انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

شهر ناپایدار

در نیویورک ، شهر پایدار بر روی تخریب خود ساخته می شود

در سال ۲۰۱۴، ساکنان محله الم پارک جزیره استاتن، خودروهای خود را پوشیده در غبار یافتند. انفجارهای دوره ای خانه های آنها را می لرزاند. سر و صدای ساخت در تمام طول روز و اغلب در تمام شب، طنین انداز می شد. به لطف صف بی پایان کامیون هایی که منتظر عبور از نیوجرسی بودند، هوا بوی گازوئیل می داد. در طول تابستان، اداره بندر نیویورک و نیوجرسی به ساکنان دستور داد پنجره ها را بسته نگه دارند. پس از چندین ماه و صدها شکایت، آنها شروع به صدور کوپن های هتل برای شب هایی کردند که پیش بینی می شد سر و صدای شدیدی به همراه خواهند داشت.

بدترین قسمت این بود که ساخت و ساز روی پل تازه شروع شده بود. پنج سال دیگر طول می کشد تا بندرگاه هدف خود را برای بالا بردن پل بایون به ارتفاع حدود ۲۰ متر به پایان برساند. در این ارتفاع، کشتی های کانتینری عظیم، معروف به ابر تانکر، می توانند از زیر پل عبور کرده و در بنادر نیویورک و نیوجرسی بارگیری کنند. اما ساکنان از ثمره پروژه به همان اندازه می ترسیدند که از ساخت و ساز آن- کشتی های بزرگتر صدا و آلودگی را نیز به همراه خواهند داشت. بر اساس گزارش سازمان بین المللی دریانوردی سازمان ملل متحد (۲۰۱۴)، حمل و نقل بین المللی حدود ۲/۲ درصد از کل انتشارات جهانی گازهای گلخانه ای را تشکیل می دهد و کشتی های کانتینری در صدر لیست کشتی های آلاینده قرار دارند. نفت مورد نیاز کشتی ها علاوه بر مصرف مقدار زیادی سوخت، حاوی مقادیر زیادی گوگرد؛ یک گاز گلخانه ای قوی و آلاینده است.

توضیحات تصویر: تصویری دست ساز از چهره ای که پشت به بیننده در کنار اسکله صنعتی با کانتینرها و جرثقیل ها ایستاده است و به آن طرف آب و به افقی از آسمان خراش ها خیره شده است. “امیلی تیسن”

 

در سراسر بندر نیویورک و دور از ابر تانکرهای گوگردی ساحل شمالی، پیشرفت های نیمه تمام و صنایع مضر، سواحل تازه سبز شده منهتن و شمال بروکلین مانند شهرهای زمرد برق می زد. برتری در انرژی و طراحی محیط (LEED) جلو شیشه ای_ ساختمان های دارای مجوز با پارک های مدرن که دارای گیاهان بومی، سیستم های آبیاری خودکار و مزارع پشت بام بودند، احاطه شده بود. در همین نزدیکی، فروشندگان مواد غذایی ارگانیک، میدان های عابر پیاده، هتل های «لوکس محیط زیست» و مسیرهای دوچرخه سواری همه راه هایی را نشان می دادند که سیب بزرگ در آن سبز شده بود.

در دهه گذشته، من هزینه ها و پیامدهای پنهان سیاست ها و شیوه های پایدار در شهر نیویورک را مورد تحقیق قرار داده ام. پایداری در کنار رونق املاک که برخی از محله های کم درآمد را به واحه های شهری تبدیل و به ساکنان مرفه و یقه سفید رسیدگی کرد، برجسته شد. من از پیوند بهبود های زیست محیطی و توسعه مجدد پیشرفته تحت عنوان “بزرگسازی محیطی” یاد می کنم، فرآیندی که مفهوم پایداری را تضعیف کرد. علاوه بر بهره برداری از منابع طبیعی و ایجاد آلودگی، توسعه وسیع سواحل برخی از آخرین تالاب های باقیمانده شهر را کاهش داد. علاوه بر این، من دریافتم که محرومیت از محیط زیست در محله های خاص خطرات زیست محیطی و اقلیمی را که با مناطق کم درآمد و جوامع رنگی مواجه است، تشدید می کند. به طور خلاصه، به نظر می رسید که سبز شدن برخی از محله ها بر نابود شدن محله های دیگر دلالت داشت.

 

خانه ای برای پنل های خورشیدی وجود ندارد

با دسترسی آسان به اقیانوس اطلس و راه آهن بالتیمور و اوهایو، خط ساحلی شمالی استاتن در اوایل دهه ۱۹۰۰ به یک قطب صنعتی تبدیل شد. به زودی نیز ساحل مملو از کارخانه ها و اجتماعات کارگران مهاجر شد که از اروپا به طور مداوم به آنجا می آمدند. اگرچه بسیاری از این کارخانه ها در اواخر قرن بیستم کوچک یا تعطیل شدند، اما ساحل شمالی همچنان میزبان یکی از فعالترین خطوط صنعتی شهر بود. ۲/۵ مایل خط ساحلی شامل یک شرکت صنعتی نمک، یک گاراژ بهداشتی، یک کارخانه کان ادیسون، یک ایستگاه انتقال زباله، یک تصفیه خانه فاضلاب، یک میدان نجات، میدان تعمیر کشتی، چندین کارخانه سابق و محل یک انبار قدیمی بود، که شامل سطوح اورانیومی تقریباً ۱۰ برابر حد مجاز می شد.

این تأسیسات با مجموعه ای از محله های مسکونی کوچک (که در مجموع به عنوان “ساحل شمالی” شناخته می شوند) هم مرز بود که همچنان جوامع متنوع، کم درآمد و طبقه کارگر را در خود جای می داد. در نظرسنجی جامعه آمریکایی بین سال های ۲۰۱۳-۲۰۱۷، مشخص شد که تقریباً ۳۸ درصد از خانوارهای ساحل شمالی، سفیدپوست غیر اسپانیایی تبار، ۲۰ درصد آفریقایی تبار و ۳۰ درصد مهاجران طیف وسیعی از کشورها مانند مکزیک، لیبریا و سری لانکا بودند. به گفته شهر نیویورک، ۲۱ درصد دیگر زیر سطح فقر زندگی می کردند.

در سال ۲۰۰۷ ، بریل تورمن، رئیس اداره حفاظت از ساحل شمالی جزیره استاتن، یک سازمان عدالت زیست محیطی محلی، لیستی از مکان های احتمالی آلوده در امتداد ساحل شمالی تهیه کرد. بعدها، آژانس حفاظت از محیط زیست تأیید کرد که تمام ۲۱ ویژگی ذکر شده در کتابچه، حاوی آلودگی از فلزات سنگین و سایر مواد شیمیایی سمی است. علاوه بر این، آبراهه ای که در امتداد ساحل شمالی حرکت می کرد، خود بخشی از محل بیش از حد تامین مالی شده زیر آبی بوده که حاوی عامل نارنجی، دیوکسین ها و سایر فلزات سنگین بود. در طوفان های شدید باران، کشتار سواحل خود را شستشو داد و جاده های اطراف، پارکینگ ها و زیرزمین ها را آب گرفت. با افزایش سطح دریا و افزایش طوفان، این سیل فقط تشدید شد. به طور بالقوه، این سیل می تواند آلودگی ها را در سراسر منطقه جابجا و پراکنده کند. بنابراین تغییرات آب و هوایی تهدیدهای ناشی از مواد شیمیایی سمی را افزایش داده، به ویژه برای جوامع کم درآمد که منابع لازم برای دور شدن از خطر را ندارند.

پس از اینکه طوفان سندی خطوط ساحلی نیویورک و نیوجرسی را در سال ۲۰۱۲ ویران کرد، تورمن شروع به تحمیل کردن موضع خود به مقامات دولتی کرد تا ساحل شمالی را در برنامه های مقاومتی پس از طوفان قرار دهند. در سال ۲۰۱۵، او دومین جزوه ای را تهیه کرد که موارد فرسایش خط ساحلی یا مکان هایی را که فاقد موانع، حفره ها، دیوارهای برجسته، باریکه ها یا سایر اشکال حفاظت از سیل بودند، ثبت می کرد. همه آنها در فاصله چند متر از خواص آلوده بودند. اگرچه تورمن در چندین هیئت مشاوره ایالتی و شهری در مورد تغییرات آب و هوایی حضور داشت، اما مسائلی که در جزوه او مشخص شده بودند بدون رسیدگی باقی ماندند. تورمن در یک ایمیل ناامید کننده به معاون وزیر محیط زیست (که به تازگی شورای عدالت محیط زیست ایالت نیویورک را تشکیل داده بود)، نوشت:

“در حالی که در طول تماس ها و جلسات کنفرانس شورای عدالت محیط زیست، صحبت هایی در مورد نصب صفحات خورشیدی در خانه ها انجام می شود، من تکرار می کنم که اگر این مناطق همچنان بدون هیچ گونه حفاظ مقاومی باشند و آلودگی هایی در محل ها وجود داشته باشد که با آنها برخورد نشود، نه تنها مردم ما خانه هایی برای قرار دادن صفحات خورشیدی نخواهند داشت، بلکه ممکن است در اثر تماس با مواد خطرناک، زباله ها و مواد شیمیایی ناشی از این مکان ها دچار بیماری شوند.”

اگرچه ابتکارات عمومی برای ترویج پایداری و انعطاف پذیری، ساحل شمالی را دور زد، اما آنها به سرعت در بخش هایی از منهتن، بروکلین و کوئینز واقع شدند.

 

سبز کردن سیب بزرگ

مایکل بلومبرگ، شهردار سابق شهر نیویورک، پس از به قدرت رسیدن در سال ۲۰۰۲، قول داد که نیویورک را به عنوان “شهری لوکس” بازسازی کند. وی همچنین اهمیت امکانات محیطی را در رسیدن به هدف خود اعلام کرد. بلومبرگ در مقاله “امکان بازپس گیری خط بالا”، مطالعه امکان سنجی ای که در نهایت منجر به ایجاد پارک نمادین خط بالا شد، توضیح می دهد:

هر آجری که کنار گذاشته شود یا هر درختی کاشته شود باید اقتصاد شهری را دوباره شارژ کند. شهر باید با ایجاد محیط های جذاب، سالم و ایمن در خانه و محل کار؛ مشاغل، ساکنان و بازدیدکنندگان جدید را جذب کند. باید فعالیت مالی ایجاد کند، ارزش دارایی را افزایش دهد و درآمدهای مالیاتی به وجود آورد.

مطمئناً بلومبرگ اولین مقام دولتی نبود که پارک ها را به ارزش املاک پیوند داد. از زمان اتمام پارک مرکزی در سال ۱۸۷۶، برنامه ریزان شهر میزان افزایش فضاهای سبز عمومی را مستند می کنند که باعث افزایش ارزش بازار مسکن های مجاور می شود. اما بلومبرگ این رابطه همزیستی را به سطح جدیدی رساند.

بلومبرگ برای ایجاد خط بالا، به توسعه دهندگان اجازه داد تا در ازای مجوزهایی برای افزایش نیازهای ارتفاع ساختمان، به صندوق خاصی کمک کنند. در مورد پارک پل بروکلین، شهر هزینه ساخت پارک را به شرط پرداخت هزینه نگهداری و عملیات آن با مالیات بر دارایی و اجاره زمینی خود پارک پرداخت کرد که سود آن برای توسعه دهندگان بسیار زیاد بود. مطالعه ۲۰۱۷ روی “اثر هاله” خط بالا نشان داد که ارزش فروش مجدد املاک مجاور به میزان ۱۰ درصد سریعتر از مناطق تنها چند بلوک دورتر افزایش یافته است. و برآورد مالیات برای املاک پارک پل بروکلین از پیش بینی شهر بسیار فراتر رفته است. از آنجایی که هر دو دولت دِ بلازیو و بلومبرگ جنب و جوش را در سطح شهر تسهیل کردند، از استراتژی “آن را بساز و آنها خواهند آمد” استفاده کردند و از فضای سبز برای لنگر انداختن و پیشبرد توسعه لوکس بهره بردند.

به همین ترتیب، بلومبرگ به دنبال سرمایه گذاری خصوصی برای اصلاح املاک آلوده بود. برنامه “براون فیلد[۱]” وی با ارائه معافیت های مالیاتی و مشوق های دیگر به توسعه دهندگانی که مایل به خرید، بازسازی و استفاده مجدد از املاک آلوده در محله های محروم هستند، به پایداری کمک کرد. توسعه دهندگان از این برنامه برای سرمایه گذاری در املاک با پتانسیل سودآوری استفاده کردند. به لطف بودجه براون فیلد، آنها کارخانه ها و پمپ بنزین های سابق را به انبارهای لوکس، غذاهای کامل و دیگر فروشگاه های خرده فروشی درجه یک تبدیل کردند. اما فقط در محله های فوق العاده مانند ویلیامزبورگ، گرین پوینت، گوانوس و لانگ آیلند سیتی. محله های غیرجنوبی، مانند ساحل شمالی، با مجموعه ای از مناطق آلوده باقی ماندند، بدون هیچ مکانیزمی برای پاکسازی.

 

نقاط قهوه ای تر روی سیب

برای بدتر شدن اوضاع، همانطور که محله ها متزلزل می شوند، کمتر میزبان تاسیسات تولید زباله می شوند که بعدها در محله های خارج از راه تجمع پیدا می کنند. کانال گوانوس مرکزی بروکلین به دلیل اینکه یکی از آلوده ترین منابع آبی کشور بود، بدنام شد. در سال ۲۰۰۹ ، EPA این کانال را به عنوان یک سایت که بیش از حد به آن بودجه اختصاص یافته، تعیین کرد. از قبل این منطقه به مقصدی محبوب برای زندگی شبانه تبدیل شده بود و توسعه دهندگان شروع به حدس و گمان در مورد ارزش آینده آن کرده بودند. گوآنوس در حال حاضر به عنوان یک نقطه مهم برای پیشرفت و سازگاری با محیط زیست شناخته شده است. ساختمان های آپارتمانی جدید و لوکس در سراسر محله سبز شده است که شامل باغ های پشت بام، سقف سبز، وسایل ساخته شده از مواد بازیافتی، اتاق های دوچرخه سواری پیچیده و سیستم های تصفیه هوا است. موارد تبلیغاتی، آینده ای را برای ساکنان نوپا وعده داده بودند که پر از قایق رانی، تفرجگاه های کنار آب و آمفی تئاترهای روباز باشد.

اما پاکسازی در کانال گوآنوس تازه آغاز شده بود. در سال ۲۰۱۳ ، EPA میزبان یک جلسه عمومی برای اعلام جزئیات طرح پاکسازی بود. بخشی از این طرح شامل انتقال خاک لایروبی از کانال به تأسیساتی در ساحل رد هوک بود، محله ای که در حدود یک مایلی جنوب گوآنوس قرار داشت. در آنجا لجن لایروبی با بتن مخلوط شده و به عنوان مصالح ساختمانی مورد استفاده قرار می گیرد. ساکنان محلی با خشم این خبر را دریافت کردند و از مقامات خواستند تا لجن را به طور کامل از منطقه خارج کنند. کمی بعد از آن جلسه، EPA تغییر مسیر داد و اعلام کرد که زباله ها را از بروکلین خارج می کند.

فقط چند ماه بعد، من در یک جلسه پرجمعیت از منطقه ۱ منطقه جزیره استاتن، که ساحل شمالی را شامل می شود، شرکت کردم. اولین مورد در دستور کار درخواست مجوز از خدمات کانتینر پرچم (Flag Container Service)، یک ایستگاه انتقال زباله محلی بود. این خدمات پیشنهاد کرد که عملیات خود را برای پردازش خاک های لایروبی از پنج ناحیه و استفاده مجدد از آنها به عنوان مخلوط بتن گسترش دهد. ظاهراً مقصد لجن گوآنوس ساحل شمالی جزیره استاتن بود. حالا نوبت عصبانی شدن ساکنان کرانه شمالی بود. سیلویا، یک زن آمریکایی آفریقایی تبار که در پورت ریچموند زندگی می کرد، می گوید: “همه این چیزها دائما روی ما ریخته می شود- پل بایون، خانه های گروهی، محل های زباله سمی، تصفیه خانه های فاضلاب.” “بچه های ما قرار است چه چیزی تنفس کنند؟”

پیشنهاد گسترش خدمات کانتینر پرچم در زمانی مطرح شد که ساکنان شمال ساحل بسیار خسته بودند. در همان سال، شرکت توسعه اقتصادی شهر نیویورک بخش وسیعی از ساحل شمالی را به عنوان منطقه تجاری صنعتی (IBZ) تعیین کرد و مشوق های مالیاتی، برای جذب مشاغل صنعتی جدید به این منطقه ارائه کرد. طی چند سال گذشته، آژانس های دولتی همچنین مجوز کارخانه سیمان جدید و خط لوله گاز طبیعی را صادر کرده بودند. با توجه به بالا آمدن پل بایون، توسعه بندر نیویورک نیز در دست بررسی بود.

برای فعالان محلی، رابطه مستقیمی بین توسعه محیط زیست در بروکلین و تشدید بارهای زیست محیطی در ساحل شمالی وجود داشت. همانطور که ویکتوریا گیلن، فعال محلی در مقاله ای برای روزنامه معمار نوشت:

“ایجاد همه زمین های بازی فوق العاده جدید و مناطق مسکونی نزدیک آب، استفاده های شدید صنعتی را به سمت بخش هایی از کوئینز و جزیره استیتن هول می دهد … در حالی که مالیات های ما از این تغییرات حمایت می کند، ما در مزایای آن سهیم نیستیم و خود را یک بار دیگر در اینجا، در جزیره استاتن می بینیم که دوباره محل دفن زباله های ناخواسته شهر شده است.”

در حالی که فعالان محلی بدون شک با گسترش و افزودن تاسیسات صنعتی مخالف بودند، اما همچنین از پارادوکس موذیانه ای که توسط رویکرد توسعه محور شهر برای پایداری ارائه شده بود، آگاه بودند.

 

پارادوکس پایدار

با افزایش تعداد تاسیسات آلاینده در اسکله ساحل شمالی، به نظر می رسید که شهر نیز شرط بندی خود را تحت پوشش قرار داده است. بین سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۵ ، اداره برنامه ریزی شهر نیویورک حدود دوازده مطالعه در مورد توسعه مجدد ساحل شمالی منتشر کرد که محله های خاصی از ساحل شمالی را به عنوان آینه ای از بروکلین تصور می کرد. در هر مطالعه برنامه ریزی، تصاویری رنگی از عابران پیاده نشان داده شد که آرام در حال قدم زدن در مسیرهای پرپیچ و خم ساحلی ای هستند که با خطوط دوچرخه سواری، بازارهای کشاورزان و فضای باز علفی صاف شده اند. در پس زمینه، جرثقیل های صنعتی، شبیه دایناسورها، از کیل ون کول بلند شدند، در حالی که کشتی های کانتینری در کنار آنها شناور بودند.

به نظر می رسید دیدگاه های متضاد با مطالعات برنامه ریزی از یک سو و مجوزهای جدید برای تأسیسات صنعتی از سوی دیگر، انتخاب غیرممکنی را برای ساکنان ساحل شمالی ایجاد کرده بود. اگر آنها به منظور ایجاد آینده ای پایدار از امکانات آلاینده جدید جلوگیری می کردند، آیا با نابودی محیط و جابجایی نهایی روبرو می شدند؟

چنین انتخاب های نادرستی از سناریوهای برد-برد ناشی می شود که بر گفتمان پایداری مسلط هستند و نوید هماهنگی رشد اقتصادی با پایداری اکولوژیکی را می دهند. با این حال، این سناریوها اغلب هزینه های زیست محیطی را بر دوش جمعیت آسیب پذیر می اندازند. چنین رویکردهای کوتاه مدتی برای پایداری، اهداف این پایداری را نفی می کند. در حالی که آنها ممکن است جوامع کم درآمد را در درجه اول تهدید کنند، راه حل های سطحی برای پایداری که از منابع انسانی و طبیعی استفاده می کنند، در نهایت همه را به خطر می اندازد. همانطور که بریل تورمن در ایمیلی به مقامات منتخب خود نوشت:

“[ما] طوری پیش می رویم که گویی تمام وقت جهان را داریم تا این مشکلات حل شوند و به یک نتیجه معقول برسیم. و صادقانه بگویم که ما زمان زیادی نداریم، ما در همان ساعتی قرار داریم که توسعه دهندگان، کسب و کارها و مادر طبیعت قرار دارد، مسئله تنها این است که چه کسی ابتدا به این نقطه می رسد.”

تا زمانی که مزیت توسعه سودمند ادامه دارد، شهر پایدار همچنان بر اساس تخریب خود ساخته می شود.

 

 

نویسندگان: ملیسا چکر (Melissa Checker) استاد دانشکده مردم شناسی در مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهر نیویورک و مطالعات شهری در کالج کوئینز است. او نویسنده اسطوره پایداری: تثبیت محیط زیست و سیاست عدالت (آینده، ۲۰۲۰) و وعده های آلوده: نژادپرستی محیطی و جستجوی عدالت در یک شهر جنوبی است.

امیلی تیسن (Emily Thiessen) یک تصویرگر و سازماندهنده عدالت آب و هوایی است. او نیز دارای مدرک مردم شناسی است.

 

 

منبع

https://www.anthropology-news.org/articles/unsustainable-city/

 

 

 

[۱] . Brownfield (منطقه ای در شهر که محل قرارگیری ساختمان های اداری و صنعتی و ادارات است)