انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

کریستف بالایی و داستان‌کوتاه فارسی

معرفی کتاب «سرچشمه‌های داستان‌کوتاه فارسی» نوشته‌ی کریستف بالایی و میشل کویی پرس به ترجمه‌ی: احمد کریمی حکاک.
نوشته‌ی شایان صانعی

آنچه پژوهش تحلیلی در شاخه‌ی ادبیات داستانی را از گزند فراموشی رها می‌سازد، نه استقبال دو چندان و چاپ‌های متعدد کتابی، که از استحکام و وضوح روش‌‌شناسی آن برمی‌آید. کتاب پیش‌رو را می‌توان اولین بررسی روش‌مند در حوزه‌ی نقد ادبی جدید (ساختارگرایی) با موضوعی مشخص دانست، یعنی شروع داستان‌کوتاه در ایران.
دکتر کریستف بالایی پژوهش دیگری نیز به نام «پیدایش رمان فارسی» (انتشارات معین) دارد که همراه با «سرچشمه‌های داستان‌کوتاه فارسی» محل ارجاعات فراوانی بوده است. چاپ اول «سرچشمه‌ها…» توسط انتشارات پاپیروس (۱۳۶۶) و چاپ سوم آن توسط انتشارات معین (۱۳۸۷) منتشر شده است. ولی با این که از نظر اهل تحقیق کتابی شناخته شده است، چندسالی‌ست نیازِ تجدید چاپ آن احساس می‌شود. متاسفانه ما در کشوری زندگی می‌کنیم که کتاب‌ها و نویسندگانی هرازگاهی گم می‌شوند، و دوباره پس از سالیان -انگار که مدام نیاز به گنج‌یاب داشته باشیم-کشف می‌شوند و الی‌آخر‌.

کتاب را-که در سه بخش تقسیم‌بندی شده است-می‌توان به دو بخش هم معرفی کرد و گزافه‌گویی‌ نخواهد بود اگر به جای یک کتاب بگوییم با دو کتاب پربار روبرو هستیم. بخش اول کتاب شامل دو فصلِ مفصل و تحلیلیِ «ویژگی‌های حیات ادبی ایران در دوران قاجار» و «علی‌اکبر‌دهخدا و چرند و پرند» نوشته‌ی کریستف بالایی است. بخش دوم شامل تحلیل «یکی‌بود‌ یکی‌نبود و سایر داستان‌های دوران نوجوانی سید محمدعلی جمالزاده» نوشته‌ی میشل‌ کویی پرس، خلاصه‌ نامه‌ی رساله دکترای ایشان است، بهمراه شرح‌کوتاهی از زندگی جمال‌زاده که در ابتدای فصل اول می‌آید.
در آخرِ کتاب هم پس از فهرست منابع، فصل کوتاهی با عنوان ضمیمه: «روش تحلیل ساختاری داستان» نوشته‌ی رولان بارت برای آشنایی بیشتر اضافه‌ شده است. ‌سعی می‌کنم به اختصار فصل‌های کتاب را شرح دهم.
در فصل «ویژگی‌های حیات ادبی ایران…» نویسنده با اشاره به برخورد ایرانیان با پیشرفت جوامع غربی زمینه‌های فراهم آمدن دستگاه چاپ با تاخیری سیصد‌ساله، احداث اولین مدرسه‌ و ترسیم تک‌چهره‌هایی از نویسندگان و فعالان دوره چون «ملکم خان» و غیره و اشاره به خدعه محافظه‌کاران، تاریخچه‌ای مختصر از شروع زمزمه‌های انقلاب مشروطه تا اوج آن را ارائه می‌دهد. با این‌حال روشنگری این فصل در پرداختن به تولیدات ادبی زمانه (از چاپ روزنامه، نمایشنامه و رمان تالیفی و ترجمه) را هم نباید دست‌کم گرفت که زمینه‌های پرداختن به موضوع اصلی، یعنی تحلیل «چرند و پرند» را استوار می‌سازد. لازم به ذکر است که اطلاعات تاریخی مستند این فصل بیش از آن است که در یادداشت کوتاهی بگنجد و از هدف‌های نوشتن این معرفی کوتاه هم نیست.
در فصل بعدی پس از ترسیم زندگی‌نامه‌ای از دهخدا، فعالیت‌های او در روزنامه نویسی،پژوهش و سیاست، نویسنده به سراغ تحلیل نُه متن منتخب از چرند و پرند می‌رود. نکته‌ی حائز اهمیت در تحلیل او این است که، جدای از پایدار ماندن بر تحلیل صوری برپایه‌ی ساختارگرایی، متون منتخب از دهخدا را داستان می‌نامد. کریستف بالایی می‌نویسد: «اگر چرندپرند می‌تواند در خواننده ایرانی همان اثری را برانگیزد که در برابر قصه‌ای از نوع حکایت در او برانگیخته می‌شود-و این نکته را باید به اثبات رسانید-ولی در عوض در ذهن خواننده غربی گزیده‌ای از متون را تداعی می‌کند که کمابیش آشکارا داستان کوتاه خوانده می‌شود.»(ٌصـ۷۸) و به راستی نویسنده در تحلیل و اثبات حرف خود بر همان روش و نظریه‌ای که معرفی می‌کند، پایدار می‌ماند. و البته یادآور می‌شود که درباره‌ی تمام مجموعه نمی‌توان چنین نظری داشت چون بعضی ازین متون: « تقریبا هیچگونه ویژگی روایی دربرندارند.» (همان.)
در ادامه قسمتی از متون منتخب مورد بحث به همراه تحلیل آن می‌آید، و نکته‌ی حائز اهمیت این است که نویسنده با بیان روشن و تحلیل استدلالی دقیق به بیان حرف خود می‌پردازد. همان اندازه که ویژگی‌های غربی داستان‌های دهخدا را برمی‌شمرد به ویژگی‌های شرقی آن هم نظر دارد. حتی برخی از متون را برای مثال «قندرون» (صـ۱۱۰) دارای تکنیک‌های غربی و دورترین به قصه‌های شرقی می‌داند. لازم به ذکر است که اندک اشاره و تمرکز برای جداکردن تکنیک‌های داستان به شرقی و غربی شاید در رد ادعا‌ی منتقدان فارسی بوده است که کاملا تکنیک‌های این متون را برگرفته از شرق می‌دانسته‌اند. به باور کریستف بالایی این داستان ناتمام از دهخدا از تکنیک شروع از میانه سود برده است که ریشه‌ی آن به ایلیاد هومر برمی‌گردد.
توجه زیر‌ ذره‌بین نویسنده به تحلیل این متون از حد تبیین مختصات جغرافیایی تکنیک‌ها فراتر می‌رود و نه تنها تکنیک‌های به کار رفته در طنز را بررسی می‌کند که از هر تکنیک دیگری که به چشمش بخورد نمی‌گذرد و دربرخی موارد به تبیین شکل داستان‌ها (پیکارسک) می‌رسد.
تحلیل کریستف بالایی را به هیچ‌وجه نمی‌توان نادیده گرفت. او در کوتاه‌ترین متن‌هایی هم که از دهخدا انتخاب کرده، به وسیله‌ی توصیف دقیق و استدلال حساب‌شده، قواعد مندرج در خود متون دهخدا را به بحث می‌گذارد و در نهایت به نزدیکی آن‌ها با داستان اشاره می‌کند. او در «نتیجه» می‌نویسد:«به عنوان مثال، ما در اینجا متونی را داستان نامیده‌ایم که در مفهوم این کلمه نمی‌گنجد، چرا که جز اندکی روایتگری در آن به چشم نمی‌خورد (نک: متن شماره۵). ولی همین متون، بنابر معیار‌هایی که ایخنبوم عرضه کرده است به همان اندازه آثاری ازقبیل نامه‌های پرتغالی اثر گیراگ داستان هستند.» (صـ۱۲۱) در نهایت آنچه احساس می‌شود نیاز دوباره پرداختن به تحلیل این داستان‌هاست، شاید چون نمی‌توان با همه‌ی استدلالات نویسنده دربست موافق بود، و با تامل بیشتر شاید بتوان گفت که چرا باوجود شباهت بسیار با داستان و داستان‌کوتاه بعضی متون چرندپرند بسیار به این نوع نزدیک می‌شوند ولی برخی همچنان دور می‌مانند.
اما در ادامه‌ی «نتیجه»، حدس و گمان نویسنده باز هم راهگشاست. او می‌نویسد: «شاید توفیق چرندپرند در همین هماهنگی تضاد‌ها نهفته باشد، یعنی در اراده نویسنده در عرضه دقیقتر واقعیتی که هرگز در قالب واژگان کمابیش واقع گریز نمی‌گنجد» (صـ۱۲۳) و به استفاده‌ی دهخدا از مَثَل و کاربرد زیاد آن اشاره می‌کند امری که او را در پاراگراف آخر به این نتیجه می‌رساند:«بدین سان چرندپرند در نیمه راه انواع ادبی سنتی و انواعی که از غرب عاریت گرفته شده باقی می‌ماند.»(صـ۱۲۴) و اضافه می‌کند: « این سخن البته به آن معنا نیست که چرندپرند اثری بی‌اصل و نسب یا دورگه است. برعکس، نبوغ دهخدا در این است که توانسته است به توازنی میان شکل‌ها دست یابد که، اگرچه موقتی است، ولی هرگز در نوع خود نظیر نداشته است، […]» (همان.)

اشاره شد که بخش دوم کتاب درباره‌ی جمالزاده است. دکتر میش‌کویی پرس نویسنده‌ی دوم این کتاب، در شرح زندگی جمالزاده از زندگی‌نامه‌ی هانری ماسه سود برده‌ است که تعدادی از داستان‌های جمال‌زاده را هم به زبان فرانسه ترجمه کرده. دیگر نکته‌ی قابل توجه این بخش کتاب، نامه‌ای از جمالزاده بهمراه آثار دوران نوجوانی او (پیش از انتشار یکی بود یکی نبود) است که توسط منتقد و پژوهشگر به بحث گذاشته شده. و به نحوی در تحلیل داستان‌های نوجوانی جمالزاده سیر خطی را که در نهایت به یکی بود یکی نبود می‌رسد می‌توان مشاهده کرد. اما این قسمت بیش از حد کوتاه است، متن‌هایی که از جمالزاده مورد بررسی قرار می‌گیرند گاه از حد طرحی فراتر نمی‌روند و می‌توان فهمید که تحلیل آن‌ها به صرف اشاره‌ی اندک به پیشینه‌ی نوشتن جمالزاده و نشان دادن برخی ویژگی‌ها و تکنیک‌های او که رد آن را در ادامه‌ی آثارش می‌توان یافت آمده است نه ارائه‌ی نقدی تکوینی.
بعد ازین مقدمه‌چینی نویسنده اول از همه به سراغ «دیباچه‌ی یکی بود یکی نبود» می‌رود و چون بیانیه‌ای درباره ادبیات جدید و اهمیت آن به تحلیلش می‌نشیند. نویسنده تحلیل خود را با این جملات شروع می‌کند: «فکری که بر تمامی این متن چیره‌ است همانا فکر نوعی ادبیات دموکراتیک است. انقلاب ادبی‌‌ای که اینجا جمالزاده سخنگویی آنرا به عهده گرفته است تنها و تنها در چهارچوب اجتماعی سیاسی انقلاب دموکراتیکی است که در آغاز قرن حاضر ایران را به حرکت واداشت. جمالزاده دموکرات و جمالزاده نویسنده-دست کم در این دوره نخستین زندگی-از یکدیگر تفکیکی ناپذیرند.» (صـ۱۶۹) در ادامه با اشاره‌ی توامان به میهن‌پرست بودن جمالزاده و تنگ‌نظر و متعصب نبودن او نتیجه می‌گیرد: « پیامی که جمالزاده می‌خواهد از راه این داستان‌ها منتقل کند چیست؟ او می‌خواهد نحوه‌ زندگی قشرهای مختلف گوناگون جامعه، و گروه‌های مختلف اجتماعی را تشریح کند و این همه را در چارچوب نظریات دموکراتیک خود (که البته اندکی ساده‌اندیشانه و خوش‌بینانه می‌نماید) بدست دهد، و از راه شناخت متقابل آنان را به یکدیگر نزدیک‌تر سازد و بدین‌سان بر سنت‌پرسی عشیره‌ای غلبه کند. » (صـ۱۷۰)
اشاره‌ی نویسنده ازین نکته خالی نیست که در آن دوره‌ی بخصوص (آخرین سال‌های انقلاب مشروطه) این تنها جمالزاده نیست که نتوان شخصیت سیاسی و شخصیت خلاق او را از یک‌دیگر تفکیک نمود. در ادامه شش داستان مجموعه‌ی یکی بود یکی نبود برحسب تاریخ نگارش آن‌ها-و نه ترتیب مجموعه-به ترتیب تحلیل می‌شوند.
در تحلیل مفصل میشل کویی پرس و شکل‌یابی او، می‌توان دوگانگی‌ای بین شکل «پیکارسک» و «مقامه» در داستان‌های جمالزاده مشاهده کرد. او به سادگی دقیق در چارچوب مبانی نظری تحلیل خود، ویژگی‌های هر داستان را به صورت جداگانه، همراه با رسم سیرخط و پیش‌روی ساختار آن‌ها پیش‌روی مخاطب قرار می‌دهد. این دوگانگی نامبرده از طرفی همراه است با اشاره به ادبیات کهن فارسی، ویژگی‌های مقامه‌های شرقی و ارتباط آن با سرگذشت پیکارسک و نه جدا سازی و شرقی و غربی نامیدن تکنیک‌ها.
هدف از معرفی کتاب پیش‌رو، جدای از ارزش‌های پژوهشی آن، با تمرکزی بیشتر بر بخش مربوط به چرند و پرند دهخدا را نه تبلیغ صددرصدی نظری که می‌توان ایجاد پرسش و کنجکاوی در خصوص ریشه‌ها و میراث داستان‌کوتاه معاصر فارسی تلقی کرد. بیشتر از صد سال از بوجود آمدن داستان‌کوتاه فارسی می‌گذرد، نوع ادبی‌ای که در ایران با استقبال همواره چشم‌گیری مواجه بوده است و به باور برخی پژوهش‌گران و منتقدان-و نه نگارنده- به نسبت رمان فارسی از شکوفایی بیشتری برخوردار بوده است.