ری الدنبرگ[۱]، کارن کریستنسن[۲]، برگردان: آذر جوادزاده
جامعهشناس آمریکایی ری اولدنبرگ، در دهه ۱۹۸۰، مفهوم “مکان سوم” را اینگونه بسط و توسعه داد: فضایی برای تعامل اجتماعی غیررسمی و آزاد که برای دموکراسی ضروری است. این مفهوم طی سالها محبوبیت غیرمنتظرهای یافت. بهواقع از نظر ری اودلدنبرگ کافهها[۳] به عنوان یک نمونه کامل از مکان سوم هستند[۴].
نوشتههای مرتبط
خورشید از پنجرههای تمامقد عبور میکند، از ماگهای چینی بخار بلند میشود، عطر لوبیای پخته، رولهای خمیری تازه، صدای پسزمینه ثابت مکالمات، خندهها و فنجانها. اینجا جایی است که دوستان یکدیگر را ملاقات میکنند، خبرها را به اشتراک میگذارند، با هم معامله میکنند و غریبه ها با هم آشنا میشوند. این به معنای مکان سوم است.
ری اولدنبرگ، جامعه شناس – یکی از نویسندگان این جُستار – است که اصطلاح «مکان سوم» را سال ۱۹۸۹ در کتاب «مکان خوب[۵]»، بیان کرد، و مجله نقد کتاب نیویورک تایمز آن را به عنوان پرفروشترین و شگفتانگیزترین کتاب به انتخاب ویراستار[۶] معرفی کرد. مکان سوم، خانه و محل کار نیست، بلکه یکی از جنبههای دنیای واقعی است که در طول تاریخ، حس گرما، نشاط و نوع خاصی از تامین معاش و تعامل انسانی را که ما باهمستان (کامیونیتی)[۷] مینامیم، فراهم آورده است. این مکانها شامل کافهها، کتابخانهها و سالنهای آرایشی میشود که در آن افراد از طبقات مختلف اجتماع، دُور هم جمع میشوند تا در فضایی غیررسمی با هم تعامل کنند.
اصطلاح “مکان سوم” به سرعت وارد واژگان رایج شد. تحسینکنندگان ری اولدنبرگ در سراسر جهان به کتاب او نگاه کردهاند تا راههایی برای ارتقای انسجام اجتماعی با طراحی فضاهای فیزیکی که حس اجتماعی را ارتقا میدهد، بیابند. مخاطبان گفتند این کتاب به چیزی که میدانستند و به آن اهمیت میدادند، نامی نهاده بود که تا بحال راهی برای صحبت در مورد آن نداشتند.
این مفهوم ساده به ما یادآوری میکند که ارتباطات انسانی نیاز به پرورش داشته و برقراری کامیونیتی به چیزهای سادهای مانند چند میز، یک میزبان مشتاق و تمایل به رو در رو قرار گرفتن ِ با یکدیگر، بستگی دارد.
زمانی که قرنطینههای COVID-19 شروع شد، خبرنگاری از بوستون پرسید: آیا ممکن است دوباره به مکانهای سوم بازگردیم؟ ما قاطعانه پاسخ دادیم: “بله!” در واقع میدانستیم که جلسات آنلاین در زوم[۸] و برگزاری ساعات شاد، هرگز جایگزین تعامل چهره به چهره نخواهد شد.
هیچ چیز به اندازه حضور در مکان سوم، به احساس تعلق در یک جامعه کمک نمیکند. اما بسیاری از جاهایی که به عنوان مکانهای سوم اعلام میشوند، علیرغم اینکه مکانهای عمومی ارزشمندی هستند، در این ارزیابی نمیگنجند – مانند بازارهای کنار خیابان و پیادهراههای سنگفرش برای عابر پیاده – که مکانهای مورد نظر اولدنبرگ نیستند.
مکان سوم، به طور معمول، محلی برای معاشرت همراه با نوشیدنی است، و گفتگو فعالیت اصلی قلمداد می شود. قاعده کلی این است که نوشیدنیها به اندازهای اهمیت دارند که به مقدسات اجتماعی واقعی تبدیل شوند. در واقع، اکثر مکانهای سوم جهان هویت خود را از نوشیدنی هایی که سِرو کردهاند گرفتهاند. محل آبجوخوری، چایخانهها، فوارههای نوشیدنی، شرابخانهها، بارهای شیر، باغهای آبجو در آلمان، کاخهای جین در انگلستان، همهی کلمات ِ مربوطه از واژهی قهوه مشتق شده است.
نطفهی دموکراسی
قهوهخانهها (کافی هاوس، کافه، …) از خاورمیانه آغاز شد و اوج شکوفایی آنها به عنوان مکان سوم، قرن هفدهم در انگلستان بود. زمانی که برای اولین بار قهوه در اروپا معرفی شد و کافهها به مکان مطلوب برای بحثهای سیاسی تبدیل شدند؛ قهوه یک نوشیدنی خطرناک معرفی شد. سال ۱۶۵۰، جاکوب[۹] اولین کافهاش را در آکسفورد افتتاح کرد. اندکی پس از آن، کافه ها در کمبریج و لندن افتتاح شدند. کافه و آن “نوشیدنی تلخ و سیاه” در ابتدا برای همه تازگی داشت – اما نه برای مدت طولانی. فضای دموکراتیک کافه، قیمتهای مناسب و به صرفه، و تضاد دلپذیری که با مسافرخانهها و میخانههای قرن هفدهم داشت؛ محبوبیت سریع آن را به ارمغان آورد.
هنگامی که شاه چارلز دوم، سال ۱۶۷۵ تلاش کرد کافهها را سرکوب کند، اعتراض عمومی شدیدی به وجود آمد که او ده روز بعد فرمان را پس گرفت. کافهها بهعنوان مکانهایی برای آزادی بیان که سطح مشخصی از برابری را فراهم میکنند، میتوانند به عنوان پیشآهنگ دموکراسی در نظر گرفته شوند.
قهوه عقل و اندیشه را تحریک می کند، الکل احساسات و ارگانیسم بدن را. کسانی که قهوه مینوشند گوش دادن به موسیقی را ترجیح میدهند، در حالی که کسانی که مشروبات الکلی مینوشند تمایل به ساختن موسیقی دارند. رقص معمولا با مصرف نوشیدنی های الکلی همراه است، اما اصلا با نوشیدن قهوه همراه نیست. بازیکن دارت آبجو مینوشد، اما نوشیدنیِ شطرنج باز، قهوه است.
دانشگاه پنی [۱۰]
در انگلستان، کافه اغلب به عنوان دانشگاه پنی شناخته می شد. یک پنی قیمت ورود به کافه با طعم های ادبی و فکری بود. قیمت یک فنجان قهوه دو پنی بود؛ یک پیپ یک پنی قیمت داشت و روزنامه رایگان بود. کافههای قرن هفدهم پیش درآمدی بر روزانهشدن ِ روزنامه، تحویل نامه در منزل، و نیز تلقی از کافهها به عنوان مرکز زندگی تجاری و فرهنگی و همچنین عرصه سیاسی بود.
بسیاری از بزرگترین شرکت های تجاری کشور در کافهها مستقر بودند و کارگزاران بورس لندن برای بیش از صد سال در کافهها فعالیت داشتند. تنها زمانی که این موسسات رو به زوال رفتند، سرانجام کارگزاران محله خود را به دست آوردند و بورس را تأسیس کردند. سالها، مؤسسه بیمه لویدز لندن در قهوهخانهای فعالیت میکرد، که مکانی را فراهم میکرد که در آن بیمهنویسان نابسامان دریایی شهر میتوانستند با کارکنان هشیار ارتباط برقرار کنند و از شایعات آنها بهره ببرند. کافه اساسا یک انجمن برای گردهمایی و اجتماع انسانی، هم به صورت عملی و هم عمیقا رضایت بخش بود.
دیدگاههای جدید
به سختی میتوان گفت که نیاز به چنین جامعهای از بین رفته است. در حالی که مکانهای سوم پر جنب و جوش کمیاب شدهاند، می توان عواملی را شناسایی کرد که به بقا و شکوفایی آنها کمک میکند. جَو مهم است، مکان و چشم انداز نیز اهمیت دارد. به عنوان مثال، فرهنگ فرانسه محیطی را حفظ کرده که ساخته دست بشر است که هم از نظر زیبایی شناسی دلپذیر به نظر میآید و هم در مقیاس انسانی ساخته شده است. در طول دوران مدرن، میل به حفظ زندگی خیابانی غالب شده و همچنان ادامه دارد. حتی در پاریس، جایی که ماشینها همه جا هستند، زندگی خیابانی و اغذیه فروشیها در کنار هم ادامه دارد.
نمونه دیگر کافی هاوسهای وین (کافه، قهوه خانه، کافی شاپ) است که مدلی از مکان سوم است. به جز دوران تاریک نازیها (که طرفدار سالن های آبجو بودند اما از کافی هاوس میترسیدند)، کافههای وین هرگز واقعا از سرزندگی یا محبوبیتشان کاسته نشده است. این توصیف از کتاب راهنمای وین در سال ۱۹۳۱ نوشته تی دبلیو مک کالوم[۱۱] میتواند الگویی برای نوع کافیشاپی باشد که امروز به آن نیاز داریم: “مکانی برای همه آنها، محل ملاقات عاشقان، باشگاهی برای افراد دارای سلیقه یا علایق مشترک، دفتری برای تجارت گاه به گاه تاجران، مکانی برای استراحت رویاپردازان، و خانهای برای بسیاری از روحهای تنها.”
رشد شهابگونه کافههای زنجیرهای و مشهور که در اوایل دهه ۱۹۹۰ شروع شد؛ تا حدی بر اساس ایده یک تجربه دوستانه و حیاتبخش در مکان سوم بود. با این حال، فناوری موبایل و همچنین همهگیری کووید۱۹، مدل کسبوکار را به طرز چشمگیری تغییر داده است. حدود ۸۰ درصد از مشاغل زنجیرهای کافهها در حال حاضر سفارشهای مستقیمِ درایو تروو[۱۲] و موبایلی را ارائه میکنند. ادعاهایی مبنی بر اینکه آنها میتوانند یک اپلیکیشن موبایل را به مکان سوم مجازی تبدیل کنند، محل شک و تردید قابل توجهی است. این امر فرصتهای جدیدی برای کافی شاپهای محلی و همچنین سایر مشاغل با ظرفیت تبدیل به مکان سوم را به ارمغان میآورد.
وقت آن است که مکان سوم را برای بحث، مناظره، رفاقت و خنده تقویت کنیم. نیاز داریم دوستان و همسایگان را ببینیم و کنار افرادی باشیم که نمیشناسیم. مکان سوم، اصل ِ جستجوی ما با هدف ِ راهی بهتر برای زندگی است.
نمودار فوق نشان می دهد: چه عواملی مکان سوم را تعریف می کند؟
- نزدیک خانه یا محل کار است و به راحتی میتوان پیاده به آنجا رسید.
- پچ پچ، لطیفه گویی و دست انداختن؛ بخش اصلی مکان سوم است.
- طرفداران ِ ثابت دارد ولی جا برای غریبهها نیز وجود دارد.
- مکانی برای گفتگو است و این فعالیت اصلی قلمداد میشود، اما شطرنج و ماژونگ[۱۳] رایج است.
- ساختار خاصی ندارد . شما هر زمان میتوانید رفت و آمد کنید.
- جایی در کناره است. دعوت نیاز نیست. هر زمان که بخواهید می توانید وارد مکان سوم شوید.
- ارزان است.
منبع:
Oldenburg, Ray & Karen Christensen,2022, Third places, true citizen spaces, THE UNESCO Courier, Cafés: A rich blend of cultures, April-June 2023
[۱] Ray Oldenburg
[۲] Karen Christensen
[۳] Coffee houses
[۴] در جامعه شناسی، مکان سوم به محیط اجتماعی اطلاق می شود که از دو محیط اجتماعی معمول خانه («مکان اول») و محل کار («مکان دوم») جدا است. نمونههایی از مکان سوم عبارتند از کلیساها، کافهها، کافیشاپها، کلوپها، کتابخانهها، سالنهای ورزشی، کتابفروشیها، ایستگاهها، پارکها، تئاترها و غیره. ری اولدنبرگ به عنوان واضع این نظریه در کتاب خود به نام مکان خوب (۱۹۸۹) استدلال میکند که مکانهای سوم برای دموکراسی، مشارکت مدنی و حس و معنای مکان مهم هستند.
[۵] The Great Good Place
[۶] The New York Times Book Review مجله هفتگی ضمیمه از نیویورک تایمز که صرفاً به نقد کتاب میپردازد
[۷] Community
[۸] Zoom(platform)
[۹] Jacob
[۱۰]Penny University مردم محلی در آکسفورد کافهها را به عنوان “دانشگاههای پنی” میشناسند، زیرا با هزینه یک فنجان قهوه، میتوان به بحثهای فکری، انتقادی و هوشیارانه دسترسی پیدا کرد
[۱۱] T. W. McCullum
[۱۲] drive-throughمسیر مشخص که از داخل خودرو، مستقیما سفارش خود را از کافیهاوس اعلام میکنید و سپس در مرحله بعد تحویل میگیرید
[۱۳] Mahjong یک بازی چینی قدیمی که به مهارت، استراتژی و شانس نیاز دارد