بخش پنجاهودوم/ کمپادرازگو (compadrazgo)/ پىیر ل. وان دِن برگه/ برگردان: فیروزه مهاجر
کمپادرازگو (در معنى لغوى پدرىِ مشترک) شکل اسپانیایى خویشاوندى مناسکى† است که با مناسک کلیساى کاتولیک (بهویژه غسل تعمید، مراسم تأیید، و ازدواج) بین شخص، والدین زیستى و والدین تعمیدى او برقرار مىشود. کمپادرازگو از اسپانیا به امریکاى لاتین* گسترش یافت و در آنجا گاه اهمیتى بیش از آنچه در خاستگاهش دارا بود، کسب کرد (Mintz and Wolf 1950, van den Berghe and van der Berghe 1966). در هنگام غسل تعمید، مراسم تأیید، و ازدواج، یک یا چند جفت والدین تعمیدى نصیب فرد مىشود (یک پادرینو ]پدرخوانده[ و یک مادرینو ]مادرخوانده[، که اغلب زن و شوهرند، و ممکن است از خویشاوندان نَسَبى باشند، اما در بیشتر موارد، دوستان یا کارفرمایان والدین زیستى هستند). فرد، بسته به جنسیتى که دارد، آهیخادو ]پسرخوانده[ یا آهیخادا ]دخترخوانده[ والدین تعمیدىاش میشود. رابطه بین والدین زیستى و والدین تعمیدى (که بسته به جنسیتشان متقابلاً یکدیگر را کُمپادرا ]پدرخوانده[ یا ُکمادره ]مادرخواند[ مىخوانند) دستکم همانقدر اهمیت دارد که رابطه بین والدین تعمیدى و فرزندخواندهشان، و تا پایانِ عمرِ آنها ادامه مىیابد. کمپادرازگو، واژه عام براى توصیف مجموع این پیوندهاى مناسکى است. درواقع، گاه این اصطلاح اسپانیایى در مورد خویشاوندى مناسکى، در کشورهاى غیراسپانیایى زبان هم بهکار مىرود (Gudeman 1972, 75).
نوشتههای مرتبط
معمولا والدین زیستى، والدین تعمیدى فرزند خود را باتوجه به نفع کودک و نفع خود انتخاب مىکنند. والدین تعمیدى (و از زاویه دید والدین زیستى، والدین کمکى) یا براى تقویت پیوندهاى موجود با سایر خویشاوندان یا دوستان انتخاب مىشوند، یا براى برقرارى رابطهاى خاص با یک مقام بالاتر اجتماعى که مىتواند براى کودک یا والدین او مفید واقع شود؛ یعنى یک کارفرما، سیاستمدار، پزشک، حقوقدان یا مقامى رسمى. به اینترتیب، فقط افراد داراى جایگاه اجتماعى مساوى یا بالاتر از شخص معمولا بهعنوان والدین کمکى انتخاب مىشوند. کمپادرازگو اغلب پیوندهایى بین طبقات* اجتماعى یا حتى گروههاى قومى برقرار مىکند؛ یعنى بین دو رگۀ یا مستیزوها و سرخپوستان در مکزیک، گواتمالا، پرو، بولیوى، و سایر کشورهاى امریکاى لاتین که جمعیت بومى بزرگى دارند. این امر معمولا باعث تضعیف یا تحتالشعاع قرار گرفتن همبستگى طبقات یا اقوام و برقرارى پیوندهاى پدرمآبانۀ بهرهور ـ بهرهجو* میان اشخاصى با جایگاههاى اجتماعى کاملا نامساوى، که در طول سالیان دراز از وفادارى، الطاف، هدایا، کار، و مهماننوازىِ متقابل یکدیگر برخوردار مىشوند، بوده است.
اصطلاح کمپادرازگو گاه رویدادى غیرمناسکى، غیرمذهبى، از قبیل حمایت مالى از تیمهاى ورزشى، یا حمایت از دورههاى کارشناسى ارشد و دکترا را نیز دربر مىگیرد، اما کمپادرازگوى غیردینى اغلب چیزى بیش از تلاش براى کمک مالى گرفتن از پدر یا مادر تعمیدى ثروتمند در برابر شهرت اجتماعى است. تقاضاى این که شخصى در مقام پدر یا مادر تعمیدى انجام وظیفه کند، افتخارى است که رد مؤدبانه آن ممکن نیست. هرقدر شخص از لحاظ اجتماعى برجستهتر، از لحاظ سیاسى قدرتمندتر، از لحاظ اخلاقى درستکارتر، از لحاظ اقتصادى مرفهتر باشد، به دفعات بیشترى به او مراجعه مىشود، و تعداد پدر یا مادرخواندگىها یکى از بهترین شاخصهاى جایگاه اجتماعى در جوامع اسپانیایى است.
همچنین نک.: امریکا مرکزى، امریکا: بومى جنوب (مناطق مرتفع)، اروپا: جنوب، خویشاوندى
برای مطالعۀ بیشتر
Gudeman, S. (1972) ‘The Compadrazgo as a Reflection of the Natural and Spiritual Person’,Proceedings of the Royal Anthropologital Institute for ۱۹۷۱:۴۵–۷۱
——(۱۹۷۵) ‘Spiritual Relationships and Selecting a Godparent’, Man ۱۰:۲۲۱–۳۷
Mintz, S. and E.R.Wolf (1950) ‘An Analysis of Ritual Co-parenthood (Compadrazgo)’, Southwestern Journal of Anthropology ۶:۳۴۱–۶۸
van den Berghe, G. and P.L. (1966) ‘Compadrazgo and Class in Southeastern Mexico’, American Anthropologist ۶۸(۵):۱۲۳۶–۴۴
