انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

زنان پیش روی مدرسه باوهاوس

زنان پیش روی مدرسه باوهاوس[i]

نوشته الیس راثـــــــــــتورن[ii]

برگردانی از ارش بصـیرت[iii]

زمانی که گرترود آرْنْتِ ۲۰ ساله در سال ۱۹۲۳ وارد مدرسه هنر و طراحی باوهاوس گردید، دختری بود سرزنده و مستعد که توانسته بود کمک هزینه مدرسه جهت تحصیل را به دست اورد، او که تجربه چندین سال کار به عنوان کاراموز را در دفتر معماران مختلف با خود به همراه داشت، دل به سودای اموزش معماری بسته بود، تمام این موفقیت ها بایستی احساسی خوش آیند در او برمی انگیخت.

اما به واقع هیچ شانسی برای او وجود نداشت. باوهاوس به سبب درگیری و کشمکش طولانی بین بنیان گذار مدرسه؛ والتر گروپیوسِ معمار و یکی از کاریزماتیک ترین مدرسانش؛ یوهانس ایتن؛ کسی که می خواست مدرسه را محملی برای ره یافت شبه معنوی اش در هنر و طراحی قرار دهد، ملتهب بود. به آرْنْت گفته شد برای او هیچ جایی در دوره معماری وجود ندارد و او مجبور شد به کارگاه ریسندگی و بافندگی برود.

گرترود آرْنْت، تنها نبود، تقریبا تمام دیگر دانشجویان مونث مدرسه نیز مجبور به قبول موضوعاتی زنانه شبیه به دوره های اموزش نساجی یا کارگاه های کار با سرامیک شدند. ارشیو باوهاوس در برلین در حال حاضر در قالب برگزاری مجموعه ای از نمابیش گاه ها تحت عنوان “زنان باوهاوس”، تلاشی نو را اغاز کرده است، برای ادای دین به زنانی همچون گرترود آرْنْت، زنانی که در مدرسه به حاشیه رانده شدند.

همچون بسیاری از دیگر زنانی که به اجبار به کارگاه های نساجی و کار بر پارچه روان شده بودند، نمایشگاه اثار گرترود آرْنْت، شامل تجربیات عکاسانه او، که در باوهاوس اغاز شد و تا انتهای عمر ادامه یافت، نیز می شود. پیش از برگزاری نمایشگاه مروری بر اثار گرترود آرْنْت، اثار بنیتا کــُک ـ اُته و لو شپرـ برکنکامپ نیز برگزار شده است، که این دومی، پس از ترک مدرسه، فعالیت خود را در زمینه های طراحی صحنه، تصویرسازی و تئوری رنگ ها ادامه داد.

تمام زنان پیش امده بی نهایت باهوش، مقید به حرفه و از نظر دانش غنی بوده اند و البته همه ان ها چه در مدرسه باوهاوس و چه پس از ان، نسبت به معاصران مردشان، با موانع بزرگتر حرفه ای مواجه شده اند؛ چگونه است که مدرسه ای به اصطلاح پیش رو تبدیل به یک نهاد زن گریز می گردد؟

مدرسه باوهاوس که گستره زمانی فعالیتش به سال های ۱۹۱۹ تا ۱۹۳۳ بازمی گردد، همیشه در مواجه با زنان غیرمنصف نبود، این مشی بیشتر به سال های اولیه اغاز به کار مدرسه برمی گردد، سال هایی که زنان را مجبور به تحصیل و اموزش در رشته های خاص می نمودند، روندی درست خلافْ امد ان چه والتر گروپیوس در مانیفست مدرسه بر ان تاکید گذاشته بود؛ پذیرشِ”هر فرد یا انسان موجه، بدون توجه به سن و جنس اش.”

کاترین اینس، از برگزارکنندگان نمایشگاه “هنر مدرسه باوهاوس همچون زندگی”، در مورد تسلط نگاه مردانه بر مدرسه می گوید:”باوهاوس مامنی بود برای ارمان های پیش روی ان زمان و مردْ محور بودن فضا در این مدرسه نیز بازنمودی است از نگرش غالب اجتماعی ان زمان . . . اما در عین حال گامی است برای تحقق عدالت در تمام سطوح.”

به هر رو جایگاه زنان در مدرسه باوهاوس پس از۱۹۲۳ بهتر شد، گروپیوس موفق شد ایتن را از مدرسه اخراج کند و هنرمندی مجارستانی به نام لازلو موهولی ناگی را جانشین او سازد، او تضمین داد که در دوره مسئولیتش دانشجویان زن ازادی عمل بیشتری داشته باشند، موهولی یکی از ان ها را پر و بال داد؛ ماریان برانت، او به کارگاه فلز رفت و نهایتا به یکی از سرامدان طراحان صنعتی المان دهه ۱۹۳۰ تبدیل شد.

البته آرْنْت، کــُک ـ اُته و شپرـ برکنکامپ به اندازه برانت خوش شانس نبودند، چرا که پیش از امدن موهولی وارد باوهاوس شده بودند. کــُک ـ اُته، در میان این سه تن، تنها هنرمندی بود که فعالیت حرفه ای اش را در همان رشته ای که تحصیل کرده بود ادامه داد و نهایتا به یکی از چهره های تاثیرگذار در طراحی پارچه و اموزش هنر بدل گشت. شپرـ برکنکامپ، پس از ازدواج با یکی از هم کلاسی هایش فعالیت حرفه ای را کنار گذاشت و سال ها بعد که باوهاوس بازگشت در تئاتر باوهاوس به عنوان یکی از عوامل عادی مشغول به کار شد. آرْنْت نیز پس از فراغت از تحصیل به سال ۱۹۲۷، ارتباط غیر رسمی اش با باوهاوس را حفظ کرد و تنها زمانی به باوهاوس بازگشت که همسرش ـ که در دوران دانشجویی با او اشنا شده بودـ پست تدریس در مدرسه را پذیرفت.

باید پذیرفت، فعالیت حرفه ای این سه زن نهایتا در حوزه هایی از هنر به اتمام رسید که از نظر نگاه مردانه حاکم بر طراحی در ان زمان هیچ گاه به اهمیت معماری یا طراحی صنعتی نبودند و بعضا همچون تیولی زنانه female preserve بدان ها نگریسته می شد. کتاب ها و نمایشگاه هایی که در مورد این رشته ها نوشته شده و یا با محوریت این رشته ها برگزار گردیده بسیار کم بوده است. حتی موفق ترین فارغ التحصیلان رشته نساجی باوهاوس همچون آنی البرز، گــُنتا اِشتـِـلْــزِل و کُک اته نیز کمتر از هم تایان مردشان در تاریخ مدرسه به چشم امده اند، چرا که به گمان تاریخ [در روایت مردانه اش] این مردان بوده اند که به موضوعاتی “وزین تر” پرداخته اند.

و البته قالب سازی های جنسیتی که توسط ساختار باوهاوس اعمال می شده است تنها مشکل حرفه ای نبوده که زنان بدان دچار بوده اند. همان گونه که ام اس. اینس نتیجه می گیرد، دوگانگی بنیادین مدرسه در قبال زنان بازتابی است از تعصب جاری در ان زمان. هر کدام از این سه زن همان چالش هایی را تجربه کردند که دیگر زنان درگیر با مسئولیت های خانگی در قبال مسئولیت حرفه ایشان با ان ها مواجه می شدند. ان ها با مشکل دیگری هم دست و پنجه نرم می کردند؛ تشدید ریسک به حاشیه رانده شدن بیش از حد توسط همسرانی که حوزه فعالیتشان دقیقا با ان ها یکی بود.

این زنان و همسرانشان، همچنین به لحاظ حرفه ای قربانی ماندن در اروپای جنگ جهانی دوم شدند، حال انکه بسیاری دیگر از جمله گروپیوس و دیگر باوهاوسی های شناخته شده به دنبال یافت مامنی راه ایالات متحده را پیش گرفتند. ماندن در اروپا نه فقط ان ها را از حلقه گروپیوس ـ که همچنان قدرت تاریخی خود در باوهاوس را حفظ کرده بود ـ دور نمود، بلکه پیامدهای دهشتناک سیاست های میانه قرن بیستم در قاره اروپا را نیز چون سیل بر سرشان اوار کرد.

بدترین سرنوشت برای کــُک ـ اُته و همسرش رقم خورد، ان ها از تدریس در المان نازی منع شدند و به پراگ گریختند، متاسفانه او حین بازگشت به المان برای بازسازی زندگی اش در یک تصادف در لهستان درگذشت. نه آرْنْت و نه شپرـ برکنکامپ به اندازه کــُک ـ اُته و برانت ـ کسی که تا انتهای عمر اسیر دیوار اهنی در المان شرقی گردید ـ اسیب ندیدند، اگرچه هیچگاه محنت و ترومای زندگی در المان نازی سایه خود را از زندگی خود و خانواده شان برنچید.

 

[i] – نیویرک تایمز، این مقاله پیش از این در شماره ۱۷۳۹ روزنامه شرق به چاپ رسیده است

[ii] – منتقد هنری روزنامه های اینترنشنال هرالد تریبیون و نیویرک تایمز و نویسنده کتاب “سلام دنیا؛ وقتی طراحی به زندگی می رسد”

[iii] – سردبیر سایت تخصصی معماریْ شهرسازی اتووود و مدیر صفحه معماری انسان شناسی و فرهنگ