امید و ناامیدی دو همسایه و دو سرزمین همجوار با مشترکات زیاد هستند. فقط نوع نگاه است که انسان را در جایگاه یا در سرزمین امید ساکن میکند و یا در جایگاه و سرزمین ناامیدیها اسکان میدهد. آیا میتوان از عرصۀ ناامیدی به عرصۀ امید رفت؟ چه راه کارهایی برای این عبور وجود دارند؟ آیا این عبور هزینۀ زیادی میطلبد؟ مشترکات این دو سرزمین چه چیزهایی هستند؟
امید چیست؟ امید یعنی زندگی، یعنی رضایت، یعنی احساس خوشبختی. امید ربطی به ثروت ندارد، ربطی به سطح علم ندارد، میتوان کم سواد بود و در سرزمین امید ساکن بود. امید یعنی انسان بودن، آگاه بودن، خردمند بودن، به تعبیر لکان (۱۹۹۱) سوژه بودن، یعنی عاقلانه فکر کردن و عمل کردن. امید یعنی فهمیدن، درک کردن، فکر کردن و استفادۀ بهینه از تمامی امکانات و توانمندیهای خود، اعم از هوش، جوانی، استعدادها، قدرت فیزیکی، دانش، مهارت، تجربۀ کهنسالی، شادابی و سلامت جسمی. امکانات، مانند، از محبت اطرافیان بهره بردن، از هر چه در اطراف خود اعم از خوراک خوشمزه، کوچۀ باصفای محله، حیاط خانه، خیابان پر رفت و آمد، پارک نزدیک خانه، کتابفروشی یا کتابخانۀ محله یا سینما یا هر مکان تفریحی و فرهنگی دیگر لذت بردن. همچنین، از لحظه به لحظۀ زندگی استفاده کردن و غافل نشدن از انسانهای پیرامون، پدر، مادر، همسر، فرزندان، خواهر، برادر، فرد فرهیختۀ در جوار، همسایه و غیره. برای مثال، با یک سلام گرم میتوان محبتی را از همسایه خرید و روز را با شادی آغاز کرد.
نوشتههای مرتبط
امید نیاز به قصر ندارد، در خانهای کوچک میتوان صاحب امید بود. نیاز به ماشین شاسیبلند ندارد، با دوچرخه هم میتوان به مقصد زندگی شاد رسید. نیاز به سلامت کامل جسم ندارد، با کسالتی هر چند کوچک میتوان زندگی کرد. نیاز به سطح علم بالا ندارد، با سواد خواندن و نوشتن میتوان از کتابهای کتابخانه ها، و از تجربۀ بزرگان جامعه بیشترین استفاده را کرد و زندگی کرد. امید نیاز به سلامت روان (منادی، ۱۴۰۳) دارد. با سلامت روان است که همه چیز را خوب میبیند و از آنها بیشترین بهره را میبرد. به باور ویکتور فرانکل، «عشق همان اندازه نیرومند است که مرگ.» (۱۳۸۰ : ۶۱) و ما باید با امید به دنبال عشق باشیم و نه ناامیدی که همدم مرگ است.
امید همیشه بهار زندگی است. با امید بهار زیباست. تابستان گرم، زیبایی خاص خود را دارد. پاییز و برگ ریزان و برگهای هفتاد رنگ و بادها و رقصیدن برگها بر روی زمین زیباست و زیباترین ارکستر را به گوش میرساند. زمستان، سفید شدن سطح خانهها، کوچهها، خیابانها و درختها و چمنها زیباست. بدون شک در سرزمین امید هم، مشکل یافت میشود، ولی صاحب امید اهل فکر است و آن را مدیریت میکند. امید همه چیز را خوب میبیند. امید ساده لوح نیست آگاه است (منادی، ۱۴۰۱)، قانع نیست، راضی است و پویا و پرتلاش برای بهتر شدن و بیشتر داشتن. امید سازنده است. امید متاثر از نگاه انسان است. امید همه چیز را در خود دارد. بنابراین، امید هست و وجود دارد، بستگی به نگاه و انتخاب ما دارد.
اما ناامیدی چیست؟ ناامیدی غمگین است. بیمحتوا است. یا محتوای زشتی دارد. ناامیدی، نابینا است. منتظر است. منفعل است. بیحرکت است. کمالگرای غیرعقلانی است. شاید در توهم سیر میکند. خوبی را نادیده میگیرد و بدیها و مشکلات را بسیار بزرگتر از کوه دماوند میبیند. از کاه، کوه میسازد. کلماتِ هرگز، همیشه وِرد زبانش است. ذهنش، زبانش، کلماتش را با نشدن و ندیدن و بد بودن، همطراز کرده است. به جرئت میتوان گفت، هر چه در سرزمین امید یافت میشود، در سرزمین ناامیدی هم دیده میشود. فقط نگاه است که کدامین را بیشتر ببیند و از آنها استفاده کند. ناامیدی تخریب کننده است. در راستای باورهای ناامیدی، جورج کلی خیلی زیبا بیان میکند که، «کسی نمیتواند دیگری را خبیث بشمارد، مگر اینکه خباثت بُعدی از زندگی او را نیز در بر گرفته باشد.» (پروین، ۱۳۷۴ : ۲۷۴) بنابراین، ناامید باید خود را از ذهن ناامیدی نجات دهد تا در وادی امید به زندگی ادامه بدهد.
بدون شک، هم در امید و هم در ناامیدی، خوبیها، بدیها، زشتیها، زیباییها، ثروت و فقر، دانش بالا و دانش کم، امکانات خوب یا کم وجود دارد. بنابراین، در بین این دو سرزمین مشترکات زیادی است. تنها تفاوت مهم این دو سرزمین وجود تفکر و پویایی در یکی و انفعال در دیگری است. در قالبی دیگر، هایدگر (۱۳۹۰) معتقد است که تفاوت انسان با حیوان در وجود تفکر است. از این رو، با تفکر میتوان از دنیای ناامیدی به دنیای امید راه یافت و به انسان بودن رسید. اپیکتتوس به زبانی دیگر، بر این باور است که، «هیچ چیزی وجود ندارد که خوب یا بد باشد، بلکه تفکر ماست که آن را خوب یا بد میکند.» (شفیع آبادی، ۱۳۷۰ : ۱۱۶) به عبارتی، فکر بد، نگاه بد را به دنبال دارد و ناامیدی محصول آن خواهد بود. در حالی که، فکر خوب، نگاه خوب و محصول آن امید خواهد بود.
هم امید وجود دارد و هم ناامیدی. ما باید خود سرزمینمان را انتخاب کنیم و از هر آنچه خوبی است ببینیم و بهره ببریم و زندگی کنیم. خروج از سرزمین ناامیدی و رفتن به سرزمین امید هم سخت است و هم راحت. بستگی به خواست ما، شناخت ما و آگاهی ما از وضعیت خود و پیرامونمان دارد. از این رو، در مسیر آگاهی قرار گرفتن با کمترین هزینه میتوان به دنیای امید وارد شد. به تعبیر سلیگمن، «یکی از مهم ترین یافتههای روانشناسی در بیست سال گذشته آن است که افراد میتوانند شیوۀ تفکر خود را انتخاب کنند.» (سلیگمن،۱۳۹۱ : ۳۰)
بهار، فصل نوشدن و روئیدن برگها، درختان، و گلها است. امید را انتخاب کنیم و تولدی دیگر را همراه با فکر و آگاهی در سال جدید سرلوحۀ زندگی خود قرار دهیم. رضایت از زندگی و لذت بردن از لحظه به لحظۀ زندگی، محصول امید داشتن است. بدانیم که نه خوشبختی و نه بدبختی ارثی نیستند، بلکه هر دو اکتسابی هستند. بیاموزیم تا با امید زندگی کنیم و خوشبخت باشیم.
*این مطلب بار نخست در ویژهنامۀ نوروز ۱۴۰۴ منتشر شده است.
منابع
– پروین لارنس ای (۱۳۷۴). روانشناسی شخصیت, (نظریه و تحقیق). ترجمه : محمد جعفر جوادی و پروین کدیور. تهران, مؤسسه خدمات فرهنگی رسا.
– سلیگمن مارتین ای. پی. (۱۳۹۱). خوش بینی آموخته شده. چگونه میتوان ذهنیت و زندگی خود را تغییر داد. مترجمان : فروزنده داورپناه، میترا محمدی. تهران، رشد.
– شفیع آبادی عبدالله (۱۳۷۰). فنون تربیت کودک. تهران, انتشارات مهر.
– فرانکل ویکتور (۱۳۸۰) انسان در جستجوی معنی. معنی درمانی چیست. ترجمه نهضت صالحیان و مهین میلانی. تهران، انتشارات دُرسا.
– منادی مرتضی (۱۴۰۱). انسان سوژه گونه. بررسی جامعه شناسی روانی. تهران، انتشارات اندیشه احسان.
– منادی مرتضی (۱۴۰۳). اهمیت سرمایۀ روانی در موفقیت. ماهنامۀ ادبی هنری توتم. شمارۀ ۲۶ آبان. صص ۳۱ الی ۳۶.
– هایدگر مارتین (۱۳۹۰). معنای تفکر چیست. ترجمۀ فرهاد سلمانیان. تهران, نشر مرکز.
– Lacan Jacques (1991). Le séminaire. Livre XVII. L’envers de la psychanalyse. Paris, Seuil.