انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

انواع سرمایه از نظر بوردیو

نگاهی به نظریه کنش و انواع سرمایه از نظر بوردیو و ارتباط آن با سبک زندگی

 

بوردیو به یاری دیدگاه تلفیقی خود و خلق مفاهیم جدیدی که در خلال  نظریه‌های مشهور خود به دست آورد مفاهیم مهم و کلیدی جامعه‌شناسان و نظریه‌پردازان پیش از خود را جانی دوباره بخشید. مفاهیم کلی و بنیادینی هم‌چون؛ سطح خرد و کلان، عین‌‌گرایی(Objectivism) و ذهن‌گرایی(Subjectivism)، ساختار و عاملیت، طبقه اجتماعی، سرمایه، کنش و… به‌رغم کاربرد فراوان  آن‌ها در تبیین مفاهیم وپدیده‌های اجتماعی، در مواجهه با تغییرات اجتماعی در معرض نقد و بیم ناکارآمدی قرار داشتند. در این میان، ظهور اندیشه‌های تلفیق‌گرایانی همچون بوردیو و گیدنز به کمک  مفاهیم پیشین شتافتند.

«ریشه دیدگاه‌های جامعه‌شناسانه را می‌توان در دیدگاه‌های فلسفی و هستی‌شناسانه جستجو کرد. اندیشه‌های فسلفی نظریه‌پردازان و صاحب‌نظران، از مفاهیم یکسان، تعابیر و معانی متفاوتی را منتج می‌کند. تبیین کنش به عنوان یکی از مهمترین مسائل جامعه‌شناسی، در دیدگاه‌های سنتی، محصور دوگانه‌گرایی(Dualism) است. از همین روی واقعیت اجتماعی را در دو وجه عینی و ذهنی متوقف می‌کند. یک مفهوم کلیدی در هستی‌‌شناسی بوردیو به تأسی از  فیلسوفانی چون باشلار(Gaston Bachelard)  وکاسیرر(Ernest Cassirer)، فلسفه رابطه‌ای است. از این جهت به‌جای تمرکز بر واقعیت‌های مشهودی چون؛ افراد و گروه‌ها به روابط روی می‌آورد و از توجه یک جانبه و ساده‌انگارانه به یک وجه اجتناب  می‌کند. بر این اساس، واقعیت، عینی یا ذهنی نیست بلکه ماهیتی برساخته (Constructed) است که از دیالکتیک ذهن و عین حاصل می‌شود و در رابطه باهم معنا می‌یابند. بوردیو با کمک این اندیشه فلسفی، با بهره‌گیری از نظریه میدان الکتریکی،‌ مفاهیم؛ کنش، میدان و عادت‌واره را، عرضه می‌کند».(نقل به مضمون ؛جمشیدی‌ها و پرستش،۱۳۸۵ : ۱الی۳)

همان‌طور که پیش‌تر اشاره شد، رویکردهای سنتی و دوگانه‌گرا، در تبیین  بسیاری از پدیده‌های اجتماعی ناکارآمد جلوه می‌کردند. به طور نمونه؛ کنش و ساختار اجتماعی به صورت دو مفهوم مستقل و گاه متضاد هم‌،‌طی چندین دهه موضوع بحث و جدل بود. بوردیو با طرح نظریه عمل،  با این مناقشه‌های دوگانه‌گرایی مقابله نمود. کنش یا عملی که ازیک  فرد سر می‌زند در فضایی مستقل و قائم به ذات واقع نمی‌شود بلکه، عمل  محصول آن چیزی است که بوردیو از آن به ؛میدان(Field)  و عادت‌واره(Habitus[۱]) یاد‌می‌کند.

«  کنش، بر این اساس، در بیانی ساده، برآیند میدان و عادت‌واره است  و به رغم‌این‌که نتیجه رابطه بین هردو آن‌ها است ولی در عین حال قابل تجزیه و تقلیل به هیچ یک از این دو نیست. برای فهم عادت‌واره  می‌توان به مفهوم عادات ذهنی(Mental Habits) توسل جست. عادات ذهنی، الگوهای مولد تفکر و کنش هستند .تعابیر دیگری نظیر؛ اصول مولد رفتار  و ساختار ساخت دهنده‌ذهن به مفهوم عادت‌واره نزدیک است. همچنین شناخت صحیح از اصطلاح عادت‌واره مستلزم تشریح  مفهوم طبع(Disposition) و موقعیت(Disposition & position) است. مفهوم طبع بر خلق و خو دلالت دارد، دارای جنبه‌های ذهنی، و از دو مؤلفه ساختار وگرایش تشکیل شده، به این معنی که بیانگر نوعی گرایش طبیعی است که به کنش‌ها ساختار می‌دهد. البته این گرایش طبیعی ( یا همان خلق و خو) ماهیت ذاتی و وراثتی ندارد، بلکه محصول شرایط و نیروهای اجتماعی یا همان موقعیت است و اشاره به جامعه‌پذیری فرد دارد. با  این توضیح ،‌عادت‌واره را می‌توان نظامی از طبایع تعریف نمود که چگونگی و چرایی رفتار کنشگر در موقعیت‌های  مختلف را تعیین می‌کند به گونه‌ای که این رفتارها تابع قواعدی خاص به نظر می‌رسند. یکی از ویژگی‌های مهم  عادت‌واره، دو وجه ساخت‌یافته‌گی و ساخت‌‌دهندگی می‌باشد. ساخت‌یافته از این جهت محصول موقعیت و نیروهای اجتماعی است و ساخت‌دهنده به این معنی که به بازتولید ساختارهای بیرونی می‌پردازد.

از این روی عادت‌واره با موقعیت در رابطه است و کنشگر متناسب با مقام و موقعیتی که در فضای اجتماعی دارد در معرض تعلیمات خاصی قرار می‌گیرد و در نتیجه بسیار محتمل است افراد در معرض تجارب مشابه ،قالب‌های مشترکی  برای رفتار داشته‌ باشند. بدین ترتیب،افرادی که از موقعیت مشترک در فضای اجتماعی برخورداند از عادت‌واره مشترک نیز برخوردارند، و این موضوع به مفهوم طبقه اجتماعی و نظام طبقاتی بسیار نزدیک است». ( نقل به مضمون ؛جمشیدی‌ها و پرستش،۱۳۸۵ : ۱۰الی۱۴)

عنصر دیگر تشکیل دهنده نظریه عمل، مفهوم میدان است. کلیه روابط، ‌تعاملات و کنش‌های افراد در یک فضای اجتماعی محقق می شوند که بوردیو از آن به میدان/میدان‌ها یاد می‌کند. هر فرد در طول زندگی خود، به طور همزمان ممکن است در عرصه‌ میدان‌های مختلفی نقش آفرینی کند. میدان‌ها اگرچه حدومرز و فضای فیزیکی مشخصی ندارد ولی در عین واجد قاعده‌مندی و مرزبندی انتزاعی هستند. با پذیرش میدان‌ها با ویژگی‌هایی که بوردیو تعیین می‌کند بسیاری از نگرش‌ها و اعمال و رفتار کنشگران و عاملان اجتماعی قابل تحلیل است.

« تفکر میدانی، مبتنی بر تفکر رابطه‌ای است. رابطه‌ای میان ؛‌موقعیت ، عادت‌واره و میدان. موقعیت همان نقطه‌ای‌ است که عادت‌واره را به میدان وصل می‌کند. یک شبکه‌ اجتماعی از روابط ساده وپیچیده. بوردیو مفهوم میدان را از نظریه میدان‌های مغناطیسی انتزاع کرد. میدان در الکترو مغناطیس دارای خصوصیات عمده‌ای است که به فهم موضوع کمک می‌کند. عناصر درون یک میدان مغناطیسی در موقعیت‌های مختلفی  قابل تبیین هستند. به این شکل که بررسی  ویژگی و حالات  یک ذره درمیدان الکترومغناطیس به صورت مستقل و بدون توجه به تغییرات عناصر دیگر با زمانی که نسبت به ذرات و عناصر دیگر در ارتباط است، متفاوت است. همان ذره تحت تأثیرات میدان قرار دارد و بسته به این‌که در چه موقعیتی از میدان واقع شده باشد، رفتار متفاوتی خواهد داشت  و در عین‌حال قواعد و الزاماتی میان میدان و مجموع ذرات برقرار است». ( نقل به مضمون ؛جمشیدی‌ها و پرستش،۱۳۸۵ : ۱۵)

بوردیو، همچنین از میدان‌های شناخته‌شده مهمی که در فضای علمی و عرصه زندگی واقعی وجود دارد برای تشریح میدان بهره جست. به دلیل شباهت‌های زیاد میان بازی فوتبال و زندگی واقعی میدان فوتبال مثال بارزی از این میدان‌ها است.

«بازی فوتبال دارای قواعدخاص، یک زمین بازی با مرزهای مشخص، بازیکنانی که با توجه به ویژگی‌های فردی،‌ نظر مربی، الزامات و اقتضائات موجود، نقش‌ها، وظایف و مسئولیت‌های خاصی را برای انجام یک مبازره یا یک نبرد به عهده دارد. هر چند که این نقش‌ها از پیش تعیین شده هستند ولی هر بازی شرایط خاص خود را دارد و بازیکن در موقعیت‌های مختلف عملکردهای متفاوتی خواهد داشت. حتی وضعیت ظاهری و فیزیکی چمن بازی در رفتار و کنش بازیکنان و مربی تأثیر دارد ازاین روی مقایسه میدان اجتماعی با میدان فوتبال چندان بی‌ربط نیست. البته زمین میدان یا میدان‌های اجتماعی در عرصه زندگی همیشه به  صافی و همواری زمین بازی فوتبال نیست. همین‌جا است که بوردیو از مفهوم سرمایه کمک می‌گیرد. بازیکنانی که با داشتن سرمایه، بازی را آغاز می‌کنند از پشتیبانی برخوردارند و در میدان نبرد موفق تر هستند».(نقل به مضمون گرنفل، ۱۳۸۹: ۱۲۸)

قدرت، مبارزه ونبرد، استراتژی، سلایق و گرایش‌ها، سرمایه و اشکال مختلف آن و تمایز از واژگان بنیادی وکلیدی در شناخت صحیح مفهوم میدان می‌باشند. «میدان‌های اجتماعی در واقع میدان جنگ و نبرد است و در میدان نبرد ناگذیر برخی سلطه‌گر و برخی تحت سلطه هستند. همچنین در این میدان‌ها، موقعیت‌ها و جایگاه‌های فردی یا جمعی وجود دارد که دارندگان آن با  استفاده از استراتژی‌ها، قواعد و ساختارهای قالب بر میدان برای حفظ موقعیت/موقعیت‌ها تلاش می‌کنند. میدان نوعی بازار رقابتی است که در آن انواع گوناگون سرمایه به  کارگرفته می‌شود. انواع  سرمایه‌ای که در میدان‌های اجتماعی برای نبرد ومبارزه لازم است شامل: سرمایه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و نمادین می‌باشد».( نقل به مضمون،ریتزر،۱۳۹۳ : ۷۰۸) بازیگران میدان‌های مختلف در اعمال ورفتاری که از آن‌ها سرمی‌زند چندان مختار و مستقل محسوب نمی‌شوند. کنش کنش‌گران در این میادین بر مبنای استراتژی‌های تعیین می‌شوند که این استراتژی‌ها واجد الزاماتی هستند.  «موقعیت اجتماعی یا به تعبیری حجم سرمایه در اختیار بازیگران میدان‌های اجتماعی از عوامل تعیین کننده استراتژی‌ها هستند. هدف اصلی این بازی نوع استراتژی را مشخص می‌کند. استراتژی حفظ وضع موجود برای افراد یا گروه‌هایی است که هدف آن‌ها حفظ و انباشت سرمایه است. در مقابل، استراتژی سرنگونی را کسانی به کار می‌برند هدفشان بی اعتبار کردن سرمایه رقیب است.این نوع استراتژی را به ویژه فرودستان در مبارزه با فرادستان اتخاذ می‌کنند. با این توضیحات می‌توان چنین برداشت نمود که هر میدان ویژگی‌هایی دارد که با استناد به آن‌ها، هدف و تاریخچه میدان قابل تشخیص خواهد بود. نکته مهم دیگری که در ارتباط با میدان‌ها وجود دارد این است که میدان‌ها فضایی بامرزهایی دقیقاً مشخص و کاملاً مستقل نیستند و پیوندهای درونی باهم دارند. برای مثال میان میدان فلسفه، میدان سیاست، میدان ادبی و… سلسله‌ای از شباهت‌های ساختاری و کارکردی وجود دارد.(نقل به مضمون، بون‌ویتز،۱۳۹۰: ۷۵ الی ۷۶)

برای شناخت صحیح مفاهیم بوردیو، ضروری است که کلیه مفاهیم به صورت  سلسله روابط و در یک شبکه ارتباطی پیچیده و درهم تنیده شده در نظر گرفته شود. این مفاهیم  همه در کنار هم  یک دستگاه نظری خلق کرده‌اند و هرکدام جزئی از یک کل را تشکیل می‌دهند. کنش، عادت‌واره، میدان عمل، سرمایه، سبک زندگی از جمله مفاهیمی هستند که به صورت مجزاء و مستقل فاقد معنایی قابل فهم و کارکردی تبیینی و روشن کننده هستند.

« بر اساس نظریه کنش  بوردیو، جامعه مدرن به میدان‌های مختلفی تقسیم می‌شود، میدان اقتصادی، سیاسی، ادبی و…. . افراد درون این میدان‌ها قرار دارند، میدان‌هایی که مانند یک میدان مغناطیسی عمل  می‌کنند، ذره‌های باردار همان افراد هستند و بار این ذره‌ها از عادت‌واره  (منش) تشکیل شده‌اند. مفهوم‌ عادت‌واره با تقسیم بندی سرمایه مرتبط است. سرمایه انسانی از نظر بوردیو به چهار سرمایه؛ اقتصادی، نمادین، اجتماعی و فرهنگی تقسیم می‌شود. عادت‌واره حلقه ارتباطی بین ساختاراجتماعی و افراد است. در یک تعریف ساده، عادت‌واره؛ ساختاری درونی شده است که کنش‌ها را شکل می‌دهند. این ساختارها الزاماً شامل باورها و عقاید نیست و حتی ممکن است افراد نسبت به این کنش‌ها خودآگاهی نداشته باشند. عادت واره ارتباط قوی با زندگی روزمره و سبک زندگی دارد. بوردیو به منظور دست‌یابی به درکی درست از عادت‌واره، مفهوم رغبت را پیشنهاد می‌دهد. با استفاده از تحلیل رغبت (Disposition Analysis)  می‌توان به تحلیل تجربه زیسته افراد دست یافت».(‌نقل به مضمون ،عابدی جعفری و دیگران،۱۳۹۵:  ۶۱-۶۰)

مفهوم سرمایه در نظام فکری بوردیو در معنایی گسترده تر از حوزه مبادلات اقتصادی و دارایی‌های‌ مالی به کار گرفته شده است. این‌که سرمایه در نگاه غالب افراد به پول وثروت مرتبط می‌شود، از نظر بوردیو بدعت و  تحمیل نظام سرمایه‌داری است. «در واقع نظام مبادله و سرمایه صورت‌های گوناگونی دارد. نظام مبادله گسترده‌ای که در آن انواع گوناگون سرمایه‌ها در شبکه‌های پیچیده‌ای منتقل شده یا در درون و بین میدان‌های گوناگون گردش می‌کنند. بوردیو تلاش می‌کند با بسط ارزش‌های فرهنگی و فضای مردم شناسی بازار سرمایه  و مبادله را بسط دهد، ولی نظریه‌های اقتصادی با  دیدگاه وخواستگاه منفعت طلبانه‌ی خود آن را به نظام مبادلات تجاری تقلیل داده‌اند».( نقل به  مضمون،گرنفل،۱۳۸۹: ۱۷۱-۱۷۰)

در نظام مبادلات بوردیو چهار نوع سرمایه معرفی می‌شود.۱) سرمایه اقتصادی که ماهیتی کمی دارد و  با پول، میزان  دارایی  و اموال قابل سنجش و اندازه‌گیری است. ۲) سرمایه فرهنگی مرتبط با تحصیلات ، مدارج علمی، تخصص‌ها  مهارت‌ها و… می‌باشد ۳) سرمایه اجتماعی به طور کلی همان شبکه ارتباط اجتماعی و دامنه اشخاص ، گروه‌ها یا اجتماعات مرتبط با اشخاص است. ۴) سرمایه نمادین که در واقع نوع خاصی از سرمایه فرهنگی است که اشاره دارد به پرستیژ، ‌منزلت و افتخارات کسب شده افراد در جامعه . حال در ادامه هر یک از انواع سرمایه تشریح می‌شوند:

– سرمایه اقتصادی :

«دارایی، اموال در اختیار، درآمد، حساب‌های بانکی، انواع‌حق‌مالکیت و هرآنچه که قابلیت تبدیل به پول یا دارایی دیگر در بازارهای تجاری و اقتصادی را داشته باشد مصداق بارز سرمایه اقتصادی است».(نقل به مضمون ،درینی و  دیگران.۱۳۹۴: ۱۸۲)

-سرمایه فرهنگی:

«این سرمایه به تمایزات فرهنگی و موقعیت‌هایی که افراد در جامعه از این تمایزات کسب می‌کنند اشاره دارد. بوردیو برای سرمایه فرهنگی سه نوع یا سه حالت قائل می‌شود. بخشی از این سرمایه برای فرد که حالتی درونی شده دارد و به توانایی فرد برای انجام برخی از امور منتج می‌شود( مثل انواع تخصص‌ها و مهارت‌های ؛هنری، فنی، تسلط بر زبان خارجی)  سرمایه فرهنگی تجسم‌یافته(Embodied Cultural Capital)  یا درونی شده نام دارد و بیانگر چیزهایی است که افراد می‌دانند و می‌توانند انجام دهند. توانایی بالقوه‌ای که به تدریج به عنوان بخشی از وجود فرد تثیبت شده وحالتی پایدار به خود می‌گیرند و در عین حال قابلیت انتقال آنی ندارد. حالت دوم سرمایه فرهنگی، شامل همه اشیاء و کالاهای فرهنگی، ‌مانند کتاب، ‌مجله ،روزنامه‌ها، آرشیوهای هنری،‌عضویت درکتابخانه، دسترسی به منابع علمی و….می‌باشد که بوردیو از آن به عنوان سرمایه فرهنگی عینیت‌یافته (Objectified cultutral Capital)  یاد می‌کند. خصلت اصلی این سرمایه اثرات آموزشی بر دارندگان آن است. نوع سوم، سرمایه فرهنگی نهادینه شده (Institutionalized Cultural Capital) است. انواع مدارک تحصیلی و دانشگاهی،گواهی‌نامه‌ها و… که از طرف نهادهای رسمی و صلاحیت‌دار به افراد اعطاء می‌شوند مصداق بارز این سرمایه است. این سرمایه قابلیت واگذرای و انتقال ندارد و در جامعه یکی از کارکردهای آن ایجاد تمایز است».(نقل به مضمون . درینی و دیگران ۱۳۹۳: ۱۸۱)

-سرمایه اجتماعی:

سرمایه اجتماعی ازموضوعاتی است که جنبه های مختلف و حوزه مطالعاتی گسترده ای را در برمی گیرد. مفاهیمی نظیر؛ اعتماد اجتماعی، نوع دوستی، مشارکت، روابط شبکه ای، روابط اجتماعی،تعلق به اجتماعی خاص و یا گروه های مذهبی  را می توان از مفاهیم مرتبط با سرمایه اجتماعی در نظر گرفت. سرمایه اجتماعی در واقع از مفاهیم فرهنگی و اجتماعی جدا نبوده و تفکیک سرمایه اجتماعی از فرهنگ و عوامل آن در عمل ممکن نیست. برای مثال وقتی از اعتماد اجتماعی یا مشارکت سخن به میان می آید، بی‌شک ذهن به سوی فرهنگ و عوامل آن متمایل می‌شود.

«در ارتباط با تاریخچه کاربرد عبارت سرمایه اجتماعی فوکویاما(Fukuyama) چنین اظهار می کند که جین جاکوب  در اثر کلاسیک خود به نام « مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکا » (۱۹۶۱)   شبکه های اجتماعی فشرده در محدوده های قدیمی و مختلط شهری را به عنوان سرمایه اجتماعی معرفی کرده است».(رحمانی وکاوسی،۱۳۸۷: ۳۳). «پیر بوردیو سرمایه اجتماعی  را به عنوان ابزاری معرفی می کند که می تواند به دستیابی سرمایه اقتصادی منجر شود و شامل ارتباطات و مشارکت اعضای یک سازمان است». (صالحی امیری،۱۳۹۲، ۱۵)

بوردیو در جایی دیگر مفاهیمی همچون؛ مجموع منابع بالفعل و بالقوه، شبکه ای پایدار از روابط متقابل  کم و بیش نهادینه شده، مجموعه ای از روابط آشنایان و روابطی پذیرفته شده را محور تعریف خود از سرمایه اجتماعی قرار داده است و بر این اساس سرمایه اجتماعی عبارت است از: «مجموع بالفعل و بالقوه که به داشتن شبکه پایداری از روابط متقابل کم وبیش نهادینه شده ناشی از آشنایی، مورد پذیرش قرارگرفته و شناخته شده بودن، متصل و مربوط است».(پیران، ۱۳۹۲ :۵۹)

به منظورسنجش اندازه‌گیری سرمایه اجتماعی، ‌صاحب‌نظران مفاهیمی را استخراج کرده اند که برخی از مهمترین آنها که در این تحقیق به عنوان شاخص های مورد بررسی  قرار می گیرد به شرح است؛

اعتماد اجتماعی: «اعتماد به اطمینان از میزان عمل کردن به حرفها و ادعاهای افراد باز می گردد و انتظاری است که از صحت گفتار و موثق بودن آن ها به وجود آمده. از نظر فوکویا ما(۱۹۹۵)  اعتماد انتظاری است که از رفتار منظم، صادقانه، مبتنی بر همکاری و بر مبنای هنجارهای مشترک در جامعه حاصل می شود. در تعریفی دیگر اعتماد را باور و اعتقاد به عملی که انتظار می رود از دیگران سر بزند می دانند». (پیران ،۱۳۹۲. ۱۰۷)

مشارکت اجتماعی: « مجموعه ای از کنش‌های اختیاری، هدفمند و تعاملی فرد با سایر اعضاء جامعه و همچنین با محیط، که موجب رضایت، ایجاد روابط و شبکه های ارتباطی است». (محمدی و  دیگران،۱۳۸۹  .۳۵۷)

انسجام اجتماعی: «از نظر افروغ  به معنی توافق جمعی اعضاء یک جامعه، میزان روابط  متقابل بین؛ کنشگران، گروه ها و خرده فرهنگ ها ی تمایز یافته است  و همچنین به الگوهای ناشی از این روابط توجه می کند».( ازکیا و غفاری ، ۱۳۸۰. ۱۷۹)

ارزش ها :« مجموعه ای از  باورها و اندیشه های اساسی که مورد پسند همگان یا قشر وسیعی از جامعه باشد».(رحمانی و کاوسی،۱۳۸۷. ۵۸)

مسئولیت اجتماعی:  «اشاره دارد به رابطه بین جامعه و سازمان و نقش مثبت و سازنده ای که هر سازمان برای جامعه ایفاء می کند و همچنین نقشی را که جامعه از سازمان انتظار دارد».( قلی پور، ۱۳۹۳ .۳۹۹)

امنیت اجتماعی:  «محدوده ای از حریم افراد گفته می شود که در تعاملات و ارتباطات اجتماعی محفوظ می‌ماند». (سیاح البرزی و صالحی،۱۳۹۴  .۱۰۵)

فرهنگ سازمانی : «مجموعه ای از باورها، ادارک، استنباط‌ها و ارزشهای مشترکی که مشخصه عمومی اعضاء یک سازمان را تعیین می کند».( قلی پور،۱۳۹۳.۱۸۶)

-سرمایه نمادین :

سرمایه نمادین را در مطالعات جامعه‌شناسی و پژوهش‌های اجتماعی می‌توان هم به عنوان متغیری مستقل محسوب کرد و هم به عنوان انشعابی از سایر سرمایه‌ها در نظر گرفت. در هر صورت  سرمایه نمادین با احترام و منزلتی که افراد در ارتباط با سایر سرمایه‌ها کسب می‌کنند مربوط است. «مشروعیت بخشیدن به سایر سرمایه‌ها یکی از نقش‌های کلیدی سرمایه نمادین می‌باشد. به تعبیری نوع تغییر شکل یافته هر نوع سرمایه است که نماد محسوب شده و برای دارنده آن عزت و احترام و شخصیت به همراه دارد. با این فرض  سه نوع سرمایه نمادین؛ اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی قابل طرح می‌باشد. در هر سه نوع، احترام، منزلت و شخصیتی که فرد در نتیجه این سرمایه‌ها کسب می‌کند به سرمایه نمادین تبدیل می‌شود. سرمایه نمادین الزاماً به معنی زیاد بودن سرمایه نیست و برای مثال ممکن است شخصی با سرمایه اقتصادی کمتر از سرمایه نمادین اقتصادی بیشتری برخوردار باشد. از مصادیق سرمایه نمادین؛ عضویت، مشارکت، همکاری و ارتباط با گروه‌ها و اشخاصی است که مردم آن را نماد می‌دانند و برای فرد منزلت و احترام به همراه دارد.( مثال : عضویت در هیأت امنای مسجد محل، ارتباط با مقامات و…) نکته مهم این که، سرمایه نمادین نسبت به زمان و مکان  و شرایط محیطی ماهیتی نسبی دارد و حالتی مطلق ندارد».».(نقل به مضمون ،درینی و  دیگران.۱۳۹۴: ۱۸۴-۱۸۲)

با این توضیحات می‌توان چنین استنباط نمود که سرمایه نمادین ماهیت مستقلی ندارد بلکه به نوعی از سه نوع سرمایه؛  اقتصادی، ‌فرهنگی واجتماعی مشتق شده است  و بر همین اساس می‌توان ابعادی سه‌گانه  برای سرمایه نمادین قائل شد، ابعاد اقتصادی ،ا‌بعاد  فرهنگی و ابعاد اجتماعی. «از مصادیق بارز ابعاد اقتصادی؛ استفاده از انواع برندها و مکان‌های مشهور است .دارا بودن هنرهای خاص و مشهور، کالاهای فرهنگی خاص و گرانقیمت و پرداخت هزینه‌‌های گزاف برای موضوع‌های مختلف فرهنگی از جمله نشانه‌های سرمایه نمادین فرهنگی می‌باشد. در ارتباط با سرمایه نمادین اجتماعی به روابط اجتماعی خاص با افراد مهم و سرشناس و همچنین اعتماد به نمادها و عقاید دینی و سیاسی که مورد قبول اکثر مردم است اشاره نمود.( نقل به مضمون، درینی و دیگران ،۱۳۹۵:  ۱۶-۱۴)

سرمایه، ‌کنش و سبک زندگی

سبک زندگی و سرمایه دو مفهوم مرتبط با هم هستند که بر روی هم تأثیر متقابل دارند. افراد با توجه به نوع و میزان سرمایه به گروه‌ها و  طبقه بندی‌های مختلفی قابل تقسیم هستند. هرچند که این طبقه‌ها و دسته بندی‌ها مرز فیزیکی و قابل رؤیتی نداشته باشند ولی به هر صورت نمی‌توان تمایزات میان آن‌ها را نادیده‌گرفت. «سرمایه می‌تواندعینیت داشته باشد مثل میزان ثروت مادی، یا در اختیار داشتن یک محصول فرهنگی اما همچنین سرمایه می تواند تنیده شده باشد. مثل سبک زندگی به خصوصی که فرد با توجه ترکیب انواع سرمایه‌های در اختیار، برمی‌گزیند یا بیزاری جستن از سبک زندگی خاص که به شکل موانع طبقاتی ظاهر می‌شود. برای آنان که خود را صاحب فرهنگ متعالی ( به عنوان یکی از  انواع سرمایه) می‌دانند،‌بدترین حالت  وضعیتی است که آن‌ها نتوانند مطابق ذائقه خود عمل کنند. یعنی آن‌ها مایلند ارزش‌های خود را در رفتار، اعمال و سبک زندگی خویش به کاربرند».( نقل به مضمون بوردیو،‌گرنفل، ۱۳۸۹: ۱۷۷-۱۷۴)

بر اساس نظریه کنش بوردیو، عمل و رفتار محصولی از عادت‌واره افراد در میدان عمل است. «از طرفی مصرف به عنوان یکی از مؤلفه‌ها وشاخص‌های سبک زندگی از طریق عادت‌واره تحت کنترل قرار دارد و به نوعی عادت‌واره، ذائقه‌ها و سلیقه‌های مصرفی را با تعیین ضرورت‌ها و اولویت‌بندی  جهت‌می‌دهند و از ره‌گذر این جهت‌گیری، سبک‌های زندگی متفاوتی شکل می‌گیرند و در یک حرکت بازخوردی و رفت و برگشتی، ‌سبک‌های زندگی به باز تولید سلائق ذائقه‌ها منجر می‌شوند. در واقع سبک زندگی به طور خلاصه فضایی است که در آن کنشگران، چگونه زندگی‌کردن، ‌اولویت بندی، ‌معیارهای ترجیحات و زیبایی شناسی خاص خود  را می‌آموزند».(جمشیدی‌ها و پرستش،۱۳۸۵  :۵و۶)

با این توضیحات مختصر می‌توان چنین استنتاج نمود که سبک‌زندگی افراد به توجه به نوع و ترکیب سرمایه مرتبط است. بنابراین با به بدست آوردن ترکیب سرمایه افراد می‌توان سبک‌های زندگی آنان را باهم مقایسه نمود.

 

منابع:

  1. ازکیا،مصطفی. غفاری، علیرضا(۱۳۸۰) بررسی رابطه بین انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی سازمان یافته روستاییان در نواحی روستایی شهر کاشان. فصلنامه پژوهش و جامعه ،زمستان۱۳۸۰، شماره۳۶
  2. بون‌ویتز،پاتریس(۱۳۸۹). درس‌هایی از جامعه‌شناسی پی‌یربوردیو. ترجمه جهانگیرجهانگیری و حسن پورسفیر. چاپ اول. تهران:آگه
  3. پیران ،پرویز.(۱۳۹۲). مبانی مفهومی و نظری سرمایه اجتماعی .تهران: نشر علم .چاپ اول
  4. جمشیدی‌ها، غلامرضا. پرستش ،‌شهرام (۱۳۸۵). دیالکتیک منش و میدان در نظریه عمل پی‌یربوردیو. نامه علوم اجتماعی، شمارع۳۰، بهار.
  5. درینی،ولی‌محمد. و ]  دیگران [ . ۱۳۹۵. نقش سرمایه نمادین مبتنی بر الگوی ایرانی – اسلامی در تحکیم خانواده اسلامی با تأکید بر سیره رضوی (مورد مطالعه ، شهروندان شهر اصفهان ) . فصلنامه علمی – پژوهشی فرهنگ رضوی، سال چهارم ، شماره پانزده ، پاییز ۱۳۹۵.
  6. رحمانی ،محمود. کاوسی، اسماعیل(۱۳۸۷) . اندازه گیری و مقایسه سرمایه اجتماعی در بخش های دولتی و خصوصی. تهران. انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی.چاپ اول
  7. ریتزر، جورج(۱۳۹۳). نظریه جامعه شناسی. ترجمه هوشنگ نائبی.تهران: نشرنی، چاپ اول.
  8. سیاح البرزی، هدایت . صالحی ،سید رضا (۱۳۹۴) .بررسی تأثیر طرح ارتقاء امنیت اجتماعی بر ابعاد امنیت اجتماعی از منظر کارشناسان ناجا . پژوهش نامه نظم و امنیت انتظامی ،سال هشتم، شماره دوم(پیاپی۳۰) تابستان ۱۳۹۴
  9. صالحی امیری، سیدرضا.(۱۳۹۲). مجموعه مقالات سرمایه اجتماعی.تهران : مجمع تشخیص مصلحت نظام، گروه پژوهشی فرهنگی و اجتماعی. چاپ اول (ویراست دوم)
  10. عابدی جعفری ،حسن و ] دیگران [ (۱۳۹۵) .نظریه‌های فساد و سلامت اداری . چاپ اول ‌، تهران:  مرکز مطالعات و  برنامه ریزی شهر تهران.
  11. قلی پور،آرین (۱۳۹۳) جامعه شناسی سازمان ها ،رویکرد جامعه شناختی به سازمان و مدیریت. تهران، انتشارات سمت. چاپ دوازدهم.
  12. گرنفل، مایکل(۱۳۸۹). مفاهیم کلیدی پیربوردیو. ترجمه محمد مهدی لبیبی چاپ اول،تهران: نشرافکار
  13. محمدی ،محمد علی و ] دیگران [ (۱۳۸۹). تعیین شاخص های مناسب اندازه گیری سرمایه اجتماعی در رتبه بندی دانشکده های کشاورزی. فصلنامه علمی-پژوهشی رفاه اجتماعی ، تابستان۱۳۸۹، شماره ۳۷.

 

پانویس‌ها:

[۱] – برای معادل واژه هابیتوس(Habitus) منش و ملکه هم به کار برده شده است.