در پژوهشهای شهری، اطلاعات اولیه در مورد یک مکان اغلب با مرور اسناد تاریخی به دست میآید. در فرآیند انجام پژوهشی در محله مصباح شهر کرج به همراه گروه مطالعاتی، هر چه بیشتر به اهمیت نقش این محله در تاریخ شهر کرج پی بردیم. علیرغم اینکه تمامی اعضای گروه، ساکن این شهر بودند و در متون مختلف نیز بررسی اسناد مربوطه صورت گرفت، کمبود اطلاعات جامع دربارۀ داستان محله بهوضوح پیدا بود. محله مصباح واقع در بخش مرکزی شهر کرج و از هستههای اولیۀ سکونتی کرج معاصر است، هرچند پیش از آن نیز سکونت در کرج در مناطق دیگری با قدمت بالایی وجود داشته، یکی از محدودههای تاثیرگذار در این شهر به شمار میآید که در حال حاضر خیابان مصباح در این محله، نقش تجاری و بازار را ایفا میکند. با توجه به اینکه دربارۀ تاریخچۀ این محل و نحوۀ گسترش و شکلگیری آن، مطالب ضدونقیض بسیاری را مطالعه کردیم (حتی در مرحلۀ شناخت در طرح تفصیلی شهر کرج، اشتباهاتی در ترسیم محدوده و نام محله رخ داده است)، تصمیم گرفتیم به طور مشخص قصۀ محله را از زبان روایتگرانی که در این محل زیستهاند بشنویم. این روایتها در گفتوگوهای متعدد و پرسههایی که در محله به همراه ساکنین مشتاق و قصهگوهای خبرۀ محل همراه بود. در بخش اول، روایت گروهی از قدیمیهای محله که به همت آقای محسن کشاورز، مسئول جمعیت همیار کرج و دفتر تسهیلگری محله مصباح، خانم مهندس مهسا گلدار جمع شدند را خواهیم شنید.
نوشتههای مرتبط
معرفی روایتگران امروز:
- آقای حسین ساعی دهقان متولد ۱۳۱۴- متولد ده کرج که والدینشان هم متولد کرج بودند.
- آقای اکبر دهقان شعار متولد ۱۳۱۴ در ده کرج
- آقای گودرز رهبری متولد ۱۳۱۸- متولد ده کرج، ایشان دو سه نسل قبلتر خود را جاجرمی[۱] میدانند و از آن زمان اجدادشان در کرج ساکن هستند.
در گفتوگوی با ایشان، محدودۀ ده کرج اینطور تعریف شد : «دورتادور ده کرج دیوار و برج کشیده شده بود: یکی دروازه بالا بوده یکی دروازه پایین این وسط ده کرج اینجا بود. دروازه پایین اونجا بود که یه محل بازی بود که گاوهاشونو میاوردن اونجا به نام گوگل(گاوگل). دروازه بالا نزدیک حمام بود. در خیابان کشاورز (کیانپور فعلی) تقریبا سر کوچه اسماعیلی. جلوی دروازه بالا یه توت درخت هم بود. برجهایی بود که میرفتن بالاش برای دیدهبانی، دیدهبانی میکردن. آخرشبها کسی بود که دشتبان بود یا کسی بود که نگهبانی میکرد شب میاومد دروازه رو میبست صبح هم باز میکردن… که همه اموال و مالشون رو بیارن بیرون که گاوگلبان ببره بیرون بگردونه هرکسی مال خودش میاومد میرفت تو خونه خودش.» در ادامه به همراه آقای ساعی دهقان در محله قدم زدیم و محل دروازه بالا را بر روی نقشه مشخص کردیم. آنطور که در این گفتوگو مشخص شد، دیوار ده کرج از شمال به خیابان کیانپور، از شرق به ادامۀ کیانپور و دانشکده کشاورزی، از غرب به کوچه مرشدین و از جنوب به خیابان مصباح محدود میشد. باغات در خارج از این محدوده قرار داشتند و کمکم ساختوساز در اطراف این محدوده افزایش یافت، دیوار از بین رفت، خیابان مصباح که شبیه کوچه باغ بود، به محوری مهم بدل شد و دکانهای جدیدی در آن احداث شدند و کمکم نقش خیابانی تجاری را ایفا کرد.
در واقع در زمان کودکی ایشان، خیابان کیانپور، محور اصلی محله (ده کرج) بوده و خیابان مصباح کوچه باغی بود خاکی. در خیابان کیانپور یا کشاورز سایق، چندین دکان وجود داشت که اغلب خواربارفروشی بودند. آقای ساعی دهقان: «اول ده کرج اون بالای بالا… از دروازه که میومدی بیرون اول یه مغاره بود مال مش محمد آقا نعلبند بود. بعد میومد مغازه ما میشد، پدرم محرم ساعی دهقان. مغازۀ حاج غلامرضا حجازی هم جلوتر بود». در ادامۀ مسیر خیابان کشاورز، به آرایشگاهی اشاره شد که آرایشگر آن، معروف بود به سیدآقا و داستانهایی دربارۀ آن گفته میشد. طبق روایت ایشان، «خیابان مصباح، کوچه باغ و گود بود. میگفتن علت گود شدن اینه که از اینجا خاک میبردن برای ساختن برج کاخ سلیمانیه». بعدها در خیابان مصباح دکانهایی دایر شدند و در طی این سالها این خیابان نقش تجاری پیدا کرد. قدمت اغلب مغازههای مصباح حدود ۴۰ یا ۵۰ سال است.
در ادامه به موضوع چگونگی رفتوآمد و حملونقل پرداختیم. راویات ذکر کردند که مهمترین وسیلۀ حملونقل در سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۲۰، الاغ و قاطر، و پیشتر، شتر و اسب بود. به کمک آنها باری را که مقابل دانشکده میآوردند، حمل میکردند. آقای گودرز رهبری تاکید کردند که اغلب اهالی الاغ داشتند و تقریبا ده ساله بودند (حدود سال ۱۳۲۵) که درشکه وارد این محدوده شد. فردی به نام چراغعلی چهار پنج تا درشکه داشت و به کمک آن مسافرها را جابهجا میکرد و یک قرون دوزار میگرفت. ایستگاه توقف آنها سر پل (میدان کرج فعلی) بود و محدوده پاساژ آزادی فعلی در خیابان شهید بهشتی هم محل نگهداری درشکهها بود. سرپل، محدودهای بود که اهالی کرج از جاهای مختلف مانند ده کرج، برای خریدهای عمدهتر یا دسترسی به جاهای دیگر به آن رجوع میکردند.
آقای رهبری این نکته را اضافه کردند که: «اغلب اهالی ده کرج باغدار بودن. طویله داشتن و صبحها گاو و گوسفندا رو میاوردن دروازه پایین یه زمین بزرگ بود جای بهداری. گاو و گوسفندشون رو تحویل گوگل بان میدادن کسی بود به نام بهرام گل محمد میبرد میچروند بعد گاوا خودشون میرفتن خونه. هرکسی کشاورزی داشت همه گاو و مرغ و گوسفند داشتند هیچی رو نمیخریدیم. یخچال هم که نبود. جاهایی که سردابه داشتیم توی خونه ها میبردیم بغل اون میگذاشتیم یا بغل منبع آب. اون موقع کوزه بود همه آبشون تو کوزه بود. قورمهها هم همش تو کوزه بود. اول پاییز گوسفند میکشتند میگذاشتن تو کوزه همیشه گوشتشون آماده بود».
بعد از گفتوگو دربارۀ محدوده اولیه ده کرج و هسته محله مصباح کنونی، راویان از نقش آب و چگونگی پخشایش آن در محله، مسیرها و نظام آب، آسیابهایی که در این مسیرها قرارداشتند و ساز و کار کشاورزی و گندم و نسبت آن با حکومت وقت صحبت کردند که در بخش بعدی به این موارد پرداخته خواهد شد.
*این نوشتار بخشی از پژوهشی است که در دفتر تسهیلگری محله مصباح کرج از اواسط سال ۱۴۰۱ تا کنون در دست انجام است.
[۱] جاجرم، شهر کوچکی است در خراسان شمالی، روایت متکثری که بسیاری از اهالی محله مصباح ذکر میکنند این است که نسلهای گذشتۀ برخی از اهالی اینجا، جاجرمیهایی بودند که به دلیل عدم پیروی از دستورات حاکمیت زمانه، از آن منطقه به اینجا تبعید شدهاند.