اطلاعات کتابشناختی: پیر شالیار هورامان، نویسنده: سارا محمودی، زبان کتاب: فارسی، انتشارات: ئه وین، محل انتشار: کردستان، مریوان، تعداد صفحات: ۱۳۰ صفحه
کتاب «پیر شالیار هورامان» کتابی است که بیشتر حالت مردمنگارانه دارد و سعی میکند به موضوع پیر شالیار، شخصیت مهم آیینی منطقه کردستان، بپردازد. پیشتر چند کتاب را که در این حوزه نوشته شده بودند معرفی کردیم که یکی از آن کتابها به اسم «پیرشالیار و آیین جشن باستانی پیر در هورامان» نوشته رئوف محمودپور بود که منبع مهمی بوده برای نگارش کتاب خانم سارا محمودی. موشکافی مناسک پیر شالیار کار آسانی نیست.
نوشتههای مرتبط
کتاب مورد بررسی دارای ده فصل است:
– پیشگفتار
– بیان مسئله
– موقعیت جغرافیایی روستای هورامان
– وجه تسمیه واژه <<هورامان>>
– قدمت تاریخی هورامان
– فصل دوم: جایگاه پیر در هورامان
– فصل سوم: ریشه شناسی واژه <<پیر>> و <<شالیار>>
– فصل چهارم: پیر شالیار، لابلای اوراق تاریخ
– فصل پنجم: در جستجوی کیش و آیین پیر شالیار
– الف>> دین مهرپرستی در هورامان
– ب>> دین زرتشتی در هورامان
– فصل ششم: جشن ها و مراسم
– جشن بهار کردی یا بیلندانه
– متولیان مراسم
– مراسم خَبَر (شاره بان)
– مراسم کوته کوته
– مراسم کلاوه روچنه
– مراسم قربانی
– آغاز مراسم اصلی
– مراسم تربی
– مراسم کومسا
– فصل هفتم: مولفه های تقدس پیرشالیار
– فصل هشتم: کتاب <<معرفت>> پیر شالیار
– فصل نهم: کرامات پیر
– فصل دهم: یادگارهای پیرشالیار
– منابع
سارا محمودی، نویسنده کتاب، در حوزه ادبیات فارسی تحصیل کرده است و اولین بانویی است که در مورد پیر شالیار کتاب می نویسد.
نخستین نقد وارد بر کتاب مذکور در فهرست مطالب کتاب به چشم میخورد. ذکر بیان مساله، در فهرست مطالب مختص گزارشات پژوهشی و نیز پایان نامه های دانشگاهی است و در کتابها این عنوان ذکر نمیشود. ضعف واضح دیگر کتاب در بخش منابع کتاب است که برخی منابع که در داخل متن کتاب ذکر شده اند در فهرست منابع انتهای کتاب اشاره ای به آنها نشده است. در داخل متن کتاب نیز رفرنس دهی ها به خوبی انجام نشده، در برخی موارد مشخص نیست که مورد نقل شده دقیقا از کجا تا کجای متن از منبع دیگری است و از کجا دقیقا نوشته خود نویسنده است. در صفحه ۵۵ کتاب و چند جای دیگر به پوست پاره ای که در نزدیکی شهر سلیمانیه یافت شده و یکی دیگر که در شهر «موان» در هرمزگان یافت شده که در این پوست نوشته ها شعری درباره تخریب شهر بعد از آمدن اعراب و ویران کردن آتشگاهها توسط اعراب آمده است. این شعر در میان کردها بسیار معروف است اما تاکنون نه در این کتاب و نه در کتاب دیگری ذکر نشده که دقیقا این پوست نوشته امروز در کجا نگهداری میشود و یا عکسی از آن منتشر نشده است. ضمنا برخی منابع دیگر ذکر کرده اند که این پوست نوشته در شهر بانه (استان کردستان) یافت شده است. همچنین در انتهای کتاب که چندین عکس رنگی از روستای هورامان و مراسم آن آورده است، یکی از عکسها مربوط به نسخه خطی هورامان است. این نسخه خطی نیز معروف است زیرا که از بسیار معدود نوشته های بجای مانده از دوران مادها است. متاسفانه نویسنده در اینجا نیز ذکری از منبع این عکس به میان نمی آورد.
این کتاب نیز همانند کتاب محمودپور به شرح مراسمهای مربوط به پیرشالیار در روستای هورامان می پردازد، که نگاهی به فهرست مطالب کتاب می تواند به خوبی روشن سازد که کتاب در چه محدوده ای به بحث و بررسی میپردازد.
همانطور که پیشتر ذکر شد این کتاب بیشتر در قالب یک مردم نگاری می گنجد که سعی میکند که به سادگی به شرح مطالب و وقایع و مناسک اجرا شده بپردازد. مشکل در آنجا خود را نشان میدهد که نویسنده گاه سعی میکند از این قالب خارج شده و دست به تحلیل بزند. تحلیل و موشکافی و نظریه پردازی امری بسیار خوب است اما از آنجا که بیشتر متن کتاب تنها به روایت موضوع پرداخته و تنها در برخی موارد تحلیلی اندک و سطحی از مسائل انجام میشود، این امر به روایی و یکدست بودن متن لطمه وارد میکند. برای مثال در کتاب اشاره میکند به مراسمی به نام “کوته کوته” که در این مراسم کودکان و نوجوانان صورت خود را با ذغال سیاه کرده و سعی در ترساندن اهالی میکنند. مشکل زمانی آغاز میشود که ناگهان نویسنده این مراسم را با مراسم هالووین و یا رقص خورشید سرخپوستان پوئبلو مقایسه میکند. احتمال دارد که از آنجا که نویسنده تحصیل کرده حوزه انسان شناسی نیست، این امر مسبب برخی از این مسائل بوده باشد.
یکی دیگر از اشتباهات در تحلیل کتاب آن است که وقتی درباره سنگ کومسا مینویسد (سنگی سفید در روستای هورامان که مردم آن را مقدس می پندارد و هر ساله مقداری از سنگ جدا میکنند و معتقدند که از اندازه این سنگ کاسته نمیشود). خانم محمودی در صفحه ۹۳ مینویسد «سنگ کومسا در باور مردم هورامان یک توتم و یک مانا می باشد». اما توتم خواندن این سنگ صحیح بنظر نمی رسد زیرا که مردم هورامان این سنگ را نیای خود بر نمی شمارند.
سارا محمودی در همین موضوع سنگ مقدس کومسا، به زاده شدن ایزد مهر از دل سنگ اشاره میکند که اشاره بسیار خوبی است و جا داشت که بیشتر به تحلیل این نکته بپردازد.
یکی دیگر از مشکلات در این کتاب آن است که پیر شالیار را یک پیر زرتشتی میدانند و در عین حال وقتی به بررسی مناسک اجرا شده در مراسم پیر شالیار میپردازند، تحلیل ها را به آیین مهرپرستی مرتبط میکنند و در این میان به روشنی به تفاوت این دو دین نمیپردازند و خواننده کم آشنا با این موضوعات و ادیان را دچار اشتباه میکنند. البته باید گفت که ایراد تنها بر خانم محمودی وارد نیست بلکه بسیاری دیگر از نگارندگان درباره ی این موضوع نیز این اشتباه را تکرار کرده اند. اما اینکه خانم محمودی سعی کرده که آرای مختلف درباره پیر شالیار را ذکر کند، نقطه قوت است. برای مثال وی نظر برخی افراد را که پیر شالیار را مسلمان میدانند نیز آورده است.
مناسک و روایتهای مربوط به پیرشالیار دارای ارزش بسیارند و به مانند یک فسیل زنده از دین مهرپرستی می ماند که امروز دیگر یک دین زنده محسوب نمی شود اما یادگار آن تا حد زیادی در روستای هورامان و نیز برخی از اعتقادات آنان در میان ایزدی ها و یارسانان حفظ شده که بررسی دقیق انسان شناسانه و اسطوره شناسانه آنها به درک زوایای پنهان و فراموش شده این دین میتواند بسیار کمک کننده باشد.