انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

فلسفه، تاریخ و مبانی نظری فمینیسم در کتاب «نظریه فمینیستی»

فلسفه، تاریخ و مبانی نظری فمینیسم در کتاب «نظریه فمینیستی» نوشته دانون

جوزفین دانون (متولد ۱۹۴۱) مولف و ویراستار بیش از ۱۴ کتاب درباره ادبیات تطبیقی، تئوری فمینیسم، ادبیات قرن نوزده زنان آمریکا و ادبیات مدرن زنان است. کتابهایش تاکنون به بیش از هشت زبان زنده دنیا و از جمله فارسی ترجمه شده و بسیاری از صاحبنظران حوزه تاریخ و فلسفه؛ کتاب نظریه فمینیستی او را مهمترین کار تالیفی اش می دانند؛ این کتاب اولین بار در سال ۱۹۸۵ چاپ شد، به چندین چاپ مجدد رسید و هم اکنون به عنوان یکی از کتابهای مطرح تاریخ و فلسفه فمینیسم در مراکز آموزشی جهان تدریس می شود.

ویراست سوم این کتاب که در سال ۲۰۰۰ منتشر شده؛ توسط خانم فرزانه راجی ترجمه شده و نشر چشمه آن را در سال ۹۷ و در ۳۴۷ صفحه وارد بازار کرده است. دانون کتابش را در هشت فصل، با عناوینی همچون «روشنگری فمینیسم لیبرال»، «فمینیسم فرهنگی قرن نوزدهم»، «فمینیسم و مارکسیسم»، «فمینیسم و فرویدیسم»، «فمینیسم و اگزیستانسیالیسم»، «رادیکال فمینیسم»، «دیدگاه اخلاقی فمینیسم فرهنگی قرن بیستم» و «به سوی قرن بیست و یکم» سامان داده است. این محتوا در واقع؛ یک بررسی تحلیلی کلاسیک از ریشه ها و پیشرفتهای نظریه فمینیستی است. برخی صاحبنظران [۱] این کتاب را نخسیتن مطالعه بزرگ نظریه فمینیسیتی می دانند و بر این باورند که خواندن این کتاب، نمای کلی از مفاهیم روشنگری، فردگرایی پروتستان، فرویدیسم، مارکسیسم، الهیات رهایی، محیط زیست و اخلاق را به دست داده و تقاطع جنبشهای مختلف حقوقی مربوط به نژاد، جنسیت، تمایلات جنسی، طبقه و… را به خوبی توصیف می¬کند.

دانون در یادداشت خود بر ویرایش دوم کتاب، توضیح می¬دهد که ایده نوشتن این کتاب از سمیناری در خصوص نظریه فمینیستی به ذهن او رسیده است و تلاش او معطوف به آن بوده که کتاب آموزشی تالیف کند تا فهم تاریخ فمینیسم را آسان کند. او از طریق طرح موج¬های فمینیسم و بازگشت همزمان به ریشه¬های فکری، اجتماعی و فلسفی نظریه فمینیسم از روشنگری تا امروز؛ کار تحسین برانگیزی در ردیابی مبانی فکری، اجتماعی و فلسفی نظریه¬های فمینیستی انجام داده است.

فصل اول با عنوان«روشنگری فمینیسم لیبرال» با طرح ایده حقوق طبیعی و محرومیت زنان از آن در یک چشم انداز جهانِ¬ نیوتنی که در آن مردان با قلمرو عقلانی عقاید در سپهر عمومی و زنان با کاستی دانایی در فضای خصوصی شناسانده می¬شوند؛ آغاز شده و با شرح مفصلی از کتاب استیفای حقوق زنان مری ولستون کرافت [۲] به عنوان نخستین اثر مکتوبِ مربوط به حقوق زنان، ادامه یافته است. طرح عقاید سارا گریمکی، سوزان آنتونی، الیزابت کدی استانتون و دیگر نظریه¬پردازان فمینیست، در چارچوب فلسفه سیاسی قرن هجدهم و نوزدهم به دانون اجازه داده تا استدلال¬های مختلف خود در زمینه برابری و حق رای زنان را در یک چارچوب تحلیلی مبتنی بر عقلانیت، حقوق طبیعی، آزادی و … ارائه کند و زمینه را برای بحث¬های بعدی این فصل، شامل توسعه سنت¬های لیبرال در قرن نوزدهم و ارتباطات پیچیده بین جنبش حقوق زنان و الغای بردگی تا استدلال¬های سودمند برای برابری جنسیتی مورد توجه قرار دهد. دانون در انتهای فصل به سوالات بی¬پاسخ مانده¬ی فمینیسم لیبرال پرداخته و بر این باور است که صرف نظر از «حقوق طبیعی» که همچون دستگاهی معجزه¬گر ظاهر شد، جهان¬بینیِ نیوتنی هیچ ابزاری برای ایجاد یا قانونی کردن برابری¬ها و ارزش¬ها به وجود نیاورد و شکاف عمومی-خصوصی همچنان حفظ شد.
دانون در فصل دوم کتاب با عنوان «فمینیسم فرهنگی قرن نوزدهم» به سراغ نظریه¬پردازانی رفته که وجهه سیاسی کمتری داشته و به جای تاکید بر تغییرات سیاسی، به دنبال تغییرات فرهنگی وسیع¬تری بودند. این نظریه¬پردازان بر این نکته پای می¬فشردند که کیفیت¬های زنانه ممکن است منبعی برای قدرت شخصی، غرور و نوزایی عمومی باشد. این فمینیست¬ها سراغ از نهادهایی گرفتند که نظریه¬پردازان لیبرال تقریبا آنها را دست نخورده باقی گذاشته بودند. نهادهایی چون دین، ازدواج و خانه که در نهایت به عنوان بسترهای اصلی رفرم¬های بزرگتر اجتماعی مد نظر قرار گرفتند. نظریه رفرم اجتماعی فمینیستی بر این باور بود که زنان باید و می¬توانند وارد سپهر عمومی شوند و حق رای داشته باشند چرا که دیدگاه¬های اخلاقی آنان برای زدودن فساد مردانه از عرصه سیاست لازم است.
مولف در سه فصل بعدی کتاب؛ یعنی فمینیسم و مارکسیسم، فمینیسم و فرویدیسم و فمینیسم و اگزیستانسیالیسم با پرداخت کامل به اصول اولیه این مکاتب، شروع به تحلیل کرده و حداقل تا نیمی از هر سه فصل را به شرح دیدگاه¬های نظریه¬پردازان آنها اختصاص داده است. دانون با طرح این دیدگاه که مارکس و فروید هنگام بسط نظریه¬های خود اصولا بر مردان و شرایط مردانه متمرکز بوده¬اند، نشان می¬دهد که ایده¬های مارکس، انگلس و در نهایت نظریه مارکسیستی اهمیت اساسی در بسط نظریه فمینیستی داشته¬اند. وی دلیل این ادعا را تاکید مارکسیسم بر مفهوم «ارتقای آگاهی» می¬داند. از نظر او در واقع جنبه¬های معاصر نظریه¬های فمینیسم مارکسیسم و فمینیسم سوسیالیسم که دربردارنده ارتقای آگاهی هستند، ریشه در فرض¬های مارکسیستی دارند. ناگفته نماند که دانون در انتهای فصل تاکید می¬کند که ارتقای آگاهی نیز تنها شکل پراکسیس نیست. او بر این باور است که مفهوم پراکسیس شامل بسط نظام¬های بدیل برای تغییر در روند خودآگاهی نیز می¬شود.
به نظر می¬رسد فصل رادیکال فمینیسم موفق¬ترین فصل این کتاب است؛ چرا که به خوبی توانسته نشان دهد که چگونه فمینیست¬های رادیکال به این باور رسیدند که تمامی مسائل اجتماعی با هم ارتباطی درونی دارند و انقیاد زنان و برتری مردان در واقع ریشه الگوی سرکوب در جامعه است و فمینیسم باید مبنای هرگونه تغییر واقعاً انقلابی باشد. تحلیل¬های مولف بر فعالیت¬های زنان در دهه های ۶۰ و ۷۰ میلادی تمرکز دارد و به مخاطب این امکان را می¬دهد تا پیچیدگی¬ها و شیوه¬های گوناگون عمل فمینیستی را به طور کامل درک کند.
دانون در فصل بعدی، «دیدگاه اخلاقی فمینیسم فرهنگی قرن بیستم»، با گذاری به فمینیسم فرهنگی از نظریه¬پردازانی یاد می¬کند که در تحلیل¬های خود اموری همچون فقر، پاکدامنی، ریشخند و رهایی از وظیفه شناسی غیرواقعی را معلم زنان دانسته و بر این باورند که زنان با وفاداری به تجربیات خود، قادر به زندگی بر اساس چارچوب¬های اخلاقی با توان اصلاح ساختار اجتماعی هستند.
پست مدرنیسم، موج سوم فمینیسم، فمینیسم جهانی، اکوفمینیسم و… از جمله مفاهیمی هستند که در فصل دیگر کتاب «به سوی قرن بیست و یکم» به شکل مفصل مورد بحث و تحلیل قرار گرفته است. دانون در واقع در ابتدای هر فصل نظرات و انتقادات مربوط به هر نحله فکری را ارائه می¬دهد. او به خوبی از متفکران نقل قول کرده و در هر فصل؛ یک نقطه شروعِ قابلِ اعتنا برای تفسیر بیشتر را انتخاب می¬کند و بحث خود را با ارزیابی نقاط ضعف رویکردهای مربوطه خاتمه می¬دهد و به عنوان مثال از کاربرد عباراتی همچون «البته مشکلات ریشه¬ای در نظریه فمینیسم لیبرال وجود دارد» یا «این نقص کشنده به خوبی در تمام نظریه¬های مارکسیسم فمینیسم دیده می¬شود» ابایی ندارد و با این کار به خواننده اجازه می¬دهد تا علاوه بر خواندن یک مرور تاریخی؛ در مواجهه با ارزیابی¬ها و نگاه¬های انتقادی، قادر به درک موقعیت مفاهیم در قرن بیست و یکم نیز باشد.
کلیت بحث¬های کتاب از انسجام و منطق تاریخی خوبی برخوردار است و به خواننده این امکان را می¬دهد تا ضمن یک مرور تاریخی؛ درک مناسبی از نظریه فمینیستی کسب کند. مهمترین نقطه قوت این کتاب استفاده زیاد و البته به¬جا از نقل قول¬هایی است که باعث تقویت تحلیل¬های مولف و فهم مفاهیم می¬شود. اغلب صفحات کتاب دربردارنده اسامی و نظریات کسانی¬ست که به سهم خود، نظریه فمینیسم را به پیش برده¬اند. این کتاب در واقع یک کتاب تاریخی خوب است که نظریه فمینیستی را نه به طرزی خشک و کسل کننده و نه به شکلی مهیج و جانبدارانه ارائه کرده است.

[۱] نگاه کنید به
Josephine Donovan. Feminist Theory: The Intellectual Traditions. Josephine Donovan. Feminist Theory: The Intellectual Traditions. Fourth edition. New York: Continuum, 2012. xvi + 287 pp. Fourth edition. New York: Continuum, 2012. xvi + 287 pp.
Alexandra K. Wettlaufer University of Texas at A ustin

[۲] این کتاب در قرن هجدهم توسط مری ولستون کرافت مدافع حقوق زنان نوشته شده و بسیاری آن را اولین مکتوب فمینیستی می دانند. محتوای کتاب بر مبنای باور نویسنده به برابری حقوق زن و مرد نوشته شده و درآن از حق آموزش، تحصیل و فعالیتهای اجتماعی زنان دفاع شده است.

 

مشخصات کتاب:
دانون، جوزفین. (۱۳۹۷)، نظریه فمینیستی، ترجمه فرزانه راجی، نشر چشمه، ۳۴۷ ص، ۳۸ هزارتومان
شابک: ۹۷۸۶۰۰۲۲۹۰۰۶۹

 

ایمیل نویسنده: nooraienezhad@gmail.com