انسان شناسی و فزهنگ
انسان شناسی، علمی ترین رشته علوم انسانی و انسانی ترین رشته در علوم است.

از حضوری فیزیکی تا غیبت معنایی: بحران پیوند انسان و مکان در گردشگری

گرچه گردشگری در ذات خود واجد سویه‌های انسان‌مدارانه و فرهنگی است؛ اما در عمل همواره با اشکال متنوعی از گسست‌های رفتاری و اخلاقی مواجه بوده است. یکی از مهم‌ترین این گسست‌ها پدیده «وندالیسم/ اوباشگری در گردشگری» است. شکلی از کنش مخرب عامدانه که در ظاهر به تخریب فیزیکی فضاها محدود می‌شود اما در لایه‌های زیرین خود حامل نشانه‌هایی از بحران عمیق‌تری در پیوند معنایی میان انسان و مکان است. وندالیسم در گردشگری را باید نوعی کنش عامدانه به میراث، فضا یا نمادهای جمعی دانست که در بستر گردشگری با هدف تخریب نمود می‌یابد. نوشتن یادگاری بر دیوارهای اماکن تاریخی، شکستن و حتی سرقت اشیاء نمادین، تحریف اطلاعات مربوط به سایت‌های گردشگری، آسیب به پوشش‌های گیاهی در مناطق طبیعی یا بی‌احترامی به حرمت فضاهای مقدس و… همگی مصادیق این پدیدۀ نا‌میمون اند. آنچه اهمیت و پیچیدگی اوباشگری در گردشگری را دوچندان می‌سازد، عدم محدودیت آن به سطحی از رفتار مجرمانه یا نابهنجار فردی است. در واقع، این پدیده بیش از آنکه بازتاب انحراف شخصی باشد، آینه‌ای از گسست در مناسبات فرهنگی، روان‌شناختی و زیباشناختی انسان اجتماعی با مکان است. محدود کردن تحلیل وندالیسم به رویکردهای انتظامی یا جرم‌انگارانه، ذهن را از فهم زمینه‌های فرهنگی و روانیِ شکل‌گیری این پدیده بازمی‌دارد. چنین نگاهی سیاستگذار و پژوهشگر اجتماعی را از فهم علل ساختاری‌تر غافل دور نگاه می‌دارد. عواملی همچون بیگانگی مکانی[۱]، کالایی‌سازی تجربه گردشگری[۲]، نبود حس تعلق و مسئولیت فرهنگی در گردشگر و ضعف در میانجی‌گری‌های آموزشی و ارتباطی میان مقصد و بازدیدکننده. از این منظر وندالیسم را می‌توان پیامد گسست ارتباط معنایی انسان و مکان قلمداد کرد.

نظام‌های مدیریت گردشگری امروز، اگر خواهان تقویت پیوند پایدار انسان با مکان باشند، ناگزیر از عبور از منطق صرفاً بازدارنده (نظیر دوربین، جریمه یا مراقبت امنیتی) و حرکت به‌سوی منطق مشارکتی و پیشگیرانه ‌اند. منطقی که در آن «تربیت فرهنگی جامعۀ میهمان»، «بازآفرینی تجربه‌محور فضا» و «طراحی روایت‌های هویتی برای مکان‌ها» جایگاه محوری می‌یابند. در چنین الگویی، مسئولیت‌پذیری نه با زور و تهدید، بلکه با بازسازی پیوندهای عاطفی و شناختی میان انسان و مکان محقق می‌شود. از سوی دیگر، طراحی مقصد و مدیریت ظرفیت‌ها نیز باید با عنایت به رویکردهای انسان‌محور و مکان‌محور صورت گیرد. تراکم بیش از اندازه، فقدان الگوهای رفتاری بومی و تسلط نگاه کالایی[۳] بر فضاهای میراثی موجبات تعمیق شکاف معنایی میان گردشگر و مکان را نیز به همراه دارند. به‌طور خلاصه وندالیسم در گردشگری را باید نشانه‌ای هشداردهنده از اختلالی عمیق‌تر از آسیب فیزیکی در نظر گرفت. اختلال در احترام و تعهد به سرمایه‌های ملی.

وندالیسم یا اوباشگری در گردشگری، صرفاً خدشه‌ای بر چهرۀ میراث فرهنگی نیست، بلکه جراحتی ژرف بر پیوند انسانی با مکان به‌شمار می‌رود. جراحتی که درمان آن، نه با ابزارهای صرفاً بازدارنده، بلکه از مسیر فهم انتقادی، سیاست‌گذاری فرهنگی و تربیت زیباشناختی ممکن است. بدین ترتیب پیشنهاد می­شود نهادینه‌سازی فرهنگ پاسداری از میراث فرهنگی و تاریخی از طریق رسانه­های گفتمان‌ساز و سایر مجاری آموزشی در دستور کار نهاد­های مرتبط قرار گیرد. در واقع فرآیند فرهنگ‌سازی مداوم و هدفمند در این زمینه، موجب نهادینه شدن فرهنگ احترام و حفاظت از این سرمایه‌های مادی و معنوی مشترک در لایه‌های مختلف جامعه شده و آن را به عنوان یک کنش جمعی و دغدغه عمومی تثبیت می‌نماید. بازتعریف هویت جمعی از طریق نهادسازی و قواعد حقوقی، بهینه‌سازی مدیریت محیطی و کاهش عوامل تحریک‌کنندۀ رفتارهای مخرب، ارتقاء سرمایه اجتماعی و تقویت پیوندهای انسانی در جامعه و ایجاد ساز‌وکار‌های تخلیۀ غیرآسیب‌زای انرژی از دیگر راهبرد‌های پیشنهادی برای ترمیم رابطۀ معنایی انسان و مکان در عرصۀ گردشگری است. در ادامه جدولی از راهبرد و اقدام برای روشن‌تر شدن پیشنهادات مربوطه ارائه شده است.

راهبرداقدام‌های پیشنهادی
 هویت‌بخشی از طریق سازوکارهای قانونی و گروه‌های اجتماعی مثبت– تدوین سیاست‌های حمایتی برای هویت‌یابی سالم بر پایه منابع قانونی و معتبر.

– تشکیل و تقویت گروه‌های همیاری، داوطلبانه و انجمن‌های محلی تحت نظارت نهادهای ذی‌ربط.

– برگزاری دوره‌های آموزشی و مهارتی ویژه جوانان برای تقویت هویت اجتماعی مثبت.

– برگزاری جشنواره‌های سالانه «شهروند مسئول» با معرفی و تقدیر از الگوهای مثبت محلی

 کاهش تعارضات خانوادگی و بهبود سبک‌های فرزندپروری– توسعه برنامه‌های مشاوره خانوادگی در مناطق آسیب‌پذیر.

– آموزش مهارت‌های فرزندپروری و تعامل سازنده به خانواده‌ها.

– ترویج الگوهای مثبت تربیتی از طریق رسانه‌ها و مراکز فرهنگی.

– راه‌اندازی «خانه‌های مهارت خانواده» در محله‌ها با ارائه کارگاه‌های کوتاه‌مدت رایگان.

 کنترل محیطی و مدیریت عوامل تقویت‌کننده وندالیسم– نصب دوربین‌های مداربسته و استفاده از نیروهای آموزش‌دیده برای نظارت محیطی.

– تعمیر و بازسازی سریع خرابی‌ها در اماکن عمومی و گردشگری.

– اجرای کامل قوانین و آیین‌نامه‌های حفاظت از اماکن تاریخی و فرهنگی.

 تقویت مشارکت اجتماعی و پیوندهای میان‌فردی– ایجاد بسترهای قانونی و فرهنگی برای مشارکت داوطلبانه شهروندان.

– توسعه برنامه‌های مشارکتی در همه سطوح اقتصادی–اجتماعی.

– حمایت از فعالیت‌های اجتماعی محلی تقویت‌کننده پیوندهای میان‌فردی.

آموزش، فرهنگ‌سازی و ارتقاء حس تعلق به میراث ملی– اجرای برنامه‌های آگاهی‌بخشی در مدارس، دانشگاه‌ها و رسانه‌ها.

– همکاری وزارت آموزش و پرورش، سازمان صدا و سیما و نهادهای مردمی در ترویج ارزش‌های میراث فرهنگی.

– ایجاد گفتمان عمومی پیرامون حفاظت از اماکن تاریخی و گردشگری.

 همکاری بین‌بخشی و بسیج نهادی– تشکیل کارگروه‌های مشترک میان نهادهای مسئول (وزارت میراث فرهنگی، شهرداری‌ها، نیروی انتظامی و…).

– ایجاد سامانه هماهنگی بین دستگاه‌ها برای پایش و مقابله با وندالیسم.-

تخصیص منابع مالی و انسانی مشترک برای اقدامات حفاظتی.

– ایجاد «مرکز ملی پایش وندالیسم» با داشبورد داده‌ای مشترک بین دستگاه‌ها

[۱] Spatial alienation

[۲] Commodification of the tourist experience

[۳] Commodity Perspective