پاز، اوکتاویو، هنر و تاریخ، مقالاتی در زمینه زیباشناسی، ترجمه ناصر فکوهی، تهران، انتشارات توس، ۱۳۷۶، ۲۴۰ صفحه + واژه نامه فرانسه فارسی + عکس
درباره کتاب:
نوشتههای مرتبط
این کتاب بخشی از کتابی بزرگ از اوکتاویو پاز با عنوان ”خنده و کفاره“ است که عنوان یکی از مقالات کتاب حاضر نیز هست. در زمان انتشار این کتاب امکان ترجمه کل کتاب به زبان فارسی به دلایلی وجود نداشت و بعدها نیز این فرصت هرگز فراهم نیامد. اوکتاویو پاز، شخصیتی بسیار ویژه و استثنایی به شمار می اید. او در عین انکه یکی از بزرگترین شاعران اسپانیایی زبان قرن بیستم به حساب می اید، نویسنده نثر هایی قدرتمند و شعر گونه و همچنین جستار نویسی توانمند بود. پاز که یک شخصیت سیاسی و از سیاستمداران مهم کشور خود مکزیک به شمار می امد مقالات متعدد و کتاب های زیادی با موضوع مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی نیز دارد. در کتاب حاضر پاز با زبانی کاملا شاعرانه برخی از اندیشه های ظریف خود را درباره هنر به ویژه هنر پیش کلمبی مکزیک به بیان آورده است. بخش نخست کتاب بیشتر به ادبیات و هنر غربی (بودلر، میشو…) اختصاص دارد در حالی که در بخش دوم پاز به طور کامل به هنر مکزیک و به خصوص نقاشی های دیواری که یک سنت ریشه دار در این کشور است پرداخته است. مترجم یادداشت های بسیار زیاد و مفصلی را به کتاب افزوده است تا خواننده فارسی زبان بتواند به خوبی اشاره های متعدد پاز را به وقایع و شخصیت ها و همچنین مکاتب هنری و فکری درک کند و استفاده بیشتری از کاب ببرد. در انتهای کتاب نیز علاوه بر یک واژه نامه فرانسه- فارسی، تعداد زیادی عکس درباره موضوع های مورد اشاره در کتاب به آن افزوده شده است. طرح روی جلد این کتاب یکی از زیباترین آثار زنده یاد مرحوم مرتضی ممیز است.
فهرست مطالب
بخش اول – درباره زیباشناسی – حضور و حاضر
فصل اول: بودلر و نقد هنر
فصل دوم: اندیشه در سپید
فصل سوم:شهریار/دلقک
فصل چهارم: کاربرد و تمامشا
بخش دوم – هنر در مکزیک
فصل اول: هنر در مکزیک (ماده و مفهوم)
فصل دوم: نقاشی اجتماعی در مکزیک
فصل سوم تامایو
فصل چهارم: حنده و کفاره
واژه نامه
تصاویر
پشت جلد کتاب :
” نام من پیچکی که از تن درختان آویخته، نام من میمونی که بر فراز درهای سبز و سیاه معلق مانده، نام من، تبری که سینه آسمان را می شکافد، ستونی از دود که قلب ابرها را می گشاید، نام من، صدف دریایی و هزارتوهای باد، طوفان و تقاطع جاده هاست. نام من، گره مار، خوشه قرنها، پیوند و گسستن چهار رنگ و چهار زمان است، نام من، شب است و همچون سنگ چخماق می درخشم، نام من، روز است و همچون عقاب، چشم ها را از حدقه بیرون می کشم، نام من پلنگ است و خوشه گندم. هر نقابی، نامی است، هر نامی، تاریخی. نام من، زمان است و همچون زنگولهای گلی با هفت دانه درونش تکان می خورم“ ( اوکتاویو پاز: خنده و کفاره)