انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تداوم فرهنگ موسیقایی ساسانی تا سده پنجم هجری (بخش پایانی)

سده پنجم هجری قمری

از آنجا که برپایی حکومت‌های ایرانی در شرق ایران شروع شد و ادامه یافت به نظر می‌رسد عناصر فرهنگ ایرانی این بخش تداوم بیشتری داشته است. اشارات روشن‌تری از موسیقی ایرانی در آثار نوشته شده در شرق ایران درباره موسیقی ایرانی وجود دارد. دیوان منوچهری دامغانی (منوچهری‌دامغانی, ۱۳۹۴) و قابوسنامه (قابوس‌بن‌‌وشمگیر, ۱۳۱۲) نمونه‌هایی از آثار مکتوب سده پنجم هستند که درباره موسیقی ایرانی نکاتی در خود دارند.

اشارات متعدد به نام الحان ایرانی در اشعار منوچهری حکایت از آشنایی او با این موسیقی دارد و نیز نشانه‌ای برای اجرای موسیقی ایرانی در سده پنجم است. منوچهری به عنوان شاعر برتر دربار غزنوی قطعا در کلام منظوم خود از واژه‌هایی سود می‌برده که مخاطبش با آن آشنایی کامل داشته و می‌توانسته این تشبیهات را ضمن اشعار او درک کند. قطعا اگر در دوره منوچهری از موسیقی ایرانی فقط نامی از الحان مانده بود شاعر دانشمندی مثل منوچهری از تشبیهاتی که برای مخاطب فاقد معنا بود استفاده نمی‌کرد.

اشاره به نام برخی لحن‌های ایرانی مانند گنج‌گاو، گنج‌باد (گنج بادآورد)، سبزه بهار، نوروز، زندواف، پالیزبان، تخت اردشیر و همچنین نام‌بردن از چنگ و بربط و تنبور نشانه‌ایست بر اینکه این مفاهیم و واژه‌ها در آن روزگار برای مخاطب منوچهری دارای معنا و قابل درک بوده‌است.

مطـربان سـاعت بـه سـاعت بـر نـوای زیر و بم       گـاه سرورسـتان زنند امروز و گـاهی اشــکنه

گـاه زیر قیــصـران و گـــاه تــخـت اردشیــر       گــه نــوروز بــزرگ و گــه نــوای بشــکنه

گــه نـوای هفــت گنـج و گـه نــوای گنـج‌گاو      گـه نـوای دیـو رخـش و گـه نــوای ارجــنه

نـوبـــتی پـالیـــزبان و نـوبــتی ســـروسـهی       نوبـتی روشــن چـراغ و نوبـتی کـــاویــزنه

ساعــتی سیــوارتیـر و سـاعتـی کبـــک دری       ساعتـی ســرو ستــاه و سـاعتـی بـــاروزنه

بامدادان بر چکک، چون چاشـتگاهان بر شخـج       نیـمــروزان بــر لبیـنا شـامـگاهان بــر دنه

(منوچهری‌دامغانی, ۱۳۹۴، ۹۷)

علاوه بر آن منوچهری در دیوان خود به برپایی جشن‌های خاص ایرانی مثل نوروز (فروردینگان)، مهرگان، بهمنگان و سده بارها اشاره کرده‌است.

نـوروز فـرخ آمد و نغز آمد و هژیر       با طالع مبارک و با کوکـب منیر  (منوچهری‌دامغانی, ۱۳۹۴، ۴۸)

مهـرگان آمــد و دربگـشاییـدش      اندر آریـد و تواضـع بنمـاییـدش   (منوچهری‌دامغانی, ۱۳۹۴، ۲۰۲)

درآمـد تــــو را روز بهـمنـجــه       بـه فیـروزی ایـن روز را بگـذران   (منوچهری‌دامغانی, ۱۳۹۴، ۷۶)

این جشن سده را چون طلایگان       از پیش خویشتن بفرستاد کامکار   (منوچهری‌دامغانی, ۱۳۹۴، ۳۹)

برپایی جشن‌های ایرانی قطعا همراه با اجرای آئین‌های مخصوص به خود بوده است و طبیعتا موسیقی خاص خود و همسو با سنت جشن را داشته است. بیهقی نیز از برپایی جشن مهرگان در سده پنجم خبر داده اما اشاره‌‌ای به جزئیات نکرده و در مورد موسیقی تنها به اینکه “مطربان نواختن گرفتند” بسنده کرده‌است(بیهقی, ۱۳۸۳، ۲۷۹، ۴۷۲).

منوچهری در یکی از اشعارش در وصف جشن مهرگان و مدح ابوحرب بختیار در مصرع اول بیت نهم به صراحت در مورد اجرای موسیقی و شعر غیر عربی در این جشن صحبت می‌کند:

بلبل نگوید این زمان لحن و سرود تازیان     قمری نگرداند زبان بر شعر ابن طثریه(منوچهری‌دامغانی, ۱۳۹۴، ۱۰۱)

مشخص است که این مصرع شاعر با قطعیت اجرای موسیقی ایرانی را در این جشن تایید می‌کند.

نکته مهم دیگر در اشعار منوچهری این است که این شاعر علاوه بر آنکه بارها در اشعارش نام الحان موسیقی ایرانی را ذکر کرده، در سه بیت، واژه پرده را در مفهوم لحن در کنار اسامی موسیقی جهان اسلام به کار برده‌است.

پــرده راســت زنـد نـارو بر شــاخ چنــار          پــرده بـــاده زنــد قمـری بــر نـارونا  (منوچهری‌دامغانی, ۱۳۹۴، ۱)

یکی نی بر سر کسری دوم نی بر سر شیشم         سه دیگر پرده سرکش چهارم پرده لیلی (منوچهری‌دامغانی, ۱۳۹۴، ۱۲۴)

بــر ســر ســرو زنـد پــرده عشــاق تذرو         ورشـان نـای زنـد بـر سـر هـر مغروسی (منوچهری‌دامغانی, ۱۳۹۴، ۱۳۰)

رهـی گــوی خـوش، ورنــه بر راهـوی زن         کـه هـرگــز مبـادم ز عشــقت رهـایی(منوچهری‌دامغانی, ۱۳۹۴، ۱۵۲)

زده بـه بـزم تـو رامشـگران بـه دولـت تــو            گهی چکاوک و گه راهوی و گهی قالوس(منوچهری‌دامغانی, ۱۳۹۴، ۲۱۲)

 

پرده راست، پرده باده (ماده؟)، پرده سرکش، پرده لیلی، پرده عشاق و راهوی نام‌هایی است که در این ابیات آورده‌ شده‌ و به جز پرده سرکش و پرده لیلی بقیه اسامی در دیگر متون موسیقی بعد از این دوره وجود دارد. وجود این اسامی در اشعار منوچهری نشان از این مطلب دارد که او از موسیقی جهان اسلام نیز آگاه بوده و با این وجود نام الحان ایرانی را به دفعات در اشعارش ذکر کرده‌است. این موضوع می‌تواند همسو با رویکرد بازگشت به هویت ایرانی باشد که در این سده بر آن تاکید‌ می‌شد. آگاهی بر این تفاوت میان دوگونه موسیقی در یک بیت دیگر در دیوان منوچهری به شکل هنرمندانه‌ای بیان شده است.

رهـی گــوی خـوش، ورنــه بر راهـوی زن         کـه هـرگــز مبـادم ز عشــقت رهـایی  (منوچهری‌دامغانی, ۱۳۹۴، ۱۵۲)

در بیت ذکر شده منوچهری علاوه بر استفاده از صنعت واج‌آرایی در شعر خود بین کلمات رهی، راهوی و رهایی، آشکارا میان راه و راهوی تفاوت قائل می‌شود و بیان می‌‌کند راهی خوش بنواز یا در غیر اینصورت راهوی بنواز. راه در اینجا اشاره به موسیقی ایرانی و راهوی اشاره به موسیقی جهان اسلام دارد. اشاره‌های روشن به موسیقی ایرانی در کنار اشاره به موسیقی جهان اسلام، تاکید بر اجرای موسیقی غیر عربی در هنگام جشن مهرگان و متفاوت دانستن دو گونه موسیقی رایج توسط منوچهری، همگی حیات موسیقی ایرانی را در سده پنجم هجری حداقل در شرق ایران تایید می‌نماید.

درکنار مطالعه در دیوان منوچهری برای ردیابی حیات موسیقی ایرانی در سده پنجم نباید قابوسنامه را نادیده گرفت. قابوسنامه که یکی از مهمترین متون سده پنجم هجری است، در بخش آداب خنیاگری به ظرافت هم در مورد موسیقی ایرانی و هم در مورد موسیقی جهان اسلام صحبت‌ می‌کند و همچنین به جانشینی نوع دوم با موسیقی ایرانی (خسروانی‌ها) اشاره می‌کند.

…و جگرخواره مباش و همه نواهای خسروانی مزن و مگوی که شرط مطربی اینست. نخست در پرده راست چیزی بزن پس علی الرسم به هر پرده چون پرده عراق و پرده عشاق و پرده زیرافکن و پرده بوسلیک و پرده سپاهان و پرده نوا و پرده بسته و پرده حسینی و پرده باخرز بگوی تا شرط مطربی به جای آری[۱](قابوس‌بن‌‌وشمگیر, ۱۳۱۲, ۱۷۷).

در اینجا نویسنده به خنیاگر توصیه می‌کند هنگام اجرای موسیقی فقط از نواهای خسروانی استفاده نکند و دیگر نواها را نیز بنوازد و در ادامه یک مدل اجرایی الحان برای نوازنده ارائه می‌دهد. در قابوسنامه روشن‌تر از متون پیشین تفاوت میان این دو موسیقی بیان شده‌است، ضمن آنکه با قاطعیت می‌تواند حیات موسیقی ایرانی و اهمیت آن را در این دوره اثبات نماید. به نظر می‌رسد محبوبیت موسیقی ایرانی در میان خنیاگران این عصر به گونه‌ای بوده که تمایل بیشتری بر اجرای موسیقی ایرانی داشته‌اند و در مقابل حاکم وقت به آن‌ها توصیه می‌کند نوع دیگر موسیقی را نیز نادیده نگیرند.

 

نتیجه‌گیری

در پنج سده اول پس از اسلام متون اندکی در مورد موسیقی ایرانی و اجرای آن نوشته‌اند. اینکه موسیقی ایرانی تا چه زمانی پس از فروپاشی پادشاهی ساسانی پویا بوده و اجرا می‌شده نکته‌ای است که باید از میان این کتاب‌ها استنتاج کرد. الاغانی ابولفرج اصفهانی، رساله موسیقی کندی، رساله اللهو و الملاهی از ابن خردادبه، موسیقی کبیر فارابی، دانشنامه علایی و جوامع علم موسیقی از ابن سینا، دیوان منوچهری و قابوسنامه قابوس‌بن وشمگیر متونی هستند که در این راستا مطالب مهمی در خود دارند. اشاره ابوالفرج به خنیاگران ایرانی و علاقه امرای عرب به شنیدن موسیقی ایرانی در الاغانی حیات موسیقی ایرانی را در دو سده اول پس از اسلام تایید می‌نماید. پس از آن اشاره کندی به نام الحان موسیقی ایرانی و خودداری از توضیح آن به دلیل مفصل بودن بحث و همچنین توضیحی که ابن خردادبه در مورد ماهیت الحان موسیقی ایرانی می‌دهد، نشان از حضور این موسیقی در سده سوم هجری دارد. اشاراتی کوتاه در کتاب موسیقی کبیر فارابی و جوامع علم موسیقی ابن سینا نیز نشان از آشنایی این دانشمندان با ماهیت موسیقی ایرانی و درنتیجه حیات این موسیقی در سده چهارم دارد. در ادامه اشارات پرشمار منوچهری به الحان موسیقی ایران و متفاوت دانستن آنها از موسیقی جهان اسلام و تاکید او بر اجرای موسیقی ایرانی در جشن مهرگان دلیلی بر حیات موسیقی ایرانی در سده پنجم است. از سوی دیگر در کتاب قابوسنامه که در همین سده نوشته شده‌است نویسنده به روشنی خنیاگر را تشویق می‌کند به جز موسیقی ایرانی در اجرای خود به گونه جدید موسیقی هم توجه کند و آن را هم بنوازد.

در تمامی اسناد ارائه شده، بر اجرای موسیقی ایرانی به جامانده از دوره ساسانی تا سده پنجم هجری تاکید می‌شود و درکنار آن به موسیقی جدید‌ی هم که برپایه موسیقی ایرانی و ترکیب آن با موسیقی اعراب به وجود آمده اشاره می‌شود. گرچه نویسندگان آشکارا به موسیقی جهان اسلام تمایل دارند و به شرح و توصیف آن می‌پردازند اما موسیقی ایرانی نقشی مهم در این میان دارد که نمی‌توانند از اشاره به آن حتی در حد یک خط خودداری کنند.

 

منابع:

ابن‌خردادبه. (۱۹۶۱)، مختار من کتاب اللهو و الملاهی، ا. ا. ع. خ. الیسوعی، دارالمشرق، بیروت.

ابن‌سینا, ا. (۱۳۹۴). جوامع علم موسیقیعبدالله. انوار، بنیاد بوعلی سینا، همدان.

اصفهانی, ابوالفرج. (۱۳۶۸). الاغانی، جلد یک، محمدحسین. مشایخ‌فریدنی، علمی فرهنگی، تهران.

اصفهانی, ابوالفرج. (۱۳۶۸). الاغانی، جلد دو، محمدحسین. مشایخ‌فریدنی، علمی فرهنگی، تهران.

البلاذری, احمدبن‌یحیی. (۱۳۴۶). فتوح البلدان، آذرتاش آذرنوش، بنیادفرهنگ ایران، تهران.

الکندی,ابویوسف. (۱۹۶۵). رساله الکندی فی اللحون والنغم: (ملحق ثانی لکتاب “مؤلفات الکندی الموسیقیه”)،زکریا. یوسف، بغداد.

بیهقی, ابوالفضل‌محمدبن‌حسین. (۱۳۸۳). تاریخ بیهقی، علی‌اکبر فیاض،محمدحسن یاحقی، دانشگاه فردوسی، مشهد.

ذاکرجعفری, نرگس. (۱۳۹۷). نقش کنیزانِ رامشگر در موسیقیِ قرون اولیه اسلامی (دوره ی اموی و عصر اول عباسی)، زن در فرهنگ و هنر، دوره ۱۰، شماره ۲، ۲۱۵-۲۳۵.

فارابی, ابونصرمحمدبن‌محمد. (۱۳۷۵). موسیقی کبیر،آذرتاش آذرنوش، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران.

فراهانی مهشید. (۱۳۸۶). پژوهشی در سازهای موسیقی دوره ساسانی. کتاب سال شیدا,شماره ۸-۹، ۷۷-۹۳،

قابوس‌بن‌‌وشمگیر, عنصرالمعالی، قابوس‌نامه، نسخه کتابخانه حائری قم.

قابوس‌بن‌‌وشمگیر, عنصرالمعالی. قابوس‌نامه. نسخه دانشگاه UCLA .

قابوس‌بن‌‌وشمگیر, عنصرالمعالی. (۱۲۵۶). قابوس‌نامه، نسخه گنجینه اصفهان.

قابوس‌بن‌‌وشمگیر, عنصرالمعالی. (۱۳۱۲). قابوس‌نامه، سعید نفیسی، مجلس تهران.

مسعودی, ابوالحسن علی بن حسین (۱۳۸۲). مروج الذهب و معادن الجوهر،جلد یک، انتشارات علمی فرهنگی، تهران.

ملاح, حسینعلی. (۱۳۴۱). رساله‌ای از ابن‌خردادبه در زمینه موسیقی ساسانی، مجله موسیقی,شماره  ۳، ۲۱-۳۰

منوچهری‌دامغانی, بوالنَّجم احمَدبن قوص‌بن احمد. (۱۳۹۴). دیوان منوچهری، محمد دبیرسیاقی، زوار، تهران.

 

[۱]  سه تصحیح از کتاب قابوسنامه وجود دارد که توسط سعید نفیسی(قابوس‌بن‌‌وشمگیر, ۱۳۱۲)، امین عبدالمجید بدوی(قابوس‌بن‌‌وشمگیر،۱۳۳۵) و غلامحسین یوسفی(قابوس‌بن‌‌وشمگیر, ۱۳۴۵) وجود دارد که در اسامی پرده‌ها اندکی اختلاف دارند با توجه به اینکه نسخه‌های خطی گنجینه اصفهان(قابوس‌بن‌‌وشمگیر, ۱۲۵۶)کتابخانه حائری قم (قابوس‌بن‌‌وشمگیر) و کتابخانه دانشگاه یوسی‌ال‌ای آمریکا (قابوس‌بن‌‌وشمگیر) نیز اختلافاتی در اسامی پرده‌ها دارند و از سوی دیگر نام پرده‌ها موضوع این پژوهش نیست، نسخه تصحیح عبدالمجید بدوی به دلیل اینکه معنی را بهتر می‌رساند انتخاب شده‌است.