که در اقـوام مختلـف بـه شـکلهـای متفاوتی برگزار میشود، پیوند زناشویی بین دختر و پسر را به جامعه اطراف آنها ابـلاغ میکند به طوری که آنها میتوانند رابطـهای کـه تـا قبـل از ازدواج نامـشروع محـسوب میشد را به رابطهای مشروع و در چارچوب قوانین اجتماعی تبدیل کنند. خانواده جـزء نهادهای پایهای جامعه است که با مراسم ازدواج آغاز میشود. ازدواج و رابطه زناشویی مقبولترین شکل اجتماعی برای رابطه دو جنس و تولید مثل و ارضای غرایز و پـرورش کودکان در اکثر فرهنگ ها و ادیان است (حقـی، ۵۳:۱۳۷۶). مناسـک عروسـی و ازدواج یک رابطه زیستشناختی را به رابطهای انسانی و اجتماعی و متفاوت از بقیه موجـودات زنده تبدیل میکند. به همین دلیل مسأله ازدواج علاوه بر جنبـه زیـست شـناختی، جنبـه اجتماعی و فرهنگی نیز دارد. در این مقاله به تفاوتها و شباهتهای مراسـم ازدواج در میـان دو قـوم ایرانـی در گذشته و حال خواهیم پرداخت تا بتوانیم میزان یکسان شدگی یا ایجاد تنوع و دور شدن این مراسم را در طول زمان بررسی کنیم .
ادبیات نظری
ساخت یا ساختار، به عنوان چارچوب متشکل پیدا یا ناپیدایی هـر چیـز، عبـارت از نظامی است که در آن، همه اجزای یک مجموعه در پیوند بـا یکدیگرنـد و در کـارکردی هماهنگ، کلیت اثر را میسازند و موجودیت کل اثر در گـرو همـین کـارکرد هماهنـگ است. برخی ساختار را به قوانین ثابت و لایتغیری که در همه سطوح زندگی انـسانی از آداب و رسوم ازدواج در اقوام ترکمن و عرب خوزستان شکل بدوی تا پیشرفته مـدخلیت دارد، تعریـف کـردهانـد از دیـدگاه لـوی اشـتراوس، ساختار یعنی مدلهای ذهنی اندیشمندان که به وسیله آن میتوان به ساختهـای نهفتـه اجتماع پیبرد. برخی از ساختارگرایان ساختار را به امر واقعی و برخی دیگـر آن را بـه امر انتزاعی و مفهومی ذهنی تعریف کردهاند. بـه نظـر مـیرسـد، در تعریـف ا شـتراوس ترکیبی از همبستگی اجزا ی یک مجموعه با هدف معین (مفهومی اعتباری و ذهنی) مـد نظر باشد.
لوی اشتراوس از جمله ساختارگرایانی است که ازدواج را پدیده اصـلی در تـشکیل ساختهای خویشاوندی میداند. در واقع وصلت ساخت اجتماعی مشروعیت یافته بـه وسیله رسوم را اصلاح میکند (ریویر ، ۱۳۷۹ : ۱۰۰). در این دیدگاه ازدواج به عنوان یک پدیده اجتماعی از اهمیـت ویـژهای برخـوردار است و در بررسی پدیده اجتماعی ابتدا باید آن را به عناصر تشکیل دهنده آن بازگردانـد و سپس به بازسازی نظری آنها در قالب یا الگو اقدام نمـود. ناگفتـه پیداسـت کـه ایـن دیدگاه در بررسی و تحلیل پدیده اجتمـاعی نگـاهی سـاخت گرایانـه دارد و در آن هـر پدیده اجتماعی را می توان در دو سطح مختلف مورد مطالعه قرار داد: نخست مـیتـوان وضعیتهای فردی را مورد بررسی قرار داد و دست به سـاختن الگوهـای بـه اصـطلاح مکانیکی زد و از سوی دیگر با ثبت تکرار یک پدیده در یک دوره خـاص، در یـک یـا چند جامعه و در انواع مختلف گروهها و جـز آن دسـت بـه سـاختن الگوهـایی زد کـه سرشت آماری دارند (توسلی،۱۳۷۹: ۱۶۴). این سطوح، این امکان را فراهم میآورند که الگوهایی ساخته شود که به کمک آنها بتوان علاوه بر اینکه انواع یک پدیده اجتمـاعی را در جوامع مختلف بازشناخت، انواع متفاوت پدیده های اجتماعی را مورد مقایسه قرار داد. لوی اشتروس پس از تعریف و بـسط مفهـوم سـاخت، ایـن مبحـث را بـا توضـیح ساخت خویشاوندی روشن می سازد و بیان میکند که مردمشناس یا جامعـهشناسـی کـه همسرگزینی را در داخل یک جمعیت معین مورد مشاهده قرار مـیدهـد، بـه اسـتخراج مجموعهای از قواعد ازدواج که مردم مدعی آن هستند، نائل میشود. این قواعد الگـویی توصیفی را تشکیل مـی دهـد و هنجارهـا و معیارهـا ی جامعـه مـورد مطالعـه را آشـکار میسازد (همان : ۱۶۵).
از منظر ساختی برای شناخت کامل یک پدیده اجتماعی باید به لایههای پنهان که در ورای آگاهی جمعی وجود دارد دست یافت؛ به عبارتی برای درک ساخت واقعـی یـک پدیده باید ورای ظواهری که به چشم مـیآینـد، عمـل کـرد و ایـن کـار توسـط روش ژرفانگر مردمشناسان قابل حصول است. شاید اشتباه انسان شناسان سنتی این بوده اسـت که تنها اجزا را در نظر میگرفتند و رابطه میان آن ها را از قلم میانداختند اما با رخنه بـه الگوهای قابل مشاهده – منابع اسنادی موجود – و فراتر رفتن از آنها میتـوان پیونـدهای مهم و اندامی میان آنها را نشان داد .
به طور کلی در جوامع ابتدایی ازدواج نوعی مبادله بود کـه مـی توانـست پیونـدهای لازم را میان دو یا چند گروه ایجاد کند (فکـوهی، ۱۳۸۲: ۱۸۹). بـه عنـوان مثـال ازدواج درون همسری و برون همسری الگوهای دیگر خویشاوندیاند که در آن اقـوام مختلـف تصمیم میگیرند که بین خودشان تبادل زناشویی صورت گیرد یا در حالت دوم بـین دو گروه مختلف. مثلاً ازدواج دختر عمو و پـسر عمـو در بعـضی جوامـع اجبـاری اسـت درحالی که در جوامع دیگر تابو شمرده و نفی میشود. نقطه حرکت این تفکر وجود فرایندها و مکانیسمهای مشابه در اندیشه انسان اسـت. این فرایندها، در خارج از زمان و مکان قرار میگیرند یعنـی در زمـانهـا و مکـانهـای متفاوت تغییر نمیکنند (همان : ۱۸۷). بنـابراین مـیتـوان بـا بررسـی سـاختارگرایانه بـه مفاهیم ذهنی دیگری که در ساختارهای عمیق فرهنگی وجود دارد دست یافت .قواعد ازدواج در چـارچوب کلـی مفهـوم سـاخت بیـانگر ایـن حقیقـت اسـت کـه پدیدههای اجتماعی از این دست علی رغم تفاوت های برونی میتوانند ساخت همانندی داشته باشند و اندکی دقت در این پدیده ها میتواند ما را به سـاخت مـشترک و بنیـادی آنها رهنمون کند و این هدف اصلی مردمشناسانه در بررسی و مـشاهده جامعـه مـورد نظر میباشد: کشف ساخت مشترک پدیدههای بنیادی و پایهای جامعـه کـه در مجمـوع فرهنگ آن جامعه را شکل میدهند. طبقهبندی مراسم و قواعد ازدواج یکی از مهمتـرین روشها در راه نیل به این مقصود متعالی فرهنگی است. به طور کلی در نزد برخی انسانشناسان خانواده مجموعهای از روابطی است کـه در پس ظواهر زندگی عادی وجود دارد و با این حساب میتوان گفت که وجود این گونـه آداب و رسوم ازدواج در اقوام ترکمن و عرب خوزستان روابط، ذاتی هر جامعهای است و نقطه انفصال جوامع از طبیعـت و اتـصال بـه فرهنـگ است. البته در حال حاضر این روابـط ممکـن اسـت تفـاوت هـایی را شـامل شـود و از جامعهای به جامعه دیگر فرق کند. ولی اینکه چند و چون این روابـط بـه چـه صـورتی است ناشی از امکاناتی است که در دسـترس برقـرار کننـدگان آن روابـط مـی باشـد. در حقیقت نظام خویشاوندی یک نظام تفکری است که اشیاء و رویدادهای پیرامـون، آن را شکل میدهند با. این حساب میتوان نتیجه گرفت که خویشاوندی یک رفتار اجتمـاعی است تا یک واقعیت زیستشناختی و نیز خویشاوندی فرهنگی است نه طبیعی. طبیعت به عنوان حوزهای کلی، خودجوش و خودسامان کـه وابـسته بـه هـیچ نظـام هنجاری نیست و فرهنگ حوزهای وابسته به منظومهای از هنجارهای انتظام بخش اسـت که از جامعهای به جامعه دیگر تفاوت میکند (بشریه، ۱۳۷۹:۸). فرهنـگ امـری متـأخر است و طبیعت امری متقدم. ما انسانها در وهله اول به عنوان آدمیزاد جزئی از طبیعتـیم و به عنوان انسان جزئی از فرهنگی خاص هـستیم . طبیعـت، بـه ایـن معنـی ا سـت کـه هیچگونه دستکاری در محیط انجام ندادهایم. هر چه جامعهای کمتر تغییر کرده باشـد بـه طبیعت نزدیکتر به نظر میرسد و دور شدن انسان از طبیعت، فرهنگ را که مجموعـهای ها از نظامی ساختمند است، به وجود آورده است. آنچه انسان را میسازد بعـد فرهنگـی است که در آن زبان نقـش مـسلط را دارد. کلیـد فهـم زنـدگی اجتمـاعی عبارتـست از ساختارهای نمادین خویشاوندی، زبان و مبادله و نه زیستشناسی. در واقـع نظـامهـای خویشاوندی طبیعت را مهار میکنند، آنها پدیدههای فرهنگی هستند و گـذر از طبیعـت به فرهنگ را ممکن میسازند (لچت،۱۱۹:۱۳۷۷-۱۲۰). در مقاله حاضر مراسم ازدواج در میان دو قوم ایرانی عـرب و تـرکمن در گذشـته و حال با در نظر گرفتن نظریه ساختارگرایی بررسی شده است .
مراسم ازدواج در میان قوم عرب
در گذشته ازدواج در میان قوم عرب غالباً در سنین پایین تر از ۱۸ سال و به صـورت درون گروهی و فامیلی انجام می گرفت. در مورد دختران گاهی قبـل از ۱۲ سـالگی نیـز اتفاق می افتاد که این امر بیشتر به علت روابط نزدیک و تنگاتنـگ خـانوادههـا و وجـود عرفهای عشایری بود. ازدواج از نظر عشایر خوزستان مزایای زیادی داشـت و دارد از جمله این مزایا تداوم نسل، بهره اقتصادی، دور ساختن جوانان از فساد اخلاقی، تقویـت نیروی جنگ و دفاع از خانواده و طایفه، اسـتحکام روابـط دوسـتانه بـین خـانواده هـای همسران، ازدیاد ایمان زن و شوهر و احساس مسئولیت بـوده اسـت (پورکـاظم، ۱۳۷۵: ۴۰).
در حال حاضر نیز سن ازدواج عموماً در میان عربها پایین اسـت مخـصوصاً بـرای دختران که بعضی دلیل آن را وضعیت مناسب فیزیکی دختـران عـرب و آمـادگی بـرای ازدواج و پایین بودن سن بلوغ در میان آنان میدانند. به طور کلی ازدواج در گذشـته در میان عربها چه در شهر و چه روستا و چه عشایر بر مبنای قبیلـه انجـام مـی گرفـت و نظارت نظام خویشاوندی بر آن بسیار شدید بود به طوری که رئیس قبیله و ریش سفیدان در این مسئله دخالت می کردند. در حال حاضر بـه دلیـل نبـود سیـستم سلـسله مراتـب عشایری و قبیلهای به شکل سابق، تغییراتی را میتوان در این مراسـم مـشاهده کـرد بـه طوریکه شاید یکجانشین شدن جوامع عـرب عـشایر و تغییـر سـبک زنـدگی بـه ایـن تغییرها دامن زده باشد ولی نمیتوان علت این تغییر ها یـا تـأثیر مـسائلی چـون شـهری شدن را عامل دقیق معرفی کرد. در این تحقیق منظور از قـوم عـرب، عـربهـای مقـیم خوزستان میباشد .
درگذشته در میان قبایل عرب خوزستان انتخاب همسر تقریباً توسط ریش سـفیدان و بزرگان تعیین میشد و تقریباً دختر و پسر نقشی در انتخاب همسر خـود نداشـتند زیـرا شرایط ازدواج درون همسری بـود و در صـورت بـرون همـسری از قبیلـه خـود طـرد میشدند. بنابراین ازدواج به شکل «اجباری» یـا «نـاف بریـده » و یا «فـامیلی » بـسیار رواج داشت و اگر در مواردی برون همسری اتفاق میافتاد باید به تأیید رئیس قبیله مـیرسـید که در غیر این صورت آن خانواده مشمول «قانون نهوه» میشد. طبق این قانون خـانواده مورد نظـر از ارث و دیگـر مزایـای خـانوادگی محـروم مـیشـد و حتـی مجبـور بـود جریمههای سنگینی بپردازد؛ مثلاً گاهی این افراد را مجبور میکردند تا همسران خـود را طلاق دهند؛ بنابراین معمولاً رئیس قبیله چنین اجازهای را صادر نمیکرد. دلیل پافشاری بر ازدواجهای فامیلی نگه داشتن انسجام فامیلی و قبیلهای و همچنین عدم اختلاط خون دو قبیله بود که معمولاً برای زمان جنگ بین قبایل کارکرد داشت؛ زیرا اگر دختـری بـه قبیله دیگر داده میشد و جنگی با آن قبیله در میگرفت فرزنـدان او بـه طـرف خانـدان پدری خویش میرفتند و در نتیجه به ضرر قبیله بود. بر این اساس ازدواج در میان قـوم عرب بسیار درون همسری بـود و اغلـب پـسرها نقـشی در انتخـاب همـسر نداشـتند و دخترها نیز هیچگاه نمیتوانستند در مقابل ازدواج با فرد ناخواسـته مخالفـت کننـد؛ بـه عبارت دیگر حق انتخاب وجود نداشت. در این میان ازدواج دختـر عمـو و پـسر عمـو بسیار شایع بود. میزان اختیار در انتخاب همسر چنان بود که پسران قبیله حق داشـتند از ازدواج دختری که از زمان کودکی برایشان در نظر گرفته بودند جلوگیری کنند.
اعراب خوزسـتان ازدواج «هـم خـون» را مایـه پـاکی خـون، نگهدارنـده اصـالت و منتقلکننده صفات عالیه اجدادی به نسلهای جدید میدانستند. برای تحقق این اهـداف معمولاً به ازدواج قوم و خویش نزدیک بهخـصوص دختـر عمـو بـا پـسر عمـو اهمیـت بیشتری داده میشد. در نظام ازدواج عرب ها، ازدواج با بیگانه تابو محسوب میشـد. آنـان معتقـد بود نـد ازدواج برون گروهی سبب از بین رفتن پاکی خون و لوث شدن اصالت نسب مـیشـود. همچنین بعضی معتقد بودند که اصل و نسب آنان نسبت به دیگران عالیتـر و متمـایزتر است پس نباید دختران خود را به آنان بدهند. در سالهای اخیـر تحـولاتی رخ داده کـه شاید این تحول ها در میان برخی خانواده شامل حال دختران نشده است مثلاً در حـال حاضر پسرها میتوانند با دختران مورد علاقه خود حتی اگر غیـر عـرب باشـند ازدواج کنند. اما این شرایط در مورد دختران کمتر اتفاق میافتد و تنها در مـوارد خاصـی دیـده شده است مانند هنگامی که آن دختر اصلاً از میـان خویـشانش خواسـتگاری نداشـته و فامیل به اتفاق با ازدواج او با فرد مورد نظر رضایت دادهاند یـا زمـانی کـه دختـر دارای تحصیلات عالی مانند پزشکی و امثال آن باشد و در این صـورت شـوهر هـم کفـوی از نظر علمی در فامیل خود نیابد.
در گذشته ازدواج برون گروهی اغلب مصلحتی بـود مـثلاً بـه خـاطر ایجـاد رابطـه دوستی، نزدیکی و برای ایجاد حسن رابطه با قبیله همطراز خود انجام میگرفت. گـاهی هم برای ایجاد صمیمیت یا اعلام وابستگی و انقیاد صورت میرفت.
علاوه بر این نوع ازدواجها، ازدواج «تبرک » هم وجود داشت که اساس آن بر سـنت نذر بود. به این ترتیب که والدین دختر او را نذر خـانواده سـادات مـیکردنـد مـثلاً در دشت آزادگان بعضی خانواده های سادات مثل مرحوم سید عرب سید جـابر از مـشا هیر سادات و مهمان نوازان معروف خوزستان بود که مردم، دختران خود را نذر او میکردند .سید هم غالباً آنان را آزاد میکرد و در این صورت دختران میتوانـستند بـا غیـر فامیـل ازدواج کنند. عشایر هم به خاطر حرمـت نـذر و احتـرام سـید مـانع از ازدواج آنـان بـا دیگری نمیشدند .در سالهای اخیر با گسترش علم و دانش و بالاتر رفتن سـطح آگـاهی مـردم، افـراد متوجه شدهاند که بسیاری از بیماریهای جسمی و روانـی در اثـر وراثـت و ژنهـا بـه فرزندان منتقل میشود. این امـر باعـث شـده تـا بعـضی افـراد از ازدواج درون گروهـی خودداری کنند و به انتخاب همـسر از خـارج فامیـل اقـدام کننـد و چـون طبـق رسـم اجتماعی نهوه نمیتوانستند از طوایف عرب دیگر زن بگیرند پس ناچار شـدند از اقـوام غیر عرب زن برگزینند (پورکاظم، ۷۳:۱۳۷۵ – ۵۸).
همچنین قوانینی در میان قوم عرب وجود داشت که در گذشـته بـه شـدت رعایـت میشد و هم اکنون نیز با وجود شهرنشینی و یکجانشینی گاهی به همان شـیوه قـدیمی و با همان قوانین عرفی سابق مسائل خود را حل مینمایند. از جملـه ایـن قـوانین «آیـین فصل » است که شبیه «خون بس» در میان اقوام دیگر میباشد. در برخی موارد دیده شده که دادگاههای خوزستان موارد پیچیده را به عرف عشایری واگـذار کـرده انـد تـا حـل و فصل شود. یکی از جنبه های آن هم « فصل زن» است که البته اخیراً کمرنگتر از گذشـته شده است. در این رسم خانواده قاتل مجبور بودند به عنوان دیه فرد مقتول یک یا دو یا حتی چند زن را به عقد بـرادران یـا پـسرعموهای مقتـول در آورنـد تـا ظـاهر اً میـان دو خانواده قاتل و مقتول پیوند خونی ایجـاد کننـد و در واقـع زنـان در ایـن میـان قربـانی میشدند. این زنان نباید بیوه میبودند و معمولاً یکی از دخترها حتماً به برادر، فرزند یـا پسر عموی مقتول داده میشد و دخترهـای دیگـر بـه افـراد عـشیره مقتـول اختـصاص مییافت. مهریه و جهیزیه این دختران به عهده عشیره قاتـل بـود . آیـین دیگـر در میـان ها عربها « فصل هتک ناموس» بود. در این آیین در صورتی که پسر با جواب منفی بـرای آداب و رسوم ازدواج در اقوام ترکمن و عرب خوزستان ازدواج با دختری مواجه میشد دختر را میربود، مشمول قانون فـصل هتـک نـاموس میشد و باید مبلغی را به عنوان فصل که میزان آن بر اساس پـول و ارزش رایـج متغیـر بود به عشیره میپرداخت (عزیزی بنیطرف، ۱۳۷۲: تلخیص).
امروزه نیز حق انتخاب در میان برخی تا حدودی مانند گذشته به وسیله قبیله تعیـین میشود ولی حق ازدواج برون گروهی بویژه بین افراد تحصیل کرده بیشتر شده است. در سالهای دهه هشتاد نسبت به گذشته تغییراتی در مرحله انتخاب همسر روی داده است که از جمله آن میتوان بـه ازدواج بـرون گروهـی اشـاره کـرد البتـه هنـوز ازدواج هـای درونگروهی دیده میشود و عدهای ناف بریده هم هستند و پدران دختر و پسر بـا هـم فامیل میباشند. از تغییرات دیگر موافقت نسبی دختر و پسر است کـه درگذشـته اصـلاً مرسوم نبود و دختر و پسر به هیچ عنوان یکدیگر را تا شب عروسی نمیدیدنـد و فقـط برای آن ها طرف مقابل را توصیف میکردند ولی امروزه پس از موافقت خانوادهها پـسر را برای دیدن دختر به مراسم خواستگاری میبرند. همچنین گاهی اوقات خانواده دختـر برای دیدن وضعیت داماد آینده خود و خانواده اش به خانه آنان میرونـد کـه درگذشـته معمول نبود .
در گذشته، مهریه توسط ریش سفیدان تعیین میشد و ریـش سـفیدان بـر سـر مهریـه چانه میزدند و در نهایت باید تمام مبلغ مهریه یا حداقل نصف آن بـه پـدر دختـر داده میشد که او با این میزان وسایل لازم و جهیزیه برای عروس و داماد تهیه میکرد. امروزه جلسه خواستگاری جنبه تشریفاتی دارد و برای احتـرام بـه بزرگـان و دیگـر اعضای فامیل و همچنین برای علنی کردن خواستگاری اسـت. مبلـغ مهریـه توسـط دو خانواده توافق و به پدر دختر داده می شود؛ اگر ازدوا ج درون گروهی باشد میزان مهریـه کم است ولی اگر برون گروهی باشد میزان مهریه بیشتر است .
نکته قابل توجه دیگر این است که چه در گذشته و چه امروزه شـیربها و مهریـه بـه طور جداگانه از داماد گرفته نمیشود. شـاید بتـوان دلیـل نگـرفتن شـیربها توسـط پـدر عروس از داماد را درون گروهی بودن ازدواج دانست؛ چون دختر با پسر عموی خود یـا یکی از فامیل خود ازدواج می کرد و احتمال طلاق بسیار کم بود . مهریه در میان اعـراب شباهتی به این موضوع در میان اقوام دیگر نداشت و آن چه به عنوان مهریه گرفته میشد شبیه به شیربها در اقوام دیگر بود کـه آن هـم بـرای تهیـه جهیزیـه و اسـباب و وسـایل عروس گرفته میشد و چیزی به پدر عروس نمیرسید زیرا دختر به عنوان نیـروی کـار یا عامل مبادله به گروهها ی دیگر داده نمیشـد و در نتیجـه پـدر نیـز چیـزی بـه جـای دخترش از داماد دریافت نمیکرد. در گذشته به جای حلقه نامزدی که امـروزه متـداول شـد ه اسـت اعـراب از نیـشان «nišân»یعنی علامـت خواسـتگاری اسـتفاده مـیکردنـد؛ دو سـه روز پـس از خطوبـه «xatube»یا خواستگاری، خانواده پسر مقـداری البـسه و لـوازم مقـدماتی ماننـد بـشت «bašt» عبا، حنا، شانه، کیسه حمام، آینه، عطـر یـا بخـور و چنـد پیـراهن و پیژامـه را خریداری مـیکردنـد و توسـط مـادر پـسر و چنـد زن دیگـر از فامیـل او بـرای دختـر خواستگاری شده میبردند. دختر نیشان شده تا شب زفاف حـق دیـدن شـوهر خـود را نداشت؛ به ندرت داماد هنگام تحویل نیشان خواستگاری در منزل دختر حـضور داشـت و در صورت چنین وضعیتی او در ا تاق نشیمن مردان باقی مـیمانـد. در تهیـه و خریـد نیشان غالباً دختر و خویشان او هیچ دخالتی نداشتند و این وسایل طبق نظر و خواسـت خانواده پسر و به خرج آنان تهیه میشد. درگذشته جهیزیه دختران شامل لوازم خواب و یک صندوق چوبی بود که توسط خانوادهاش خریداری میشد. امروزه رسم نیشان بردن وجود دارد ولی به جای نیشان، دختر و پسر حلقه نـامزدی رد و بدل میکنند. در ازدواجهای فامیلی معمولاً تشریفات کمتر دیده میشـود و مهریـه را بسیار پایین در نظر میگیرند. معمولاً مهریه را به دو قسمت تقسیم میکنند؛ مبلغـی را برای خریداری طلا اختصاص میدهند و از بقیه آن وسایل ضروری تهیـه مـیکننـد. در ازدواجهای فامیلی چون مهریه کم اسـت جهیزیـه هـم بـسیار نـاچیز گرفتـه مـیشـود. لباسهای لازم برای عروس نیز معمولاً علاوه بر مهریـه بـه وسـیله خـانواده پـسر تهیـه میشود. در ازدواج های برون گروهی، داماد علاوه بر خرید لباس عروس معمولاً به زنان فامیل عروس هم پیراهن هایی تحت عنوان خلعت هدیه میدهد و باید جهیزیه ای علاوه بر آنچه عروس میآورد هم تهیه کند .
بنابراین به خوبی میتوان تفاوت ازدواج بـرون گروهـی و درون گروهـی را در میـان عربها مشاهده کرد و مورد بررسی قرار داد. در ازدواج درونگروهی مبادلهای صـورت آداب و رسوم ازدواج در اقوام ترکمن و عرب خوزستان نمیگیرد؛ مهریه و جهیزیه کم در نظر گرفته میشود، عروسی ساده برگـزار مـی شـود و محل اقامت جداگانه از داماد خواسته نمیشود. اما در ازدواج برونگروهی همه موارد از داماد خواسته می شود و داماد هم باید آن را تهیه کند. در ازدواج درون گروهی پسر نـزد پدر میماند و معمولاً پدر مکان هستند تا موقعی که بتوانند از لحاظ مالی از خانه پـدری جدا شوند و در نهایت هم پسر اول ، با پدر و مادر خود میماند و بقیـه از پـدر و مـادر جدا میشوند .
در گذشته حنابندان ساده برگزار میشد اما امروزه برای حنابندان جشن مـیگیرنـد و عروس، لباس سبز مجلسی میپوشد و حنا در طبق میگذارند و به همه تعارف میکنند. کف دست عروس اسکناسی میگذارند که رویش حنا قرار دادهاند. این مراسم در منـزل پدر عروس و شـب قبـل از عروسـی برگـزار مـیشـود و همـه بـه شـادی و پـایکوبی میپردازند .
اعراب خوزستان به مراسم عروسی زفاف میگویند. مهمترین ویژگی این مراسم زیبا در گذشته شرکت و مشارکت در برگزاری مراسم عروسی بود؛ بـر روی رودخانـه بلـم میگذاشتند و عروس را با بلم به خانه داماد میبردند. این شکل باعث میشد کـه همـه اهالی روستاها و جمعیت بین راه شاهد این مراسم باشند و در جـشن عروسـی شـرکت کنند. همچنین «زوافیف» (مردانی که عروس را بـا بلـم بـه خانـه دامـاد مـی برنـد) بـین خانوادههای یک عشیره تقسیم میشدند و هر کدام از اعضای عشیره از چند تن از آنـان پذیرایی میکرد. این امر باعث میشد که همه در مراسم عروسی شرکت کنند و خـود را در این مراسم شریک بدانند. اعضای یک عشیره همه با هم فامیل بودند و بنـابراین ایـن مراسم بدینوسیله از حالت انفرادی به مراسمی اجتماعی تبدیل میشد به طوری که همـه این مراسم را متعلق به عشیره خود میدانستند نه متعلق به یک فرد یا یـک خـانواده. در این قسمت حضور ساختار قابل مشاهده است؛ یک فرد به تنهایی و بـدون گروهـی کـه به آن متعلق است معنا نمییابد. بعد از این که عروس به خانه داماد می رسید به اسـتقبال او میآمدند و جلوی او مرغ یا گوسفند قربانی میکردند که به آن «فیده» مـیگفتنـد. در گذشته با ورود عروس به خانه داماد اعمـالی توسـط دامـاد در حـضور دیگـران انجـام میشد که نشانه تحت فرمان بود ن زن و فرمانروایی مرد بـود امـا امـروزه ایـن عمـل را انجام نمیدهند .
مراسم ازدواج در میان قوم ترکمن
ترکمنها در قسمتی از استان گلستان متمرکزند و دادههای مورد نیاز در این مقاله از مناطق ترکمننشین ایـن اسـتان جمـع آوری شـده اسـت. تـرکمنهـا در قـوانین عرفـی تفاوتهایی با اقوام دیگر دارند. در این قوم نیز تفاوت چندانی میان قـوانین حـاکم بـر مراسم ازدواج در شهر، روستا یا عشایر مشاهده نمیشود .در گذشته مرحله انتخاب همسر شرایط خاصی داشت که همه ملزم به رعایـت ایـن شرایط در هنگام انتخاب همسر بودند؛ دختر و پسر هیچ دخالتی در این امـر نداشـتند و باید از این قوانین پیروی میکردند .
ترکمن های ایرانی به دو دسته تقسیم می شوند؛ قل qol»» ها و ایگ «ig»ها تـرکمنهـا ایگها را نژاد اصیل و برتر میدانند و این گروه در گذشته به قلها دختر نمیدادنـد. در گذشته ترکمن ها دختران و پسران خود را زود عروس و داماد میکردنـد و سـن ازدواج پایین بود و زمان ازدواج را برای دختر و پسر زمان بلوغ میدانستند. از معیارهای دیگـر انتخاب همسر توانایی دختر در بافت قالی بود به طوری که زنان مسن و بیـوه از ارزش بیشتری برای ازدواج برخوردار بودند زیرا تجربه کـار بیـشتری در ایـن زمینـه داشـتند. بنابراین معیارهای انتخاب همسر یکی اصالتنژاد و دیگری میزان تجربـه کـاری دختـر آداب و رسوم ازدواج در اقوام ترکمن و عرب خوزستان بود که بر ا ساس آن پدر و مادر یا یکی از ریـش سـفیدان دختـری را بـرای پـسر تعیـین می کرد.
امروزه تغییرات محسوسی در مرحله انتخاب همـسر دیـده مـی شـود؛ مـثلاً تفـاوت نژادی چندان اهمیتی ندارد و در واقع دایره درون همسری بزرگتر شده و شعاع آن از دو طایفه ایگ و قل به ترکمن و حتی غیر ترکمن افزایش یافته و همچنـین میـزان دخالـت دختر و پسر هم در انتخاب همسر نسبت به گذشته بیشتر شده است. این مورد بـستگی به خانوادهها دارد؛ برخی کاملاً سنتی عمل میکنند و برخی هم با انتخـاب آزاد دختـران در انتخاب همسر مشکلی ندارند. ترکمنها برای انواع دیگر ازدواج هم شـرایط خـاص خـود را داشـتند و در حالـتهـای غیـر از ازدواج معمـولی قـوانین خاصـی را اعمـال میکردند. از جمله آن ازدواج مرد بیوه بود که اجازه نداشت با دوشیزهای ازدواج کنـد و باید از میان زنان بیوه همسری را انتخاب میکرد. زن هم هنگامیکه بیوه میشد باید بـه خانه پدرش باز میگشت و مردی بیوه با مهریهای دوبرابر دوشـیزگان بـه خانـه پـدرش میآمد و مهریه را به پدر میداد و با او ازدواج میکرد. شرایط برای کـسانی کـه زنـشان فوت میشد بسیار سخت تر از مجردها بود. اگر زنی دوبـار شـوهرش فـوت شـده بـود مهریهاش سه برابر دختران بود و از ارزش بیشتری در میان جامعه ترکمنهـا برخـوردار بود. چندزنی در میان ترکمن ها امری عادی محـسوب مـیشـد و بـرای آن هـم مراسـم خاصی وجود داشت. مردان می توانستند تا چهار زن بگیرند و مهریه زنان دوم و سـوم و چهارم به ترتیب، دو، سه و چهار برابر زن اول بود ولی بعد از ازدواج همچنان زن اول، رئیس و فرمانروای خانه بود و بقیه زنان باید از او فرمانبرداری میکردند. امروزه به علت تغییر نظام اقتصادی در خانواده، زنان مانند گذشته به عنـوان نیـروی کار در نظر گرفته نمیشوند و به همین علت چند زنی مانند گذشته رواج ندارد .
«لویرات» از دیگر انواع ازدواج بود؛ اگر زنی شوهرش را از دست میداد برای اینکـه برادر شوهر مهریهای دو برابر بابت او ندهد خانواده شوهر اجازه نمیدادند او بـه خانـه پدرش برود و زن بیوه مجبور بود با برادر شوهرش حتی اگر از خـودش کـوچکتر بـود ازدواج کند (مقصودی، ۱۳۸۶: ۱۶۹).
درگذشته خواستگاری یا تعیین قوانین عرفی ازدواج در میان قوم ترکمن بـا حـضور ریش سفیدان طایفه برگزار میشد. قبل از مراسم خواستگاری اصلی، خواسـتگاری اولیـه صورت می گرفت زیرا جواب منفی پدر دختر را نوعی سرشکستگی برای خانواده دامـاد میدانستند. بعد از گرفتن جواب مثبت، خانواده پسر طی یک مراسم خـاص بـه همـراه ریشسفیدان برای خواستگاری اصلی به خانـه دختـر مـیرفتنـد و در آن جلـسه میـزان مهریه معین میشد و مهریه به صورت کامل توسط پدر دختـر گرفتـه مـیشـد. در ایـن مجلس بر سر قیمت مهریه چانه میزدند و اگر پدر دختر قبول نمیکـرد قیمـت را بـالا میبردند. جهیزیه اختیاری بود و پدر دختر در صورتی که مایل بود وسایلی مانند قالی و قالیچه به دخترش میداد از قوانین عرفی دیگر در میان ترکمنها بازگشت دختر بعـد از عروسی به خانه پدر بدون حضور شوهر بود که گاهی چند سال طـول مـیکـشید و در این مدت نباید شوهر خود را ملاقات می کرد و باید برای پدرش کـار مـی کـرد و قـالی میبافت .
امروزه نیز میزان معینی مهریه را در روز خوا ستگاری از داماد میگیرند با این تفاوت که دیگر این پول به پدر دختر تعلق ندارد و خانواده دختر با اضافه کردن مبلغـی بـه آن برای دخترشان جهیزیه تهیه میکنند. ترکمنهـا در حـال حاضـر شـیربها ندارنـد . آداب دیگری هم در گذشته وجود داشت که امروزه دیگر اجرا نمیشود مانند ماندن دختـر در خانه پدر بدون حضور همسر بعد از مراسم عقدکنان یا نداشتن اجازه ملاقات عروس و داماد بدون محدودیت در فاصله میان عقد و عروسی. آداب و رسوم ازدواج در اقوام ترکمن و عرب خوزستان همچنین با تغییر نظام ا قتصادی در میان ترکمن ها از قالی بافی و گلیم بافی به مـشاغل دیگر، نقش زن نیز دگرگون شده و آن چه در گذشته معیار تعیـین کننـدهای در انتخـاب همسر بوده، هماکنون باعث تغییر در قوانین عرفی جامعه ترکمن شده است. در گذشته در میان قوم ترکمن بعضی خواستگاری رسمی را همـان مراسـم نـامزدی تلقی میکردند و مراسم دیگری برگزار ن مـی کردنـد و اگـر مراسـم جداگانـهای برگـزار میشد آن را مراسم «شیرینیخوران » میگفتند و در آن روز یک شقه گوسفند را بـا طـلا و نقره میآراستند و نان مخصوصی میپختند و به خانه عروس میبردند، در آن مراسـم یک گردنبند به گردن عروس میآویختند .
تفاوت ظاهری دختر و زن ترکمن هم به حلقـه ایسـت کـه زنـان تـرکمن بعـد از ازدواج زیر روسری خود استفاده میکنند .
مراسم ازدواج هم امروزه به شـیوه گذشـته برگـزار نمـیشـود و فقـط در عقـد کنان میتوان رسم و رسوم سنتی را مشاهده کرد . عقدکنان مانند گذ شته در منزل داماد برگزار میشود؛ سفره عقد وجود ندارد ، مراسم هدیه دادن نیز که در گذشته مرسوم بـوده هنـوز وجود دارد و به قودوبولما «qodobolmâ» معروف است و قبل از رفتن عروس در خانه پدر عروس برگزار می شود و همه هدایای خود را در این مراسم به عـروس مـیدهنـد . ترکمنها مانند گذشته دیگر مراسمی با عنوان حنابندان ندارند و مراسم را هم اغلـب در تالار برگزار می کنند؛ عروس به آرایشگاه می رود و لباس عروس با تور سفید میپوشـد. در پایان مراسم عروسی هم موقع سوار شدن عروس به ماشین تزیین شـده و رفـتن بـه خانه داماد مانند گذشته آرد سفید به ماشین عروس و داماد میپاشند .
جمعبندی
هر دو قوم عرب و ترکمن نسبت به گذشته خود تغییر کرده اند و این تغییر در میـان آنان به یک سمت حرکت کرده است و میتوان نوعی تنوع زدایی یا یکسان شـدگی را در میان آنان مشاهده کرد. بیشتر تنوع زدایی را مـیتـوان در شـیوه برگـزاری مراسـم شـب عروسی یا در واقع در شکل ظاهری مراسم مشاهده کرد.
در هر دو قوم می توان حرکت از ازدواج درون همسری به ازدواج بـرون همـسر ی را مشاهده کرد . البته این امر در هر قوم به شکل های متفاوتی مشاهده میشود به طوریکـه برونهمسری برای اعراب به معنای ازدواج عرب با عجم و در میان ترکمنها به معنـای ازدواج با ایل های مختلف ترکمن و عدم محدودیت بین ایل های ترکمن اسـت و هنـوز برونهمسری به معنای ازدواج ترکمن با غ یرترکمن بین این قـوم متـداول نـشده اسـت .
بنابراین نمیتوان میزان برون همسری را بین این دو قوم به شکل یکـسان مـشاهده کـرد ولی به طور کلی میزان برون همسری نسبت به گذشته در هر یک از ایـن اقـوام افـزایش داشته است.
در مرحله انتخاب همسر هر دو قوم به سمت کمتر کردن محدودیت برای دختران و پسران خود حرکت کردهاند. صحبت دخترها و پسرها بـدون حـضور والـدین از جملـه ها این کاهش محدودیت است.
کاهش انواع ازدواج مانند ازدواج به شیوه خون بس و ازدواج اجباری لویرات یا عقد با سادات قابل مشاهده است و میتواند دلیل دیگری برای کاهش محدودیت والدین یـا گروه قومی در انتخاب همسر باشد. همچنین تغییر نقش زن نسبت به گذشته نیز باعـث کاهش این نوع ازدواجها شده است. تعیین میزان مهریه تقریباً از گروه ریش سفیدان بـه خانواده دختر و پسر در حال کاهش است که میتوان علت آن را کاهش سیستم قبیلهای آداب و رسوم ازدواج در اقوام ترکمن و عرب خوزستان و عشیرهای و کاهش نقش گروه در تعیین همسر آینده افراد دانست به طوری که حضور ریش سفیدان در مراسم علنی خواسـتگاری حالـت تـشریفاتی بـه خـود گرفتـه و بـرای احترامگذاری به آنان است.
کاهش محدودیت در انتخاب همسر مخصوصاً برای دختران، کاهش رسم هـایی کـه در مراسم عروسی نشان از ریاست مرد و فرمـانبر داری زن در زنـدگی زناشـویی دارد وکمرنگ شدن رسمی مانند شیربها نشان میدهد که مردسـالاری در جامعـه رو بـه زوال است.
حضور پر رنگ اقوام و خویشاوندان در مراحل مختلف مراسـم ازدواج و مـشارکت آنان در این مناسک در زمان حال و عدم کاهش نقش خانواده در این مراسم را می تـوان از دیگر عواملی برشمرد که قابل مشاهده است. این مسئله نمایانگر نقـش پر رنـگ نهـاد خانواده در زندگی افراد در این دو قوم است و میتوان گفت با وجود نهادهـای دولتـی متفاوت در ایران هنوز خانواده نقش به سزایی در زنـدگی افـراد دارد و نهادهـای نظـام دیوانسالار حاکم هنوز نتوانسته جایگزین نظام خویشاوندی در میان اقوام شود.
از دیگر تغییراتی که میتوان در مورد این مراسم برشمرد افزایش میزان تـشریفات و مخارج بیشتر این مراسم نسبت به گذشته است و بیش از آن که قـوانین عرفـی در میـان اقوام دچار تغییر شده باشند، میزان تشریفات و ظاهر این مراسم تغییر کرده است. شـاید بتوان گفت که سرعت تغییر زیرساخت ها و قوانین عرفی بـسیار کنـدتر از ظـواهر ایـن مراسم در طول زمان مورد بررسی بوده است. این تغییر مـی توانـد تحـت تـأثیر عوامـل متعددی مانند وسایل ارتباط جمعی (تلویزیون و اینترنت و ماهواره ) باشد که امروزه در همه نقاط ایران قابل دسترس است و نوعی یکسانسازی و تنوعزدایی ایجاد کرده است.
منابع
. ۱ بشریه، حسین (۱۳۷۹) نظریههای فرهنگ در قرن ۲۰، تهران: مؤسسه فرهنگی آینـده پویان .
. ۲ پورکاظم، حاج کاظم (۱۳۷۵) جامعهشناسی قبایل عرب خوزستان، تهران: نشر آمه .
. ۳ توسلی، غلامعباس (۱۳۷۹) نظریههای جامعهشناسی، تهران: انتشارات سمت .
. ۴ حقـی، حیـدر (۱۳۷۶) «شـیوههـای همیـاری در امـر ازدواج در شهرسـتان دلفـان»، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران .
. ۵ ریویر، کلود (۱۳۷۹) در آمدی بر انسان شناسی، ترجمه ناصر فکـوهی، تهـران : نـشر نی.
. ۶ عزیزی بنی طرف، یوسف (۱۳۷۲) قبایل و عشایر عرب خوزستان، تهران: مؤلف.
. ۷ فکوهی، ناصر (۱۳۸۲) تاریخ اندیشه و نظریههای انسانشناسی، تهران: نشر نی .
. ۸ لچت، جـان (۱۳۷۷) پنجاه متفکر بزرگ معاصر از ساختارگرایی تا پـسا مدرنیتـه ، ترجمه محسن حکیمی، تهران: انتشارات خجسته.
۹ .لیچ، ادموند (۱۳۵۰) لوی اشتروس، ترجمه حمید عنایت، تهران: خوارزمی .
. ۱۰ مقصودی، منیژه (۱۳۸۶) انسانشناسـی خـانواده و خویـشاوندی ، تهـران : نـشر و پژوهش شیرازه .
نسخه نخست این مقاله در فصلنامه« فرهنگ مردم ایران» شماره ۱۶، بهار سال ۱۳۸۸ صص ۳۵ تا ۵۲ به چاپ رسیده است و در چارچوب همکاری انسان شناسی و فرهنگ و مجله فرهنگ مردم ایران بازنشر میشود