انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

تحلیل و بررسی فیلم اینجانب، دانیل بلیک

Ken Loach ، اهل انگلستان و از کارگردانان سینما و تلویزیون که بیشتر به دلیل سبک کارگردانی متاثر از واقع گرایی اجتماعی شناخته شده است. به این معنا که بیشتر سعی دارد در فیلم های خود توجهات را به سمت زندگی روزمره طبقه کارگر و فقیر و محروم جامعه جلب کند. همچنین به شکل توصیفی یا انتقادی به ساختارهای به وجود آورنده این شرایط نیز توجه خاصی دارد. I Daniel Blake در سال ۲۰۱۶ بر روی پرده سینما رفت و نخل طلای جشنواره فیلم کن را از آن خود کرد.

 

تحلیل و بررسی فیلم:

این فیلم روایتی توصیفی است از زندگی فردی تقریبا شصت ساله که در نیوکاسل انگلستان زندگی می کند. به شغل نجاری مشغول است و با اندک درآمدی سعی در گذران زندگی خود دارد. همسر خود را از دست داده است و دارای هیچ فرزندی نیست. تنها در یک خانه کوچک زندگی می کند. او اخیرا دچار حمله قلبی شده و از طرف پزشک خود برای حفظ سلامتی از کار کردن منع شده است. حالا به دنبال دریافت بیمه بیکاری است. و داستان از همین نقطه شروع می شود. فردی سالخورده را مشاهده می کنید که مجبور است مدام مسیرهای پر پیچ و خم بوروکراسی انگلستان را طی کند. دولت انگلستان مسئولیت بیمه بیکاری افراد را به یک شرکت خصوصی واگذار کرده است. و این دقیقا همان سیاستی است که به وجود آورنده شرایطی نا امید کننده در زندگی این فرد سالخورده و تنها است. همان لحظه ای که فرد در زندگی اجتماعی به بن بست رسیده است و نیاز به کمک از طرف قدرتی بالاتر را احساس می کند اما کسی به او اعتنایی نمی کند. کارگردان به خوبی توانسته است زندگی فردی را که در قفس آهنینی که ماکس وبر از آن نام می برد به تصویر بکشد. پیرمرد شصت ساله که به علت بیماری قلبی از کار کردن منع شده حالا برای دریافت بیمه بیکاری اقدام کرده است و از طرف شرکت بیمه برای اثبات این مدعای خود برای مصاحبه دعوت شده است. او هنگام مصاحبه با یک کارشناس سلامت که از طرف اداره کار و بازنشستگی منصوب شده است مواجه می شود. کارشناس سلامت باید وضعیت بیمار را ارزیابی کند و گزارش بدهد. کارشناس سلامت می پرسد؛ آیا می توانید بدون کمک کسی پنجاه متر راه بروید؟ آیا می توانید دستان خود را بالا بیاورید؟ و مدام از این نوع سوالاتی که فقط وضعیت جسمانی او را ارزیابی می کند و آقای بلیک مدام اعتراض می کند که لطفا به بیماری قلبی من توجه کنید اما کارشناس سلامت بی توجه به خواسته او به مسیر خود ادامه می دهد. در آخر پیرمرد به او اعتراض می کند که شما برای یک شرکت آمریکایی کار می کنید و کارشناس سلامت مدعی می شود که شرکت ما از طرف دولت انگلستان مامور به این کار شده است. درواقع کارگردان سیاست های دولت انگلستان را به تصویر می کشد که بسیاری از مسئولیت های خود را به شرکت های خصوصی واگذار کرده که در این نظام سرمایه داری فقط به دنبال کسب سود و ارائه حداقل خدمات به شهروندان هستند.

آقای بلیک به خانه برمی گردد. چند روز بعد نامه ای دریافت می کند مبنی بر اینکه برای اطلاع از نتیجه ارزیابی خود با این شماره تماس بگیرید. تماس می گیرد و کامپیوتر به او پاسخ می دهد که “لطفا منتظر بمانید”. آهنگ انتظار از پشت تلفن در حال پخش شدن است و او در حال پرسه زدن در خانه خود، از پنجره بیرون را نگاه می کند، کارهای منزل را انجام می دهد، چای می نوشد و آهنگ انتظار همچنان از بلندگوی تلفن در حال پخش شدن است. انسانی را مشاهده می کنید که در عین کلافگی و نا امیدی همچنان انتظار می کشد تا کسی به او پاسخ بدهد. انسانی که سرنوشت زندگی خود را در دست کسانی می بیند که از وضعیت و کیفیت زندگی او بی خبر هستند اما باید برای او تصمیم گیری کنند. انسانی که به تعبیری می شود گفت در قفس آهنین ماکس وبر و عقلانیت فنی مدرن گیر کرده است و به جز انتظار کشیدن هیچ راه خروجی را پیدا نمی کند. بالاخره یک نفر به انتظار او پاسخ می گوید: پیرمرد سریعا با عصبانیت اعتراض می کند که یک ساعت و چهل و هشت دقیقه است که پشت خط منتظر شما هستم و هزینه تلفن من خیلی زیاد خواهد شد. پاسخگو با خونسردی جواب می دهد که متاسفم سرمان خیلی شلوغ بود. و ادامه می دهد که نمره ارزیابی شما ۱۲ شده است و حداقل نمره برای دریافت بیمه از کار افتادگی ۱۵ می باشد بنابراین شما توانایی کار کردن را دارید و شامل دریافت حقوق بیکاری نمی شوید. درواقع پیرمرد با کسانی صحبت می کند که هیچ رابطه چهره به چهره با آن ها ندارد و اصلا آن ها را ندیده است. هیچکدام یکدیگر را نمی شناسند. ویژگی بوروکراسی نوین نیز همین است. تکنولوژی نیز به کمک آن ها آمده است تا به وسیله آن تمام روابط رو در رو را در جهت کسب سود بیشتر از بین ببرند. حالا پیرمرد با کسب نمره دوازه از دریافت حقوق بیکاری محروم شده است. نتیجه ارزیابی او در عدد دوازده خلاصه شده است. عددی که نشان از توان او برای کار کردن و عدم دریافت حقوق بیکاری است. کمیتی که نشان از کیفیت زندگی پیرمرد شده است. اعداد کیفیت همه چیز را مشخص می کنند. می شود گفت امروزه اعداد دنیای زندگی انسان را احاطه کرده اند. از مبادلات تجاری که امروزه فقط با اعداد سرو کار داریم تا سیستم آموزشی که اعداد تعیین کننده جایگاه وضعیت دانش آموزان و دانشجویان است. و حتی استعداد انسان ها نیز با همین اعداد مشخص می شود و عدد است که در آخر تصمیم می گیرد که او باید در چه زمینه ای به تحصیل و فعالیت  بپردازد. درواقع آقای بلیک در دنیایی زندگی می کند که اعداد تصمیم آخر را می گیرند. آقای بلیک به پاسخگو می گوید که قصد شکایت دارد پاسخگو جواب می دهد که مشکلی نیست اما ابتدا باید تجدید نظر صورت بگیرد. و پیرمرد دوباره باید در انتظار تجدید نظر و یا تایید تصمیمی که گرفته شده است منتظر بماند.

روز بعد دوباره به سمت اداره مورد نظر می رود تا دوباره با یکی از کارمندان صحبت کند. پیرمردی که از طرف پزشک خود ملزم شده است که دست از کار بکشد و به دنبال حقوق از کار افتادگی رفته است اما از طرف شرکت بیمه مورد ارزیابی قرار گرفته است و جواب منفی به او داده اند. کارمند به او می گوید پس بروید به دنبال حقوق بیکاری و این فقط به افرادی تعلق می گیرد که مایل به کار کردن باشند. حرف او را قبول می کند و درخواست فرم بیمه بیکاری می کند، اما کارمند می گوید پیش فرض این فرم دیجیتالی است و فقط از طریق اینترنت می توانید به آن دست پیدا کنید، پیرمرد چیزی از رایانه نمی داند. و حالا درگیر پر کردن فرم دیجیتال می شود و از چند نفر خواهش می کند که در این زمینه به او کمک کنند. بالاخره بعد از چند روز موفق می شود فرم را پر کند. به اداره مورد نظر برمی گردد. این بار کارمند از او می خواهد که رزومه کاری خود را تحویل دهد. اما او که رزومه ای ندارد. بنابراین از طرف اداره به یک کلاس آموزش رزومه نویسی فرستاده می شود. بعد از طی کردن مراحل کلاس، رزومه خود را به اداره مورد نظر تحویل می دهد. دوباره از او می خواهند که باید به دنبال پیدا کردن شغل برود در صورتی که نتوانست شغلی را پیدا کند بیمه بیکاری به او تعلق خواهد گرفت. ناامیدانه به دنبال شغل می رود در عین حال که از طرف پزشک خود ملزم شده است که نباید کار کند. به کارمند اداره می گوید که شغلی پیدا نکرده است اما از او می خواهند که باید این مسئله را اثبات کند و او ناکام از اداره بیرون می آید.

در همین میان با خانمی آشنا می شود که دارای دو فرزند کوچک است و تازه از لندن به نیوکاسل مهاجرت کرده است و او نیز به دنبال دریافت بیمه بیکاری است. خانواده ای که به علت هزینه های بالای زندگی در لندن مجبور به مهاجرت شده است. گویی کارگردان می خواهد این پیام را به مخاطب انتقال بدهد که شهر لندن فقط جایگاه کسانی است که از حداقلی از ثروت و پول برخوردار باشند. این شهر فقط برای افرادی خاص ساخته شده است. در غیر این صورت شما محکوم خواهید بود که شهر را ترک کنید. این موضوع شاید برای کسانی که در کلان شهرهای ایران زندگی می کنند نیز قابل لمس باشد. درواقع شکل گیری حومه ها در اطراف شهر که به صورت غیر رسمی اسکان یافته اند می تواند گویای همین مسئله باشد. شهرها که در روزگاری نوید زندگی بهتر را می دادند اکنون به محلی تبدیل شده است که دیگر انسان در آن ها احساس امنیت نمی کنند. در پی همین رفت و آمدهای زیاد و فشار زیادی که بر پیرمرد وارد می شود، در آخر دوباره دچار حمله قلبی می شود و جان خود را از دست می دهد.

نتیجه گیری:

I Daniel Blake فیلمی که توصیفی است از زندگی انسان مدرن که در سیستم های بروکراسی که توسط دولت ها طراحی می شود حبس شده اند. درواقع این فیلم  تجمع همزمان سیستم های اقتصادی و اجتماعی و مدیریتی که در شهرها و روستاهای امروزی به وجود آمده اند و زندگی و سرنوشت انسان ها را به دست گرفته اند را به خوبی نشان می دهد. سیستم هایی که فقط از منطق سرمایه و سود تبعیت می کنند. و سعی می کنند انسان هایی که برای این سیستم مفید نباشند را طرد و حذف کنند. آقای بلیک نماد انسانی است که دیگر درون این سیستم سرمایه داری کارایی خود را از دست داده و محکوم به حذف شدن است. انسانی که برای دریافت حق زندگی مدام در تکاپو و جنگیدن است. اما در مقابل این سیستم بروکراسی که در جهت کسب سود بیشتر حرکت می کند توان مقاومت ندارد. و در آخر تسلیم و از این سیستم بروکراسی و به تعبیر ماکس وبر عالی ترین نمونه عقلانیت فنی مدرن حذف می شود.

پایان