انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

مروری بر مبانی نظری سبک زندگی از منظر جامعه‌شناختی

توضیح عکس: فیلم مادر اثر علی حاتمی (۱۳۶۸)

مقدمه

اصطلاح  سبک زندگی (lifestyle)در ادبیات جامعه‌شناسی مفهوم تازه‌ای نیست ولی طی یکی دو قرن گذشته از نظر معنایی و کارکردهای آن در تحلیل‌های جامعه شناختی امروزی، شاهد رویکردهای نوینی به این مفهوم بوده‌ایم .«سبک زندگی در دوران سنتی و به خصوص قبل از دوران صنعتی شدن به نوعی از مفاهیم زیرشاخه مفهوم طبقه اجتماعی بود و طبقه اجتماعی خود یکی از عوامل ساختاری مفهوم هویت اجتماعی محسوب می‌شد. نمونه شاخص آن «نظریه‌ی‌طبقه اجتماعی» مارکس است که در واقع شالوده و بنیاد نظریه‌های جامعه شناسی‌اش همین مفهوم «طبقه اجتماعی» بود. در دوران معاصر به خصوص طی دهه بیست قرن بیستم رفته‌رفته مفهوم سبک زندگی به عنوان مفهومی مستقل در تحلیل‌های مربوط به هویت اجتماعی به کار گرفته شد».(نقل به مضمون اباذری و چاوشیان:۱۳۸۱: ۱۰-۵)

از همان دوران آغازین جامعه‌شناسی که اندیشمندان و محققان این علم در اروپای قرن هفدهم میلادی با تغییرات و تحولات جامعه انسانی در اروپا مواجه شدند«سبک زندگی به عنوان مسأله‌ای جامعه شناختی در کنار مسئله‌مندی (problematic) مدرنیته، اقتصاد پولی و اثرات نظام سرمایه داری، صنعتی شدن و..مطرح شد. در نتیجه می‌توان گفت که هر جامعه‌ای که با تغییرات و تحولات اجتماعی سروکار داشته باشد ناگذیر سبک زندگی به عنوان یک مسأله جامعه شناختی در آن جامعه نمایان می‌شود. از نظر برخی پیشگامان علوم اجتماعی از جمله وبر سبک زندگی انسان مدرن واجد مسائل و مشکلاتی است که کیفیت زندگی او را مورد حمله قرار می‌دهد و نوعی اسارت به دنبال دارد که از آن به “قفس آهنی” نام می‌برد».(صمیم،۱۳۹۳: ۱۴۷)

سبک زندگی یکی از متغیرهای اساسی تعیین و شناخت هویت اجتماعی است.«شناخت هویت‌های اجتماعی، تحلیل الگوها و کنش‌های تکرارپذیر جامعه را ممکن می‌سازد. در یکی دو دهه اخیر سبک زندگی و هویت اجتماعی در یک رابطه معنادار و دو طرفه ساختار روابط اجتماعی افراد جامعه را شکل می‌دهند. از نظر گیدنز در جامعه‌شناسی معاصر هویت اجتماعی اشخاص بر بستر رفتار و سبک زندگی آنها و به ویژه رفتار مصرفی شکل می‌گیرد و بوردیو معتقد است که نحوه استفاده از کالاها و خدمات، یکی از نمادها یا رمزگان نمایش هویت فرد و تمایز او از دیگران است».(نقل به مضمون،رحمت آبادی و آقا بخشی،۱۳۸۵ : ۲۳۸)

البته این تغییر به خودی‌خود مسأله نیست، ولی در حال حاضر گاه با تغییراتی در سبک زندگی‌ خانواده‌های ایرانی مواجه هستیم که به زعم کارشناسان حوزه‌های مختلف، تغییرات چالش برانگیز، غیر ضروری وگاه مشکل آفرین عنوان‌ می‌شوند. تغییرات الگوی مصرف و گسترش مصرف‌گرایی، انواع آسیب‌های اجتماعی و حتی برخی از موانع توسعه یافتگی از جمله مسائل مربوط به سبک زندگی هستند.

اهمیت سبک زندگی را به خصوص در عصر حاضر تقریباً در همه مناسبات علمی و غیرعلمی و در همه امورجاری زندگی می‌توان مشاهده نمود. آنچه که مسلم است در دوران سنتی چندان خبری از تنوع و انتخاب نبود ولی به تدریج به خصوص پس از صنعتی شدن جوامع دو عنصر تنوع و اختیار – که در نهایت به قدرت انتخاب منتج می‌شود- به اهمیت موضوع سبک زندگی افزود. همچنین از آن‌جا که نقش دین و مذهب به خصوص در جامعه ما از گذشته تا کنون در کلیه نظام‌ها ونهاد‌های اجتماعی[۱] نقشی پررنگ و اصلی دارد، ضروری است که ارتباط اجتماعی هر متغیر یا مفهوم مورد پژوهش با اندیشه‌ها، باورها و سازوکارها و الزامات دینی و مذهبی در نظر گرفته شود. « به دنبال فراگیر شدن قواعد و راه رسم نظام‌های صنعتی و سرمایه‌داری و غلبه پدیده جهانی شدن بر فرهنگ‌ها و جوامع معاصر، انتخاب‌های متعدد، پیچیده و دشواری برای افراد جامعه وجود دارد. یکی از نتایج و اهداف این دامنه وسیع انتخاب‌ها، صدور کالاها و ایده‌های غربی به سایر جوامع به منظور یکسان‌سازی و همسان سازی فرهنگی از طریق اعمال سبک‌ها و شیوه‌های زندگی می‌باشد. در این میان با توجه به وقایع سده‌های گذشته جامعه‌ی ما، نمی‌توان نقش فعال باورها و ارزش‌های دینی در مقابله با تغییرات اجتماعی را نادیده گرفت. در یک جامعه دینی نظیر ایران، که حفظ و نگهداری از باورها و ارزش‌های دینی و مذهبی از اولویت‌های فردی و اجتماعی محسوب می‌شود، افراد می کوشند که بر مبنای سبک‌ها و شیوه‌های متناسب با اعتقادات خود رفتار نمایند و در نتیجه می‌توان چنین استنتاج کرد که سبک زندگی و مذهب دو متغیر مرتبط با هم هستند».(نقل به مضمون، حیدری‌نیا و دیگران، ۱۳۹۴: ۲)

جایگاه و اهمیت مفهوم سبک زندگی در دنیای امروز تا حد مطالعات راهبردی و استراتژیک افزایش یافته است‌. شاهد این ادعا، مطالعات، پژوهش‌ها و مقاله‌های مرتبط با موضوع سبک زندگی است که توسط مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام انجام گرفته است[۲].

«در یک تقسیم بندی کلی جامعه شناسان از دو دیدگاه و دو منظر و به تعبیری با دو رویکرد به ارائه مفهوم سبک زندگی پرداخته‌اند. در دیدگاه و رویکرد اول که به دهه ۱۹۲۰ باز می گردد، سبک زندگی در ارتباط با طبقه اجتماعی مطرح شده است. در این تعریف به نقل از چاپمن سبک‌زندگی در نقش شاخصی برای تعیین طبقه اجتماعی مورد استفاده قرار می گرفت و به تعبیری مؤلفه های همچون ثروت‌،  موقعیت اجتماعی افراد را سبک زندگی آنها تعیین می کرد. در رویکرد دوم که به دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی باز می‌گردد، نقش ارزش‌ها، نگرش‌ها و رفتارها برجسته و پررنگ شده است و به تعبیر گیدنز؛ سبک زندگی شکل اجتماعی نوینی است که معنای آن در تغییرات فرهنگی مدرنیته و رشد فرهنگ مصرف گرایی نهفته است. در واقع در عصر جدید مفهوم طبقه به عنوان یک اصل طلایی برای تبیین در حوزه علوم اجتماعی به تدریج کارایی خود را از دست داده است».(نقل به مضمون ،اباذری و چاوشیان ،۱۳۸۱ :۶)

همچنین سبک زندگی هم خود متأثر از تغییرات اجتماعی و عوامل بیرونی است و هم به عنوان یک متغیر مستقل، ایفای نقش می‌نماید که از آن جمله می‌توان به ارتباط سبک زندگی و کیفیت زندگی و مفهوم توسعه پرداخت. «سبک زندگی و کیفیت زندگی مفهوم تازه‌ای در بحث توسعه‌ی پایدار است که جنبه‌ها و ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و روانی را در برمی‌گیرد.یکی از شعارهای مهم همه دولت‌مردان، مسئولین وبرنامه‌ریزان مرتبط با موضوع کیفیت زندگی است. در دوران حاضر بقا و حفظ زندگی به تنهای نقطه مطلوب خانواده‌ها و برنامه ریزان توسعه‌ی نیست بلکه این کیفیت زندگی است که دغدغه ذهنی اغلب خانواده‌های امروزی را تشکیل می‌دهد».(طالبی‌پور و قادری، ۱۳۹۴: ۱و۲)

معنای سبک زندگی نزد صاحبان اندیشه

از نظر لغت شناسی اصطلاح سبک زندگی از ترکیب دو کلمه سبک و زندگی تشکیل شده است. در معنای زندگی ابهامی وجود ندارد ولی واژه«سبک» معانی زیادی را شامل می‌شود. « ریشه انگلیسی واژه سبک یا همان‌style  از زبان لاتین و فرانسه به ترتیب (Stilus) و (Stylus) -به معنی اشیای نوک تیز فلزی مانند نیزه و قلم حجاری می‌باشد. در زبان انگلیسی امروزی style ،حامل معانی متعددی است که مهمترین‌ آن‌ها عبارت است : نوع، روش، شکل دادن یا طراحی چیزی (مانند موی سر) یا شیء (مانند تکه‌هایی از لباس یا اسباب و وسایل) به منظور ایجاد جذابیت، کیفیت برتر در ظاهر، طراحی یا رفتار، تطابق با معیار شناخته شده، شیوه‌ای که برازنده و مناسب پنداشته می‌شود، زیبایی، ظرافت یا سهولت، نحوه یا شکل متمایز و قابل شناسایی در یک رشته‌ی هنری، شیوه مشخص تعبیر(در نوشتار یا سخنرانی)….، شیوه یا تکنیک خاض که توسط آن چیزی انجام، خلق یا اجرا می‌شود. طریقه نوشتار و یا گفتار(که در مقابل  محتوا قرار دارد)، شیوه و روش انجام چیزی خصوصاً شیوه‌ای که برای فرد، گروهی از مردم، مکان یا دوره‌ای، نوعی باشد، نوع تصور و فردیتی که در افعال و سلیقه های شخص ارائه می شود، شیوه بیان چیزی (در زبان یا هنر یا موسیقی و یا …) که مشخصه فرد خاص یا گروه خاص یا مردم خاص یا دوره خاصی است، طرز نگرش خاص فردی و سلیقه که بیانگر و ممیز راه زندگی است. مُد، خصوصاً در پوشیدن، برتری مد، گونه، شیک، مد زود گذر، هوس‌و میل مفرط، عادت. در زبان های مختلف اصطلاح سبک زندگی به صورت‌های مختلفی به کار برده شده است. معادل آن در زبان آلمانی : Lebensführung ، Lebenswandelو Lebenstill و در زبان انگلیسی؛Style of Life / Living و Life Style می باشد ولی چه در گذشته و چه امروز  Lifestyle بیشتر استفاده شده است».( مهدوی کنی، ۱۳۸۶ : ۲۰۲-۲۰۱)

آلفرد آدلر(Alfred Adler) روانشناس اتریشی یکی از پیشگامانی است که به بررسی و تحلیل گسترده مفهوم سبک زندگی مبادرت نموده است. در اغلب نوشته‌ها و نقل قول‌ها آدلر را اولین شخصی می‌دانند که اصطلاح سبک زندگی را مطرح کرد ولی با بررسی آثار زیمل و وبر مشخص است که این دو پیش از آدلر این واژه را به کار برده‌اند.«زیمل در سال ۱۹۰۰ در کتاب «فلسفه پول» و ماکس وبر در اقتصاد و جامعه در سال ۱۹۲۲ به مفهوم سبک زندگی اشاره نموده‌اند ولی چون این آثار به ترتیب تا سال ۱۹۶۰ و ۱۹۴۶ به زبان انگلیسی ترجمه نشده بود بنابراین در مجامع بین‌المللی و انگلیسی زبان سبک زندگی به آدلر منسوب شد».(نقل به مضمون، فدایی،۱۳۹۵: ۶۹)

آدلر سبک زندگی را مفهومی کلی و جامع در نظر می‌گیرد که درعین حالی که منحصر به فرد و شخصی است. محدوده آن شامل کلیت زندگی و ابعاد گسترده آن می‌شود.«سبک زندگی یعنی کلیتی بی‌همتا و فردی زندگی که همه فرآیندهای عمومی زندگی ،ذیل آن قرار دارند».(مهدوی کنی به نقل از آدلر،۱۳۸۶ : ۲۰۶)

از نظر آدلر سبک زندگی به طور واضح و مستقیم با شرایط بیرونی و محیطی ارتباط دارد و همان‌طور که در طبیعت تأثیر شرایط محیطی بر رشد و نمو گیاهان و حیوانات وجود دارد در خصوص انسان هم موضوع مصداق دارد. هر فرد سبک زندگی منحصر به خودش را دارد در عین حال این سبک در شرایط سخت و در وضعیت غیر عادی معنا می‌یابد نه در شرایط عادی و نا مطلوب.

« درخت کاجی در ته یک دره – درمقایسه با درخت کاجی در نوک قله، رشد متفاوتی دارند. یعنی برای دو درخت از یک گونه، دو سبک زندگی متمایز وجود دارد. شیوه رشد درخت در کوهستان با شیوه رشد درخت در یک دره متفاوت است. سبک زندگی هر درخت حالت ویژه و منحصر به فردی است که با توجه به شرایط محیطی قالب بندی می‌شود. این موضوع سبک زندگی تا حدود زیادی برای انسان هم مصداق دارد. ما سبک زندگی را تحت شرایط معینی می‌بینیم و وظیفه ما تحلیل دقیق آن در شرایط موجود است همانطور که ذهن با تغییرات محیطی تغییر می‌کند. تا زمانی که مردم در محیط مطلوب خود هستند ما نمی‌توانم سبک زندگی مشخصی را درک کنیم. به هر حال در موقعیت‌های جدید که آنها با مشکلات مواجه می‌شوند سبک زندگی به صورت واضح و متمایزی ظاهر می‌شود. از آنجا که زندگی چیزی بیش از یک بازی است، بنابراین همیشه پر از مشکلات است. شرایط ناگذیری وجود دارد که انسان در آن خودش را با مشکلات مواجهه می‌بیند. این در حالی است که این مشکلات و موضوعات باید مورد مطالعه قرار گرفته و ویژگی‌های خاص و پاسخ‌های متفاوت شناسایی شوند. همان طور که گفته شد سبک زندگی هر کسی‌ منحصر به فرد است و حاصل مواجهه با مشکلات و تلاش برای دستیابی به مشکلات است».(Adler, 1997 :46-45)

بنابراین از نظر آدلر سبک زندگی حاصل تلاش اشخاص برای حل مشکلات و دست‌یابی به اهدافی است که تعیین نموده است و مسیر و راه و روشی که در این جهت می‌پیماید سبک زندگی او را نشان می‌دهد. البته این روش و سبک متأثر از آراء ،عقاید و نگرش‌ها و همچنین مرتبط با مفهوم علاقه اجتماعی فرد می‌باشد که ضمناً برای فرد محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی به همراه دارد.

«فرد بر اساس ویژگی‌های شخصیتی، درجه علاقه اجتماعی(Social interest)، حس برتری‌جویی و نگرش و عقایدش، اهدافی را برای خود تعیین می‌کند و برای دست‌یابی به این اهداف راه و روشی برمی‌گزیند که همان سبک زندگی آنها است. این راه و روش و سبک زندگی نقش خطوط راهنما در مسیرتحقق اهداف را ایفا می‌کند.البته این خطوط راهنما محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی به همراه دارد که فرد بالغ خود را ملزم به حرکت در مسیرآن می‌داند».) نقل به مضمون، Ansbacher,1964: 219-220)

بوردیو از سبک زندگی تعریف دقیق و مشخصی ارائه نمی‌دهد با این وجود یکی از مفاهیم کلیدی و با اهمیت نزد وی، همین مفهوم است.در کتاب تمایز به دفعات واژه سبک زندگی را می‌توان مشاهده نمود. برای بوردیو سبک زندگی یکی از عناصر تبیین کننده مفهوم تمایز است. « اگر وضعیت ظاهری منزل ویا نحوه لباس پوشیدن افراد شاخصی برای تعیین سبک زندگی آنها است، دلیل آن فقط ضرورت‌های اقتصادی و فرهنگی نیست، بلکه تجارب گذشته در ناخودآگاه افراد به طور عمیقی رخنه کرده و تمایزی آشکار در سبک زندگی گروه‌ها وطبقات مختلف جامعه حادث می‌شود».(نقل به مضمون سبک زندگی، بوردیو،۱۳۹۱: ۱۲۱)

یکی از واضح‌ترین تعابیر در ارتباط با تعریف سبک زندگی توسط گیدنز ارائه شده است. از نظر وی؛«سبک زندگی را می‌توان به مجموعه‌ای کم و بیش جامع از عملکردها تعبیر کرد که فرد آن‌ها را برای برآورده کردن نیازهای جاری خود و همچنین راهی برای تشخص و هویت بخشیدن به خود انتخاب می‌کند».(گیدنز،۱۳۷۸: ۱۲۰).

در ادامه برخی برخی از تعاریف کاربردی به شرح زیر ذکر می‌شود:

  • با استفاده از مفهوم سبک زندگی می‌توان؛ منافع، عقاید و آراء، رفتارها، تمایلات و جهت‌گیری‌های رفتاری افراد،گروه‌ها یا فرهنگ‌ها را شاخص‌گذاری و مشخص کرد..( Merriam-Webster’s Dictionary,۲۰۱۷)
  • سبک زندگی راه ورسم زندگی و کار کردن فرد یا گروهی از مردم است.(Oxford Dictionary ,2005,)
  • سبک زندگی نوع زندگی است که هر شخص دارد . برای مثال نوع شغل ، نوع خانه و نوع فعالیت‌هایی که دوست دارد.(Macmillan Dictionary,2017)
  • راه‌های شخصی زندگی و چیزهایی که یک فرد یا گروهی ویژه‌ای از افراد به طور معمول انجام می‌دهند. (Cambridge Dictionary,2017)
  • «راه زندگی یک فرد یا گروهی از مردم شامل؛ محل زندگی،مایملک،نوع کار و شغل و فعالیت‌های مورد علاقه». (LONGMAN Dictionary,2017)
  • «الگوهایی از کنش‌ که تمییز دهنده افراد جامعه از یکدیگرند» .( باینگانی، ایراندوست و احمدی به نقل از چینی ۱۳۹۲ :۶۱)
  • «مجموعه‌ای از رفتارهای قابل مشاهده و معنی‌دار که از سوی افراد تعریف می‌شود».(باینگانی، ایراندوست و احمدی به نقل ازسوبل ۱۳۹۲ :۶۱)
  • «سبک زندگی الگویی برآمده از ارزش‌ها و باورهای مشترک یک گروه یا جامعه است که به صورت رفتارهای مشترک ظاهر می‌شود».( مهدوی کنی به نقل از مک کی،۱۳۸۶ :۲۰۷)

همان‌طور که مشخص است هریک از تعاریف فوق علی‌رغم نقاط اشتراک زیاد به نوعی مکمل یکدیگر هستند و با توجه گستردگی، پیچیدگی، شرایط محیطی و مقتضیات زمانی و همچنین وجود عوامل متعدد تأثیر‌گذار بر مفهوم سبک زندگی این پراکندگی و گستردگی آراء و نظرات امری گریزناپذیر است. با این وجود یکی از جامع‌ترین تعاریفی که از نظر نگارنده ارائه شده تعریف زیر می‌باشد:

«سبک زندگی راه و روش زندگی افراد، خانواده ها (خانوارها) و جامعه در مواجهه با محیط‌های فیزیکی، روانی ،جامعه و محیط اقتصادی است که به صورت روزانه نمایان می‌شود. سبک زندگی بیانگر کار و شغل و الگوی رفتاری اوقات فراغت و نشانگر فعالیت‌ها فردی، نگرش‌ها، علایق، نقطه نظرات، ارزش‌ها و نحوه تخصیص درآمد است. همچنین منعکس کننده خویشتن شناسی و خودانگاری افراد است، یعنی روشی که باعث می‌‌شود خودشان را ببینند ویا باور این که توسط دیگران دیده می‌شوند. سبک زندگی ترکیبی از انگیزش‌ها، نیازها و خواسته‌ها و تحت تأثیر عواملی نظیر؛ فرهنگ خانواده، گروه‌های مرجع و طبقه اجتماعی می‌باشد». (Business Dictionary, 2017)

در مجموع به منظور دست‌یابی به یک تعریف عملیاتی از سبک زندگی با توجه به موضوع این تحقیق و با توجه به تعاریف و مفاهیم ذکر شده، می‌توان گفت که:

 مجموع رفتار اشخاص در ارتباط با باورها و اعتقادات، الگوها و شیوه‌های مصرف، الگوی تغذیه، فعالیت‌های فراغتی ،مدیریت بدن و محل سکونت سبک زندگی افراد را تشکیل می‌دهد. البته با در نظر گرفتن این موضوع که در زندگی انسان امروزی به خصوص انسان ساکن در کلان‌شهر، شیوه‌های مصرف را به عنوان یکی از وجوه مهم و یکی از شاخص‌های کلیدی نمی‌توان نادیده گرفت.

گیدنز مفهوم سبک زندگی را با مفاهیمی نظیر «خود»، هویت، تجدد و تشخص پیوند می‌زند. به تعبیری از برآیند انتخاب‌های هر فرد در جریان عادی زندگی می‌توان سبک و شیوه زندگی وی را استنباط نمود.«‌انتخاب همواره یکی از مؤلفه‌های مفهوم “خود” است و در عین حال همیشه فرآیند انتخاب وجود دارد فقط ممکن است شدت و ضعف آن در فرهنگ‌ها و آدم‌های گوناگون متفاوت باشد ولی هیچ‌گاه حذف نمی‌شود. البته در  الگوهای سنتی، عادات و رسوم در مسیرهای معدودی مشخص می‌شوند و در نتیجه به نوعی با انتخاب‌های ساده و محدودتری مواجه هستیم و در واقع به علت همین سادگی و عدم پیچیدگی بحث در موضوع سبک زندگی برای الگوهای سنتی موضوعیت چندانی ندارد. بر همین اساس می‌توان مفهوم سبک زندگی را اصطلاحی نوین منظور کرد که در بررسی و تحلیل فرهنگ سنتی کاربرد چندانی ندارد. به این معنی که سنت، عرف و آداب و رسوم جاری، زندگی را در جریان‌ و مسیر مشخصی قرار می‌داد که نقش انتخاب درآن کم‌رنگ بود و یا اساساً نقشی نداشت.در مقابل، زندگی متجدد امروزی واجد شیوه‌های معینی است که به ناچار مارا در موقعیت انتخاب قرار می‌دهد. در حقیقت ما انتخاب دیگری جز گزینش نداریم و زمانی که سخن از انتخاب است بحث خود و هویت شخصی عناصر کلیدی محسوب می‌شوند».(نقل به مضمون سبک زندگی گیدنز،۱۳۷۸: ۱۲۰-۱۱۹)

گیدنز مفهوم سبک زندگی را فراتر از رفتارها و وجوه بیرونی فرد از جمله الگوی مصرف در نظر می‌گیرد.در یکی از واضح‌ترین تعابیری که وی ارائه نموده است؛ «سبک زندگی را می‌توان به مجموعه‌ای کم و بیش جامع از عملکردها تعبیر کرد که فرد آن‌ها را برای برآورده کردن نیازهای جاری خود و همچنین راهی برای تشخص و هویت بخشیدن به خود انتخاب می‌کند»(گیدنز،۱۳۷۸: ۱۲۰).

از دیدگاه وبر سبک زندگی با مفاهیم؛ طبقه و منزلت اجتماعی مرتبط است. به تعبیری از آن‌جا که افراد در طبقه‌ها و قشرهای مشابه سبک یا سبک‌های زندگی مشابهی دارند، بنابراین با دریافت این که چه رفتارهایی دارند، چه می‌پوشند، اوقات فراغت خود را چگونه می‌گذرانند چه اعمالی انجام می‌دهند که نشان دهنده سبک زندگی آنها است، می‌توان طبقه و منزلت اجتماعی آنان را مشخص نمود.

«وبر برای بیان و توضیح طبقه‌ اجتماعی از مفهوم منزلت اجتماعی سخن می‌گوید. متغیر موضع طبقاتی با منزلت آنها در اجتماع رابطه همبستگی دارد.این همبستگی از طریق سبک‌های شایسته زندگی، احترام و فخر اجتماعی تببین می‌شود .به تعبیری افراد با در نظر گرفتن گروه‌ها، طبقه‌ها و قشرهایی که متعلق به آنها هستند از سبک زندگی و تفکراتی خاص خودشان برخوردار هستند. برخلاف مارکس که در تحلیل‌ها و استدراک‌هایش قائل به نقش کلیدی تولید بود،تببین و تفسیرهای وبر از گروه‌‌های منزلتی مبتنی بر الگوهای مصرف بود».(نقل به مضمون کوزر،۱۳۹۳: ۳۱۳ و۳۱۴)

«ویژگی اصلی سبک زندگی از نظر وبر قدرت انتخاب افراد برای گزینش شیوه زندگی است. البته نقش محدودیت‌ها،شرایط و اقتضائات اجتماعی و اقتصادی و عوامل محیطی را در این انتخاب و گزینش انکار نمی‌کند. همچنین از منظر کارکردگرایی ، دو کارکرد مهم برای سبک زندگی قائل است. از یک طرف تفاوت بین گروه‌ها و طبقات اجتماعی را آشکار می‌کند و از سوئی سبب انسجام و همبستگی میان گروه‌های منزلتی و افراد یک طبقه اجتماعی می‌شود».(نقل به مضمون، آجیلی و بیکی به نقل از فاضلی ،۱۳۹۳: ۸۷)

البته ذکر این نکته ضروری است که دو مفهوم طبقه اجتماعی و منزلت اجتماعی از نظر وبر دو مفهوم مجزا و متفاوت هستند.«طبقه از نظر وی به گروهی از افراد که وضعیت اقتصادی یا وضعیت کسب و کار یکسانی دارند منتسب می‌شود و مبتنی بر مشترکات آنها است. ولی منزلت اجتماعی بر ارزش‌گذاری و ارزیابی اجتماع صرف نظر از مثبت یا منفی بودن این ارزش‌یابی استوار است و به عنوان یک قاعده کلی سبک خاصی از زندگی را به وجود می‌آورد. بنابراین کسی که در این ارزش‌یابی منزلتی از سطوح بالای منزلتی بهره‌مند است سبک زندگی‌اش با کسی که از سطح زندگی و منزلتی بالایی برخوردار نیست متفاوت است. در این خصوص سبک زندگی و منزلت اجتماعی با طبقه ‌اجتماعی در ارتباط است».(ریتزر،۱۳۹۳ :۱۸۳)

وبلن به عنوان یکی از متفاوت‌ترین نظریه‌پردازان حوزه علوم اجتماعی و یکی از منتقدین جدی و سرسخت نظام سرمایه‌داری حاکم، در اثر مشهور خود به نام نظریه طبقه تن آسا (The Theory of The Leisure Class ) بک زندگی مدرن را به باد انتقاد گرفت.

وبلن معتقد است که سبک و شیوه زندگی از دوران قبل از دوران صنعتی و تقریباً از زمان آغاز تمدن بشری به سمتی رفت که ویژگی‌های اصلی آن تجمل ، تبعیض بهره‌کشی و یغماگری بود و تا کنون این ویژگی‌ها کم و بیش با همان ماهیت اصلی خود حفظ شده است.«شواهدی که از ویژگی های فرهنگی و عملکرد‌های اجتماع های نخستین در دست است، نشان می دهد که همراه با تحول دوران توحش به بربریت[۳]، رفته رفته نهاد طبقه مرفه سر برآورده است؛ به عبارتی دقیق‌تر، طبقه تن آسا همراه با تغییر زندگی صلح آمیز به زندگی ستیزه جویانه، رشد کرده است. عادی شدن یغماگری در زندگی اجتماعی و جستجوی معاش از طریق روش‌های ساده شرایط ظهور این نهاد را فراهم می‌کند. نهاد طبقه تن آسا از مراحل ابتدایی تبعیض شغلی شروع به رشد می‌کند، بر این اساس که بعضی شغل‌ها ارزشمند و بعضی بی ارزش قلمداد می‌شوند. طبق این تمایز دیرینه، اشتغال‌هایی ارزشمند هستند که از نوع بهره کشی باشند، و آنهایی بی‌ارزش هستند که هر روز باید انجام گیرند و نشانه‌ای از بهره کشی در آنها وجود ندارد».(وبلن،۱۳۹۲ : ۵۷)

با ورود انسان به دوران صنعتی و برقراری نظام سرمایه‌داری به تدریج خصلت‌های ساده وبدوی خود را رها کرد و با رهایی یافتن از روش‌های معاش دشوار و طاقت فرسا‌ به طور گسترده‌تر و با سرعت بیشتری به سمت زندگی مرفه قدم نهاد.

در مجموع بر اساس نظرات و اندیشه‌های وبلن، تن آسایی و ارزش‌مند بودن مصرف و ریخت و پاش‌های بی‌رویه،زاده تمدن نوین و جریان صنعتی شدن نیست.بلکه عادت دیرپایی است که مربوط به دوران اشرافی‌گری قرن‌های گذشته است . دورانی که که سبک زندگی به طور مشخص مرتبط با طبقه اجتماعی بود.

«انسان های عصر بربریت در بازار رقابت، برای کسب جایگاه والا، تلاشی پی‌گیر داشتند. مصرف زیاد و مبالغه آمیز، تن آسایی و رفاه طلبی چشمگیر، جلوه‌گری و عرضه هرآنچه که بلند پایگی را نشان دهد، وسایلی بودند برای جلوه‌گری و برتری جویی.آداب و شیوه های زندگی اشرافی با ضابطه تن آسایی و مصرف چشمگیر سازگاری داشتند و مصرف کالاهای گرانقیمت وسیله کسب آبرومندی برای نجیب زادگان رفاه طلب و تن آسا بود.در عصر اشراف سالاری یا همان عصر بربریت، این سبک زندگی منحصر به طبقه خاصی بود به نام طبقه تن آسا که در رأس هرم اجتماعی قرار داشت. اما وبلن بر این باور بود که آن نمایش تفاخر آمیز تجمل و ظواهر اکنون سراسر ساختار اجتماعی را در بر گرفته است و سبک زندگی هر طبقه به تدریج با الگوی طبقه بالاتر از خودش مقایسه می شود و هر طبقه در تکاپو و یا حسرت طبقه بالاتر است. وضعیت طبقه فقیر در جامعه امروز قابل قیاس با گذشته نیست ولی رنج می برد چرا که در نظر خودش فقیرتر جلوه می کند».(نقل به مضمون کوزر،۱۳۹۳: ۳۶۲-۳۶۳)

همان‌گونه در ابتدای بحث عنوان شد. مفهوم سبک زندگی مفهومی گسترده، پرکاربرد و فراگیری است که طی قرون اخیر در معرض تغییرات و تحولات‌های گوناگونی قرار گرفته. ولی آن چه که به نظر می‌ر‌‌سد- به خصوص در شرایط حاضر- یکی از مهمترین رفتارهای رایج آحاد جوامع به خصوص در کشورهای در حال توسعه‌ای نظیر کشور ما، فرهنگ و رفتار مصرفی است که شاید به تعبیری تأثیرگذارترین متغیر و یا شاخص مفهوم سبک زندگی باشد.

بودریار در اثر خود به نام «جامعه مصرفی» در شرح مبسوطی رفتارهای مصرفی و سبک زندگی مردمان را به خصوص در سرزمین‌های توسعه یافته و در حال توسعه به نقد می‌کشاند. انسان ستایش‌گر اشیاء یکی از ویژه‌گی های انسان جامعه مصرفی است.«انسان امروزی بیش از آنکه با انسان‌ها سروکار داشته باشد در احاطه انواع و اقسام کالاها و‌خدمات است و روزانه نمایشی از ستایش اشیاء در صدها و هزارها آگهی و پیام تجاری و بازرگانی در معرض مشاهده ما قرار می‌گیرند. فراوانی اشیاء، حالتی از بهت، حیرت، توهم و اطاعت محض برای ما به وجود آورده و به نظر می‌رسد کثرت اشیاء به حدی است که می توان دنیای امروز را به جنگل یا دشتی از اشیاء تشبیه نمود و به تعبیری اشیاء، اجناس و کالاها جایگزین حیوانات و پوشش گیاهی شده‌‌‌اند. فروشگاه‌های زنجیره‌ایی عظیم بی‌آنکه بدانیم تقلیدی از طبیعت بازیافته و بی‌اندازه حاصل خیز است که همه چیز در آن‌ها یافت می‌شود.».(نقل به مضمون بودریار،:۱۳۹۴: ۱۳-۱۶)

با همه گستردگی و تنوع مباحث و نظریه‌های که تاکنون در تبیین و تفسیر مفهوم جامعه‌شناختانه سبک زندگی ارائه شده است ولی به نظر می‌رسد که تعریف مشخص و دقیقی از این مفهوم به دست نیامده و به گفته کلارک (David B.Clarke ) سبک زندگی گرفتار یک بی‌معنایی بنیادی شده است.

«همین امر سبب شده که به گفته سوبل (Michael E.Sobel ) سبک زندگی بی آن‌که معنای خاصی را در بر بگیرد می‌تواند هرچیزی باشد. به دلیل همین ابهام و پراکندگی معنایی وارد (Alan Wardeتلاش،برای ابهام زدایی و کسب مفهومی آشکارتر پنج معنای متفاوت از «سبک زندگی» ارائه می‌دهد:

  • سبک زندگی از دیدگاه بازاریابی و بازارگرایی که به رفتارها و خصلت‌های اطلاق می‌شوند که نتیجه احتمالی آن خرید کالاها و ‌خدماتی نسبتاً خاص توسط مصرف کنندگان است.
  • سبک زندگی در جایگاه متغیری برای تبیین منزلت اجتماعی که به طور خاص وبر در مبحث صورت‌بندی مفهومی به شرح و تفسیر آن می‌پردازد.
  • سبک زندگی به عنوان مجموعه‌ای از عملکردها- رفتار مصرفی،فعالیت‌ها، زبان بدنی، گفتار و غیره که مرتبط با شرایط مادی و طبقات اجتماعی است. این معنا به نظریه‌ها و آراء بوردویو اشاره دارد.
  • زندگی مصرف‌گرایانه مبتنی بر یک الگوی منسجم،جامع و تصنعی یکی از تعابیر نسبتاً جدیدی است که سبک زندگی افراد جامعه را تعیین می‌نماید. بودریار از نمایندگان مهم این تفکر است.
  • و در نهایت سبک زندگی مرتبط با اخلاق و ارزش‌ها معنا می‌یابد و اشاره دارد به شیوه‌ زندگی بر مبنای اصول اخلاقی و باورها.مافزولی (Michel Maffesoli) از نمایندگان این نوع اندیشه است.همچنین زندگی بر مبنای سبک زندگی دینی در همین دسته بندی معنایی جای می‌گیرد».(نقل به مضمون،کلارک ،۱۳۹۶: ۲۷۶و۲۷۷)

 

منابع

  1. اباذری، یوسف. چاوشیان ، حسن( ۱۳۸۱) . از طبقه اجتماعی تا سبک زندگی ، رویکرد های نوین در تحلیل جامعه شناختی هویت. نامه‌ی علوم اجتماعی ، شماره ۲۰، پاییز و زمستان . ص ۹۸-۷۱.
  2. آجیلی، هادی. بیکی،مهدی(۱۳۹۳). کالبد شکافی سبک زندگی در جامعه سرمایه‌داری. فصلنامه فرهنگ مشاوره و روان روان درمانی ،ویژه نامه (سبک زندگی) سال چهارم.شماره ۱۳ ،بهار۹۳
  3. باینگانی، بهمن. ایراندوست ، سید فهیم .احمدی ، سینا (۱۳۹۲). سبک زندگی از منظر جامعه شناسی : مقدمه‌ای بر شناخت و واکاوی مفهوم  سبک زندگی. مجله مهندسی فرهنگی ، پاییز ،شماره ۷۷ .
  4. بودریار،ژان(۱۳۹۴). جامعه مصرفی،اسطوره‌ها و ساختارها. ترجمه پیروز ایزدی. تهران: نشرثالث،چاپ پنجم.
  5. بوردیو،پی‌یر(۱۳۹۱). تمایز:نقد اجتماعی قضاوت‌های ذوقی. ترجمه حسن چاوشیان. چاپ دوم. تهران: نشرثالث.
  6. حیدری‌نیا، علی و دیگران (۱۳۹۴). بررسی رابطه جامعه شناختی باورهای دینی و سبک زندگی اسلامی مطالعه موردی شهرستان زاهدان. همایش ملی هزاره سوم و علوم انسانی ، شیراز خرداد ۱۳۹۴.
  7. رحمت آبادی، الهام. آقا بخشی،حبیب (۱۳۸۵). سبک زندگی و هویت اجتماعی جوانان. فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی ، سال پنجم ، شماره ۲۰.
  8. ریتز، جورج(۱۳۹۳). نظریه جامعه شناسی. ترجمه هوشنگ نائبی.تهران: نشرنی، چاپ اول.
  9. صمیم، رضا(۱۳۹۳).نگاهی انتقادی به پیشینه داخلی مطالعات جامعه شناختی بر روی سبک زندگی. فصلنامه تحقیقات فرهنگی ایران ، دوره هفتم، شماره۱،بهار، ۱۳۹۳،ص ص ۱۶۶-۱۴۶ .
  10. طالبی‌پور،علی. قادری،مریم(۱۳۹۴). بررسی کیفیت و سبک زندگی به عنوان شاخص توسعه اقتصادی. مجموعه مقالات نخستین همایش ملی سبک زندگی ،نظم و امنیت،زنجان – اردیبهشت ۱۳۹۴.
  11. فدایی، مهدی(۱۳۹۵) . نسبت «سبک زندگی» و «معنای زندگی» در اندیشه آدلر.دوفصل‌نامه علمی- ترویجی پژوهش‌نامه سبک زندگی. سال دوم ،شماره۳، پاییز. و زمستان. ۷۶-۶۵ .
  12. کلارک،دیوید(۱۳۹۶). جامعه مصرفی و شهرپسامدرن. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نخست.
  13. کوزر،لیوئیس(۱۳۹۳) . زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی. ترجمه محسن ثلاثی. تهران: انتشارات علمی ،چاپ نوزدهم.
  14. گیدنز،آنتونی (۱۳۷۸). تجدد و تشخص ، جامعه و هویت شخصی در عصر جدید . ترجمه ناصرموفقیان. تهران: نشرنی، چاپ اول.
  15. گیدنز،آنتونی (۱۳۷۸). تجدد و تشخص ، جامعه و هویت شخصی در عصر جدید . ترجمه ناصرموفقیان. تهران: نشرنی، چاپ اول.
  16. مهدوی کنی، محمد سعید(۱۳۸۶). مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم اجتماعی . فصلنامه تحقیقات فرهنگی ،سال اول ،شماره ۱، پاییز۱۳۸۶، ۲۳-۱۹۹
  17. مهدوی کنی، محمد سعید(۱۳۸۶). مفهوم سبک زندگی و گستره آن در علوم اجتماعی . فصلنامه تحقیقات فرهنگی ،سال اول ،شماره ۱، پاییز۱۳۸۶، ۲۳-۱۹۹
  18. وبلن،تورستین(۱۳۹۲). نظریه طبقه تن آسا . ترجمه فرهنگ ارشاد. تهران: نشر نی،چاپ سوم.

 

[۱] –  برای حفظ موجودیت جامعه ضروری است که شرایطی برقرار شود و این شرایط را جامعه شناسان نظام های جامعه می نامند و مهمترین آنها عبارتند از : نظام ارتباطی ، نظام تولید ، نظام توزیع ، نظام دفاعی (تدابیر نظامی و پزشکی ) ، نظام جایگزینی ( تولید مثل ، جذب مهاجرین ، اسیر گرفتن…) ، نظام نظارت اجتماعی که خود شامل نظام مقررات و ارزش ها و نظام پاداش و تنبیه است و نظام اعتقادات توجیه کننده دلایل وجودی مقررات و ارزش هاست. (محسنی ،۱۳۹۱ : ۷۱) در مفهوم جامعه شناسی نهاد اجتماعی به معنی نظامی است از روابط اجتماعی ساخته و پرداخته و پایدار با هدفی مشخص که کنش آن از شخصیت افرادی که عهده دار آنند، می گذرد و به افراد دیگری منتقل می شود و در طول زمان استمرار و مداومت پیدا می کند به تعریفی دیگر می‌توان گفت : مجموعه‌ای متشکل از عقاید و افکار ، رفتارها و روابط میان افرادی که در اطراف یک موضوع اجتماعی در یک گروه شکل گرفته باشد نهاد نامیده می‌شود.( وثوق ،۱۳۷۰: ۱۴۹-۱۴۸ مستقیم)

[۲] – منبع: درگاه الکترونیک مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام  (www.csr.ir). همچنین در حال حاضر چندین مجله، ماهنامه و فصلنامه علمی –پژوهشی و علمی ترویجی در کشور، مرتبط با موضوع سبک زندگی منتشر می‌شود

[۳] – ویلن در کتاب طبقه تن آسا هرگاه از بربریت سخن گفته منظورش بیشتر مربوط به دوران برده‌داری و فئودالیسم (زمینداری) است چراکه وی هنگامی که از مرحله بعدی بربریت و به اصطلاح خودش از جامعه نوین یا صنعتی یاد می کند، دوران تسلط نظام سرمایه داری را در نظر دارد (به نقل از فرهنگ ارشاد،کتاب نظریه طبقه تن آسا ؛ تورست وبلن ، پانویس ص۵۱)