انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

هنر در گذر زمان، مرجعی برای تاریخ هنر

مقدمه
هلن گاردنر [۱] ، تاریخ‌نگار هنر و معلم آمریکایی سده‌های نوزده و بیست میلادی، مؤلف کتاب معروف هنر در گذر زمان [۲] در سال ۱۹۲۶ میلادی است. این کتاب به مدت چند دهه به‌عنوان مرجع تاریخی استاندارد برای دانشجویان هنر در سراسر جهان مورد استناد قرار گرفته و مرجعیت آن تاکنون نیز ادامه یافته است. هنر در گذر زمان پس از اولین چاپ بارها مورد ویرایش و بازبینی گاردنر قرار گرفته است. حتی پس از درگذشت وی، مؤسسه‌ای به نام هلن گاردنر تأسیس شد و تحت‌نظر این بنیاد بازنویسی و به‌روزرسانی کتاب باز هم ادامه یافت.
این کتاب اکنون در قالب‌های مختلف به‌صورت نسخه‌های خلاصه‌شده و نسخه‌هایی شامل بخش‌های غربی و غیرغربی به طور جداگانه در حال فروش در جهان است. همچنین نسخه‌های پیشرفته‌ای با ابزارهای چندرسانه‌ای و نسخه‌هایی در یک تا چهار جلد نیز از آن موجود است. آخرین ویرایش این کتاب متعلق به کلینر [۳] و در سال ۲۰۱۱ منتشر شده است. در ایران، هنر در گذر زمان توسط مترجمان و انتشارات متعددی ترجمه و چاپ شده است که از جمله معروف‌ترین مترجمان در حوزه هنر، محمدتقی فرامرزی است که به ترجمه مبسوطی از این کتاب اهتمام ورزیده است.
در این جستار تلاش شده است تا با مروری بر این کتاب، ساختار و فرایند ارائه مطالبش، به نقطه‌نظرات نویسنده، محاسن و خلأهای موجود در آن به‌ویژه برای دانشجویان هنر پرداخته شود.

– ساختار و فرایند ارائه مطالب
کتاب مذکور پس از پیش گفتار به دیباچه می‌پردازد که معرفی مبانی تاریخ هنر یا تعریف سبک، مفاهیم کلی و خاص آثار هنری و مسئله بازنمایی است. نویسنده در این بخش مفاهیمی را تشریح کرده است که اگرچه مختصر اما پیش‌زمینه درک فصول بعدی کتاب است. مفاهیم ذکرشده در دیباچه شفاف و قابل‌تحلیل است ازاین‌رو در شروع برای خواننده غیرحرفه‌ای سخت به نظر نمی‌رسد و اشتیاق مطالعه بخش‌های بعدی را در وی زنده نگه می‌دارد.
گاردنر در این بخش، هدف از تاریخ هنر را شناخت و سنجش هنر از هر زمان و مکانی می‌داند که ظهور کرده باشد و با هر دستی که ساخته شده باشد. او معتقد است به‌طورکلی از دیدگاه عامه مردم، تاریخ همچون سند و تأویلی برای اتفاقات گذشته به‌ویژه وقایع سیاسی است و هنر از دید مردم زمانی هنر تلقی می‌شود که با یکی از حواس پنج‌گانه قابل‌درک و دریافت باشد.
وی در بخشی از دیباچه تأکید می‌کند هر اثر هنری در یک ‌زمان و مکان منحصربه‌فرد به دست اشخاصی منحصربه‌فرد آفریده شده و مادامی‌که درباره گستره زمانی، مکانی و آفریننده یک اثر هنری اطلاعاتی وجود نداشته باشد، نمی‌توان آن را تحلیل و متعاقباً درک نمود.
مؤلف در ادامه به تعریف سبک می‌پردازد که به نظر می‌رسد تعریفی بنیادی برای توضیح ساختار شکل‌گیری کتابش است. وی معتقد است به تجسم ظاهری یک اثر هنری، سبک گفته می‌شود که تابع بازه تاریخی همان اثر است. تاریخ‌نگاری هنر آثار مربوط به معماری، پیکرتراشی، نقاشی و غیره را به دسته‌بندی‌های گوناگونی از سبک تقسیم نموده و بر پایه شباهت‌های تکرارشونده میان آنها و یا بازه‌های زمانی آفرینش آنها به منصه ظهور می‌رسد.
از سوی دیگر یکی از فرض‌های بنیادی مطروحه در کتاب آن است آثاری که در زمان و مکان یکسان یا مشابه آفریده شده باشند به‌طورکلی دارای ویژگی‌های سبکی واحد و نزدیک به یکدیگر خواهند بود؛ بنابراین برای شناخت یک اثر هنری در مقیاس خرد و کلان باید به موارد زیر توجه داشت و در مورد هر یک از آنها اطلاعات کافی به دست آورد.
۱-سبک
۲- محل پیدایش اثر و ویژگی‌های جغرافیایی آن
۳-زمان پیدایش اثر و ویژگی‌های تاریخی آن دوره
۴- آفریننده اثر و ویژگی‌های فردی و شخصیتی او
۵- مدت‌زمان شکل‌گیری اثر و سال آغاز و پایان آن
۶-مخاطب اثر
۷-زبان اثر
۸-مفهوم اثر
۹-مقایسه با آثار مشابه در هنرهای دیگر
۱۰- بررسی سلسله‌مراتب آثار ایجاد شده به ترتیب تاریخ از پی هم
۱۱- تکامل تدریجی یا پیشرفت کیفی اثر

از سوی دیگر یکی از مهم‌ترین عوامل بررسی یک اثر هنری از دیدگاه گاردنر به‌عنوان تاریخ‌نگار و استاد دانشگاه، زمان تاریخی یعنی مقیاس اندازه‌گیری زمان آن اثر است. وی تأکید می‌کند بدون این زمان تاریخی، چیزی به نام تاریخ سبک نمی‌تواند وجود داشته باشد بلکه فقط ملغمه‌ای از اشیا غیرقابل‌طبقه‌بندی و غیرقابل‌توصیف در هر زنجیره تحولی در برابر ما وجود خواهد داشت.
بنابراین این کتاب بر اساس سلسله‌ای از دوره‌ها و زیرمجموعه‌های آنها تدوین شده است که به ترتیب تاریخی از پی یکدیگر ظاهر می‌شوند و زنجیره‌ای از تاریخ سبک‌های هنری را می‌بافند.
همچنین گاردنر مسئله بازنمایی را معمای دیدن چیزی و بازنمایاندن آن به طرزی هنرمندانه معرفی می‌کند و با ارائه یک تصویر خطی، یک کلاس طراحی از روی مدل زنده را در مصر باستان نشان می‌دهد که گامبریچ آن را در سرآغاز کتاب گران‌قدر هنر و خیال خویش آورده است. این تصویر نمایش واقعی یک ملکه مصری است که نشان می‌دهد هنرمندان دوران باستان از روی مدل‌های زنده دقیقاً به همان سان که می‌دیدند نسخه‌برداری می‌کردند.
در این بخش نویسنده معتقد است درست نیست که بگوییم هنرمندان یک دوره ماهرانه‌تر از هنرمندان دوره دیگر می‌بینند یا درست‌تر از ایشان شبیه‌سازی یا بازنمایی می‌کنند. بلکه مسئله ازاین‌قرار است که هنرمندان آن چیزی را بازنمایی می‌کنند که واقعی بودنش را درک کرده باشند و به مشاهده تنها اکتفا نمی‌کنند. آن‌ها در جریان آفرینش تصاویر مفاهیمی را دخالت می‌دهند که فرهنگ‌هایشان به ایشان القا کرده است. آن‌ها دنیای مرئی را به طرق ناآگاهانه و پذیرفته‌شده خاصی از لحاظ فرهنگی درک می‌کنند و بدین ترتیب اندیشه‌ها و مفاهیمی را که از منشأ واحدی سرچشمه می‌گیرند در روند آفرینش هنری دخالت می‌دهند.
گاردنر بر این باور است که راه‌حل‌های زیادی برای مسئله بازنمایی پیشنهاد شده به همین جهت تاریخ، عامل تشکیل سبک‌های هنری بوده و بررسی برخی از نمونه‌های افراطی در روش بازنمایی نیز سودمند است. بازنمایی یک امر نسبی و نه مطلق است و نتیجه تفاوت‌های موجود میان فرهنگ‌های نوع بشر است. انطباق دقیق شکل‌های ظاهری فقط در زمان‌ها و مکان‌های خاصی اهمیت داشته است.
پس از دیباچه باقی‌مانده شاکله کتاب در شش بخش کلی تدوین شده است. بخش اول شامل هفت فصل بوده و به ترتیب به تولد هنر، خاور نزدیک کهن، هنر مصر، اژه‌ای، یونان، اتروسک و رومی، هنر صدر مسیحیت، بیزانس و هنر اسلامی می‌پردازد. این بخش از کتاب که حدوداً یک‌چهارم از کل آن را در برگرفته است در بخش تولد هنر به عصر دیرینه سنگی علیا، هنر غارنشینان و کنده‌کاری‌ها و پیکره‌ها می‌پردازد و آن را سرآغاز تولد هنر معرفی می‌نماید. پس از آن عصر میان سنگی، نقاشی‌های پناهگاهی و عصر نوسنگی مکمل عصر دیرینه سنگی در تکامل هنر بدوی تعریف می‌گردد.
تمدن‌های بنیادین همچون سومر، آکد، بابل، آشور و مصر در این بخش معرفی شده و مصادیق هنر هریک در قالب پیکرنگاری، معماری و پیکرتراشی معرفی می‌گردد. تمدن ایران نیز به‌عنوان بخش کوچکی از هنر اسلامی معرفی و اندکی به آن پرداخته می‌شود.
بخش دوم در سه فصل هنر سده‌های میانه آغازین، هنر رومانسک، هنر گوتیک را معرفی می‌نماید. هنرهای دﺳﺘﯽ دوره مهاجرت‌ها، ﻫﻨﺮ ﮐﺎروﻟﻨﮋﯾﺎن، اﺗﻮﻧﯽ، ﺳﺒﮏ کلونی – ﺑﻮرﮔﻮﻧﯽ، آﻟﻤﺎن- ﻟﻮﻣﺒـﺎردی، ﺳﺒﮏ ﻧﻮرﻣﺎن، هنر آﮐﺘﯿﻦ، هنر ﮔﻮﺗﯿﮏ آﻏﺎزﯾﻦ و ﮔﻮﺗﯿﮏ ﭘﯿﺸﺮﻓﺘﻪ، ﺳﺒﮏ ﻣﺸﻌﺸﻊ، هنر ﮔﻮﺗﯿﮏ ﭘﺴﯿﻦ، ﻏﯿﺮ ﻓﺮاﻧﺴﻮی، اﻧﮕﻠﺴﺘﺎن، آﻟﻤﺎن و اﯾﺘﺎﻟﯿﺎ از جمله مطالبی است که به‌تفصیل در این بخش به آن پرداخته می‌شود. بخش دوم به‌خوبی نشان‌دهنده تمرکز نویسنده بر معرفی هنر غرب و نامیزان بودن ترازوی تعادل میان معرفی هنر شرق و غرب است.
بخش سوم به رنسانس و باروک تعلق یافته و در قالب پنج فصل، رنسانس آغازین در ایتالیا، هنر ایتالیا در سده پانزدهم، هنر ایتالیا در سده شانزدهم، رنسانس در اروپای شمالی و هنر باروک را بررسی می‌نماید. در این بخش هنر ﺑﻴﺰاﻧﺴﻰ و هنرمندانی همچون ﺳﻴﻤﻮﻧﻪ ﻣﺎرﺗﻴﻨﻰ، ﺑﺮادران ﻟﻮرﻧﺘﺴﺘﻰ، برامانته، راﻓﺎﺋﻞ و ﻣﻴﻜﻼﻧﮋ معرفی می‌شوند.
در فصل هنر ایتالیا در سده شانزدهم ﺷﻴﻮه‌ﮔﺰﻳﻨﻰ [۴] در ﻣﻌﻤﺎرى تعریف شده و گاردنر معتقد است ﻣﺠﻤﻮﻋﻪ آﺛﺎر ﻣﻌﻤﺎرى ﺷﻴﻮه‌ﮔﺰﻳﻨﻰ ﻛﻪ از آن زﻣﺎن تابه‌حال تألیف ﻳﺎﻓﺘﻪ، به‌هیچ‌وجه ﻫﻤﺎﻫﻨﮓ ﻧﻴﺴﺖ و ﺷﺎﻣﻞ آﺛﺎر ﺑﺴﻴﺎر ﻫﻤﭽﻮن آﺛﺎر ﭘـﺎﻻدﻳو می‌شود که واﻗﻌﺎً در ﭼﻬﺎرﭼﻮب اصطلاح «ﺷﻴﻮه‌ﮔﺰﻳﻨﻰ» نمی‌گنجد و این‌چنین می‌گوید که اﮔﺮ می‌بینیم ﻣﻴﻜﻼﻧـﮋ ﻋﻨﺎﺻـﺮ ﻣﻌﻤﺎرى کلاسیک را ﺑﻪ شیوه‌ای ﺑﺴﻴﺎر ﺷﺨﺼﻰ و غیرسنتی ﺑﻪ ﻛﺎر می‌بست اما این کار اﻟﺰاﻣـﺎً او را در ردﻳﻒ ﻣﻌﻤﺎران ﺷﻴﻮه ﮔﺰﻳﻦ ﻗﺮار نمی‌دهد. ﻣﻌﻤﺎرى وﻧﻴﺰ، ﻣﻌﻤﺎرى ﭘﺎﻻدﻳﻮ نیز در این بخش به‌تفصیل تشریح شده است. این فصل به همراه فصول رنسانس در اروپای شمالی و هنر باروک یکی از قوی‌ترین فصول در زمینه معماری است که گستره مخاطبین کتاب را به طرز چشمگیری گسترش می‌دهد.
موضوع بخش چهارم دنیای نوین بوده و در قالب دو فصل مجزا به تحولات هنری سده نوزدهم و بیستم میلادی می‌پردازد. گاردنر در این فصل این‌چنین بیان می‌کند که انقلاب ﺻﻨﻌﺘﻰ آرام از راه رﺳﻴﺪ، وﻟﻰ سرنوشت‌سازترین انقلاب ﺗﺎرﻳﺦ ﺑﺸﺮ ﺑﻮد. این عصر از دیدگاه او سرآغاز ﻋﺼﺮ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺑﻪ ﺷﻤﺎر می‌رود و اﮔﺮ تاریخ‌نگاران در صدد یافتن قرینه‌ای ﺑﺮاى انقلاب ﺻﻨﻌﺘﻰ باشند ﺑﺎﻳﺪ ﻫﺰاران ﺳﺎل در ﺗﺎرﻳﺦ ﺗﻜﺎﻣﻞ اﺟﺘﻤﺎﻋﻰ ﺑﺸﺮ ﺑﻪ ﻋﻘﺐ بازگردند و ﺑﻪ پیدایش ﻛﺸﺎورزى برسند. زﻳﺮا ﺑﺸﺮ ﻃﻰ دو ﺳﺪه که از ﻟﺤﺎظ زﻣﺎﻧﻰ ﺑﺴﻴﺎر ﻛﻮﺗﺎه اﺳﺖ، دنیایی از ماشین‌های متنوع ساخته اﺳﺖ ﻛﻪ ﺟﺎى فعالیت بدنی پیش از خود را گرفته و ﺑﺮ ﻗﺪرت ﺑﻴﻜﺮانِ ﻣﻐﺰ وى افزوده است و ﺑﺎ ﭼﻨﺎن ﺳﺮﻋﺘﻰ ﺑﺎﻋﺚ تغییروتحول در ﺷﺮاﻳﻂ زﻧﺪﮔﻰ شده ﻛﻪ انسان معاصر به‌سختی ﻣﻤﻜﻦ اﺳﺖ بتواند ﺧﻮد را ﺑﺎ ﺷﺮاﻳﻂ پیشین ﺳﺎزﮔﺎر نماید.
بخش پنجم در قالب پنج فصل شامل هنر هند، چین، ژاپن، آمریکای پیش از کریستف کلمب و بومیان آمریکا، آفریقا و اقیانوسیه دنیای غیراروپایی هنر را تشریح می‌نماید. این بخش که تقریباً ده درصد از کل کتاب را در برمی‌گیرد به میزان کافی در معرفی هنر غنی شرق موفق نیست.
بخش ششم به ظهور پدیده عکاسی و امتداد آن تا دهه پیشین می‌پردازد. به نظر می‌رسد اختصاص یک بخش از کتاب به این هنر به این دلیل است که اندیشه محال توقف زمان پس از قرن‌ها توسط انسان شکست و ثبت لحظاتی از تاریخ به همراه تغییراتی بنیادین در پرسپکتیو تحول عظیمی در هنر و دیدگاه هنرمندان ایجاد نمود. از این گذر، شباهت سازی در عکاسی توانست تصویر را نسبت به ترسیم متمایز نماید.

– نتیجه‌گیری
کتاب هنر در گذر زمان از هلن گاردنر، تحلیل‌های ساختاری و دسته‌بندی شفافی دارد؛ به‌خوبی می‌تواند طبقه‌بندی روشنی از دوره‌های تاریخی هنر و توالی آن‌ها در ذهن پژوهشگران ایجاد نماید و به این دلیل تبدیل به مرجعی برای دانشجویان هنر شده است. همین امر زمینه‌ساز نگرش هدفمند دانشجو در تحلیل آثار هنری می‌شود. ویرایش‌های پی‌درپی کتاب مذکور در برهه‌های زمانی گوناگون تا آخرین ویرایش در دهه اخیر یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آن است که توانسته «هنر در گذر زمان» را مرجعی به‌روز نگاه دارد. در این کتاب تلاش شده است کلیه موارد آثار هنری در بسترهای فرهنگی، تاریخی، اجتماعی و سیاسی بررسی شده و تأثیر زمینه‌های فوق در شکل‌گیری آثار هنری روشن گردد.
از سوی دیگر عدم حضور معادل‌های فارسی آشنا و متداول برای واژگان هنری موجود در کتاب یکی از چالش‌های مطالعه آن به‌ویژه برای دانشجویان است که در بعضی قسمت‌ها مانع درک عمیق جملات شده و به نظر می‌رسد مترجم را در انتقال مفاهیم دچار مشکل نموده است.
همچنین حضور کم‌رنگ هنر و معماری ایرانی در این کتاب و بررسی مختصر آن به‌عنوان زیرمجموعه‌ای از هنر در جهان اسلام کافی به نظر نمی‌رسد. اگرچه آثار شکوهمندی از هنر و معماری ایرانی پس از ورود اسلام به ایران موجود است اما بخش زیادی از هویت هنر این سرزمین متعلق به دوران پیش از اسلام است که انتظار می‌رود بخش بیشتری از کتاب را به خود اختصاص دهد.
به‌طورکلی کتاب «هنر در گذر زمان» بیش از آن که به طور متعادل به بیان تاریخ هنر در سراسر جهان بپردازد، بر هنر غرب تأکید نموده و در معرفی آن موفق عمل کرده است.

[۱]: Helen Gardner (1878-1946)
[۲] Art through the Ages: An Introduction to Its History and Significance
[۳] Fred S. Kleiner
[۴] Mannerism

معصومه مازندرانی؛ پژوهشگر دکتری معماری دانشگاه تهران

کتاب‌شناسی اثر:
– گ‍اردن‍ر، ه‍ل‍ن‌، (۱۳۹۰)، هنر در گذر زمان؛ ب‍ه‌ ت‍ج‍دی‍دن‍ظر ه‍ورس‍ت‌ دلاک‍روا، ری‍چ‍اردج. ت‍ن‍س‍ی‌؛ ترج‍م‍ه‌ م‍ح‍م‍دت‍ق‍ی‌ ف‍رام‍رزی‌، تهران: ‏‫کندوکاو، نگاه. ‬‬‬‬‬