به گفته کروچه تاریخ نگار ایتالیایی، «هر تاریخی تاریخ معاصر است». در فیلم نیمه پنهان ماه، تاریخنگار، مواد تاریخی را با مفاهیم جدید توضیح نمیدهد، بلکه میکوشد با جستجویش در تاریخ، مواد و حوادث تاریخیای که تاریخ رسمی خواستار فراموشی بسیاری از وجوه آن بوده است را بهطور انتقادی شناسایی کند و با این منبع شناسی انتقادی، آنها را در جایگاه مفقود شدۀ اجتماعی و سیاسیشان بنشاند. به عبارت دیگر خانم بیزار گیتی میکوشد، یک مجموعه تغییرات را در دورهای شناسایی و پیگیری کند که تغییر را بر نمیتافت و به دنبال تداوم بود. از این رو در بخش متعلق به دورۀ قاجار با تاریخنگاری عصر تجدد روبهرو هستیم. یکی از مهمترین عناصر تاریخنگاری عصر جدید در ایران، نقش اجتماعی زنان در حیات اجتماعی و بیرون آمدنِ مردان و زنان از پردۀ فراموشی و از رعیت به کنشگرانی فعال است. تاریخ معاصر ایران، حکایت نقشپذیری و مبارزه برای ایفای نقش در حیطۀ قدرت و فرهنگ و احقاق حقوق سیاسی و مدنی است. از این رو مدرن است که به دنبال و یا در جستجوی فردیت و یا بروز فرد و ابزار زندگی مدرن و عقلانیت و دموکراسی و حقوق شهروندی در تاریخ جدید است. چنین تلاشی در مجموعهای از تداوم و تغییر و غالباً در بافت اجتماعی رخدادها بررسی میشود. اما مهمترین وظیفۀ فیلم نیمه پنهان ماه، قراردادن تعدادی از زنان در جایگاهی است که بدست آورده بودند و تاریخ رسمی، ترجیح میداد آن را به فراموشی بسپارد یا نادیده بینگارد و یا آنها را به «نقشهای کلیشهای همسران، مادران و دختران کاهش دهد». از این رو فیلم مذکور، «تاریخ زنان» است.
تحقیق دربارۀ زن ایرانی قبل و بعد از مشروطه و تاریخ زنان در تاریخ ۱۶۰ سال اخیر یک رشته مطالعاتی است. بیشتر هم از جنبش تنباکو، ورود برخی دختران اعیان به مدارس عصر ناصری و آغاز جریان منورالفکری و نقش زنان در این میان شروع میکند. نیمه پنهان ماه (تهیه شده در مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی) نخستین فیلم تاریخی دربارۀ زنان است که از حضور زنان عصر ناصری و دوران مشروطه تا انقلاب اسلامی را در بر میگیرد. ضمن این که به خاطر ساختارش شکل یک جستجوی شخصی در تاریخ را دارد، آنچه را از هم گسسته، سرجایش قرار میدهد. این فیلم/مقاله، دارای چندین دسته سند است:
نوشتههای مرتبط
مهمترین سند جستجوی خانم بیزار گیتی در تاریخ است که به دو شکل حضور پیدا میکند؛ الف: راوی اصلی فیلم که صدایش را میشنویم و ب: راویای که تصویرش را میبینیم. وی از همان آغاز در برابر تصویر زنان قاجار، حضورش را با بالابردن دست خود اعلام میکند. گویا حضور زنان در تاریخ معاصر را شهادت میدهد. در سراسر فیلم، تصویر درشت از صورت خانم بیزار گیتی، در برابر یک لپتاپ یا در حال ورقزدن، اسناد مشاهده میشود.
تاریخ فرهنگی: فیلم به نحوی تاریخ فرهنگی ایرانیان و به ویژه ساکنان تهران و بررسی کلیشهها دربارۀ زنان دربار و جستجوی دامنۀ تغییر در این الگوها نیز هست که با رجوع به اسناد (کاریکاتور، نقاشی و مکتوبات) و برخی الگوهای جامعهپذیری (از جمله مخفیکردن نام زنان، ماندن درون خانهها و احتراز از آموزش آنان) فراهم آمده و برخیشان از جمله نمایش جدایی جنسیتی در خیابانها و غشکردن خانمها بر اثر قلیانکشی، نمایشی شده است. عنایت بر فعالیتهای بیرونی زنان به معنای قدمنهادن آنها در تاریخ اجتماعی ایران محسوب میشود. یعنی هنگامی که زنان به فعالیتهایی خارج از خانه اقدام میکنند – که مهمتریناش قیام زینب پاشا، در تبریز است- تاریخِ نقشپذیریِ اجتماعی زنان هم آغاز میشود.
اسناد تصویری و مکتوب دربارۀ اشخاص و افراد: عکسها (زینب پاشا، آیت الله طباطبایی، مورگان شوستر، انیس الدوله، دکتر مصدق، فرخی یزدی، سردار مریم بختیاری، همسر یپرم خانو…) و خاطرات تاج السطنه (دختر ناصرالدینشاه) بخشهایی از اسناد تاریخی فیلم هستند. برای مثال خاطرات تاج السلطنه در نقد سلطنت پدرش با صدای خانمی شنیده میشود. برخی دیگر از اسناد، جزو منابع درجه دوم محسوب میشوند، یعنی نقل از کتابهای تاریخی است که فهرست آنها در عنوانبندی پایانی فیلم آمده است.
تصاویر و صداهایی که فضا ایجاد میکنند: در هنگام صحبت دربارۀ فرهنگ مشروطه، تصاویر فیلمیک و یا عکسهایی از حرکت مردان در شهرها دیده میشود. برای مثال ضمن خواندن متن خاطرات تاج السلطنه، تصاویری از درون دربار ناصری میبینیم. تصاویر فضا آفرین را موسیقی نیز همراهی میکند. در چند مورد از دکورهای (شهرک سینمایی علی حاتمی) و یا تصاویر تروکاژی زنان در جنبش تنباکو، نیز استفاده شده است.
و یا هنگام خواندن نوشتهای از پولاک [پزشک اتریشی ناصرالدین شاه] که زنها در اثر قلیانکشیدن دچار غش میشوند، زنی (به صورت زنده نمایی) در عکس، فرو میافتد. تصاویر زنان در برابر کالسکه مظفرالدین شاه و یا تصویر زینب پاشا در قیام تبریز علیه احتکار، از طریق تکنیکهای فتوشاپ ساخته شده. صورت زینب پاشا به جای صورت یک زن ثروتمند قاجاری (با چادر وچاقچور) قالبسازی شده است.
تصاویر تزئینی بخشی دیگر از همان تصاویر فضا آفرین هستند که البته در غیر جای خود بکار رفتهاند. مثل تصاویر فیلمیک که در هنگام صحبت از بلوای نان دوره قاجار استفاده میشود ولی مربوط به دهۀ ۱۳۲۰ شمسی و از کارهای فیلمبرداران متفقین است. چنین تصاویری، در عین بصری سازی، برای من احساس آناکرونیک بوجود میآورد.
تصویر زیبایی شناختی: حرکت سایهزنی روی تصویر ثابت آشپزخانه متحصنان در سفارت انگلیس، احساسی زیبایی شناختی را منتقل میکند. مهمترین اثر زیبایی شناختی عکسها قرار دادن زنان در مکانهایی است که پیش از آن تصاویرشان در آن محلها ثبت نشده بود. از آن جمله است صحنۀ قتل محمد یزدی از مخالفان انقلاب مشروطه به دست یک زن و یا تصویر دختری با لباس مردانه در قشون ستار خان. تصویر همین دختر، در صحنه بعد در زمینهای خاکستری قرار گرفته و چشماش به مدد گرافیک بسته شده است تا شهادت وی را نمایندگی کند. مهمترین لحظۀ فیلم جایی است که گوینده به اطلاع ما میرساند که «این عکس را ما بازسازی کردیم». در این عکس، دو زن مبارز در میان مشروطه خواهان جای داده شدهاند. و از این نظر، فیلم نیمه پنهان ماه، به پژوهش در تاریخ زنان، شکلی شاعرانه و در عین حال کمنظیر و سینمایی میبخشد.
طرح سراسری فیلم
نیمه پنهان ماه دارای طرحی کرونولوژیک هست ولی خودش را به کرونولوژی و پیوستگی تاریخی و شناسنامهای محدود نمی کند. با تصاویر زنان دربار مظفرالدین شاه (در فیلم میرزا ابراهیم خان عکاسباشی) و صدا و تصویر فیلمساز و با این پرسش شروع میشود که «زنان درجنبش مشروطیت ایران کجا بودند؟». در میان انبوه تصاویر زنان روبندهدار، برای پژوهشگر مدرن تاریخ که به دنبال فردیت میگردد این سوال مطرح میشود که «انگار همه این عکسها یک زناند». اما کدامشان زینب پاشا، تاج السلطنه و بیبی مریم بختیاری هستند؟
در پاسخ به چنین پرسشی، فیلمساز، در تاریخ به عقب میرود و خودش را به دوره ناصرالدین شاه میرساند. در مقدمه چینی برای پرداختن به انقلاب مشروطه، زمینههایش را درجنبش تنباکو جستجو میکند و البته در هر حادثهای به دنبال زنان میگردد. در ابتدا اینگونه بنظر میرسد که فیلمساز به دنبال فردیت، اسامی بزرگ و کاریزما است. فیلم دورهای را در بر میگیرد که مردمان معمولی به ویژه زنان، هنوز قدم به عرصۀ رمان نگذاشته بودند، حتی «مردان، اسم زنان خود را نمی بردند». به همان ترتیب: «ما در سالروز مشروطیت از ستارخان و باقرخان و ملک المتکلمین یادآوری میکنیم ولی «زنان در لابلای خطوط تاریخ گم شدند». با وجود این، چند اسم خودنمایی میکند. دربار، صحنۀ حضور این دو دسته زنان است؛ هم عرصۀ خرافات و بیسوادی است که در یادداشتهای پولاک، آشکار است و جنجال نامبردن از یکی از زنان ناصرالدین شاه توسط یکی از نمایندگان انگلیس را میشنویم و البته انیس الدوله و تاج السطنه هم بودند. زنان دیگری هم هستند شاعر، موسیقیدان و آوازخوانها (تصاویر آنها با نخستین صفحهها و ضبطهای موسیقی، مونتاژ میشود).
نهضت تنباکو، نخستین تجربۀ سیاسی زنان است. در تهران و تبریز و با اشاره به زینب پاشا دوباره به درون دربار میرود و مکالمه شاه و انیس الدوله را میآورد که به شاه میگوید: «آن که مرا بر تو حلال کرد، قلیان را بر تو حرام کرد».
فیلم از سوی دیگر دارای شکل فیلم مقاله و از نظر شکلی در بسیاری موارد به شیوه اکسپوزیتوری یا توضیحی است. یعنی برخی تصاویر برای این استفاده شدهاند که به بحث کمک کنند و در ذات خود تاریخی محسوب نمیشوند. از جمله در ماجرای بلوای نان در دورۀ ناصرالدین شاه و نقش زنان، تصویری از یک نانوایی و نانهایی که به دیوار زده شده را میبینیم. چنین تصویری بالشحصه، تاریخی نیست؛ زیرا حتی در بلوای نان سال ۱۳۲۱ هم کسی جرأت نداشت نانی را که خریده بود، روی دست به خانهاش ببرد. چون قاپ زده میشد. از سوی دیگر فرض نخستین بر این است که دوره قاجار، آکنده از زشتی و پلشتی بوده است. از این رو از دهۀ چهل شمسی بسیاری از مستند سازان، تصاویر متعلق به دورۀ پهلوی را به قاجار منتسب کردهاند. از جمله بچۀ احاطه شده با مگس که متعلق به چندین دهه بعد است.
بخشی از جنبش تنباکو، به قیام زینب پاشا در تبریز اختصاص دارد. کریم طاهر زاده بهزاد (معمار و از فعالان جنبش مشروطه)، از قول شاهدان عینی نقل کرده است که: «در همان روزها که بازار تبریز به دعوت مجتهد متنفذ شهر بسته بود، دولتیان با مرعوب کردن بازاریان در حال گشودن بازار بودهاند که یک مرتبه عدهای زن مسلح که گوشههای چادر نماز خود را به کمر بسته بودهاند، در بازار ظاهر شده، بازار را مجدداً بستند. گروه زینب اقدامات بعدی مأموران دولتی را برای بازکردن بازار نقش بر آب کردند. این تجربۀ موفقیتآمیز موجب شد که پس از آن هر وقت ظلم و ستم حکومت استبدادی از حد میگذشته دستۀ زنها «به سرپرستی زینب پاشا خروج و کانون فساد را ویران نموده، پس از آن از نظرها پنهان میشدند و کسی به هویت آنان پی نمیبرد».
از جمله قیام علیه محتکری به اسم نظام العلما که به بستن بازار منجر شد را تاریخ تبریز و جستجو در فرهنگ عامه، اثبات کرده است. شعری هم از شخصی به اسم میرزا فرخ دربارۀ این زن شجاع و همراهانش وجود دارد. رحیم رئیس نیا دربارۀ او نوشته است: زینب پاشا با چهرۀ یک زن شجاع و حق طلب و عدالت خواه در ادبیات شفاهی راه یافته و هنوز هم نام وی ورد زبان مردم آذربایجان است و هر زنی که ابراز رشادت نماید، میگویند زنی است مثل زینب پاشا. در قحطیهای بعدی نیز مردم به محتکران آزمند میگفتهاند: «فقط زینب پاشا از پس شما نامردان برمیآید!»
در این میان عکسی هم به زینب پاشا منتسب است که در اوایل دهۀ ۱۳۸۰ و یا اواخر ۱۳۷۰ توسط سازمان اسناد و کتابخانه ملی – مدیریت شمال غرب ( تبریز) انتشار یافت. در حالی که از میرزای شیرازی در همان زمان یک عکس دور وجود دارد، این عکس توسط چه کسی گرفته شده و سندیتاش چیست؟ با وجود این که گفته میشود این تنها عکس از زینب پاشا است، چرا سه عکس منتشر شده و این سه تصویر چرا این قدر با یکدیگر متفاوتاند؟ واقعاً نمی دانم، نسخه اول و اصلی از تصویر زینب پاشا کجاست؟ معلوم است که نسخههای دوم و سوم به مدد فتوشاپ دستکاری شده است. نوشته شده عکس متعلق به اوایل جوانی زینب پاشا است. یعنی متعلق به قبل از جنبش تنباکو و از نحوۀ نشستن زنان در برابر دوربین، معلوم است که عکس، احتمالاً توسط یکی از آشنایان و یا یک عکاس زن گرفته شده است. بر اساس تاریخ نشر، درست از هنگام یافتهشدن این عکس کتابهایی هم دربارۀ این زن ظلمستیز، توسط استاد رئیس نیا و مرحوم ناهیدی آذر نوشته شده است. البته خانم بیزار گیتی در همین سکانس، ضمن نشاندادن نسخۀ اول تصویر منتسب به زینب پاشا میگوید که جز این، تصویری از زینب پاشا نمانده است و به این وسیله به تماشاگر خاطر نشان میسازد که آنچه را خود ایشان از او نشان داده (نسخه چهارم) نیز تصویری دستکاری شده است. در این فیلم، تصویر زینب پاشا، با چادر مشکی و نقاب بالا زده شده و لچک یا چارقد سفید دیده میشود که در واقع، به مدد تکنولوژیهای نرم افزاری ساخته شده است. در اولین نسخه (که بنظر میرسد بخشی از آن هم دستکاری شده)، زنی که در گوشه چپ کادر نشسته، دست چپاش را به گردن زن کناریاش انداخته و بدنش به نحوی خم شده است. در عکس دستکاری شده دوم، ضمن کشیدن یک لچک، بخشی از دست حذف شده، زلف هم برایش نقاشی شده و با افزودن لچک سفید، بدن خمیده به راست را به صورت صاف در آوردهاند. ولی هنوز، بخشی از دست برگردن زن کناری، باقی است. در عکسهای دوم و سوم صندلی لهستانی سمت چپ کادر، حذف شده است.
با نمایی از حرکت موزیکانچیها در داخل کاخ گلستان، به دورۀ مظفرالدین شاه میرسیم و توضیح زندگی سیاسی و شرایط دورۀ مظفرالدین شاه را از زبان خواهر مظفرالدین شاه یعنی تاج السلطنه (با صدای یک خانم) میشنویم که فیلم را از شکل اول شخص در میآورد و چند روایتی میکند. در نمایش فقر دورۀ قاجار هم فیلم کشور شیروخورشید مورد استناد قرار گرفته که متعلق به سال ۱۳۱۲ است یعنی بر اساس همان پیش فرض، فقر ساکنان اطراف شیراز به دوره قاجار منتسب شده که البته چنین تصاویری از جنبۀ فضاسازی بصری، در ایران رایج است.
در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ هجری شمسی (۱۳۲۴ هجری قمری) فرمان مشروطه صادر شد. فیلم میکوشد به همان پرسش اولیه پاسخ دهد که زنان دورۀ مشروطه کجا بودند. سکانس مربوط به نقش زنان در تأسیس بانک ملی و یا این مفهوم که «در دوران استبداد صغیر تنها زنان شهامت داشتند اجساد مشروطه خواهان را از میدان بهارستان جمع کنند» و یا اشاره به سردار مریم بختیاری (یکی از مشوقان اصلی سردار اسعد بختیاری برای فتح تهران) پاسخهایی به همان پرسش محسوب میشوند. اما علیرغم کوشش زنان برای آزادی و مبارزه علیه استبداد، در قانون اساسی مشروطه و ماده سوم و پنجم نظامنامه انتخابات، نامشان در کنار دیوانگان، مهجوران و بیگانگان آمد و آنان را از حق انتخاب و انتخابکردن محروم ساخت. با وجود این زنان از پای ننشتند.
تأکید روی تصویر دختری جوان درکنار آزادیخواهان تبریز: زنانی در لباس مردان درکنار ستارخان و مبارزان محله امیر خیز، میجنگیدند. روی تصویری از یک صفحه از نشریه انجمن، خبر کشتهشدن حدود بیست تن که در لباس مردانه بودند شنیده میشود. البته تصویر روزنامه (متعلق به سال ۱۳۲۵هجری قمری) حاوی این خبر نیست. بلکه صورتی دیگر از همان خبر را میبینیم که راجع به زنان شیر افکن و زنان مسلح در میدانهای جنگ (امیر خیز) نوشته شده است که «با تغییر قیافه به یک مهارت خصوصی که در کار تیراندازی دارند سینه دشمن را میشکافند». در میان عکسهای محترم دوره مشروطه خواهی در تبریز، هیچ عکسی از زنان دیده نمیشود. و به ناگهان میشنویم: «این عکس را ما بازسازی کردیم» که دو زن در میان عکس مردان مشروطه جای گرفتهاند. لیلا، عذرا، عاطفه سرجای فرضیشان قرار میگیرند.
در فیلم نیمه پنهان ماه از جنبه تاریخ زنان و نقش خانمها در فعالیتهای اجتماعی، دو وضعیت کاملاً متمایز قابل تشخیص است.
وضعیت اول: متعلق به دورۀ قاجار است که تمام فعالیتهای زنان، به صورت فردی و در سازمانهایی خصوصی صورت میگیرد و فیلم به ما میگوید که علیرغم وجود راه بندانهای قانونی، زنان برای مدرنسازی کشور از طریق آموزش و روزنامهنگاری، نقش خویش را ایفا کردند. اولین نشریهای که توسط خانمها در ایران بعد از انقلاب مشروطه به صورت هفتگی منتشر شد، «دانش» نام داشت که در سال ۱۲۸۹ ه- ش توسط خانم دکتر کحال مدیریت میشد. نشریه شکوفه نیز توسط خانم مریم عمید منتشر شد. مریم عمید اولین زن روزنامه نگار در ایران دانسته شده است.
وضعیت دوم: فیلم، از جنبه تاریخی، دوره پهلوی اول و دوم را بسیار کوتاه و گذرا مرور میکند. قوانینی در مورد زنان وضع میشود که صورت دستور العمل و از بالا دارد. در این دوره بسیاری از زنان برای فعالیتهای اجتماعی خود درون سازمانهای دولتی متشکل شدند. بخش مربوط به دورۀ پهلوی، به وضوح، متأثر از شرایط سیاسی و اجتماعی تولید فیلم (و یا گفتمان سیاسی) است.
آنا کرونیسم تصویری، برای نمایش تغییرات: فیلم به سرعت دورۀ پهلوی اول را طی میکند و به جنگ جهانی دوم میرسد که میشنویم به خاطر مطالعه وپیگیری اخبار «پیامدهای مثبتی هم برای زنان داشت». در این بخش، مجموعهای سند تصویری نمایش داده میشود که گاهی ارتباط اندکی با موضوع مورد روایت، دارند. برای مثال روی خروج سربازان شوروی از آذربایجان دوره پیشهوری و خانمی که به یک سرباز روس دسته گل اهدا میکند (از فیلم آن سوی ارس)، میشنویم «زنها مصمم بودند که به آبادانی ایران کمک کنند». تصنیف ماشین مشدی ممدلی با صدای جواد بدیع زاده (روی تصویری از فیلم کشور شیرو خورشید)، دادگاه دکتر مصدق در سال ۱۳۳۲، فیلمهای سال ۱۳۴۱، وضعیت تاریخی جدید و در عین حال رو به تغییر را نمایندگی میکنند تا به این مضمون اساسی برسیم که «حتی وجود من به عنوان مستندساز مدیون تمام کوششهای زنان از دوران مشروطه تا کنون است». فیلم با این جمله که «توانستم بعضی از این تلاشها را اینجا ارائه کنم و بعضی شاید وقتی دیگر»، به همان گفتمان، اشارهای میکند و به این وسیله مستندساز که در سکانس افتتاحیه، دست خود را به نشانۀ شهادت بر حضور فعال زنان در تاریخ انقلاب مشروطه بالا برده بود، تاریخ نگاری برای زنان را با علامت سؤال بپایان میبرد.
تاریخ
همیشه از دل تنگیهای این کمینه
کارهای مهمتری دارد (گریلی، شعر ۳۳)
به نقل از کانال تلگرام بهانههای مأنوس:
محمد تهامینژاد عضو شورای عالی انسانشناسی و فرهنگ است.