انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

از جیحون تا فرات: کتابی نیازمند ویرایش

محسن شجاعی*

مجله جهان کتاب

 

From Oxus to Euphrates: The World of Late Antique Iran. Touraj Daryaee & Khodadad Rezakhani. Jordan Center for Persian Studies; Farhang Foundation, 2016. xvi + 106 pages. Ancient Iran Series: vol. 1.

در تاریخ ایران باستان دورهٔ شاهنشاهی ساسانی ویژگی خاصی دارد که آن را از دیگر دوره‌های باستانیِ ایران متمایز می‌سازد. اشارهٔ روشن و صریح به نام «ایران» به شکل «ایرانشهر» در نخستین سنگ‌نبشته‌های این دوره، ایجاد تمرکز اداریِ نیرومند پس از دوران طولانیِ حکومتِ نه‌چندان متمرکز اشکانیان، نگارش تاریخ رسمی در کتاب‌هایی مانند خدای‌نامه و کارنامهٔ اردشیر بابکان، گردآوری و مکتوب نمودن اوستا با یک الفبای پیشرفته که در همان دوران به دست موبدان زرتشتی برساخته شده بود، از دلایل ویژه بودنِ روزگار ساسانیان است.

از همین روست که از تاریخ سلاطین ساسانی، نوشتهٔ جورج راولینسون و ترجمهٔ محمدحسین ادیب اصفهانی (ذکاءالملک اول) در ۱۳۱۴ قمری (۱۲۷۵ خورشیدی)، تا کتاب حاضر که یکی از آخرین کتاب‌هایی است که ایرانیان دربارهٔ شاهنشاهی ساسانی نوشته‌اند، بی‌تردید ده‌ها عنوان کتاب به فارسی دربارهٔ این دوره از تاریخ ایران نوشته یا ترجمه شده است.

با همهٔ این‌ها فعالیت کارشناسان برجستهٔ ایرانی در این زمینه در مراکز علمی و پژوهشی خارج از کشور و انتشار آثار آن‌ها به زبان‌های خارجی، به‌گونه‌ای که این آثار در کنار نوشته‌های دانشمندان غیرایرانی به عنوان منابع موثّق مورد مراجعه قرار گیرند، اهمیت دیگری دارد.

دو نویسندهٔ کتاب از جیحون تا فرات نیز مدت‌هاست که با تمرکز بر دورهٔ ساسانیان در تاریخ ایران، یکی در اِرواین کالیفرنیا و دیگری در دانشگاه پرینستون، به آموزش و پژوهش مشغول‌اند، نوشته‌های بسیاری از آنان منتشر شده و برخی نیز به فارسی ترجمه شده است. همچنین باید از پانزده سال انتشار مجلهٔ وزین نامهٔ ایران باستان در مرکز نشر دانشگاهی یاد کرد که به پایمردی دکتر تورج دریایی، یکی از نویسندگان این کتاب، به سه زبان منتشر می‌شد و در سال ۱۳۹۵ به بهانه‌هایی نه‌چندان روشن انتشار آن را متوقف کردند.

هدف اصلیِ این کتاب که نخستین جلد از «مجموعهٔ ایران باستان» است، نشان دادن نقش و سهم ساسانیان در دوره‌ای است که «اواخر دوران باستان» یا «دوران باستان پسین» (Late Antiquity) نامیده می‌شود[۱] و گویا تا مدّت‌ها تنها مختصّ حکومت روم و ادامهٔ آن، روم شرقی یا بیزانس، دانسته می‌شده است (ص. ix.). این مسئله بیشتر در بخش‌های آغازی کتاب طرح و بحث شده و نویسندگان کوشیده‌اند تا پیشینهٔ تلاش‌هایی را که در زمینهٔ شناساندن سهم و نقش ایران ساسانی در دورهٔ تاریخیِ مورد بحث انجام شده، نشان دهند. طبیعتاً هم جایگاه ویژه در این میان به نویسندگان کتاب و استادان آن‌ها اختصاص یافته است.

جدا از بخش مقدّماتی که شامل سپاسگزاری و قدردانی، فهرست تصاویر و مقدّمهٔ نویسندگان است، کتاب سه بخش دارد: یک: تاریخ‌نگاری ساسانیان، دو: تاریخ ساسانیان و سه: منابع مکتوب. در پایان، نقشهٔ ایرانِ دورهٔ ساسانی و نمودار تاریخیِ سال‌های پادشاهی شاهنشاهان این دودمان نیز آمده است. نقشه که برگرفته از ص. xiv دستنامهٔ تاریخ ایران آکسفورد (دریایی، ۲۰۱۲) است، قلمرو ساسانیان را البتّه در گسترده‌ترین محدودهٔ آن نشان می‌دهد، وگرنه می‌دانیم که مرز ایران در آن زمان، چه در شرق و چه در غرب، بارها پس و پیش شده بود. این نکته‌ای است که خوب بود بدان اشاره می‌شد.

اما شهرت نیک نویسندگان، دو مرکز معتبری که انتشار کتاب را بر عهده داشته‌اند، کتابنامهٔ پر و پیمانِ کتاب (صفحات ۹۱ – ۱۰۶) و این‌که کتاب در ایالات متّحده، یکی از کانون‌های اصلیِ حرفهٔ ویرایش، منتشر شده، همگی می‌باید گواه آن باشند که کتاب به‌روشنی و با کمترین خطا قادر به رساندن پیام خود به خواننده بوده است. با این حال مطالعهٔ کتاب چنین نتیجه‌ای به دست نمی‌دهد.

نمونه‌هایی از اشکالاتی که در کتاب دیده شد و نشان می‌دهد که این کتاب رنگ ویراستار به خود ندیده، در زیر می‌آید:

الف) واژه‌ها و اصطلاحات

در ص xi که فهرست تصاویر است، تصویر ۲ با عبارت «تاج‌گذاری اردشیر در فارس» (Coronation of Ardashir in Fars) توصیف شده است. اما در زیر خود تصویر در ص ۴ توصیف به صورت «نقش برجستهٔ اعطای لقب به اردشیر در فارس» (The investiture relief of Ardashir in Fars) آمده. تصویر که یکی است، پس چرا یکجا آن را تاج‌گذاری تشخیص داده‌اند و جای دیگر مراسم اعطای لقب؟

در همان صفحهٔ xi تصویر شمارهٔ ۸ «مجسّمهٔ نیم‌تنهٔ» (bust) شهبانو بوران‌دخت معرّفی شده، اما با مراجعه به صفحهٔ مربوط (ص ۲۱) که آنجا نیز باز زیر تصویر همین واژه (bust) آمده، تنها تصویر یکی از سکّه‌های این شهبانوی ساسانی را می‌بینیم و نه تصویر مجسّمهٔ نیم‌تنهٔ وی که خبری هم از وجود آن نداریم.

باز در همان صفحه و نیز در ص ۵۲ تصویر ۸ «سکّه‌های هرمز یکم کوشان‌شاه» (Coins of Hormizd 1 Kushanshah) معرّفی شده، حال ‌آن‌‌که در این تصویر یک سکّه بیشتر نمی‌بینیم. ظاهراً قرار بوده تصویر سکّه‌های دیگری نیز در آنجا بیاید که فراموش شده است. همین‌جا کاربُرد عدد عربی به جای عدد رومی که برای جداسازیِ پادشاهانِ هم‌نام در یک سلسله به کار می‌رود نیز تعجّب‌برانگیز است.

آیا به کاربردن اصطلاح Genealogical map (تبارنامه) در فهرست مندرجات و سپس Family Tree (شجرهٔ خانوادگی) در ص۸۷ برای آنچه درواقع نمودار تاریخیِ سال‌های پادشاهی شاهنشاهان این دودمان است، اشکالی ندارد؟ نخست آن‌که چرا عنوان یک بخش در فهرست مندرجات یک چیز آمده و در متن و در جای خود چیز دیگر؟ دوم هم اگر کاربرد هیچ‌یک از این دو اصطلاح در اینجا اشکالی ندارد، پس بهرام ششم (بهرام چوبین) و شهروَراز که هر دو از خاندان پارتیِ «مهران» بوده‌اند، چرا در شجرهٔ خانوادگیِ ساسانیان جای داده شده‌اند؟

در ص ۷ نام شهر هرات Herat به صورت Heart نوشته شده است.

در ص ۹ آیا هیچ ویراستاری می‌تواند از عبارت The Afrighids Khwarazmshahs (خوارزمشاهیان افریغی) بگذرد و آن “s” اضافه را که در پایان کلمهٔ اول آمده، حذف نکند؟

در ص ۶۰ در بیان فعالیت‌های اقتصادی در شهرهای ساسانی به واژهٔ پهلویِ «هوتوخشاشان» (hutukhshašan) برمی‌خوریم که نادرست است و صورت درست آن «هوتوخشان» به معنی «صنعتگران» است (نک. تفصّلی، ۱۳۸۷، ص ۲۸؛ مکنزی، ۱۳۷۳، ص ۳۵۱). نویسندگان محترم به سهو هجای «شا» را دو بار، یک بار با ترکیب “sha” و یک بار هم با ترکیب “ša” نشان داده‌اند. البتّه این خطا را شاید ویراستار ناآشنا با زبان پهلوی درنیابد.

 

ب) ارجاعات و کتابنامه

اما آنچه خوانندهٔ جست‌وجوگر را در مطالعهٔ این کتاب به‌راستی آزار می‌دهد، بی‌نظمی‌هایی است که در ارجاعات دیده می‌شود. این بی‌نظمی‌ها بر سه دسته‌اند:

یکم) ارجاعاتی که سال نشر آن‌ها در متن با آنچه در کتابنامه آمده نمی‌خواند، یا در متن سال میلادی آمده و در کتابنامه سال خورشیدی. نخست آن‌که این روش یافتن منابع را دشوار می‌سازد، دوم در مواردی (مانند ارجاع به کتاب جلال آل‌احمد) هم در متن و هم در کتابنامه سال خورشیدی به کار رفته است و سِدیگر آن‌که در بسیاری موارد سال میلادی و سال خورشیدی مطابقت هم ندارند. برخی از این موارد به قرار زیرند:

  1. ص xiv: (Beyzaie, 2014) و در کتابنامه، ص ۹۲ (که بیضایی را Beyzanie نوشته) سال نشر ۱۳۹۱ آمده؛
  2. ص ۱: (Qazvini, 1332)، در کتابنامه (ص ۱۰۱): ۱۳۶۳. عنوان این منبع هم به صورت «بیست مقالهٔ قزوین» نوشته شده؛
  3. ص ۳: (Shariati, 1970) و در کتابنامه (ص ۱۰۳): ۱۹۹۳؛
  4. ص ۳: Mottahari (خارج از کمانک که البته صورت درست آن باید Motahhari باشد):۱۹۷۷، در کتابنامه (ص ۱۰۰): ۱۳۷۵ Motahari:
  5. ص ۲۵: ارجاع (Payne, 2014) با توجه به مطلب مورد بحث در آن بند و عنوان آثار این شخص که در کتابنامه آمده، باید (Payne, 2015) باشد؛
  6. ص ۲۹: (Cribb & Sims-Williams, 1996) در کتابنامه (ص ۱۰۴) تبدیل شده به: Sims-William & Cribb: 1995؛

دوم) ارجاعات گنگ، مانند مواردی که در آن‌ها اسم و صفحه آمده، اما سال نشر نیامده است. اگر برای متونی که اکنون دیگر حکم متونِ شناخته‌شده و کلاسیک را یافته‌اند، مانند (Tabari/Bosworth, 8) در ص ۲۴ و صفحات دیگر یا (Procopius, 1.2, 8) در ص ۳۵ این روشِ ارجاع‌دهی رایج باشد، در مواردی مانند (Gignoux, 189-190) در ص ۸ یا (Dignas and Winter, 240-241) در ص ۴۳ یا (Erington and Curtis, 85-86) در ص ۴۹ این روش تنها به سرگیجهٔ خوانندهٔ غیرمتفنّن می‌افزاید.

دیگر از موارد گنگ یا بی‌نظمی در ارجاعات و تنظیم کتابنامه این‌ها هستند:

در ص xiv آمده:et. al., 2013) (Rekavandi و در کتابنامه، ص ۱۰۰: Omrani Rekavandi، یعنی برای منبعی که در متن با حرف R شروع شده، در کتابنامه باید در ردیف O دنبال آن گشت.

ص ۳: Mādayān ī Hazār Dādestān p. 8  برای این‌که خواننده بداند این کدام کتاب و کدام چاپ و مربوط به چه سالی است، باید این عنوان را در ذهن داشته باشد تا برسد به ص ۸ و در آنجا ببیند که این کتاب را پری‌خانیان در سال ۱۹۷۷ منتشر کرده است.

در ص ۸: برای (Daryaee, 2002) که کتابی است از ایشان دربارهٔ متن پهلویِ شهرستان‌های ایرانشهر، روشن نیست به چه دلیل ترجمهٔ عنوان هم به این شکل افزوده شده: Provincial Capitals of Iranshahr که با عنوان کتاب ایشان نمی‌خواند، در کتابنامه هم به این شکل نیامده، عبارت افزوده‌شده در اینجا فقط عبارتی است از همان کتاب یادشدهٔ ایشان، در بخش «کوست‌ها و بخش‌های اداری» که در آنجا سخن از «فهرست پایتخت‌های استانی پارس» می‌رود (دریایی، ۱۳۸۸، ص ۲۱)، اما به‌ناگهان سر از اینجا درآورده.

در ص ۱۴ نام کتاب براون به صورت The Late Antique World آمده و در کتابنامه (ص ۹۲) به صورت The World of Late Antiquity

ص ۹۲: از Brown دو منبع هردو چاپ سال ۱۹۷۱ آمده. اما مطابق قاعده آن‌ها را با حروف a و b مشخص نکرده‌اند. از این رو در پی ارجاع (Brown, 1971) در متن باید در کتابنامه با حدس و گمان سراغ یکی از این دو رفت.

ص ۱۰۴: سال چاپ سومین منبع Sims-Williams که مقاله‌ای است دربارهٔ کتیبهٔ رباطک و در کتابنامه ۲۰۰۸ آمده، در واقع ۲۰۰۴ است.

سوم) اما مورد سوم، که عجیب‌تر از دو مورد پیش است، کتاب‌ها و مقالاتی هستند که در متن به آن‌ها ارجاع داده شده، اما در کتابنامه اثری از آن‌ها نیست، مانند:

ص ۱۴: (Bowersock et al, 1999)؛

ص ۱۴: Morony سال چاپ ۲۰۰۸ با عنوان “Should Sasanian Empire be Included in Late Antiquity”؛

ص ۱۵: Morony سال چاپ ۱۹۸۱ با عنوان “Landholding in Seventh-Century Iraq”؛

ص  ۲۶: (Daryaee, 1999)؛

ص  ۲۶: (Daryaee, 2005)؛

ص  ۲۹: (Sims-Williams, 2004)؛

ص  ۳۰: (Russel, 1990)؛

ص  ۴۱: (Rubin, 1995)؛

ص  ۶۴: (Thomson, 1982).

باری، از نکات پرسش‌برانگیزی که در کتاب دیده می‌شود، یکی هم نبودِ هیچ‌گونه نمایه یا فهرست‌های راهنماست، عنوان کتاب‌ها در بسیاری موارد ایتالیک نشده و موارد دیگری که برای کتابی که در آمریکا منتشر شده، بسیار عجیب است.

مواردی که در بالا آمد، نشان‌دهندهٔ آن است که کتاب با شتاب نوشته شده، با شتاب برای چاپ آماده شده (به احتمال فراوان بدون ویرایش) و با شتاب هم منتشر شده است. کلاً یکی از نتایجی که از مشاهدهٔ این کتاب به دست می‌آید، آن است که حتی در آمریکا هم می‌توان کتابی علمی را ناویراسته منتشر نمود، کشوری که حرفهٔ ویرایش در آن، به گواهی آنچه در کتابِ ویرایش از زبان ویراستاران (کتاب مهناز، ۱۳۸۹) آمده، به پیشرفت‌های شگرفی رسیده است. بگذریم از «ویرایش تکوینی» که ناظر بر همکاری نویسنده و ویراستار از آغاز شکل‌گیری یک کتاب است و در کشورهای غربی اکنون دیگر یک رسم جاافتاده به شمار می‌رود (صلحجو، ۱۳۹۸، ص ۴۶).

اما جدا از نکاتی که در بالا آمد، دو سه پرسش محتوایی نیز برای نگارنده پیش آمده که آن‌ها را مطرح می‌سازم.

در مقدّمه (ص xiii) گفته شده کتاب راولینسون که در سال ۱۸۷۵ منتشر شده بود، تا پیش از چاپ کتاب دریایی در سال ۲۰۰۸[۲] تنها کتاب دربارهٔ تاریخ ساسانیان به زبان انگلیسی بوده است. در این مدّت نیز تنها یک کتاب به فرانسوی از آرتور کریستین‌سن، یک کتاب به آلمانی از شیپمن و سه کتاب به روسی (دو کتاب از لوکونین و یک کتاب از کالِسنیکوف) دربارهٔ ساسانیان منتشر شده است. روشن نیست که چرا در این‌جا کتاب‌هایی مانند جامعهٔ ساسانیِ زنده‌یاد تفضّلی (تفضّلی، ۲۰۰۰)، ارتش ایران ساسانیِ دیوید نیکول (نیکول، ۱۹۹۶)، هر دو به زبان انگلیسی و تحقیقاتی دربارهٔ ساسانیانِ ایناسترانتسیِف به روسی (ایناسترانتسیف، ۱۹۰۹) از قلم افتاده‌اند. طُرفه آن‌که هر سهٔ این کتاب‌ها به فارسی نیز ترجمه شده‌اند و مترجم کتابِ اوّل در یادداشت خود «از آقایان تورج دریایی و ابوالفضل خطیبی که نسخه‌ای از کتاب را به وی داده و مشوّق او در ترجمهٔ کتاب بوده‌اند» سپاسگزاری کرده است (تفضّلی، ۱۳۸۷، ص پنج). جدا از این‌ها، کتاب‌های مربوط به ساسانیان در زبان‌های فرنگی که پیش از کتاب حاضر منتشر شده‌اند، بیش از سه کتاب بالاست و دلیل نادیده گرفته شدنشان نامعلوم.

در صص۲-۳ نویسندگان با بیان نظرهای برخی اندیشه‌مندان مسلمان، مشخّصاً علی شریعتی، جلال آل‌احمد و مرتضی مطهری، و ارجاع دقیق به نوشته‌های آن‌ها، این نظرها را به نقد کشیده و نادرستی آن‌ها را نشان داده‌اند. اما در صفحهٔ پیش از آن، ‌که مختصراً دیدگاه تاریخ‌نگاران شوروی را بیان کرده و آن را نادرست دانسته‌اند، در بیان دیدگاه‌های آن‌ها حتی به یک نمونهٔ مشخّص اشاره نکرده‌اند. ذکر دو اسمی که در آنجا آمده، یکی پتروشفسکی و دیگری کوشِلِنکو، به‌تنهایی به معنای ارجاع دقیق نیست. سال‌هاست که از یک‌سویه بودنِ پژوهش‌های تاریخیِ روس‌ها گفته و نوشته می‌شود، اما از این دو نویسندهٔ پژوهشگر و آشنا با تاریخ ایرانِ ساسانی انتظار می‌رفت با ذکر یکی دو نمونه یک‌سویگی در پژوهش‌های تاریخ‌نگاران روس را مستدل می‌ساختند. دکتر دریایی در جاهای دیگر نیز از کاستی‌های موجود در آثار ایران‌شناسان روس سخن گفته است، مانند مصاحبهٔ ایشان با باشگاه شاهنامه‌پژوهان[۳] و یا گفت‌وگوهایشان در اینستاگرام. اما این مسائل مانع آن نشده تا وی ازاین‌گونه آثار در نوشته‌های خود بهره نبرد، مانند کتاب امپراتوری ساسانی (دریایی، a1397) که به گواهی کتابنامهٔ آن از منابع روسی در چند جای آن استفاده شده، از جمله از ترجمهٔ فرانسوی کتاب پیگولفسکایا دربارهٔ شهرهای ایران و مقاله‌ای از همو به انگلیسی دربارهٔ مناسبات اقتصادی در ایران آن دوره (ص ۲۳۱)، مقاله‌ای از آناهیت گئورگی‌یِونا پریخانیان دربارهٔ واژه‌های ایرانی در زبان ارمنی (ص ۲۳۰)، مقالهٔ ولادیمیر لوکونین، ایران‌شناس پُرآوازه، دربارهٔ تقسیمات اداری در ایران دورهٔ اشکانی و ساسانی (ص ۲۲۶) و چند تای دیگر.

نکتهٔ آخر آن‌که در انتهای ص ۵۱ مطلبی دربارهٔ ادامهٔ مقاومت ایرانیان در برابر سپاه عرب، حتی دهه‌ها پس از مرگ یزدگرد آمده است. در اینجا با ارجاع به تاریخ سیستان تصحیح ملک‌الشّعرای بهار گفته شده که خاندان «رُتبیل» در سیستان و زابلستان از نمونه‌های این مقاومت‌اند که حرفی است درست. اما در ادامه گمانی مطرح شده که بسیار جای بحث دارد. بر پایهٔ این گمان ایستادگی و دلاوریِ خاندان «رُتبیل» در برابر سپاه عرب احتمالاً ریشهٔ پدید آمدنِ برخی از مجموعه داستان‌های مربوط به رستم بوده است. این گمان ‌که بسیار غریب هم می‌نماید، در هیچ‌یک از پژوهش‌های شاهنامه‌شناسانِ شناخته‌شده تاکنون مطرح نشده است[۴]. از این ‌رو شاید بهتر بود طرح آن را نویسندگان محترم به شاهنامه‌شناسان وامی‌نهادند.

از بدبیاری‌های این کتاب یکی هم آن است که در سال ۱۳۹۷ ترجمهٔ بسیار پراشتباه و گمراه‌کننده‌ای از آن انتشار یافته (نک. دریایی، b1397) که نگارنده البتّه در جای دیگری بدان پرداخته است (نک. شجاعی، ۱۳۹۹).

در پایان ذکر این نکته را نیز بایسته می‌دانم که این نقد درواقع گلایه‌ای است از سوی یکی از خوانندگان پروپاقرص آثار و نوشته‌های دکتر تورج دریایی از بابت آن‌که چرا کتابی نه درخور دانش و تجربهٔ دکتر دریایی، اما به نام وی منتشر شده است. امید آن‌که دیگر شاهد انتشار کتاب‌های ناویراسته از سوی ایشان نباشیم.

 

* استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران شمال

 

کتابنامه

تفضّلی، احمد (۱۳۸۷). جامعهٔ ساسانی: ارتشتاران، دبیران، دهقانان. ترجمهٔ مهرداد قدرت دیزجی. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.

دریایی، تورج (۱۳۸۸). شهرستان‌های ایرانشهر. نوشته‌ای به زبان فارسی میانه دربارهٔ تاریخ، حماسه و جغرافیای باستانی ایران. با آوانویسی، ترجمهٔ فارسی و یادداشت‌ها از تورج دریایی. مترجم شهرام جلیلیان. تهران: توس.

دریایی، تورج (a1397). امپراتوری ساسانی. ترجمهٔ خشایار بهاری. تهران: نشر فرزان روز.

دریایی، تورج (b1397). از جیحون تا فرات: ایرانشهر و دنیای ساسانی. ترجمهٔ مریم بیجوند. تهران: مروارید.

شجاعی، محسن (۱۳۹۹). «از جیحون تا فرات». فصلنامهٔ مترجم. سال بیست و نهم، شمارهٔ هفتاد، بهار ۹۹. صص ۹۵ – ۱۰۲.

صلحجو، علی (۱۳۹۸). «ویراستار و ویراست‌یار». جهان کتاب. سال بیست و چهارم، شمارهٔ ۱ و ۲ (فروردین و اردیبهشت)، صص ۴۴ – ۵۱.

مکنزی، د. ن. (۱۳۷۳). فرهنگ کوچک زبان پهلوی. ترجمهٔ مهشید میرفخرایی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

Daryaee, Touraj (editor) (2012). The Oxford Handbook of Iranian History. Oxford‌; New York‌: Oxford University Press‌.

Nicolle, David (1996). Sasanian Armies: the Iranian Empire Early 3rd. to Mid-7th Centuries AD. Stockport: Montvert Publications.

Tafazzoli, Ahmad (2000). Sasanian Society: I. Warriors, II. Scribes, III. Dehqāns. New York: Bibliotheca Persica Press.

Иностранцев, К. А. (۱۹۰۹). Сасанидские этюды. С-Петербург: Типография В.Т. Киршбаума.

 

 

[۱]. برخی به گونهٔ شگفت‌انگیزی این اصطلاح را به غلط به «پساباستان» ترجمه می‌کنند که معنای آن دوران پس از دوران باستان است، نه اواخر دوران باستان.

[۲] Sasanian Iran (224-651 AD): Portrait of a Late Antique Empire.

[۳] http://shahnamehpajohan.ir/تورج-دریایی-پول-ملی-ایران-در-عصر-ساسان

. [۴]نگارنده سپاسگزار آقایان ابوالفضل خطیبی، پژوهشگر در فرهنگستان زبان و ادب فارسی، و سجاد آیدنلو، استاد دانشگاه پیام نور اورمیه، هر دو از شاهنامه‌شناسان به‌نامِ کشور، است که از مطرح نبودنِ چنین نظریه‌ای در پژوهش‌های شاهنامه‌شناختی به وی اطمینان دادند.

 

این یادداشت پیشتر در مجله جهان کتاب منتشر شده است و در راستای همکاری انسان‌شناسی و فرهنگ و جهان کتاب بازنشر می‌شود.