ایوانز پریچارد/ جادوگری و سحر در میان آزاندهها:
Evans. Prichard.E.E (1976) Witchcraft, Oracles and Magic among the Azand.
نوشتههای مرتبط
Published: Oxford: Clarendon press
عنوان کتابی است که پریچارد در سال ۱۹۳۷ در مورد کارکردهای جادو در قوم آزانده نوشت و اهمیت بسزای آن موجب شده که از متنهای کلاسیک انسانشناسی به حساب آید. آزاندهها قبیلهایی بزرگ در شرق کنگو هستند که دست به کشاورزی میزنند و جادو در بین اعضای این قبیله، کارگردی همهجانبه دارد. اعضای این قبیله از لفظ منگو برای جادوگری استفاده میکردند. پیشه جادوگری به شکل توارثی از مادران به دختران و از پدر به پسر میرسد و چیزی غیر از سحر است که پرداختن به آن از حوصله این متن خارج است. پریچارد میگوید جادوگری بخشی اساسی از زیستروزمره و روش استدلالی مردم آزانده است و بدون در نظر گرفتن آن مردمشناسان قادر به تحلیل و فهم قوم آزانده نخواهند بود. مردم در این قبیله علت نهایی هرچیزی را جادو میدانند و این روش تحلیل آنها را از منطق مد نظر فلسفه جدید دور مینماید. برای نمونه پریچارد مینویسد پسری در یک جاده خاکی در حال قدم زدن بود که پای او در طول راه به علت برخورد با یک شی تیز به شدت آسیب دید؛ پریچارد میگوید جوان آزاندهایی علت این زخم را جادو میدانست.
پریچارد سعی میکند او را در وضعیتی متناقض قرار دهد؛ اگر حواست را جمع میکردی؟ چرا باقی اعضای قبیله آسیب ندیدند؟ و سوالاتی از این دست ولی او قادر به درک تناقض نیست چرا که از نظر او علت آسیب ندیدن باقی اعضای قبیله جادوی خوب و علت حواس پرتی جوان زخم خورده، جادوی بد است. جادو وقایع نامناسب را تبیین میکند و امکاناتی در اختیار شخص جادو شده قرار میدهد که دنیای غیرقابل پیشبینی اطراف خود را مهار کند. مسئلهایی که باید بدان توجه کرد این است که آنها به علل طبیعی نیز توجه دارند اما شیوه تحلیلشان، همزمان علل جادویی را میطلبد به نحوی که میتوان گفت که فلسفه ایشان شکافهای رابطه علی که ما با آن سروکار داریم را پر میکند و به تمام زندگیشان معنا میدهد. مفاهیمی که از نظر ما در یک گروه دینی، مضحکند در بین آن گروه بسیاری راهبردی و کارآمد به عمل میآیند. او از منظر کارکردی به ما نشان میدهد که جادو نهادی است که به شکلی توامان تنشها و مناسبات اجتماعی آزاندهها را برما آشکار میکند از سوی دیگر در این اثر پریچارد در حقیقت روش احترام و فهم ادیان بیگانه را برای مطالعه و تحقیق به ما نشان میدهد.
………………………………………………………………………………………………………………….
-مالینوفسکی و کار اسطوره/ایوان استرنسکی
Strenski Ivan (1992) Malinowski and the work of myth
Published in: Princeton university press
مالینوفسکی مانند بسیاری از مردمشناسان غیر از کتاب جادو، علم و دین (۱۹۲۵) اثری مشخص درباره دین ندارد اما در کلیه آثار او میتوان ارتباطی وثیق با دین را مشاهده نمود به همین علت ما در این بخش به جای آثار او این کتاب استرنسکی که مجموعه مقالات دینی مالینوفسکی از جمله اسطوره در روانشناسی بدوی در آن جای داده شده است اکتفا می نمایم. ایده او درمورد اسطوره محصول کار او بر جزایر تروبریاند در گینه نو می باشد. مردم این جزیره بین جادو و اسطوره ارتباطی عمیق ایجاد کرده بودند. از نظر مالینوفسکی بدون اعتقاد هیچ جادو و مناسکی وجود ندارد و این نکتهایی است که همواره از چشم جامعهشناسان و انسانشناسان پنهان مانده است چرا که این سه اصل یعنی جادو مناسک و اسطوره کاملاً بهم پیوستهاند. از نظر او اسطوره صرفاً یک شرح و داستان حاوی برخی اطلاعات مغشوش و پراکنده نیست بلکه یک راهنمای عملی برای فعالیتهایی است که با آن در ارتباط میباشند. طرحبندی بسیاری از مناسکهای دینی بازسازی روایت اسطورههاست و این مراسمها ارجاعی مستقیم به حوادثی هستند که پیشتر در اسطوره نقل شده است.
کاری که مالینوفسکی میکند رد این دیدگاه است که اسطورهها در یک نظام اجتماعی فقط کارکرد سرگرم کننده، نمادین دارند و نقلی غلط از تاریخند. این داستانها مواد خام زندگی هستند که جامعه بروی آنها سوار شده است. اسطوره ها بازتاب و منعکس کننده خصایص فرهنگی و ستون تمدنهای ابتدایی به حساب میآیند. از نظر جوامع به اسطورهها نیاز دارند تا حیات اجتماعیشان را بیان کنند، قانونمند سازند و آن را ارتقا بخشند. بسیاری از این اساطیر، ساختارهای خویشاوندی، شیوه اجرای مناسک و فلسفه وجودی آن و ریشههای دینی مذهبی اقوام را بیان مینماید.