انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

سیمرغِ تاریخ، اسطوره و آیین بر فراز اردهار

مراسم آیینی قالیشویانِ مشهد اردهار درحال حاضر شاید از معدود وتکین رویدادهای تاریخی و رسوم وآیین هایی باشد که هم ریشه هایِ کهن و باستانیِ خود را حفظ کرده و هم در زمانهِ فراموشیِ روزگاران  دور وگذشت قرون، هنوز زنده و پویاست. تامل مختصری در مورد امروز و دیروز این آیین و اهمیتش گشودن روزنی است برای گرامیداشت، توجه بیشتر و عطف توجه از یک آیین محلی و تقریبا گمنام مانده، به رویدادی با ارزش وجایگاهی تا سطح ملی و مهمتر بهره گیری از توان و انرژی عظیم اسطوره و آیین برای کشور و ملت ایران.

هرسال در دومین جمعه پاییز، مردم ناحیه اردهار در موضعی که امروز به همین نام است (هرچند با واژه  اردهال هم مواجهیم) گردهم می آیند. این ناحیه اینک محدوده قم تا کاشان را دربرمی‌گیرد، به لحاظ جغرافیایی دشتی است وسیع در پای کوه مرتفع اردهار وگسترده شده میان دوشهر کاشان و دلیجان و مجاور نراق که روستاهای سرسبز بسیاری را همچون غیاث آباد( با قنات مشهور غیاث الدین و قلعه های بزرگش)، باریکرسف، علوی، خاوه، جاسب، قالهر، مرق، نیاسر، ازناوه، نشلج، گلستانه مشهور و… در خود جای داده است. مراسم اصلی در جمعه دوم پاییزهرسال(با کارپردازیِ اهالی فین و خاوه) وبا انتقال قالی(نماد تابوت شهید و سمبل پیچیده شدن جسد شهید ِامامزاده علی ابن باقر) از صحن امامزاده به رودخانه/چشمه فصلی شازده حسین آغاز می‌شود وبا تغسیل و شستشوی نمادین وبازگرداندن آن همراه با با تکاندادن چوب های آخته در هوا و تحویل به بارگاه اردهار درکنار یاحسین گویی و شعارهای مذهبی فرجام می یابد. شکل گیری بازار مکاره و تعزیه و شبیه خوانی  وخرده گردهمایی های دیگر نیز مقوم و مکمل آیین این روز است. اصولی که مراسم نمادین قالی شویی رادرمیان مراسم مشابه، متمایز و منحصر بفرد ساخته، عبارتند از:

۱- نمادها و سمبل های فعال و جریان دار در برگزاری این آیین که ترکیب واستعاره و نشانه یافته از نمادها، اوراد، شعارها،رفتارها و باورها وعناصر مذهبی و اسطوره ای مختلف و کهن منطقه هستند. عناصری چون آب، رودخانه، شستن قالیچه،کوه و شکاف قتلگاه(که در آیین های میترا و اناهیتا /مهر و ناهید کلیدی اند)، دال مرکزی قالی(قالی سلیمان را هم بیاد آوریم که برخی پرواز با این پرنده طلایی را ازناحیه جبال و دماوند دانسته اند –-طبری و مولوی- و  و نیز نماد شهید بودنِ قالی بخاطر گرداندن آن) وشکل گیری  بازار فصلی  و شبیه خوانی  پیرامون آن.

۲- زمان برگزاری وگاهشماری خورشیدی برای آن. قالشوران از معدود مراسم مذهبی و شیعی  ایرانی است که برخلاف بقیه آیین ها و رویدادها نه در تقویم قمری بل درگاهشماری خورشیدی وهرسال در زمان ثابتِ ماه مهر و به تفسیری روز مهر از ماه مهر برگزار می‌شود. مهمتر از آن،  با تقویم زارعی و فصل کشت و کارپاییزی و برداشت محصولات باغی و پروار احشام و دام و لاجرم دخول عنصر طبیعت در کنار اسطوره ( یا تطبیق و برابرنهاد ِزمان اسطوره ای و تاریخی) همراهی ومقارنت دارد.

۳- این آیین هرچند صورت(فرم) و مکان اجرای روستایی و محدود و محلی دارد اما بواسطه گستره جغرافیایی و دینی(ایالت جبال کهن و شیعی)، علی رغم دربرداشتن عناصر قومیتی و روستایی از قالب محدود خود گذرکرده و صورت و جنبه منطقه ای یافته است. بجز جمعه قبلِ مراسم، که به جمعه جار (اعلام مراسم) موسوم است، شاهد تعریف یک مراسم مشابه علاوه بر جمعه اصلی قالیشویان آنهم در جمعه دوم یا بعدیِ موسوم به جمعه نشلگی ها(منسوب به روستای دیگر دامنه اردهار و روبروی بارگاه)هستیم که این آیین را به دو جمعه اردهار  تبدیل کرده و لذا برگزاری دو آیین مشابه اما متفاوت، به لحاظ اهمیت و وجوه و مرکزیت، از نکات منحصربفرد و متمایزِ دیگر آن است(برای گزارشِ برگزاری چند دهه پیش این آیین،رش به بلوکباشی،۱۳۴۳). بعبارتی آیین اصلی در دل چند خرده آیین که قبل و بعد از آیین اصلی برگزار می‌شوند،یک منظومه  یکپارچه و پیوسته را می سازند.

به لحاظ فرهنگی،تاریخی و تحلیلی در صحنه کربلایی‌گونِ اردهار ما با سه موضوع یا مفهوم روبروییم. بعبارتی می توانیم آن را در یک نظریه مثلثی و سه وجهی تحلیل کنیم که رئوس آنها چنین اند: ۱- مکان انضمامی یا امر تاریخی و عینی نظیر بارگاه و مجموعه بنا شده بر پهنه کوه در اردهار (اعم از بقاع،صحن،گلدسته وچشمه وقنات هایی چون غیاث‌آباد و مدرسه مذهبی در محدوده غیاث‌آباد- باریکرسف) که شکل‌گیری آنها می تواندریشه در وقایعِ تاریخی داشته باشد۲-روایتِ رویداد شهادت امامزاده وخرده روایت‌های حاصله و پیرامون آن که ردپایی در آرمانهای ازلی دارد و۳ – آیین‌هاو رسوم چوب‌گردانی و قالیشوری و تغسیل و سوگ و شبیه‌خوانی و تعزیهِ نمادین و بازارِ داد و‌ستد و ارتباطات و گردهمایی کنونی که می توانند با زمانه دگرگون شده اما هسته سخت خود را بطور نامرئی هنوز در بین مردم حفظ کرده باشند.

هرچند سابقه تاریخی مجموعه اردهار تا قرن۶ و یادکرد قزوینیِ رازی(۱۳۵۸:۱۹۸) درکتاب النقض درحوالی سال ۵۶۰ق از ساخت بارگاه اردهار بدست خواجه مجدالدین کاشانی و اقامت و تدریس ابوالرضای کاشانی شاعر و مدرس این عصر در این محدوده (علی رغم عدم اشاره تاریخ قم به موضوع)را می توان سرنخی مکتوب ومستند دانست. امادرگذر قرون، با تغییر مسیر به رویدادها و روایات مختلف و بعضا تغییرِ تاریخی و اسطوره ایِ روایات تنیده شده حول مراسم، مواجهیم که برخی برنشسته بر باورهای عوام و شماری مایه رد و انکار برخی از ابعاد رویداد یا اختلاف نظر در محل دفن امامزده بوده اند** ( نظیرفیض کاشانی منقول از عباس فیض در گنجینه اثارقم و انجم فروزان یا…. که محل دفن را بغداد دانسته اند). اما در این میان، آخرین ساحت و حوزه مذکور(وضعیت آیینی و ارتباطی)است که ارزش نمادین و اسطوره ای یافته  ودر وضعیت اکنون و اینجای اردهار جاری وعینی است. در این  وجه و پرداختن به خودِ مراسم وشعائر، قبل ازعصر ناصری(قبل از کلانتر ضرابی و کتاب مراه قاسان او) خبر واشاره برجسته چندانی نمی‌توان یافت. که دلیلش احتمالا عادی و عمومی و وروزمره تلقی شدن اکثر مناسک مذهبی خاصه مراسمِ برامده یا شبیه شده به عاشوراست که عمدتا از دوره صفویه به بعد و باحضور و نگاه غربیان، مهم و محل تامل و تفحص و نوشتن می‌شوند.  ولذا قبلا درحیطه اموری محلی و مرسوم می ماندند.به نظر می‌رسد بازشناسی این آیین نیز از دهه ۴۰ و۵۰ وهمزمان با تولدِ نگرش ایرانشناسانه و تغییر نگاه ما به هویت ملی و تعریف ایرانیت و تاریخ وگذشته خویش شروع می‌شود.ماهنامه هنر و مردم و موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران درکنار هنرمندان و نویسندگان برجسته آن عصر نقش مهمی در این کار ایفا کردند( تقوایی(۱۳۵۰ با مستندمشهد قالی)،ساعدی و گلستان(سفر به اتفاق هم و فیلمبرداری از مراسم که ظاهرا از بین رفته،بنقل از بهارلو، اعتماد۲۰/۴/۹۷)، آل احمد (با مقالات منتشره درهنر و مردم واینک در کتاب ارزیابی شتابزده)،بلوک باشی(با مقالات ومردمنگاری قالی‌شوران و..)، بیضایی،نراقی و…  . این گروه‌ها نگاه های متفاونی به سوی این خطه می افکنند و ابعاد آیینی، اسطوره‌ای، هنری،مردمشناسانه آن را مطالعه و تحلیل می‌کنند وناخوداگاه سطح محلی این آیین را با بازکاویِ تاریخی، فرهنگی، اسطوره ای به سطحی ملی و تا حدی جهانی ارتقا می بخشند.

بدن ترتیب این بعد اهمیتی بسیار تاریخی می‌یابد. بعبارتی اگر همینک محل جغرافیایی وشهری/روستایی متعینی، بنام مشهد اردهار نداریم اما این نقطه مرکز دهستانی با ارزش وجایگاه نمادین اما بنحوِ متناقضی جغرافیایی هم می یابد(دهستان متولد شده با فرهنگ وزمان، نه با جغرافیا و مکان!). در مجموع قالی شوران اردهار گرداگرد «مثلث نظریِ اسطوره- تاریخ- آیین» قابل صورتنبدی، بازخوانی و ارزش آفرینی اجتماعی و ملی است. تاریخ یا رویداد عینی و واقعیِ مهمِ ازلی و مقدس(رش بهار و گلشیری ۱۳۹۷)  معمولا و خاصه اگر برامده از گذشته های دور و قلت و ضعف سنت مکتوب باشد، پس از گذشت سه نسل بعلت ماهیت شفاهی/افواهی و انتقال سینه به سینه و عدم ثبت،کتابت و ارجاع مناسب،بنا بر سه عنصرمحوری و بنیادین آن(شخصیت ها/قهرمان، رویدادها و مفسران) به اسطوره یا افسانه تبدیل می‌شود. بعبارتی اگر در رویداد یابعبارتی حماسه تاریخی،اشخاص و حوادث وداده ها، مستند و واقعی اند،در اسطوره یک یا چند بعد و مولفه آن از جایی دیگر و عمدتا واقعیتی تاریخی امده اند و بازتفسیر شده اند(مانند بخش های اساطیری-پهلوانی و تاریخی شاهنامه (پیشدادی-کیانی تاریخی) که می توان انها را  به لحاط بنیادی برامده از رویدادهای اوستایی و ساسانی دانست). اما آنچه اسطوره را زنده و پویا نگه‌داشته و حفظ می‌کند آیین یا شعائر رفتاری  و ارزشمدارانه خلق انبوه وگرامیداشت و یادگرد گاهشمارانه آن (بعبارتی تکرار ازلی ) است. آیین ها که نتیجه اسطوره ای و بر هم انباشتگی و باز‌خوانی و شکل‌گیری مداوم هسته‌های اولیه یا ثانویه رویدادهای تاریخی متعددند در خود نشانه‌ها وتفاسیر مختلف از تاریخ‌های متکثر(رویدادها/ اشخاص متفاوت و بعضا به لحاظ تاریخی ناهمزمان) را دربردارند.

آیین قالی شوران اردهار نیز هرچند درمراحلی به مدد بازخوانی مدرن و دهه باستان گرایی و ایرانشنانه دوره پهلوی از خاطره و گوشه انزوای محلی به عرصه مکتوب ورسانه ای وفرهنگی وارد شد اما در مثلثی با رئوس و شاکله ای مجتمع از رویدادهای تاریخی و اسطوره ای و آیینی زنده و پویاست. این سه راس قابلیت تبدیل شدن  آن به ایینی جهانی و ملی  ودرنتیجه انسجام آفرین را بیشتر می‌کند. سوای از شخصیت محوریِ آیین اردهار که بارگاه کنونی بنام او ودر حوالی قرن۶ ساخته شده، اشخاص و رویدادهای تاریخی و اسطوره شده در این سنت،در دو وجه حماسی و تراژیک در تفاسیر پیرامون این آیین داخل شده اند وحتی بر آیین و نمادهای آن اثر خویش را نهاده اند.ابعاد اسطوره ای عمدتا تشابه نمادین با ادیان اساطیری و دو سنت باستانی مهرگان و تیرگان است. وام‌ستانی ازجشن مهرگان(مرتبط با کیش مهر/میترایی،ستایش مهر و محبت و پیمان) از انجاست که بخشی از مراسم سوای از کشمش ها و هویت طلبی و جداسازی قومیتی، به مزمت پیمان شکنانِ با شهید، وگرامیداشت عهد و پیمان ومبارزه با ظلم می پردازد و حتی برگزاری مجدد در هفته بعد(جمعه نشلگی ها) را با همین عنوان و بکفاره پیمان شکنی پیشینیان می‌توان تفسیرکرد. سویه جشنواره‌ای یا کاروانی و بازار مکاره و ذبح گاو و گوسفند و.. نیز مقوم این بعد است.توجه داشته باشیم که ابوریحان در التفهیم سخن از وجود دو مهرگان عامه ۱۶ ام و مهرگان خاصه ۲۱ام تا عصر خویش و به میمنت جشن پیروزی و غلبه فریدون بر ضحاک رانده است(بیرونی ۱۳۵۱:۲۵۴). عناصر گرته شده  دیگر را می توان از جشن تیرگان( مرتبط با کیش ناهید/اناهیتا و خدای آب و برکت و..) با نمادهای آب و پاکی و نم‌گیرکردن قالی ومفهوم جنگ و پیروزی برظلم (کاوه و فریدون بر ضحاک) در نظر گرفت. بعلاوه و هرچند تیرگان در روز تیر از ماه تیر ودر ستایش باران،آب و زایش و برکت صورت میگرفته اما باید در نظرداشت پاییز در تقویم زراعی این منطقه به تقویم رعیتی موسوم و  موعد برداشت و کشت دوم  بر روی زمین (زایش و رویش وامادگی مجدد)است.

با این حال عناصر اسطوره ای اصلی که دو ساحت مراسم را در هسته اش، دربرگرفته اند یکی قتل تراژیک و شهادت ناجوانمردانه وبی‌گناهانه  همچون اسطوره سیاوش(توسط افراسیاب ودر توران) – ودر تحلیل ژرفایی بقول بیضایی مرگ و نشور ایزدانِ جوان آگنده در شهادت و رستاخیر- و مهمتر اشاره تاریخی به سیاوشان و سوگ و تعزیت او در بخارا تا زمان نرشخی و دیگری حماسه پیروزی کاوه و فریدون شاه بر ضحاک ماردوش (بیوراسب) ودربند نمودنش درکوه دماوند است. ( از این کوه سلیمان با قالی نیز  پرواز می‌کند (رش تاریخ طبری و دفتر۴مثنوی)ونیز کتاب تاریخ قم روایت جالبی از این پیروزیِ حماسی در منطقه اردهار- که پهنه آن از کاشان تا قم و ری است-می‌دهد).درمجموع رویداد اساطیری اردهار ،حماسه و نبردی می‌شود که تا واقعه عاشورا وشهادت ناجوانمردانه در بی‌آبی تداوم می یابد. بدین ترتیب وجوه تراژیک و حماسی برامده از اسطوره ها در همنشینی با رویدادها و شخصیت های تاریخی سیمای دیگر و بساقدرتمند به این مراسم داده و با در نظر داشتن اینکه پایگاه و خاستگاه اصلی شیعه در ایالت جبال و خطه مرکزی ایران، خاصه قم و کاشان بوده است پیوند اسطوره و تاریخِ شیعه و ایران و نیز عاشورا به غنا و تقویت این آیین منجر شده است.

به نظر می رسد ارزش معنوی و تاریخی  وفرهنگی این گردهمایی که از آیین های منحصربفرد اسطوره ای- مذهبی و بازمانده در گاهشماری ایرانی است،هم منبع مهمی برای پیوند حال وآینده ما با گذشته های روبه اضمحلال و تقویت اصول اخلاقی وحس عدالت خواهی و بیدادستیزی باشد وهم گشاینده مرزها و باب های جدیدی برای غور و تعمق و شنا در دریای اسطوره و تاریخ برای پزوهندگان و دوستداران ایران. و البته این ارزش معنوی اصولا بیشتر به خود اردهار باز می‌گردد. ارض مقدسه وگستره‌ای که علاوه بر بارگاه شهیدِ اردهار، از یک سو مدفن بابا افضل حکیم و فیلسوف  فارسی زبان وگمنام قرن ۶ را در کوهپایه مرقِ خود پذیرفته ودر دو سوی دیگرش معبد و آتشگاه نیاسر و تالارمیترایی/ مهری آنرا  جای داده و آن سوترش معبد و پرستشگاه ناهید را با جشن تیرگانش(به روایت مقدسی) در روستای قالهر و ازخلال قرون نگه داشته است. شاید از این روست که قمی در تاریخ قم به نقل روایاتی ازائمه وخاصه امام رضا(ع)دست‌یازیده و اردهار را مقدس‌ترین(بعبارت امروزین مذهبی/معنوی ترین)ونیک‌ ترین جای زمین دانسته است(قمی،۱۳۸۵:۲۷۲). پس دور نیست که ققنوس معنویت و مذهب یا سیمرغِ تاریخ و اسطوره و آیین در این قله وکوهستان آرمیده باشد وبتواند سالکانِ قابل را در هر عصر به قاف مقصود برساند.

ارجاعات

بلوک باشی، علی (۱۳۴۳) قالی شویان ،هنر و مردم شماره ۱۹ ، صص ۳۲-۳۷.

قزوینی رازی ،عبدالجلیل(۱۳۵۸) النقص، تصحیح محدث ارموی تهران

بیرونی ابوریحان (۱۳۵۱) التفهیم لالویل صناعه التنجیم تصحیح جلال همایی ،تهران  انجمن آثار ملی .

قمی حسن بن  علی(۱۳۸۵) تاریخ قم  ،تحقیق و تصحیح انصاری  نشر کتابخانه ایت الله  مرعشی

بهار مهرداد؛ گلشیری ، هوشنگ(۱۳۹۷) ما و جهان اساطیر،  نشر نیلوفر پاییز ۱۳۹۷

 

 

*  هرچند امروزه، از این مکان با هر دو عنوان اردهال و اردهار نام می برند اما بنا به دلایل زیر عنوان درست، مناسب و تاریخی این ناحیه ” اردهار”  است. کهن ترین استنادهای مکتوب به نام اردهار را باید در کتاب عربی ذکر اخبار اصبهان نوشته ابو نعیم  با ذکر عنوان”ناحیه ازدهار”  (ج۱:  ۳۱ و ج ۳: ۲۸۴و۲۸۳)  و نیز کتاب معتبر تاریخ قم (نوشته ۳۷۸ق حسن قمی،ص:۱۰۰ ) دید که از ان با عنوان  “ورِ اردهار”  نیز یاد کرده اند( در متون کهن” ر” و”د”  بصورت “ز” و “ذ” هم  ثبت شده است). این نام در کتاب محاسن اصفهان مافروخی نیز (ص۱۶) به صورت “ازدهار ” تکرار شده است.با این حال در کتاب النقض قزوینی رازی  به جای مشهد اردهار به “مشهد باری کرسب” (ص۱۹۸ و۵۸۸و۵۷۷)  اشاره شده ، اما دیوان اشعار عربی ابوالرضای راوندی (درگذشته ۵۷۰ق  )که در همین مکان محل درس داشته و در همان حدود قرن کتاب النقض(حوالی۵۵۵ق)  نوشته شده و در قصیده مشهور نونیه(ص۸۲)  او که تجلیل از خواجه مجدالدین سازنده بارگاه و بقعه کنونی اردهار وناجی کاشان است، کلمه “اردهار”  امده است. لذا این اشارات تاریخی کاملا بیانگر آنست که  نام کهن و درست این ناحیه اردهار است و واژه اردهال بیشتر زاییده تخفیف زبانی و سهولت طلبیِ شفاهی درگفتار روزمره در طول زمان است که متاسفانه اخیرا وارد مکاتبات و نگارش رسمی و کتبی هم شده و گسترش یافته است. لذا جهت حفظ میراث تاریخی ومعنوی و واژگانیِ مضمر در این کلمه و ابعاد اسطوره ای آن ضروری است کلمه “اردهار” در همه موارد به کار رود. متاسفانه خالی  و کم شدن محتوای  غنی گذشته با تغییر اسامی مختلف آبادی های دیگر  این منطقه نیز رخ داده و اسامی روستاهایی چون کِرمه و کُره جار(که با این نام ها  در تاریخ قم تصریح شده اند) در مجاورت اردهار، به مهدی اباد و بهار تغییر نام رسمی یافته اند.شاید اگر دولتمرد و کارگزار مطلع،فرهیخته و فرهنگی پیدا شود تا این اسامی را به نام کهن بر گرداند، بر غنای فرهنگی و تاریخی منطقه خواهد افزود. برای وجه کهن تر وفرضیه و تفسیری دیگر ازامکان اشتقاق نام اساطیریِ اردهار از دو کلمه ارته(=اشه ) و هرا  به مقاله پژوهشی  نگارنده  در باره این ناحیه رجوع شود: اردهار اسطوره ای ، دوفصلنامه  کاشان شناسی،ش ۲۴، تابستان ۱۳۹۹.

** به نظر می رسد درکتب شیعی و  قرون اولیه اسلامی بجای مشهد اردهال بعنوان یک مکان مشخص،  بیشتر از مشهد باریکرسب  سخن رفته است. زیرا بارگاه کنونی به روستای باریکرسب نزدیک است و با این نام همپیوند شده است. با این حال  واز سویی دیگر در برخی منابع مانند منتهی الامال شیخ عباس قمی  یا ریاض العلمای  میرزا عبدالله ، روایاتهای دیگری از محل دفن امامزاده  علی بن محمد باقر نظیر بغداد و پشت مشهد بلده کاشان نیز  ارائه کرده اند( ر ش به تعلیقات مرحوم  محدث ارموی  در دیوان ابوالرضای راوندی درخصوص کلمه مشهد باری کرسب ، ص ۲۴۶و  ۲۴۷).در مجموع این تعدد نظرات چیزی از اهمیت آیینی و اسطوره ای و مذهبی این ناحیه کم نمی‌کند.