انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

اسطوره، شهر و موسیقی عبادی در بین‌النهرین باستان

درهم‌آمیختگی بینش و زمان و همچنین تجلی آن، درسرزمین‌های کهن بشری مشمول گزاره‌هایی است مبتنی بر شواهد باستان‌شناسی، نقوش به جامانده، مزامیر و سا‌ز‌های موسیقایی که از پیوند نور و ماده به شکل نمادپردازانه در ماهیت ادیان و فرهنگ اقوام جلوه‌گر می‌شود. سرزمین بین‌النهرین، مجموعه‌ای است از باور‌ها، آیین‌ها و ارزش‌های مردمانی که جادوگری(۱)، اسطوره، دین، فلسفه، نجوم، هندسه و هنر موسیقی را در تاریخ حافظۀ قومی به یادگار نگاه داشته‌اند. نکته درخور پرسش این است که در این پهنه جغرافیایی چه پیوندی میان اساطیر، شهر و موسیقی عبادی آن مردمان وجود داشته است.

خدایان در باور مردمان بین‌النهرین براساس نظام خویشاوندی نقش‌های انسانی چون همسر و فرزند و وابستگان را ایفا می‌کنند. هر پدیده‌ای دارای حس خداوندی است مانند خدایان آب، زمین، هوا، شهر و کشتزارها و آنان در مراقب انسان و شهر وظایف خود را انجام می‌دهند. برخی خدایان ویران‌شهر می‌سازند و برخی به مراقبت و محافظت از آنان همت می‌گمارند؛ گاهی هم خدایی همزمان در چند شهر پرستش می­شود. در نهایت چند خدایی سومریان به تک‌خدایی می‌رسد و این درحالی است که خدایان از بین نمی‌روند بلکه به صورت فرشته، اجنه و شیاطین نقاب بر چهره زده و ظهور می‌‌کنند.

مردمان، در ارتباط با خدایان، به معابد می‌روند، ادعیه می‌خوانند، قربانی می‌کنند و کاهنان خواب‌ها را تعبیر و به پیش‌گویی می‌پردازند. براین اساس، الهی‌نامه نگاشته می‌شود و درقالب آیین‌ها شکل می‌گیرند. در اجرای آئین‌ها از موسیقی بهره گرفته می‌شود و اصوات موسیقی به عنصری جدایی ‌ناپذیر در اجرای آیین‌ها مبدل می‌شود. این تجلی در معماری، با محوریت ساخت معابد و در اطرافش احداث شهر نمایان می‌شود. دربار پادشاهان چون معابدی که خانۀ خدا است، متصور می‌شود. بناهای باشکوه، زیگورات و در اطرافشان قصرها دیده می‌شوند.

بین‌النهرینی‌ها در مورد ماه و سیارات نیز ارتباطی در هم‌تنیده با مذهب قائل بودند. براین اساس اسطوره‌ها و موجودات انسان‌نما را مظهر ارتباط اجرام آسمانی و خدایان می‌دانستند. پیشگویی و طالع‌بینی را بر اساس صورفلکی می‌یافتند. ماه، خورشید و سیارات را خدایان یا تجلی انسان از خدایان می‌پنداشتند و طالع آدمیان را بر این باور استوار می‌کردند. تبلور این امر در قالب اسطوره و موجودات آسمانی درنگاه بابلیان گواه این امر است.

 

بین‌النهرین و شهرها

بین‌النهرین، سرزمینی کهن بین رودهای دجله و فرات است، که از هزارۀ پنجم پیش از میلاد تا اواخر دوران باستان قدمت دارد. مردمان و فرمانروایی‌های مختلفی اعم از سومریان، اکدیان، بابلیان، آشوریان، ایلامیان، مادها و پارس‌ها را شامل می‌شده است و در ۵۳۹ قبل از میلاد توسط ایرانیان فتح می‌شود. این سرزمین خاستگاه نخستین فرهنگ‌های صاحب نوشتار (خط میخی) و دو زبان سومری و اکدی بوده‌ است. زبان سومری غیرسامی، تنها زبان مقدسی بود که در معابد استفاده می‌شد. زبان اکدی، اما شعبه‌ای از زبان سامی و برای محاورۀ عامیانه استفاده می‌‌شده است. تورات و متون عهد عتیق، نوشتار کاتبان بزرگ مدارس و معابد برخی جنبه‌های اجتماعی و فرهنگی خط و زبان ایشان را بر ما آشکار کرده‌اند.

الگوی شهرهای بین‌النهرین معمولا تکرارشونده و دارای بخش‌هایی مانند: یک محوطۀ داخلی دارای دیوار که شامل معابد، قصر و منازل مقامات سلطنتی و منطقه‌ای برای فعالیت تجاری است و دیوار بیرونی شامل دروازه‌هایی است برای داد و ستد و تجمع ساکنان شهرها که منافع خود را در ارتباط با دربار یا معبد یا بازار پیدا می‌کنند. بنابراین هرآنچه در تولید و توسعه رقم می‌خورد وابسته به معابد و کاخ‌های سلطنتی و داد و ستد بوده ‌ است.

از دولت شهر‌های مهم آن می‌توان به اریدو، اور، کیش، لاگاش، اوروک، اوما و نیپور اشاره کرد. وجه اشتراک این مناطق، کمبود مسئله حیات‌بخش آب بوده  است. از این رو شهرها به صورت ادواری با سعد و نحسی مواجه می‌شدند. چراکه شکوه و جلال آن‌ها وابسته به حاصلخیزی و کشاورزی بود و از این رو دیری نمی‌پایید که به ویرانه‌هایی مبدل می‌شدند. پس خدایان در اینجا نقش مهمی می‌یابند. از دیگر عناصر مشترک شهرها جایگاه برتری آن‌ها است که در رأس حکومت قرار داشتند. ابوالقاسم دادور می‌نویسد: «آنچه در عموم فرهنگ‌های بین‌النهرین مشترک است، وجود کاهن- شاهی است که در رأس حکومت قرار گرفته و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با جهان دیگر در ارتباط است و قوانین حیات را از نیروهای ماوراءالطبیعه اخذ می‌کند» (دادور۱۶:۱۳۹۰). بنابراین در میان همۀ ارکان اداری شهر، معابد نقش محوری داشتند و هر شهر پیرامون معبدی ساخته شده بود. دربارۀ جایگاه کاهن- شاهی، وجود صور فلکی نقش مهمی می‌یابد. چرا که هرشهر وابسته به خدایی است و هرخدا نشانی از اجرام سماوی را با خود دارد.

 

ارتباط خدایان، شهر و اجرام آسمانی

پدیده‌های آسمانی مانند ماه، خورشید و سیارات نشانه‌هایی بودند که توسط خدایان برای برقراری ارتباط با نوع بشر به وجود آمده‌ بودند. نانا/سین نمونه سومری- اکدی این ارتباط برگرفته از متونی با خط میخی است. خدایان حداقل یک تجلی اختری داشتند. ماه یک خدا بود که همان نانا (سومری) است که سپس تر به ‌نام سین نمایان شد. فاستر در این‌باره چنین می‌‌نویسد: «نشان سین/نانا یک هلال است، نشان شمش/ اوتو یک قرص با یک ستاره چهار پر و نشان ایشتر/اینانا یک ستاره هشت پر است. در هبوط اینانا،(اسطوره سومری) چنین آمده، اینانا به سمت مکانی که اوتو طلوع می‌کند وارد جهان زیرین می‌شود، این ارتباط ممکن است مربوط به ناپدید شدن زهره به عنوان یک ستاره شامگاهی و ظهور مجدد آن به عنوان یک ستاره صبح باشد»(فاستر۲۰۰۵-:۷۰۰-۷۰۸). ارتباط خدایان و شهرها و نشان آنان به عنوان یک اختر نمایان است. آیین‌های مرتبط با مراسم عبادی هریک با موسیقی ارائه می‎شود.

 

موسیقی عبادی بین‌النهرین

آغاز کاوش باستانی بین‌النهرین به نیمۀ اول سدۀ نوزدهم باز می‌گردد؛ در سال ۱۸۳۹ است که هیلارد باستان‌شناس انگلیسی بیش از بیست‌و‌پنج هزار لوح گلی را در نینوا و نیمرود پیدا می‌کند که حماسه گیل گمش بر آن نوشته شده است. در پی چنان کاوش‌هایی بود که تعدادی از موسیقی‌شناسان را واداشت تا از راه بررسی سازها به بازسازی پاره‌ای از موسیقی این سرزمین باستانی بپردازند (حجاریان ۱۷- ۱۳۸۶:۱۶). با دستیابی بیشتر به آثار کهن‌تر در ۱۹۶۰-۱۹۷۰ میلادی از شهرهای باستانی، موسیقی‌شناسان و آشورشناسان، نخستین پژوهش‌های مربوط به موسیقی باستانی بین‌النهرین را انجام دادند. ساموئل دورف چنین می‌نویسد: «آنادرافکورن کیلمر و ریچارد ال.کروکر در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی، مجموعه‌ای از سرودها را رمزگشایی کردند و ضبط آن‌ها را در سال ۱۹۷۶م انجام دادند. این مجموعه شامل کتابچه‌ای مفصل از بحث‌های موسیقایی و تئوری موسیقی بوده ‌است» (دورف ۶۶:۲۰۲۰).

روش موسیقی مکتوب نبوده و از راه آموزش سینه به سینه انجام می‌شده که عمدتاً با ریاضیات در ارتباط بوده است. پیتر میخالفسکی در مورد دانش موسیقی یادآوری می‌کند: «منشأ موسیقی در زمینه‌های مذهبی با سنت‌ها در بین‌النهرین ترکیب شدند» (میخالفسکی۲۱۷:۲۰۱۰ با ). خوانش دعاهای مذهبی بیشتر به صورت تک خوان در برابر گروه که به آن ریسپونس می‌گفته‌اند صورت می‌گرفته است. شکل اساسی آن را «آنتی فونال» یا انتی‌فونی می‌گویند.

انتی‌فونی (antiphony) در موسیقی به دو گروه سراینده (یا یک نفر و یک گروه در برابر آن) اطلاق می‌شود که به طور دسته‌جمعی جواب یکدیگر را می‌دهند مانند دسته‌های عزاداری یا گروه‌ها که امروز در دسته‌های عزاداری و تظاهرات نمایان می‌شوند.

هنری جرج فارمر در موسیقی بین‌النهرین باستان می‌گوید: «موسیقی آنان [مردمان بین‌النهرین]، سرودهای مذهبی و عزاداری بین‌النهرین است که پیوسته شکایت خود را در مقابل خدایان برای خشکاندن باتلاق یا سرزمین‌های طوفان‌زده تسلیم می‌داشته‌اند» (فارمر ۱۳۸۶ : ۵۴).

شهر و معابد و موسیقی، ارتباط پیوسته‌ای با هم داشته‌اند. معابد در درون شهرها و موسیقی خاص عبادی در درون معابد اجرا می‌شده است. فارمر در مورد ارتباط شهر و معابد و موسیقی می‌گوید: «مردمان بیشتر شهرها در جلگه بین‌النهرین، معابد خود را در هزارۀ چهارم ق م برپا کردند. داخل این معابد خدایان متعددی برای ستایش بودند. از آنجا که این معابد مرکز روشنفکری آن روزگار بود، کاهنان و رهبران مذهبی، ریاضی‌دانان و ستاره‌شناسان، بیشتر عمرشان در آنجا در انزوای کامل می‌گذراندند. رهبر سرایندگان مناجات‌ مذهبی از میان رهبران مذهبی انتخاب می‌شدند که آنان را به زبان سومری گالا (و به زبان اکدی کلو) می‌گفته‌اند. هرچند که تنظیم آوازهای مربوط به مناجات به این فرد واگذار می‌شده، اما رهبری سرایندگان در عهد سومریان وجود داشته، یکی رهبری در سطح عالی، دوم رهبری در سطح متوسط، دیگری رهبری در سطح پایین که کار این سومی در حد ناچیزی بوده است» (همان ۵۶).

میان رهبران سرایندگان مناجات‌های مذهبی و موسیقیدانان معابد تفاوت بوده و عنوان‌های متفاوتی نیز به آنان اطلاق می‌شده است. «موسیقیدان معابد را به زبان سومری نرو (به زبان اکدی نارو) می‌گفتند. احتمالاً لغت سامی آن به طور کلی به موسیقیدان هم اطلاق می‌شده است. از وظایف عملی نارو چندان اطلاعی نداریم، وی احتمالاً کُر خوانی است که جواب گروه کر را هم می‌داده است» (همان).

دیدگاه‌های متفاوت پیرامون مناجات‌های دسته‌جمعی و دسته کرُهای متحرک بیان شده که بر این باورند که در شرائط بحرانی در پایان اجراها به دعای دسته‌جمعی می‌پرداخته‌اند. فارمر از زبان لانگدن می‌گوید: «لانگدن تاکید می‌کند که مناجات دسته‌جمعی (کیسوب) از کُر به وجود آمده و اظهار می‌دارد که کر متحرک را در شرائط بحرانی، در پایان دعاهای دسته‌جمعی اجرا می‌کرده‌اند» (همان ۵۹).

کاربرد اسلوب انتی‌فونی در بین‌النهرین باستان، چه در سوگواری‌ها و چه در مناجات‌ها در برابر خدایان اجرا می‌شده و اوراد متفاوت داشته‌اند. تعدادی از انتی‌فونی‌های عزاداری و سوگوارانه از آن زمان در دست است. اغلب این انتی‌فونی‌ها را زنان در مراسم عزا و سوگواری اجرا می‌کرده‌اند. فارمر می‌گوید: «این که انتی‌فونی (که در آن زمان به آن «گیس گیگال» می‌گفته‌اند) موضوعی در موسیقی و مناجات و سوگواری‌ها، همگانی بوده که مورد تایید لانگدن و کومینگ است و باید این نکته را هم یادآوری کرد که در پایان تمدن اکد واژه انو به معنی «جواب» و «تکرار» بوده است. این واژه شاید از لغت ان (به کسر الف) سومری تسبیتو اکدی مشتق شده باشد. یک انتی‌فونی سوگوارانه بابلی هم دراواخر روزگار اکدیان دیده می‌شود که در اصل نسخه‌ای است از یک نوحه کهن سومری که در روزگار نرام سین (حدود ۲۲۸۰ ق م) تالیف شده  است. در این گونه نوحه‌خوانی‌ها، بیشتر زنان شهرهای متفاوت شرکت می‌کردند. سیدنی اسمیت اظهار می‌دارد که آنان به دو دسته تقسیم می‌شدند و «هر دسته متناوباً جملات عزا را تکرار می‌کردند» که بند هر مصرع مناسب حال آنان در تخریب سرزمینشان به دست «گوتی» بوده است. شاید یکی از بهترین نمونه‌های این انتی‌فونی‌ها «دعا و مناجات خدای ماه» بوده که تاریخ آن به زمان دونگی (سده بیست و پنج ق م) باز می‌گردد. این مناجات استغاثه‌ای است به درگاه «سین»، خدای نگهبان غلات و خرمن‌ها، این ترجیع‌بند دو پاره داشته که ظاهراً جواب یکدیگر را می‌داده‌اند» (همان ۵۹ و ۶۰).

بافت موسیقایی دیگری که با نام «دگرصدایی یا هتروفونی» شناخته می‌شود و در بین‌النهرین باستان اجرا می‌شده این است همه بخش و صداها از ملودی واحدی تبعیت می‌کنند، اما با روایت و تغییرات جزیی در طول اجرا. این بدان معنی است که یک ملودی واحد با تغییراتش همزمان شنیده می‌شود. این نوع بافت در موسیقی غیرغربی مرسوم است و بیشتر درحوزۀ خاورمیانه دیده می‌شود. بنیاد موسیقی بین‌النهرین شامل (گروه نمازگزاران و زبورخوانان) دارای رهبری بوده است که به آیین‌های روزانه و سرودهای تنظیم شده خود می‌پرداختند. معابد و سازها نیز رابطه مستقیمی با یکدیگر داشتند و سازها هم مقدس قلمداد می‌شدند. عنوان بعضی از آنان «صدای زندگی» و «خانه زندگی» بوده‌است؛ ارتباط صدای زندگی و صدای نقاره مسی و خانه زندگی در معبد، با مکاشفاتی توسط کاهن با لحن چنگ (تی-قی) و یا بربط ( ال- قار) بازگو می‌شد که حتی موعظه خود را هم با یک چنگ شروع می‌کرد. فرانسیس گالپین سازهای مورد استفاده در معابد سومری را چنین توصیف می‌کند: «از سازهای سومریان که برای معابد درکنار سرودها و دعاها مورد استفاده قرار می‌گرفت. آ- دا – پا نوعی دایره زنگی یا تمبورین است که دارای قاب مستطیل شکل است و احتمالا دو طرف آن را پوست می‌کشیدند» (گالپین ۱۳۷۶: ۲۷).

 

ارتباط اسطوره، شهر و موسیقی عبادی در بین‌النهرین باستان

نگرش بین‌النهرینی بر ساختار مرگ و متوفی برپایه عدم موجودیت بهشت و دوزخ و قیامت و رستاخیر شکل گرفته  است. بعد از مرگ، متوفی را به خاکی که از آن آفریده شده می‌سپارند تا به جهان زیرین (جهان شبح‌گون- آرولا) برود و حیات روح خویش را در جهان زیرین بازیابد برای این منظور، ۷ روز بدرقه و خاکسپاری را ادامه می‌دادند و این مراسم با موسیقی و مرثیه خوانی و مدح فرد متوفی انجام می‌گرفت. بنابرآنچه تاکنون گفته شد، مراسم عبادی در بین‌النهرین با اسطوره‌های منتسب به هرشهر و موسیقی مخصوص به آن صورت می‌پذیرفت. این ارتباط در شهرهای اورک، اریدو و اور از دولتشهرهای سومری قابل مشاهده است.

در اوروک، سومریان به صورت متحد حاکم اوروک را به عنوان پادشاه و سرور خود می‌پرستیدند. مرکز اصلی رب النوع آنو است. آنو، خدای آسمان و گاهی پدر ایشتر (اینانای سومری) و همسر انتوم است و از مهمترین الهه‌های آسیای غربی. دعایی با نام آ- دآپ از مزامیری برای خدای آنو و خطاب به وی موجود است، و دیگری زبوری است که برای خدایی با نام مه- زه که «مه- زی- ما» نام دارد، طی آیینی با شکوه در مراسم مذهبی خوانده می‌شده است. پیکره نیایشگری به جای مانده از دوران بابل قدیم در موزه بریتانیا، همراهی‌کننده آواز آن را با یک طبل یا چنگ یا نی مضاف نشان می‌دهد. از دیگر خدایان سومری لیلیس یا لیلیت نام دارد که با اسطوره یهودیان یکسان است. او را به بادها نسبت می‌داده‌اند. نخستین بار چهره لیلیت در میان گروهی از خدایان بادها و طوفان‌های سومری در ۳۰۰۰ سال پیش از میلاد به چشم می‌خورد که به لیلیتو موسوم بودند. در افسانه‌ها و روایات یهود، لیلیت در اساطیر یهودی به عنوان یکی از خدایان شب است. این الهه در اوروک و در تورات به نام اَرَک ذکر شده است. گالپین در ذکر موسیقی مربوط به لیلیس چنین می‌نویسد: «در مراسم مذهبی خاصی که در ارک برای آیین کسوف انجام شده، لیلیس، مسی همراه با نی مضاعف و نی ساده به کار می‌برد آن‌ها ناله و استغاثه غم و اندوه را به آسمان می‌برند تا گرفتگی ماه برطرف شود» (گالپین ۱۳۷۶: ۲۷).

از آلات کوبشی سومریان بلغ (دهل \ طبل) یا نوع کوچکتر آن بلغ-تور بوده است. نام اِآ یا انکی که خدای طبل و سردسته کاهنان آوازخوان کالو بوده است تقریبا با علایمی نظیر بلغ نوشته می‌شده است. ترکیب و شکل آن بسیار با آئین‌های پرستش اولیه پیوند دارد. در کنار این ساز، می‌توان به بلغ و دوب (شکل دیگر طبل) اشاره کرد که در نگاه مردم باستان اعجاب زمان و قدرت بیان در زاری و سوگواری بوده است.

در شهر اور، در معبد ماه و خدای حافظ این شهر که نمادش به شکل ماه بوده، در مراسم عبادی آن از ساز بلغ (دهل \ طبل) استفاده می‌شده است. سازهای دیگری مانند فلوت و چنگ نیز این ساز را همراهی می‌کرده است.

در بین‌النهرین مفهوم اسطوره اگرچه مشمول رنگ‌آمیزی قومی است، اما به رغم ساختار واحد و یکسان است. این مهم شاید بسان بافت موسیقایی ایشان، ملودی واحدی است که با تغییراتش همزمان شنیده می‌شود. در باور این مردمان، خاستگاه شهر و خدایان که هریک اختری دارند با موسیقی عبادی درهم تنیدگی را ایجاد می‌کند، که گاهی در قالب یک خدا بر یک قوم و گاهی هم زمان بر چند قوم مورد پرستش قرار می‌گیرد. در آخر تبدیلشان به خدایی واحد همگی استثاءهایی بر یک قاعده کلی قلمداد می‌شود.

 

پی‌نویس:

۱ – در افسانه‌ها آمده که مرکز آموزش جادوگری در بابل بوده و چاهی در بابل هست، که هاروت (یکی از فرشتگان طردشده) در آن چاه زندانی است و گویند که او خداوند جادویی است و جادوگران بر سر آن چاه می‌روند و مدت زمانی آنجا می‌مانند تا جادوگری را از وی بیاموزند. حافظ هم می‌گوید: «گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی – صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت».

 

منابع:

استروس، کلود لوی (۱۳۸۰) اسطوره و تفکر مدرن ترجمه: فاضل لاریجانی، علی جهان پولاد. نشرفرزان روز. تهران.

حجاریان، محسن (۱۳۸۶) موسیقی جهان، تهران: کتابسرای نیک.

دادور ابوالقاسم، بیتا علیایی(۱۳۹۰) نشستنگاه در تمدن بین‌النهرین، جلوه هنر بهار ۱۳۹۰- ش ۵.

فرهنگ موسیقی و موسیقیدانان( بی‌تا) گرُو. آنلاین.

مک کال هنریتا(۱۳۷۳) اسطوره‌های بین‌النهرینی. ترجمه: عباس مخبر. نشرمرکز. تهران.

ناردو، دان( ۱۳۸۵) بین‌النهرین باستان، ترجمه سهیل سمی، تهران: انتشارات ققنوس.

گالپین، فرانسیس ۱۳۷۶ موسیقی بین‌النهرین، ترجمه محسن الهامیان، تهران: دانشگاه هنر.

Michalowski, Piotr (2010). Learning Music :Schooling, Apprenticeship, and Gender in Early Mesopotamia. University of Michigan.

Kozel, David (2018)Time Models in Myth and Music of the 20th Century. MUZIKOLOŠKI ZBORNIK. University of Ostrava.

Dorf ,Samuel (۲۰۲۰)Ancient Mesopotamian Music, the Politics of Reconstruction, and Extreme Early Music .This document is in Chapter 2 of the book.

Foster, B. (۲۰۰۵). Before the muses: An anthology of Akkadian literature. Bethesda, MD: CDL Press.

PICTURE: Statuette of a Sumerian worshipper from the Early Dynastic Period, ca. 2800-2300 BC -Sulaymaniyah Museum ,Iraq.