کتاب «دیگری در اندرونی» محصول کار تحقیقی مرضیه بهرامی برومند دانش آموخته رشته مطالعات فرهنگی میباشد که در سال ۱۳۹۵ از سوی نشر «تیسا» روانه بازار شد. این کتاب در ۱۲۸ صفحه و در چهار فصل با رئوس مقدمه کلیات نظری در فصل یکم، تاملی در مفهوم دیگربودگی جنسیتی در فصل دوم، مفهوم فضای جنسیتی در فصل سوم و در نهایت مبحث دیگربودگی در اندرونی در فصل چهارم تهیه و تنظیم شده است.
این کتاب، با تمرکز بر ویژگی های خاص سبک معماری خانههای تاریخی دوره قاجار در پی آن است تا چگونگی بازنمایی مناسبات جنسیتی مندرج در گفتمان اجتماعی – فرهنگی مسلط جامعه را در این سبک معماری بازجوید. به این منظور در ادامه پس از تأمل نظری هر چند اجمالی در مفهوم جنسیت و برشمردن امکانات مفهومی و تحلیلی روش گفتمان به معرفی ساختارهای سازنده گفتمان جنسیت در دوره قاجاریه و تشریح سبک معماری سنتی خانههای تاریخی قاجاریه پرداخته تا از قِبل آن چگونگی برساخته شدن هویت جنسیتی در مبحث نتیجه گیری مورد مداقه قرار گیرد.
نوشتههای مرتبط
این اثر به منظور فهم و کشف چگونگی برساخته شدن فضای جنسیتی با الهام از آرای فوکو، فضای عمومی و خصوصی را در پیوند با مناسبات قدرت نظام حاکم مورد مطالعه قرار می دهد. فوکو در تحلیل خود از قدرت/دانش مبتنی بر نظریۀ دیدهشدگی، در جستجوی این است که بفهمد چه سوژهها و ابژههایی نشان داده شده و چه مواردی به غیاب رانده میشود. بر این اساس، چگونگی برساخت اجتماعی فضای خانه، فرصت های متفاوتی را جهت رویتپذیری زنانگی/مردانگی در اختیار زن و مرد قرار می دهد که به نوبه خود تأثیری تعیین کننده در بازنمایی هویت جنسیتی ایفا می کند. سبک معماری خانه های درونگرای قاجاریه علاوه بر بازتولید قاعده تفکیک فضای جنسیتی و تعیین اندرونی به عنوان محدوده ای زنانه و تعریف بیرونی به عنوان محیطی مردانه، زنان را در این مکان بخشی و توزیع بدن ها، آماده میکند تا برای مادرانگی و همسربودگی تربیت شوند. در پرتو شرحی توصیفی از فضای جنسیتی، اینکه چگونه بدن زن در فضای انضباطی و مرزبندی معماری خانه های عصر قاجار در چارچوب اصول زنانگی به مثابه یک «دیگری» کنترل و بازنمایی می شود، مورد تحلیل قرار می گیرد.
در مسیر کشف و فهم چگونگی بازنمایی ساختارهای معنایی متقابل زنانه/مردانه در سبک معماری خانههای تاریخی قاجار و یا به بیان روشنتر چگونگی بازتولید چنین تعریفی از زن و مرد در پرتو کنش هنرمندانه معماران خانه های تاریخی، ویژگیهای سبک معماری و چگونگی ناحیه بندی فضایی در این خانه ها مورد مداقه قرار گرفت و از این رهگذر تناسبی آشکار میان گفتمان جنسیت و سبک درونگرا و سلسله مراتبی معماری این دوران مکشوف و تحلیل شد.
کتاب «دیگری در اندرونی» پیش درآمدی بر موضوع جنسیت و معماری که با تحلیل ابعاد ساختاری و پساساختاری و مفهوم نظری واژه «دیگربودگی» به بررسی نقش جنسیت و قدرت در گفتمان دوره قاجاریه پرداخته و سپس با تحلیل سبک معماری و ناحیه بندی های فضایی در خانه های تاریخی بجا مانده از دوره قاجار، چگونگی بازنمایی جنسیت در سبک معماری در این خانه ها را مورد تحلیل قرار داده است.
نقطه قوت این اثر، نه تلاشی در جهت جانبداری متعصبانه از فمینیسم یا هر نظریه دیگری، بلکه صرفا پیش درآمدی انتقادی بر مباحث جنسیتی است. نکته مهم آنکه کتاب از دریچه تنگ رویکردهای صرفا جنسیتی فراتر می رود و معنای خانه و روابط جنسیتی درون آن را در پیوند با پویایی های محیط، فرهنگ و حتی موقعیت زیست شناختی سکنه و شرایط اقلیمی که به عنوان متنی اجتماعی – فرهنگی برساخته میشود و روابط اجتماعی و جنسیتی و نیز رده بندی و سلسله مراتب آنها در حیات خانوادگی و اجتماعی دوره تاریخی سنتی و مدرن را مشخص می کند.
در این اثر با تمرکز بر ویژگی فضای خانههای درونگرای ایرانی در دوره تاریخی قاجار، مناسبات و روابط جنسیتی به صورت روابط دوتایی مردانه/زنانه نشان داده میشود که زن به عنوان یک دیگریِ جنسی در برابر مدلول مردانه تولید و بازتولید میگردد که زندگی اش محدود به چاردیواری بسته «اندرونی» بوده و خانهداری یک فعالیت مثبت به حساب می آید و از حضور اجتماعی باز می ماند و مردان یکه تاز عرصه بیرونی و عمومی می گردند.
در واقع مدلول زنانه/مردانهای که در فضای جنسیتی اندرونی و بیرونی برساخته میشود پیوندی وثیق با گفتمان و نظام حاکم دوره قاجار را عیان می سازد که اساسا زن و مرد را هویتهایی متمایز با قلمرو و قواعد زیست متمایز می شناسد. مردی که در گفتمان جنسیت متعلق عرصۀ عمومی و وظایف آن شناخته میشود در خانه نیز بیرونی را محل تنظیم روابطش با دیگران مییابد و زنی که زیبا و تحریک کننده شناخته می شود می بایست انسوی دالانی نسبتا بلند در اندرونی از چشم هر نامحرمی پنهان مانده و به وظایفی که طبیعت برعهده اش نهاده عمل کند.
در سبک معماری درونگرا، طراحی بنای ساختمان رفتار منظم و قاعده مندی از پنهانسازی، مستوری و محجوبی را تولید می کند. معماری اندرونی و بیرونی، شیوه ی تقسیم بندی جداکننده ی زنان را از نگاه مردان غریبه تعیین می کند و به موازات آن بخش های دیگر خانه مانند دربِ ورود به خانه، هَشتی، دالان و راه ورود به حیاط، تفاوت خودی از دیگری و غریبه را آشکار می سازد. به بیانی دیگر، چنین ویژگی هایی در ناحیه بندی فضایی و مکانی، خانه را بستری برای تحقق صفات و اجرای نقش های متفاوت زنانه/مردانه می نمایاند که بواسطه ساخت دیرپای خود شرایط بازتولید ساختارهای سازنده گفتمان جنسیت را تا قرون متمادی فراهم می سازد.
مطالعات جنسیت در مباحث معماری و ارائه چنین واحدهای درسی و تحقیقاتی، نظام معنایی و مفاهیم بس گسترده ای را پیش روی دانشجویان و محققان باز خواهد کرد که پاسخ بسیاری از پرسشهای حل نشده و طرح ایدههای جدید در معماری مدرن و پیشرو خواهد شد. تحلیل معماری و فضای جنسیتی در تاریخ سنتی و گذشته راه را برای مباحث جدید در معماری مدرن گشوده خواهد کرد. ملاحظه روابط جنسیتی (روابط میان مرد و زن) تاثیرگذار بر فهم و تجربه خانه و یا تاثیر نوع معماری و چیدمان فضا بر این روابط در خانه به عنوان مکانی که زنان و مردان باهم در آن زندگی کرده و با هم تعامل دارند من را ترغیب کرد تا در مطالعات آینده، کمبود الگوی سلسله مراتب که ویژگی اصلی سبک معماری درونگرا در دوره قاجار بوده را در معماری مدرن و آپارتمانهای امروزی که موجب کاهش احساس امنیت و آرامش ساکنین شده و این فضاها را به گونه ای با مسأله بحران هویت روبرو کرده است بررسی کنم.
پایبندی به اصول اخلاقی در ساختار فضایی خانههای امروزی کمرنگتر از گذشته شده و با معیارهای درونی انسان چندان همخوانی ندارد. از این رو، بررسی ساختار فضایی خانههای سنتی ایران، امری ضروری تلقی میشود تا بتوان شاید راهکاری برای معماری امروز که همه چیز و همه کس را در معرض دید و نگاه قرار می دهد پیشنهاد داد. همگام با دگرگونیهای مناسبات قدرت به ویژه تغییراتی که در چارچوب گفتمان مدرنیته درباره نقش زن و زنانگی در خانه و جامعه پدید آمد، ما شاهد تغییر در ساختار جنسیت در گفتمان فضایی شدیم. از این رو، تغییرات در ساختار تولید و بازتولید و روابط زن و مرد در فضای خانه و خانواده، ضرورت تأمل را درباره فضای جنسیتی می طلبد.