بخش نوزدهم/ افریقا: جنوب (Africa: South)/ اُ. گلبراندسن/ برگردان: مهرداد غلامی
جنوب افریقا در قرن بیستم کانون پژوهشهای فشرده مردمنگاری و همچنین منبع تعدادی از انسانشناسان برجسته متخصص در مطالعه جوامع جنوب و مرکز افریقا بوده است. ساکنان این منطقه تعدادی گروههای قومی شامل جمعیتهای بانتوزبان، سانزبان (خویسان) و اقوام با منشا اروپایی و آسیایی هستند. تمرکز این مقاله بر مردمان بانتو زبان و سانزبان که هر کدام از آنها به شماری از زبانهای قومی و سیاسی کوچکتر تقسیم میشوند، است. مقاله همچنین بر اندیشههای انسانشناختی که در طول مطالعه بر این گروهها ظهور ظاهر شدهاند، تأکید شده است.
نوشتههای مرتبط
مطالعات اقوام بانتوزبان
مطالعه اقوام بانتوزبان و سانزبان نمایانگر سنتهای کاملاً متفاوت انسانشناسی است. مطالعه گروه اول در گسترش و توسعه مکتب بریتانیایی کارگرایی* و کارکردگرایی ساختاری† نقش بارز داشته است و مطالعه گروه دوم ارتباط نزدیک با سنت ماتریالیستی-تطوری در انسانشناسی آمریکا دارد. این تفاوت جهتگیریهای نظری ممکن است حداقل در قسمتهایی پاسخی به این امر باشد که عملاً هیچ نظاممندی که به روابط بین آنها بپردازد و یا مطالعهای که به مقایسه آنها دست یابد موجود نیست مگر یک اثر شاپرا† به نام حکومت و سیاست در جوامع قبلیهای (۱۹۵۶). اهمیت این اثر همچنین منوط به این حقیقت است که فراتر از رویکرد انسانشناسی سیاسی* بود که در نظامهای سیاسی افریقا نهادینه شده بود. (Fortes and Evans Pritchard 1940) شاپرا با استفاده از تعداد قابل توجهی آثار مردمنگاری معتبر به ویژه از دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ (برای نمونه: Wilson [Hunter 1936] Krige and Krieg 1943; H.Kuper 1947) e.g.) اهمیت بیشتر برای به کارگیری رهبری و بر اهمیت امکانات و حرمت مرجعیت سیاسی تأکید کرد (۱۹۵۶:۱) و پهنه «سیاست» را با در میان آوردن تمام جوانب رهبری گسترش داد. این امر بار قوم مداری† مفهوم رهبری سیاسی را کاهش داد و باعث تسهیل تلاش او در گرد هم آوردن کل دامنه اقوام جنوب افریقا شامل دستههای شکارچی-گردآور شد تا سازمان سیاسی را به صورت همگن و متحد تجزیه و تحلیل کند.
گلاکمن† نیز با پیش کشیدن وبر† در توجه به بحران و تنش که گریبانگیر رهبران سیاسی است در گسترش حوزۀ نظری مطالعه سیاستهای اقوام بانتوی جنوب فراتر از سنت دورکیم نقش داشته است. گلاکمن با توسعه آنچه که آن را «کارکردگرایی بحران» مینامند تعدادی فرآیند سیاسی و مناسکی* را با توجه ویژه به نمود بحرانهای تکراری بهطوری که تنشها را از بین ببرد و نطام را باز تولید کند تفسیر نمود. این مناسک طغیان به قول او شامل مناقشات جانشینی و مخالفتها مناسکی شده بین شاخههای کمتر و مهمتر خانوادههای پادشاهی است، شرایطی که او برای حفظ اتحاد ملی ضروری میدانست. این در حالی است که شاپرا انتقاداتی را به این مفهوم وارد کرد و در عوض بر تقسیم گروهها در بر اثر مناقشات جانشینی و جنگ داخلی تأکید کرد(Schapera 1956:27).
دگرگونیهای ماهیتی در جوامع جنوب افریقا را به تقابل شرق و غرب نسبت میدهند نظیر تفاوتهایی در برونهمسری † کلانی (نگونیها) در برابر درونهمسری† کلانی(سوتو- تسوانا ) . جوامع نگونی عمدتاً شامل نواحی شرقی و ساحلی نظیر زولو، اکسوزا و سووازی و همچنین اخلاف شمالیشان مانند نِدِبلههای زیمباوه میشوند، جوامع سوتو-تسوانا شامل نواحی مرکزی و غربی مانند کگالاگادیهای بوتساوانا و همچنین اقوام سوتوی جنوب لسوتو، و تسواناهای بوتسوانا و نواحی مجاور افریقای جنوبی میشوند. سانسوم معتقد است که «تفاوت شرق و غرب مربوط به تفاوت سبک سیاسی است که در نتیجه تفاوت در مکان قدرت ایجاد میشود.» (۱۹۷۴: ۲۵۹) در میان اقوام سوتو- تسوانا این امر با توجه به دولتهای قبیلهای است که از جانب شهر یا دهکده مرکزی اداره میشوند در آنها مردم متمرکزتر هستند، و این در حالی است که در میان نگونیها حاکمان بر مناطق شطرنجی حکم میدانند که در آنها افراد به صورت بهتر یا اتفاقی پراکنده شده بودند. درحالیکه مقاله سانسوم و گزارشهای پیشین مردمنگاری بر سیاست گروههای اصلی تمرکز یافته بود، از دهه ۱۹۶۰ به بعد مطالعه بر روی جوامع که تصور میشد تابع ابر قدرتهای قبیلهای باشند نظیر کالانگا و اقوام تسواپونگ در شمال و در شمال شرق بوتسوانا کنونی، متمرکز شد. (Werbner 1989).این قبایل اکنون به نوبه خود بهعنوان گروههایی هستند با خصوصیات فرهنگی و اجتماعی خاص خود درحالیکه مطالعات سیاست محور، نوعی انسجام اجتماعی را نشان میدادند، وربرنر آیینهای منطقهای را دارای همین خصوصیت میداند که شامل فعالیتهای حول یک زیارتگاه است که در آن گروههای یک منطقه به هم متصل میشوند.
آدام کوپر با شناسایی دگرگونیهای فرهنگی- اجتماعی در میان جوامع جنوبی بانتو سعی داشت با استفاده از مقایسههای ساختاری به گزارشهای پراکنده و ضد و نقیض در باب ازدواج سنتی جنوب بانتو نظم بیشتری ببخشد. او با بیاعتبار دانستن اهمیتی که محققان پیشین به مفاهیم اجتماعی- سیاسی طایفه و دودمان نسبت میدادند، بر اهمیت سیاسی ازدواج تأکید میکند به ویژه اینکه چگونه «ازدواجهای درون تیره اصلی در باز تعریف و باز چینش روابط جایگاهی و بحرانی و حمایت نقش دارند.» (Kuper 1982:58) این نقش ازدواج به وضوح نمایان است. و عملیات تطبیقی کوپر نشان میدهد که چگونه مجموعهای از انگارههای غالب مربوط به تبادل رمه و زوجها خود را به اشکال مختلف نهادهای ثروت عروس† بروز میدهد که این به نوبه خود باز نمودی از تغییر صورت الزامی همدیگر است. این دگرگونیها به ویژه ارتباط دارند با سازگاریهای اقتصادی، قوانین مختلف حاکم بر ازدواج زوجهای خویشاوند و اشکال مختلف طبقهبندی سیاسی است.
تکنگاریهای پیشین که جنبههای تشکیلاتی مورد بحث قرار داده بودند انتقادات بسیاری را به دلیل شیئی کردن جوامع بانتو و نادیده انگاشتن تعامل فشرده میان گروهها و همچنین جوامع اروپایی ساکن در حال گسترش برانگیختند. میتوان استدلال کرد که این توجه خاص به سیاست اقوام بانتو ارتباط مستقیم داشته است با گفتمان نژادی دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ که در طی آنها انسان شناسان کوشش کردند بر خلاف مفهوم «بربریت» دانشی دست اول دربارۀ عقلانیت و فرهیختگی این نظامها ارائه دهند. بهطور مشابهی از دهه ۱۹۳۰ علاقه شدیدی به بررسی تاثیر «تمدن» غرب به وجود آمد که هم به بررسی تاثیرات به آن (به ویژه مهاجرت نیروی کار) و هم توانایی اقوام بومی در فراگیری دانش و توانایی غربی میپرداخت.گلاکمن بهطور ویژه در «روش موردی امتدادی» خود پیچیدگی این تعاملات بین نیروی خارجی را مورد بررسی قرار داد.
در دهه ۱۹۶۰ گستره «مطالعات بانتو» به جوامع شهری کشیده شد، و اولین کار مربوط به مطالعه اکسوزازبانهای شرق لندن، افریقای جنوبی بود (مایر ۱۹۶۱). مایر روشهای مختلفی را که افریقایی با «مدرنیته»* ارتباط برقرار میکند را شناسایی کرد که به صورت تقسیمبندی ایدئولوژیکی توسط اقوام اکسوزا بین «قرمز» (پیروان سنتی مذهب آبا و اجدادی) و «مدرسه» (مسیحیان مدرن شده) جلوهگر است. مایر (۱۹۸۰) شرح میدهد که چگونه این ایدئولوژیها در پاسخ به سیاستهای آپارتاید نتیجتاً به اشکال مختلفی از مقاومت در برابر سلطه اقتصادی و سیاسی سفیدها تبدیل میشوند. توانایی فرهنگهای افریقایی در اقتباس کردند و در عین حال بر سیاق قبلی باقی ماندن بوضوح در مطالعات بر محوریت این امر و رابطه آن با مسیحیت و بهطور واضح در گسترش کلیساهای مستقل افریقایی بیان شده است. درحالیکه این حرکتها در ابتدا بهعنوان واکنشی به تبعیض نژادی مورد بررسی قرار میگرفتند، مطالعات کنونی بر قدرت این حرکتها در تسهیل مبارزات افریقا جهت کنار آمدن با شرایط سخت شهری متمرکز شده است. (نگاه کنید به: Kiernan 1990)
جین و جان کاماروف مسئله سلطه را با نگاه ویژه به نفوذ امپریالیسم فرهنگی آنگونه که توسط میسیونرهای مبلغ در میان مردمان تسوانای جنوبی اعمال میشد را مورد بررسی قرار دادهاند. آنها بیشتر از تبلیغ مسیحیت، بر روی پایهگذاری هژمونی فرهنگ غربی به وسیله تاثیر بلند مدت و نامحسوس حوزۀ غیردینی تأکید داشتند. بنا بر گفته آنها، بذر امپریالیسم فرهنگی به موثرترین شکل در زندگی روزمره پاشیده شده بود (۲۹۳: ۱۹۹۲) علاوه بر مطالعه غلبه فرهنگی، انسانشناسان از دهه ۱۹۷۰(تا حدودی تحت تأثیر مفهوم مارکسیستی همسازی† شیوههای تولید) به شکلگیری سرزمین یا منابع کار تحت نظام آپارتاید و اقتصاد و جامعهشناسی مهاجرت نیروی کار با توجه به ویژه از آن بر روی زندگی خانواده و جامعه پرداختهاند (برای نمونه Murry 1980; Gullbrandsen 1994)
بسیاری از افرادی که در زمینه افریقای جنوبی مطالعه کردهاند، از دانشگاه منچستر و مدرسه انسانشناسی منچستر† بودهاند. کار کاماروفها را میتوان بهعنوان نقطه اوج حرکتی در نظر گرفت که گلاکمن، کلاید میشل. ویکتور ترنر و دیگران در منچستر و موسسه رودس لیوینگستون در رودزیای شمالی (امروزه زیمباوه نامیده میشود)، آغازگران آن بودهاند. مطالعات گروههای جنوب مرکزی افریقا، موازی با مطالعات بانتو زبانهای جنوب، بر روی مسائل بوتانها و تعارض اجتماعی، قانون بومی، شبکههای اجتماعی (بویژه در کمربند مس (Copperbelt) در مرکز افریقا) و تحولات اجتماعی (نگاه کنید به Werbner 1990) متمرکز شدهاند. مطالعات افریقای جنوب مرکزی حتی پس از گلاکمن نیز مسائلی میگشت. اما تحولات اجتماعی الگوهای ساختار یافته تدریجی را کنار گذاشتند و روابط پیچیدهتری بین تفکرات بومی و سلطه بر مستعمرهها ارائه کردند. مطالعه دیوید لان (۱۹۸۵) بر روی واسطههای ارواح و جنگ چریکی در زیمباوه نمونه خوبی از مطالعات موازی با کار کاماروفها است.
مطالعات مردمسان زبان
کار شاپرا (۱۹۳۰) را میتوان پیشرفتی ارزنده در زمینۀ مطالعات سن زبانان دانست. وی شکلی جامع به تلفیق میزان قابل توجهی، اما پراکندهای از اطلاعات موجود در آن زمان دربارۀ بوشمنها (شکارچی-گرد آورنده*) و تونتوتها (چوپانان خوئهخوئه) پرداخت. مورد آخر موضوع مطالعاتی به وسیله وینفرد هورنله† نیز بوده است. مورنله بر روی گلاکمن تاثیرگذار بود. اولین کار مدرن بر روی سنزبانان توسط لورنا مارشال† بر روی کونگهای نامبیا در دهۀ ۱۹۵۰ انجام گرفت (Marshall 1976) کونگها در طرف بوتسوانا نیز بعدها موضوع مطالعات انسانشناسان پروژه تحقیقاتی کالاهاری هاروارد بودند (نگاه کنید به:Lee and DeVore 1976 ) این پروژه مطالعاتی، بنا بر گفته یکی از مجریان آن، از این فکر ریشه گرفته بود که داشتن درکی از گروههای شکارچی-گردآور میتواند به ارائه الگویی از تطور رفتار انسان کمک کند (Lee 1979:9) به دلیل ارتباط بسیار زیاد شکارچی-گردآورها با تطور، محیطشناسی فرهنگی انطباق شکارچی-گردآوری مورد توجه بسیار قرار گرفته است. برای نمونه لی بر این مسئله تأکید میکند که ۶۵ درصد افراد تولیدکنندگان موثر غذا بودند که تنها ساعاتی از روز کار میکردند و ۳۵ درصد باقی مانده به هیچ وجه کار نمیکردند. (۱۹۶۹).
موضوع دیگری که در این پروژه و دیگر پروژههای دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ به چشم میخورد، الگوهای سکونت و سازمان مکانی است (برای نمونه:Sillberbauer 1981). برنارد (۱۹۹۲)در مطالعهای فراگیر بر روی مردم خویسیایی به تلفیق و ترکیب اطلاعات قومنگارانه موجود دربارۀ گروههای گوناگون این مردم پرداخت. این مطالعه، کار صورت گرفته توسط شاپرا از جنبههای مهم تکمیل کرد. برنارد با تحلیل الگوهای سکونت، وجود همبستگی و ارتباط میان گرد هم آمدن و وجود منابع آب و نیز ارتباط بین منطقه سکونت و دسترسی به منابع را نتیجهگیری کرد. مفهوم تساویطلبی، همراه با لحن رمانیستم شکلی گسترده برای تصویر کشیدن ویژگی فرهنگ سن، بکار گرفته شده است. به همین دلیل است که لی کونگها را شکل تساویطلبان با ایدئولوژی تساوی به تصویر میکشد. این ایدئولوژی احتمالاً علت مشکلات عظیم آنها در مواجهه با نیروهای دنیای بزرگتر است که طی دهههای گذشته آنها را از زیستگاه بومی شکار گردآوری بیرون رانده است. هر اندازه این واقعه غمانگیز صحت داشته باشد، با توجه به گزارشهای اخیر دربارۀ استقرار افراد مسئول و تغییر بهسمت حفظ اقتصاد در بین گروههای بیحرکت دادن هشدار در برابر این گونه اصول گرایی منطقی به نظر میرسد . (نگاه کنید به: Gullbrandsen 1991) با تعمیم این مسئله، تأکید فزایندهای بر روی تحولات فرهنگ سن و وفق یافتن آن صورت میگیرد. (برای نمونه: Kent 1992)
این مسئله با حمله ویلسن (۱۹۸۹) به مفهوم کالاهاری سان بهعنوان نمونهای از زندگی«ابتدایی» که تا ۱۰۰۰۰ سال پیش مربوط میشد. «تطور غیر تاریخی» به صورتی که لی و همکارانش ارائه کردند با شواهد تاریخی و باستانشناسی دربارۀ نوسان طولانی مدت شکارچی- گردآوران کالاهاری بین کند و کار و تولید غذا، در تضاد است. ویلسن با کنار گذاشتن دورنمای نظام بسته حاکم، شرایط حاکم تاریخی را با چشمانداز مارکسی ترکیب کرد و سان را بهعنوان زیرطبقهای از موقعیت اقتصادی ـ سیاسی منطقه بزرگتر کالاهاری مشخص نمود. وی بر این مسئله تأکید میکند که نقد و پیدایش انفراد نتیجۀ متأخر جریانی هستند که طی دو قرن اخیر آشکار شدهاند. این مسئله بهصورت مناقشهای بهشدت در مجله انسانشناسی امروز (با شروع از مجلد ۳۱، ۱۹۹۰) مشاهده میشود.
گزارش فرهنگی جامع بارنارد (۱۹۹۲) افزودن بعدی دیگر، تأکید ماتریالیستی گسترده ویلسن را تصدیق میکند. برنارد با در نظر گرفتن فرهنگ به صورت «ساختار ساختارهای» سلسلهمراتبی، بیان میکند که روابط مبادلاتی چنین ساختار عمیق و درستی را ایجاد نمیکند اما عناصر ساختاری سطحی بهطور خاصی تحتتأثیر تحولات تاریخی در روشهای تولید قرار میگیرند. وی بر این اساس بر ویژگی متمایز و تعیینکننده فرهنگ خویسایی تأکید میکند.
برای مطالعه بیشتر:
Barnard, A. (1992) Hunters and Herders of Southern Africa. A Comparative Ethnography of theKhoisan Peoples, Cambridge: Cambridge University Press
Comaroff, J. and J.L.Comaroff (1992) Ethnography and the Historical Imagination, Boulder: Westview Press
Fortes, M. and E.E.Evans-Pritchard (eds) (1940) African Political Systems, London: Oxford University Press
Gluckman, M. (1954) Rituals of Rebellion in South-East Africa (Frazer Lecture 1952), Manchester: Manchester University Press (reprinted in Gluckman 1963)
——(۱۹۶۳) Order and Rebellion in Tribal Africa, London: Cohen and West
Gulbrandsen, Ø. (۱۹۹۱) ‘On the Problem of Egalitarianism: The Kalahari San in Transition’, in R.
Grønhaug et al. (eds), The Ecology of Choice and Symbol. Essays in Honour of Fredrik Barth, Bergen: Alma Mater A–Z 23
——۱۹۹۴ Poverty in the Midst of Plenty. Socio-economic Marginalization and EcologicalDeterioration in a Southern African Labour Reservoir: The Case of the Ngwaketse of Botswana (Bergen Studies in Social Anthropology 45), Bergen: Norse Publications
Hunter [Wilson], M. (1936) Reaction to Conquest: Effects of Contact with Europeans on the Pondoof South Africa, London: Oxford University Press
Kiernan, J.P. (1990) The Production and Management of Therapeutic Power in Zionist Churches within a Zulu City, Lampeter, Wales: The Edwin Mellen Press
Krige, E.J. and D.J. (1943) The Realm of a Rain-Queen: A Study of the Pattern of Lovedu Society,London: Oxford University Press
Kuper, A. (1982) Wives for Cattle: Bridewealth and Marriage in Southern Africa, London: Routledge and Kegan Paul
Kuper, H. (1947) An African Aristocracy: Rank among the Swazi, London: Routledge and Kegan Paul
Lan, D. (1985) Guns and Rain: Guerrillas and Spirit Mediums in Zimbabwe, London: James Currey
Lee, R.B. (1969) ‘!Kung Bushman Subsistence: An Input-output Analysis’, in A.P.Vayda (ed.) Environment and Cultural Behaviour, New York: Natural History Press
——(۱۹۷۹) The !Kung San: Men, Women, and Work in a Foraging Society, Cambridge: Cambridge University Press
Lee, R.B. and I.De Vore (eds) (1976) Kalahari Hunter-Gatherers: Studies of the !Kung San and Their Neighbors, Cambridge, MA: Harvard University Press
Marshall, L. (1976) The ‘!Kung of Nyae Nyae, Cambridge, MA: Harvard University Press
Mayer, P. (1961) Townsmen or Tribesmen. Conservatism and the Process of Urbanization in a South African City, London: Oxford University Press
——(۱۹۸۰) ‘The Origin and Decline of Two Rural Resistance Ideologies’ in P.Mayer (ed.) Black Villagers in an Industrial Society. Anthropological Perspectives on Labour Migration in South
Africa, Cape Town: Oxford University Press
Murray, C. (1981) Families Divided. The Impact of Migrant Labour in Lesotho, Cambridge: Cambridge University Press
Sansom, B. (1974) ‘Traditional Economic Systems’, in W.D.Hammond-Tooke (ed.) The Bantu Speaking Peoples of Southern Africa: An Ethnographic Survey, London: Routledge
Schapera, I. (1930) The Khoisan Peoples of South Africa: Bushmen and Hottentots, London: George Routledge & Sons
——(۱۹۵۶) Government and Politics in Tribal Societies, London: C.W.Watts & Co. Ltd
Silberbauer, G.B. (1981) Hunter and Habitat in the Central Kalahari Desert, Cambridge: Cambridge University Press
Werbner, R.P. (1989) Ritual Passage, Sacred Journey: The Process and Organization of ReligiousMovements, Manchester: Manchester University Press
——(۱۹۹۰) ‘South-Central Africa: The Manchester School and After’, in R.Fardon (ed.), Localizing Strategies: Regional Traditions of Ethnographic Writing, Edinburgh: Scottish Adademic Press
Wilmsen, E.N. (1989). Land Filled with Flies. A Political Economy of the Kalahari, Chicago: University of Chicago Press