انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

بلند پروازی های پکن داده های فضائی و هسته ای را به هم می ریزند(لوموند دیپلماتیک: مه ۲۰۱۳)

اولیویه ژآژک ترجمه ی منوچهر مرزبانیان

پیشرفت های شتابناک تکنولوژی نظامی چین

پیشرفت های چین در امر بازدارندگی هسته ای و به موازات آن «جهش های» ارتش آزادیبخش خلق «به جلو»° در پهنه فضا، تحلیل گران امور دفاعی آمریکا را نگران کرده. پکن با افزودن بر بیم شکننده ساختن توازن اتمی غالب تا به امروز، با تردستی بر دوگانگی این قلمروهای به هم پیوسته، اهمیت، برد و کارائی زرادخانه های خود را بهبود می‌ بخشند.

پکن، هیچ پیکره ای در تجلیل از جوزف مک کارتی سناتور کمونیسم ستیز آمریکائی نساخته است: یک ناسپاسی نسبی، وقتی بیاد آوریم که پدر طبیعی برنامه هسته ای چین همو بوده. ماجرا دستکم شگفت انگیز است. لختی از پایان جنگ نگذشته، Qian Xuesen مهاجری از شهر Hangzhou طی قراردادی برای پنتاگون، در «آزمایشگاه موتورهای جلو ران جت Pasadena» کار می کرد. شم و فراست پیشگام این مهندس جوان در زمینه فضائی و پرتاب شناسی، نیروی هوائی ایالات متحده را مجذوب کرده بود. ارتش [آمریکا] چنان اعتمادی به وی داشت که او را به آلمان فرستاده بود تا از Werner von Braun، مغز متفکر برنامه پرتاب های موشکی آلمان پرس و جو کند. ترک‌تازی مرام مک کارتی این سیر درخشان را به سمت و سوئی دیگر برد: Qian را که در سال ۱۹۵۰ به اتهام کمونیسم گرائی در حصر خانگی نشانده بودند، در سال ۱۹۵۵ به طور خشنی از کشور اخراج و به چین مائوئیستی روانه کردند. Daniel Kimball معاون وزیر دریاداری هرچه بانگ بر می داشت که این «نابغه» فارغ التحصیل مؤسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT) «خود به تنهائی به اندازه سه تا پنج تیپ ارتش» می ارزد، و «ترجیح می دهد که او را مرده بیابد تا رانده از کشور» (۱) به گوش کسی فرو نرفت. اعتراضات وی در گرماگرم تب ساحر کشی که آن روزگاران در گرفته بود پژواکی نیافت. آنچه در پی آمد کمابیش منطقی بود: Qian که مائوتسه تونگ پذیرای وی گردیده بود با رژیم وی بیعت کرد، و از هیچ نخستین برنامه موشک های بالیستکی چینی را اختراع کرد …

در سال ۱۹۶۶، دو سال پس از انفجار اتمی سال ۱۹۶۴، بنیانگذار توانائی های چین در این زمینه، مهندس اعجوبه، بر پرتاب نخستین موشک هسته ای در بیابان Xinjiang نظارت داشت. پرتاب موفق Dong Fang Hong (DFH-1) نخستین ماهواره چینی در ۲۴ آوریل ۱۹۷۰ را نیز به وی مدیون باید بود، ماهواره ای که طی بیست وشش روزی که در مدار زمین می چرخید مدام سرود میهن پرستانه «مشرق سرخ است» را پخش می کرد.

«رازی» … آشکار شده از سه سال پیش

Qian که در سال ۱۹۹۱بازنشسته شد و در سال ۲۰۰۹ غرق در افتخار درگذشت، خود به تنهائی نماد درهم پیچیدگی ژرف برنامه های هسته ای و فضائی جمهوری خلق چین از همان روزهای آغازین آن بود. پکن از نخستین انفجار هسته ای در سال ۱۹۶۴ تا روز شکوهمند ۱۵ اکتبر ۲۰۰۳ که سرگرد Yang Liwei، سوار بر سفینه Shenzhou چین را سومین ملتی در تاریخ کرد که به انجام سفری فضائی با سرنشینی زنده توفیق یافته، بر ایجاد گدارهائی میان دو قلمرو افزوده است، و در این اقدام به وعده دستآورد پایدار در استفاده بهینه از تکنولوژی، بودجه و برتری سوق الجیشی پی برده است. با وجود ایجاد آژانس ملی مدیریت فضا در سال ۱۹۹۰، و طرح های تجاری در مدار گذاری سفینه ها، باز نظامیان ارتش آزادیبخش خلق اند که اکنون بیش از هر وقت دیگر اهمیت خود را در محورهای بزرگ فضائی کشور حفظ کرده اند.

اثر سه سویه اهرم هسته ای، فضائی و بالیستیکی تنها تخصصی چینی نیست؛ بلکه پدیده ای شناخته شده است و حداقل مهندسان متخصص، به ویژه در ایالات متحده و فرانسه با آن آشنایند. با اینحال چین با پیشنهاد آموزه اتمی «پرهیز از پیشدستی در کاربرد سلاح اتمی» و اعلام موضع اصولی خود در ارائه ضمانتی رسمی که هرگز توان هسته ای را علیه کشوری عاری از سلاح های اتمی به کار نبرد، خیلی زود خود را از دیگران متمایز ساخت. به همین سیاق در قلمرو فضائی نیز به سرعت با هرگونه استفاده نظامی از فضا مخالت ورزید. بر این هیأت تماما دفاعی، وسائل و امکانات اندک در حراست از خویش و نیز تردیدی دیرین در روزآمد بودن بُردارهای آن کشور (بمب افکن های حامل موشک و زیر دریائی هائی که بالقوه قادر به حمل کلاهک های هسته ای باشند) را نیز باید افزود. این دو ویژگی چین را سر به زیر ترین عضو باشگاه بین المللی دولت هائی کرده است که هم قدرت های فضائی اند و هم سلاح های هسته ای دارند، یعنی فرانسه، ایالات متحده، بریتانیا، روسیه و چین، که امروز هند را نیز بر این فهرست می توان افزود.

بی سرو صدا ؟ دست‌کم تاکنون: چنانکه انتشار آخرین کتاب سفید امور دفاعی مورخ ۱۶ آوریل ۲۰۱۳ نشان داده، در حالی که توسعه اقتصادی چین قدرت سیاسی و نظامی اوج گیرنده ای را بر انگیخته است، آیا عزم پکن در پرهیز از خودنمائی پایدار تواند ماند؟ شاخص های معادله هسته ای این کشور که دیری دست نخوره باقی مانده بود اینک تعدیل یافته است. آمریکائی ها پیش از دیگران از آن واهمه دارند.

«آیا به راستی می دانیم که امروز چینی ها چند موشک دارند؟» Richard Fischer دیدبان هشیار و اندکی پر وسواس آمریکائی نسبت به چین و عضو مرکز بین المللی سنجش و سوق الجیشی با طرح این پرسش به خوبی می دانست که در پنتاگون و کنگره درست به خال زده است (۲). زیرا ابهامی کمابیش فراگیر تحول زرادخانه چین را در بر گرفته که اکنون یگانه کشور گروه پنج است (۳) که تعداد سلاح های هسته ای در دسترس خود را اعلام نکرده. به نظر مؤسسه پژوهش صلح بین الملل استکهلم، سرجمع این جنگ افزارها در سال ۲۰۰۹ به ۱۸۶ کلاهک نصب شده قابل کار گیری می رسید. گروه بین المللی ناظران بر مواد شکافت پذیر هم این تعداد را تا حدود ۲۴۰ دستگاه یاد می کند (۴). چنانچه این برآوردها را با هزاران یکائی بسنجیم که زوج مسکو–واشنگتن انباشته اند، هیجان‌زدگی آمریکائی ها به نظر گزافه می نماید. در ماه مه ۲۰۱۰، ایالات متحده رسما اعلام کرده بود که بر رویهم ۵ هزار کلاهک هسته تاکتیکی، استراتژیکی و یا استقرار نایافته در اختیار دارد. از این مجموع، یک هزار و ۷۰۰ دستگاه بر روی موشک های قاره پیما (ICBM)، زیر دریائی های اژدر افکن (SLBM) یا بمب افکن های استراتژیک نصب شده و آماده کار گیری اند (۵).

با اینحال، یک گزارش دانشگاه آمریکائی جورج تاون در سال ۲۰۱۱، ناگهان محفل کوچک متخصصان فعالیت های هسته ای چین را برآشفت (۶). گروهی از دانشجویان این دانشگاه با هدایت استاد خود پروفسور Philip Karber، کارمند پیشین پنتاگون، داده های جدید در دسترس را بر هم انباشته و خبرگان با دیدن نتایجی که به آن رسیده بودند در جا خشکشان زد: چین در واقع گویا …، ۳ هزار کلاهک هسته ای در اختیار داشته باشد! این مطالعه همچنین از وجود شبکه ای از تونل هائی به طول ۵ هزار کیلومتر «پرده برداشت»، که به درد حمل و نقل و استقرار سلاح های هسته ای و واحدهای تخصصی می خورند. «دیوار بزرگ زیرزمینی» اسرار آمیز و سرّی به تخیل روزنامه نگاران پر و بالی داد و بی درنگ قرینه اتمی نمادین رشته پایگاه های دریائی پکن در آب های قاره آسیا گردید که به «گردنبند مروارید» موسوم است (۷).

هواداران آمریکائی خلع سلاح، نظیر Hans Kristensen، عضو فدراسیون دانشمندان آمریکا، در واکنشی پنتاگون را متهم کرده اند که به میدانداری Karber که همانند Fischer یا روزنامه نگاری پی‌گیر خبرهای جنجالی چون William Gertz در رده کسانی جای دارد که ملامت‌گر ناخویشتن دار «خطر» چینی اند، از راه دور این مطالعه را هدایت کرده است. نظامیان این برآوردهای گزافه را به چیزی نمی گیرند (۸). ماجرا از صحنه سیاست هم سر برآورد. روز ۱۴ اکتبر ۲۰۱۱، Michael Turner، نماینده جمهوریخواه در برابر کنگره وجود این هزارتوی زیرزمینی «ناشناخته» را علم کرد و نکوهید که «درست در زمانی که ما به شفاف سازی هسته ای کمر بسته ایم، چین سیستم خود را بازهم بیشتر در پس پرده کدری می پوشاند.» مطبوعات اروپائی هم، با «کشف» مطالعه دانشگاه جورج تاون، این «شبکه توهم زای تونل ها» را به مثابه یک شگفتی بر شمردند (۹). روزنامه های هند نیز با آنها هم صدای گردیدند. در آغاز ژانویه ۲۰۱۳ آقای باراک اوباما که از هرسو بر او فشار می آوردند، سرانجام به پنتاگون دستور داد تا ۱۵ اوت آینده گزارشی در اینباره تهیه نماید.

با اینهمه در تمایز با افراط گرائی گفتمان سیاسی در آمریکا و پیگیری مرسوم روزنامه نگارانه در اروپا، پیداست که از چند سال پیش به این سو «دیوار بزرگ زیرزمینی»، راز و رمزی برای کسی نبوده. روز ۱۱ دسامبر ۲۰۰۹، روزنامه هنگ کنگی Ta Kung Paoجزئیات دقیقی درباره این کارگاه غول آسا منتشر ساخته بود، که گویا ده ها هزار سرباز چینی را دهسالی بسیج کرده. مردم عادی آسیا آنگاه دریافتند که در سال ۱۹۹۵ دومین تیپ توپخانه ارتش آزادیبخش خلق، مسئول نیروهای هسته ای استراتژیک تصمیم گرفته بود که بُردار های پرتاب هسته ای خود را عمیق تر در دل زمین جای دهد، به نحوی که در صورت حمله غافل گیرانه ای «به پیش دستی» در تخریب، کمتر آسیب بینند. اینک در عمق چندین صد متری زمین، در چشم انداز قله ها و دیواره های پر شیب صخره هائی که به ویژه مناسب استقرار یک سیستم ایمن زمینی پاتک هسته ای است، شبکه ای از تونل ها با ساختار و تجهیزات مدرن در زیر استحکامات کوهستانی ناحیه Hebei در شمال کشور امتداد یافته (۱۰).

خصوصا به یاد آوریم که ابتدا تلویزیون دولتی کشور CCTV بود که با پخش فیلم مستندی در روز ۲۴ مارس ۲۰۰۸، ضمن تفسیر بی حشو و زوائدی از روز آمد کردن برنامه تونل ها، از این راز «پرده برداشت». با توجه به کنترل اکیدی که دولت بر رسانه ها دارد، اعلام این مطلب، که دستگاه های نظامی هندی، آمریکائی و اروپائی به خوبی به خاطر سپردند، رسمی ترین نشان القای پیام بود. گذشته از آن، به زعم ارتش آزادیبخش خلق، کندن تونل ها به خودی خود هدفی نیست، بلکه یکی از راهکارهای برپا داشتن حریم ایمنی برای ضربه زدن «در مرحله دوم» پس از حمله نخست است.

به موازات آن، پکن از موشک های درشت پیکر با سوخت مایع قابل شلیک از سکوهای ثابت پرتاب، که در برابر هر ضربه نخست خنثی کننده ای آسیب پذیرند، اینک به موشک هائی مانند DF-31A با بُردی ۱۱ هزار کیلومتری گذر می کند، که به نیروی پرتابی جامع مجهزند و بر پرتاب‌گران متحرک و برخوردار از توان جابجائی سریع سوار می شوند. دست‌کم در حال حاضر کارآمدی موشک های زمین به زمین متحرک یا مدفون که همچنان تنها جزء باقی مانده از حلقه سه گانه هسته ای چین است (تجهیزات موشکی زمین به زمین، بمب افکن های هوائی، زیر دریائی) را به راستی باید جدی گرفت.

چین اگرچه مایل است اعتبار توان نظامی هسته ای خود را حفظ کند که آمریکائی ها خواه ناخواه حرمت آنرا نگاه می دارند، باز به خوبی می داند که نمی تواند تنها به حراست از قابلیت ضربه زدن «در وهله دوم» خشنود باشد. همچنین لازم است بتواند به نحوی فعالانه با پیشرفت های دفاع ضدموشکی آمریکا به پیکار بر خیزد، که می توانند ظرفیت های نظری مقابله به مثل وی را خنثی سازند. برای کاستن از تنگنای این گاز انبر تازه، ارتش آزادیبخش خلق دیری است که به آوردگاه بدیلی چشم دوخته: فضای ماوراء جو.

ترس از تنزل مقام در برابر آمریکا

حتی با صرف کوشش هم دیگر کسی را از کهنه رزمجویان گاردهای سرخ نتوان یافت که مانند دوران انقلاب فرهنگی با ایمان و اعتقاد فریاد بردارد که « ماهواره هرچه بالاتر رود، پرچم سرخ فرو تر افتد!» به اعتقاد ژنرال Xu Qiliangرئیس پیشین ستاد عالی نیروی هوائی و نایب رئیس کمیسیون مرکزی قدرتمند نظامی، «مصالح ملی چین رو به گسترش است و کشور به دوران فضائی گام نهاده (۱۱)». پکن با اینکه رسما با نظامی کردن فضای ماوراء جو مخالفت می ورزد، باز در به چالش کشیدن سیطره جوئی آمریکا در آن پهنه رغبت بارزی دارد. ازجمله با توجه به وابستگی روز افزون آشکار ارتش های مدرن به فضا در صورت وقوع یک ستیزه، جلوگیری از دسترسی دشمن به آن پهنه الویتی خواهد بود.

چین با داو نهادن بر اینکه مذاکره فقط میان افراد هم شأن تواند بود، همانند روسیه باور دارد که تنها پیشرفت هائی چشمگیر و مستقل، جلوگیری از بلندپروازی های پنتاگون در سیطره جوئی فضائی را میسر خواهد ساخت. این پیشرفت ها شاید بتوانند ایالات متحده را وادارند تا تعهدی در بی طرفی نظامی فضا بپذیرد، که کمبودهای عهدنامه سال ۱۹۶۷ در باره فضای ماوراء جو را پر کند. وانگهی در سال ۲۰۰۱، گزارشی که کمیسیون فضائی آمریکا (یا کمیسیون رامسفلد) منتشر ساخت، از نقیصه های بسیار این عهدنامه بهره برد تا به این نتیجه برسد که نه چیزی «استقرار سلاح یا استفاده از آن در فضا» را منع کرده است، نه «کاربرد نیرو از مبداء فضا به سمت کره زمین» و یا «هدایت عملیات نظامی در فضا یا از طریق فضا» (۱۲).

چینی ها که اداره ملی هوانوردی و فضای ایالات متحده (ناسا) آنان را از دسترسی به ایستگاه فضائی بین المللی و استفاده از آن برکنار داشته، ایستگاه خاص خود را می سازند، که Tiangong نام نهاده و به روی دانشمندان تمام ملل گشوده اند. ساخت آن تا سال ۲۰۲۰ به فرجام خواهد رسید. همچنین در کار توسعه پرتابگری ۱۳۰ تنی هستند؛ مأموریتی در سفر به کره ماه تا سال ۲۰۲۵ را اعلام داشته اند و در عین حال با نقشه فرستادن سفینه سرنشین داری به سوی سیاره مریخ پس از سال ۲۰۳۰ رؤیای جلو زدن از آمریکائی ها را در سر می پرورانند. شمار Beidou-Compass («قطب نما»)، نسل دوم شبکه ماهواره ای این کشور به زودی به ۳۵ واحد خواهد رسید که خدمات نشانی یاب زمینی همسان با GPS، از جمله تسهیلات رهیاب برای استفاده نظامی را ارائه خواهد داد.

اما آثار جانبی این راهبرد شاید از نیات مروجان آن فراتر رفته باشد. چین با تخریب یک ماهواره کهنه هوا شناسی FY-1C در ماه ژانویه ۲۰۰۷ به کمک یک رهگیر SC-19، به منظور نشان دادن توانائی خود در ضربه زدن در فضا، خود را آماج خرده گیری های سرزنش باری ساخت. ایالت متحده و به پشتیبانی از وی، شماری از ملت های دیگر بی درنگ سلوک «تبه کارانه فضائی» چین و خطر تکه پاره های پراکنده از تخریب و نیز تضادی را که این اقدام با تقوای سیاسی و فضائی ادعائی این کشور داشت به باد ملامت گرفتند. در ماه ژانویه ۲۰۱۱، واشنگتن در تازه ترین روایت استراتژی ملی امنیت فضائی خود هشدار داد که «چنانچه حربه بازدارندگی با شکست روبرو گردد، ایالات متحده حق و توانائی های پاسخ دادن در دفاع مشروع [در فضا] را برای خویشتن محفوظ می دارد (۱۳).»

Everett Dolman آمریکائی، از چشم انداز تئوری راهبردی تصریح دارد که «موضوع و هدف جنگ آتی با چین نبردی به هوای کنترل فضای ماوراء جو خواهد بود (۱۴)». در پس زمینه این گزاره، مسئله ای هسته ای نهفته: ماهواره های آمریکائی هشدار زودرس که کاربرد آنها در چهارچوب ردیابی لحظه پرتاب موشک هاست، اینک هدف احتمالی توانائی های چین گردیده اند. ناگزیر بدون این ماهواره ها، سازماندهی نیروها و فرماندهی هسته ای سوق الجیشی آمریکا عموما از کار می افتند.

افزون بر این تشویش ها، رنج و عذاب تنزل مقام و عقب ماندگی آتی فن سالاری نیز در طرف آمریکائی احساس می شود. چه کسی به یاد دارد که حتی پیش آنکه واشنگتن در سال های دهه ۱۹۹۰ فروش قطعات ماهواره ای به پکن را تحریم کند، موشک های کمونیستی «راه پیمائی طولانی» حدود بیست ماهواره تجاری راهی فضا کرده بودند؟ «ناسا» آنوقت هنوز با نگریستن به پکن از سر نخوت وی را به حال خود گذاشته بود. عقربه های ساعت هسته ای چرخیده اند. حتی اگر شکاف گسترده میان توانائی های این کشور با ایالات متحده را با گام های غول آسائی نیز نتوان پر کرد، باری مسابقه سرسام آوری برای جبران عقب ماندگی به راه افتاه است. یک مهندس نگران آمریکائی استاد مؤسسه تکنولوژی ماساجوست (MIT)، در سال ۲۰۰۸ اوضاع جنگی فضائی میان دو کشور را در قالب مدلی گنجانده بود … تا با رسیدن به این نتیجه که چینی ها در چنین جنگی به یقین بازنده خواهند بود آسودگی خاطر یابد (۱۵). با اینهمه، در حالی که کتاب سفید سال ۲۰۱۱ چین در باره فضا تنها پنج «محور عمده» را بر شمرده است که همگی غیر نظامی اند (توسعه علمی و صلح جویانه، ابداع، خودکفائی و گشودن به سوی [همکاری] بین الملل)، ناچار به اذعانیم که در همان سال از نوزده پرتابی که چین انحام داد، هجده پرتاب به دغدغه دفاع از کشور بود.

چینی ها در سال ۲۰۱۲، حدود سی ماهواره از هر نوعی را بر روی مدار زمین قرار دادند که برخی از آنها ساختی مینیاتوری داشتند: مخابرات راه دور (Zhongxing 10)، هدایت کشتیرانی، مراقبت، شناسائی، دست به دست کردن داده ها (Tianlian 1). برنامه ای درباره ماهواره های هشدار دهنده نیز در دست طراحی است، و در همان حال مرکز تازه ای برای پرتاب های فضائی در Wenchang در جزیره Hainan گشایش می یابد. در این میان آقای اوباما برنامه آمریکا برای تسخیر کره ماه، موسوم به کهکشان را در ماه فوریه ۲۰۱۰ لغو کرد. به عقیده Gregory Kulacki عضو اتحادیه دانشمندان نگران، آمریکائی ها می باید «باور کهنه و فرسوده ای [که در امور فضائی] گویا چینی ها بیش از آنکه ما نیازمند آنان باشیم آنان محتاج ما هستند» را وانهند (۱۶).

التهاب و پریشانی تب آلود و ذاتی برخی روزنامه نگاران آمریکائی رویاروی قدرت یابی ممکن «رقیبی هم وزن» در مقیاسی جهانی، نباید از نطرها دور دارد که پیشرفت های فضائی و هسته ای چین، لاجرم تعدادی پرسش های عینی ملموسی را پیش می کشند. همه ناظران همداستانند که این کشور تنها عضو گروه پنج است که امروز بر شمار کلاهک هایش می افزاید. اما دقیقا به چه نسبتی؟ نبرد ارقام بیداد می کند و در میان کاردانان هستند کسانی که رقم حداکثری یک هزار و ۸۰۰ کلاهک هسته ای آماده کاربرد را پیش کشند. همانگونه که متخصصان عدم گسترش [سلاح های هسته ای] خود قبول دارند، مهم این نیست که از خود بپرسیم که آیا چین زرادخانه خود را مدرن می سازد –که می سازد– بلکه اطلاعات غلطی از شتاب این مدرن سازی نپراکنیم.

می ماند که در چشم انداز بلندپروازی های هسته ای چین، دور نیست که تعادل سوق الجیشی در صحن گروه ۵ تغییر یابد. بریتانیا اکنون تصریح می کند که کمتر از ۱۶۰ کلاهک قابل کاربرد در اختیار دارد (۱۷). فرانسه که از هنگام جنگ سرد اقدام به کاهش ۵۰‌% از تعداد کلاهک های خود کرده، طی بیست سال بودجه اختصاص یافته به حربه بازدارندگی هسته ای خود را به نیم کاهش داده و اینک حدود یکصد کلاهک آماده کاربرد را نگه داشته است (۱۸). پکن، دهسال نشده، با تکیه بر آنچه می توان «همپیوندی موزون فضائی هسته ای» نامید، از یکسانی تکنولوژیکی با دو قدرت هسته ای اروپائی –که می توانست هدف میان مدت وی به چشم آید–، مراحلی را پشت سر نهاده تا بی درنگ در هیأتی خواهان مذاکره نا متقارن با توانائی های آمریکا ظاهر شود.

مذاکره در باره عهدنامه ای تازه

در انتها، اگر دیالکتیک منحط جنگ سرد را به یاد آوریم، نمی توان این امکان را به کلی نادیده انگاشت که واشنگتن و پکن به دام مسابقه ای بیافتند همانند رقابتی که اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده را بی اعتنا به هرگونه عقلانیتی به برهم انباشتن کلاهک ها در سیلوهایشان کشانده بود تا توازن وحشت را برجای نگهدارند. در سال های دهه ۱۹۶۰ واشنگتن گویا تا ۳۱ هزار کلاهک آماده پرتاب را برهم انباشته بود.

این بینش حداکثری بازدارندگی هسته ای با اصل فرانسوی بسندگی صرف (به تعبیر هسته ای «کسی بیش از یکبار نمی میرد») در تعارض است، که با ایمانی جزمی به «بی خردی خرد ورزانه» آخر سر خود را قانع کرده بودیم که چین نیز از سال ۱۹۶۴ تلویحا همان اصل را از آن خود کرده. مگر «یو جین تائو» رئیس چین نبود که هنوز تا سال ۲۰۰۹ در سازمان ملل متحد اعلام می کرد که چین «رسما تعهد مؤکد خود را به یک استراتژی هسته ای دفاعی تکرار می کند (۱۹)»؟

روز ۱۲ فوریه ۲۰۱۳، آقای اوباما کاهش دیگری را در زرادخانه هسته ای آمریکا اعلام داشت، چنانکه تا سال ۲۰۲۰ از یک هزارو ۷۰۰ کلاهک آماده به کارگیری به کمتر از یک هزار کلاهک برسند. اما اگر پیشرفت های چین مسجل گردد، آیا این مفهوم راهبردی حداقل بیمه بقا برجای ماندنی است؟ آیا اندیشه پردازی های توهم زای Hermann Kahn رزم آرای بنیانگذار موسسه Hudson در سال ۱۹۶۱ که اعلام می داشت که انبار کردن کلاهک آنقدر ها هم ابلهانه نیست، زیرا جنگی هسته ای طرف«پیروزی» هم می تواند داشته باشد باز پیش چشمانمان روی خواهند نمود (۲۰)؟

واکنش های حاکی از نگرانی همسایه های چین نیز بر این بازی متقابل برداشتها سنگینی خواهند کرد. ژاپنی ها می توانند نظرا در کوتاه زمانی Epsilon، پرتاب کننده تازه فضائی با سوخت پرتابی جامد خود را که قاعدتا امسال باید نخستین پرواز خود را انجام دهد به موشک بالیتسیکی دور بردی مبدل سازند. ویتنام بلندپروازی های فضائی خود را پنهان نمی دارد. هند در حوزه ضد ماهواره ای (تخریب ماهواره ها) پیش می رود.

چاره ای جز راهکاری سیاسی نمی توان جست. آیا راه حل به اجرا گذاردن مجدد حایل حفاظتی عهدنامه محدود کننده سیستم های موشکی ضد موشک (عهدنامه ABM) سال ۱۹۷۲ است که دولت بوش در سال ۲۰۰۲ یک جانبه از آن روی برتابید؟ اگر اینبار چین را نیز در بحث و گفتگوها بگنجانند شاید دلائلی برای حفظ این گزینه وجود داشته باشد. در آنصورت می توان مذاکرات دشواری را چشم داشت؛ اما اگر اعلامیه های رسمی فزاینده این کشور در باره شروط انکار ناپذیر خلع سلاح هسته ای [جامع] جهانی ملاک باشد، شاید از زمامداران چین بخواهند که پیشنهادی از این قماش را بررسی کنند (۲۱). تا آنوقت، چنین می نماید که به روی کاغذ، از کوهساران Hebei گرفته تا مدار ماهواره های هم چرخ با زمین، نوعی منطق مدرن کردن موازی زرادخانه های هسته ای و فضائی به سمتی بگسترد که توازن های سوق الجیشی در آسیای خاوری را به نحو ماندگاری زیر و رو کند.

° «جهش بلند به جلو» عنوان تدبیری اقتصادی بود که چین در سال های پایانی دهه پنجاه به ابتکار مائو تسه تونگ پیش برد تا با انگیزش فعالیت های اقتصادی اشتراکی، کشور را در مسیر سیاسی تازه ای اندازد. (م)

نوشته OLIVIER ZAJEC *

* دانشیار پژوهشی، کمپانی اروپائی اطلاعات استراتژیک، نویسنده کتاب ناتوانی جدید آمریکا، انتشارات L’Œuvre، پاریس، ۲۰۱۱.

پی نوشت ها

۱. Evan Osnos، «زندگی دوگانه Qian Xuesen »، نیویورکر، ۳ نوامبر ۲۰۰۹.

۲. «ایالات متحده نگران شبکه زیرزمینی چین است» بنگاه خبرگزاری فرانسه، پاریس، ۱۴‌ اکتبر۲۰۱۱.

۳. پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد، بریتانیا، چین، فرانسه، روسیه و ایالات متحده یگانه کشورهای دارنده سلاح های هسته ای اند که عهد نامه منع گسترش سلاح های اتمی بازشناخته است.

۴. پنل بین المللی دیده بان منع گسترش مواد شکافت پذیر را کارشناسان غیرنظامی هفده کشور در سال ۲۰۰۶بنیاد نهادند. پروفسور Ramamurti Rajaraman استاد دانشگاه دهلی نو بر آن ریاست دارد.

۵. «سلاح های هسته ای: در یک نگاه چه کسی چه دارد»، Arms Control Association، واشنگتن دی سی، نوامبر ۲۰۱۲.

۶. «تأثیرات استراتپزیک دیوار بزرگ زیر زمینی چین»، طرح کنترل اسلحه در آسیا، دانشگاه جورج تاون، ۲۶ سپتامبر۲۰۱۱.

۷. مقاله نگارنده را با عنوان «چین بلندپروازی های دریائی خویش را به رخ می کشد»، در شماره ماه سپتامبر ۲۰۰۸ لوموند دیپلوماتیک بخوانید (http://ir.mondediplo.com/article1322.html).

۸. Hans M. Christensen، «فرماندهی Stratcom برآوردهای گزاف از زرادخانه هسته ای چین را رد می کند»، Strategic Security Blog، ۲۲ اوت ۲۰۱۲ (http://blogs.fas.org).

۹. «چین در “پشت دیوار بزرگ زیر زمینی” خود چه را پنهان کرده»، لو نوول اوبزرواتور، پاریس، ۷ دسامبر ۲۰۱۱.

۱۰. Arnaud de La Grange، «موشک های هسته ای چین در پناه تونلی مخفی»، روزنامه فیگارو، پاریس، ۱۹ دسامبر ۲۰۰۹.

۱۱. «چین “قرار است اسلحه در فضا بگذارد”»، روزنامه South China Morning Post، هنگ کنگ، ۳ نوامبر ۲۰۰۹.

۱۲.«گزارش کمیسیون مأمور سنجش مدیریت و سازماندهی امنیت فضائی ایالات متحده»، مورخ ۱۱‌ ژانویه ۲۰۰۱. گزارش های بعدی وزارت دفاع نتیجه گیری های این گزارش را بسیار پرخاشجویانه دانسته اند.

۱۳. راهبرد ملی امنیت فضائی، ژانویه ۲۰۱۱.

۱۴. Everett C. Dolma، «مرزهای نو، واقعیت های کهنه» فصلنامه Strategic Studies Quarterly، جلد ۶، شماره یک، واشنگتن دی سی، ۲۰۱۲.

۱۵.Noah Shachtman، «چگونه چین در جنگ فضائی پیش رو بازنده خواهد بود»، Wired، سانفرانسیسکو، اول اکتبر ۲۰۰۸.

۱۶. Jeff Foust، «چالش های فضائی سال ۲۰۱۱»، ۳ ژانویه ۲۰۱۱ (www.thespacereview.com).

۱۷. گزارش دفتر حسابرسی ملی مورخ ۵‌ نوامبر ۲۰۰۸، که به آینده نیروی بازدارندگی بریتانیا اختصاص یافته است.

۱۸. «خلع سلاح، منع گسترش و امنیت فرانسه»، گزارش اطلاعاتی سنا، شماره ۳۳۲ مورخ ۲۴ فوریه ۲۰۱۰. با احتساب انبارهای تعمییر و نگهداری فرانسه حدود ۳۰۰ کلاهک در اختیار دارد.

۱۹. Hu Jintao، «همکاری بایکدیگر برای بنا کردن جهانی امن برای همه»، بیانیه هنگام گردهمائی سران کشورهای عضو شورای امنیت سازمان ملل متحد در باره منع گسترس و خلع سلاح هسته ای، نیویورک، ۲۴ سپتامبر ۲۰۰۹.

۲۰.

Herman Kahn, On Thermonuclear War, Princeton University Press, 1960

۲۱. «بیانیه هیئت نمایندگی چین در باره خلع سلاح، هنگام بحث موضوعی در کمیته اول ۶۷ امین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل متحد»، ۱۹ اکتبر ۲۰۱۲.