ویراستار: کامران اسکات آقایی / مترجم: ملیحه درگاهی
کتاب حاضر به گروه اقلیت موسوم به شیعی میپردازد که امروزه تقریباً پانزده درصد از مسلمانان جهان را تشکیل میدهند. درحالیکه ایران بهتنهایی بیشترین تمرکز شیعیان را دارد، تحلیل ما شامل جوامع شیعی در ایران، عراق، لبنان، هند، پاکستان و ایالات متحده میشود.
نوشتههای مرتبط
محوریت داستان کربلا نبرد و شهادت امام حسین (ع) و یارانش در کربلا است، این محوری است که داستان حول آن میچرخد. از نظر شیعیان، واقعۀ کربلا محوری است که تمام تاریخ حول آن میچرخد. بااینحال، مورخان نوعاً بر نبرد تأکید کردهاند که به نوبۀ خود به تأکید بیش از حد بر شهدای مرد و حذف تقدیری هرگونه تمرکز بر نقش زنان منجر شده است.
نویسندگان در این مجلد اهمیت نمادهای رمزگذاریشدۀ جنسیتی را که از این جنبههایِ روایات اصلی به دست میآیند، آشکار خواهند ساخت، علیرغم این واقعیت که مورخان مدرن اغلب آنها را بهعنوان حاشیۀ نمادگرایی کربلا در نظر گرفتهاند. این رویکرد به مطالعۀ روایات کربلا امکان تصویر جامعتری از وقایع موردمطالعه را فراهم میآورد و در عین حال یک ساختار نظری اساسی را ارائه میدهد که در آن میتوان مفاهیم جنسیتی را مورد تحلیل قرار داد.
استدلالهای اصلی ارائه شده در این مطالعه به شرح زیر هستند:
- زنان شیعی عموماً بسیار فعالانه در مناسک مذهبی شرکت داشتهاند، هم در مناسک زنانه و هم در مناسک عمومی با حضور هر دو جنس. درحالیکه نقشهای زنان از برخی جهات شبیه به نقشهای مردان است، ولی متمایز نیز هستند. فضا و فعالیتها اغلب به جنسیت خاص بستگی دارند، اما این دو جنس اغلب با یکدیگر تعامل دارند، آینۀ یکدیگر میشوند یا در مقابل هم قرار میگیرند. بررسی دقیق پویاییهای جنسیتی موجود در چنین آیینهایی میتواند پویاییهای جنسیتی گستردهتر را در این جوامع آشکار سازد.
- نمادهای شیعی به روشهای مهمی کدگذاری جنسیتی شدهاند. از این نمادها برای تعریف ایدهآلهای رفتاری زنان استفاده شده است. بهعلاوه، برخی از نمادها دارای جنسیت خاص هستند درحالیکه برخی دیگر از نظر جنسیتی خنثی هستند. این مجموعه از نمادها برای تقویت تمایزات بین جنسیتها مورداستفاده قرار گرفتهاند و درعینحال بر محوریت زنان در کارنامۀ نمادین شیعیسم تأکید میکنند.
- درحالیکه نمادها و آیینهای شیعی در مواقعی برای محدودکردن فعالیتها و نقشهای اجتماعی زنان مورداستفاده قرار گرفتهاند، آنها همچنین بهعنوان ابزاری برای توانمندسازی زنان عمل کردهاند و به ترویج حس هویتهای جنسیتی خاص برای زنان کمک کردهاند.
- درحالیکه مؤلفههای جهانشمولی مختلفی در باورها و اعمال شیعی وجود دارد، تجارب مذهبی زنان شیعی عموماً بسیار متنوع و متفاوت بوده است. رویهها ممکن است بر اساس ترجیحات شخصی، تفاسیر مذهبی، شیوههای فرهنگی رایج، آرمانها یا هنجارهای تعامل/تفکیک جنسیتی، آدابورسوم منطقهای، سطح تحصیلات، یا پیشینۀ اجتماعی – اقتصادی متفاوت باشد.
نگار متحده در فصل اول به تحلیل پویایی جنسیتی نمایشهای آیینی تعزیه در دورۀ قاجاریه میپردازد. او اهمیت شخصیتهای زن را در این سنت تئاتری، همراه با شیوهای که بر اساس آن بازیگران مرد معمولاً نقشهای زن را بازی میکردند، موردبحث قرار میدهد. او استدلال میکند که زنان در برخی موارد نمایشهای آیینی را سازماندهی میکردند که منحصراً توسط زنان اجرا میشد و فقط زنان در آن شرکت میکردند. فصل دوم، اثر کامران اسکات آقایی، به پویایی جنسیتی نمادها و آیینهای شیعی در ایران قاجار میپردازد. نمادها و آیینهای شیعی کارکردهای اجتماعی، روانی و معنوی مختلفی را برای زنان ایرانی انجام میدادند. درحالیکه آیینها به تقویت تفکیک جنسیتی کمک میکردند، اما فرصتهایی را برای زنان فراهم میآوردند تا نقشهای مهمی در مراسم مذهبی عمومی و خصوصی ایفا کنند. زنان حامیان مشتاق و شرکتکنندگان در مراسمهای با حضور هر دو جنس و مناسک فقط مختص زنان بودند. این آیینها به زنان کمک میکرد تا موقعیت اجتماعی خود را ارتقا دهند و شبکههای اجتماعی را توسعه داده و حفظ کنند. این مراسم همچنین بهعنوان وسیلهای برای رشد معنوی و رهایی عاطفی زنان عمل میکرد: ابزاری برای درخواست شفاعت الهی در زندگی معنوی و همچنین در بحرانهای عملی شخصی و خانوادگی. نمادهای درگیر در این آیینها از این جهت کدگذاری جنسیتی داشتند که ایدهآلهای رفتار مرد و زن را به تصویر میکشیدند. درحالیکه این نمادها به طرق خاصی رفتار زنان را محدود میکردند، به ارائۀ حس هویت زنانه و تقویت مرکزیت زنان در اعتقادات شیعی نیز کمک میکردند.
اینگویلد فلاسکرود[۱] در فصل سوم به تحلیل مناسک مذهبی زنان در شیراز مدرن، بهویژه فضای آیینی، اشیا و تصاویر بصری میپردازد. او بر چگونگی شرکت زنان شیعی در مناسک برای رسیدن به رستگاری و شفاعت الهی در دنیا و آخرت تمرکز میکند. او پس از بیان توضیحاتی در مورد خاستگاه و پویایی یک سنت زیباییشناختی شیعی، به شمایلنگاری تصاویر، فضا و اشیا در آیینهای زنانه در شیراز میپردازد.
در فصل چهارم فائقه شیرازی به بررسی بازنماییهای متنوع شخصیتهای زن در مرثیهها، شعارها و سرودها در آیینهای مردمی ایرانی میپردازد. او استدلال میکند که زنان بهعنوان شرکتکننده در مبارزات اجتماعی و سیاسی، مانند جهاد، نشان داده شدهاند، اگرچه این امر همیشه به شیوهای مشابه مردان نیست. از این نمایشهای مردمی برای ترویج حس حمایت مذهبی و ملیگرایانه از رژیم اسلامی در ایران و همچنین تلاشهای ایران برای پیروزی در جنگ علیه عراق، استفاده شد. الگوهایی مانند حضرت فاطمه (س)، حضرت زینب (س)، رقیه و سکینه برای ترویج آرمانهای مادری و مسئولیت خانگی که به نوبۀ خود با موفقیت و بقای سیاسی ملت پیوند خورده بود، مورداستفاده قرار گرفتند. شیرازی معتقد است که این بازنمایی شخصیتهای زن، نقش اصلی که زنان و شخصیتهای مذهبی زن در تاریخ شیعی و سیاست معاصر ایران ایفا کردهاند را نمایان میسازد.
در فصل پنجم، پیتر جی چلکوفسکی[۲] بازنماییهای بصری شخصیتهای زن در نمایشهای مذهبی شیعی، بهویژه حضرت زینب (س) و شهربانو، همسر ایرانی امام حسین (ع) را موردمطالعه قرار میدهد. او به این موضوع میپردازد که چگونه شخصیتهای زن به تصویر کشیده شده در بازنماییهای بصری بهعنوان الگوهای نجابت، پاکی و ایثار عمل میکنند. او سپس به بررسی راههای گوناگونی میپردازد که رژیم اسلامی در ایران از این تصاویر برای نشان دادن آرمانهای رفتار اجتماعی و سیاسی زنان استفاده کرده است. او نمونههایی از این شمایلنگاری را به اشکال مختلف، از جمله اجراها و همچنین پوسترها، تمبرها و نقاشیهای دیواری، توصیف و تحلیل میکند. در سراسر این فصل، چلکوفسکی تداوم و ناپیوستگی بین شمایلنگاری تعزیه و شمایلنگاری سیاسی اخیر را نشان میدهد.
در فصل ششم، شمیم برنی عباس[۳] چگونگی بیان مضامین جنسیتی را از طریق صدای روایی سکینه در مراسم عزاداری زنان در پاکستان تحلیل میکند. گزارش قومنگارانه او از این مراسم، همراه با تحلیل زبانی از محتوای سرودهای آیینی و مناجات، نشان میدهد که در پاکستان، بخش اعظمی از تاریخ شفاهی فاجعه کربلا با صدای سکینه بازسازی میشود.
در فصل هفتم، سید اکبر حیدر به بررسی شیوههای گوناگونی میپردازد که از طریق آنها حضرت زینب (س) در اشعار مدرن اردو و مرثیههای دینی، بهویژه مرثیههای ذاکر برجسته آسیای جنوبی، رشید ترابی، بازنمایی میشود. سپس در مورد چند شاعر دیگر از جمله افتخار عارف، وحید اختر و شاعر زن پروین شاکر بحث میکند. او به نقش محوری حضرت زینب (س) بهعنوان «فاتح دمشق» در روایتهای نمادین کربلا میپردازد. تحلیل ادبی حیدر خطابت نمادین و ابزارهای سبکی مورداستفاده در بازنمایی حضرت زینب (س) در سنت جنوب آسیا را مورد کاوش قرار میدهد. او با نشاندادن چگونگی بیان نمادها و آرمانهای شیعی در گفتمانهای جنسیتی در جنوب آسیا به بخش نتیجهگیری بررسی خود میرسد.
در فصل هشتم، ریحانه غدیالی یکی از مظاهر گوناگون شیعیسم، اسماعیلی، را در جامعه بوهره[۴] هند مطالعه میکند. وی در تحلیل مناسک عمومی مختلط، متوجه میشود که هم مردان و هم زنان بهشدت درگیر مراسم هستند. بااینحال، هرچه این مراسم عمومیتر باشد، زنان تمایل کمتری به مشارکت دارند. به طور متقابل، هرچه این مراسم خصوصیتر باشد، زنان شرکتکننده فعالتر هستند. او همچنین نشان میدهد که چگونه فضا و فعالیتها جنسیتی میشوند و بهعلاوه نقش اصلی زنان در روند تقویت آرمانهای شیعی جهانی و حفظ هویتهای جمعی از طریق اعمال آیینی را بیان میکند. او استدلال میکند که مناسک فقط مختص زنان به آنها احساس قویتری از مرکزیت اعتقادی شیعی میدهد. او همچنین تنشهای بین هنجارهای اجتماعی مردسالارانه و جنبههای رهاییبخش مشارکت زنان در این آیینها را مورد کنکاش قرار میدهد.
در فصل نهم، مری الین هگلند[۵] دو جامعۀ عمدۀ مهاجر شیعی در ایالات متحده آمریکا، یعنی ایرانیان و جنوب آسیاییها را با هم مقایسه میکند. تحلیل تطبیقی او نشان میدهد که اعمال مذهبی این دو جامعه کاملاً متمایز است. او استدلال میکند که زنان آسیای جنوبی در آیینهای شیعی بسیار فعالتر از همتایان ایرانیشان هستند و این را به پیشینههای مختلف اجتماعی – اقتصادی و جمعیتشناسی این دو جامعه، همراه با تجربیات مذهبی و سیاسی متمایزشان نسبت میدهند. او همچنین دریافته است که باورها و اعمال آنها در طول زمان و در مناطق مختلف تغییر یافته است. همانطور که این زنان به ایالات متحده مهاجرت کردند، نگرش آنها نسبت به مناسک متحمل درجات مختلفی از تغییر شد، چراکه آنها با محیطها و اولویتهای جدید خودسازگاری پیدا کردند. تحقیقات او نشان میدهد که چگونه تجارب مذهبی زنان مسلمان علیرغم مذهب مشترک آنها میتواند به طور قابلتوجهی متفاوت باشد.
در فصل دهم، الیزابت وارناک فرنیا[۶] و بسیما ک. بزیرگان[۷] در مطالعۀ خود در مورد مناسک زنان در عراق، فرضیهای که به طور طولانیمدت در مورد تقسیمبندی سفتوسخت فضای عمومی و خصوصی در جوامع مسلمان مورد ملاحظه بود را زیر سؤال میبرند. در عوض، آنها استفاده از مفهوم بسیار ظریفتری را پیشنهاد میکنند که به سیالیت نسبی میان آنچه که به طور سنتی با عنوان «دنیای زنانه» و «دنیای مردانه» برچسب خورده است، اجازۀ ورود میدهد. بر طبق مشاهدات آنها، زن و مرد هر دو درگیر مراسم عمومی هستند. علاوه بر این، مردان نقش حمایتی یا «ابزاری» را در آیینهای زنانه بازی میکنند، درحالیکه زنان ایفاکنندۀ نقش مشابهی در مناسک تحت سلطۀ مردان هستند. فرنیا و بزرگان همچنین استدلال میکنند که پویایی جنسیتی مشاهده شده در آیینها مشابه الگوهایی است که در سایر حوزههای جامعۀ خاورمیانه مشاهده میشود.
در فصل ۱۱، لارا ز. دیب[۸] تغییرات اخیر در آیینهای شیعی لبنان را موردمطالعه قرار میدهد که توسط عوامل بسیاری از جمله شهرنشینی، مدرنشدن و برتری سیاسی احزاب شیعی مانند امل و حزبالله در یک دهۀ گذشته یا بیشتر به وجود آمده است. بسیج شیعیان بهعنوان یک گروه جمعی در دهۀ ۱۹۷۰ تحت هدایت رهبرانی مانند موسی صدر[۹] آغاز شد. طی سالهای اخیر روش جدیدی برای اجرای آیینی در کنار آیینهای سنتیتر پدیدار شده است. این تغییرات در مناسک آیینی تحت تأثیر روندها در ایران بود. طرفداران این آیینهای جدید استدلال میکنند که اعمال جدیدتر «موثقتر» هستند، زیرا به هدف اصلی روایت کربلا نزدیکترند. تفسیرهای متفاوت از نقش حضرت زینب (س) در نبرد کربلا دال بر این گفتمان است. تغییر به سمت استفاده از حضرت زینب (س) بهعنوان الگوی نقشی برای زنان بوده است که با گذشت زمان به طور مستقیمتر در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی مشارکت میکنند. آدابورسوم زنانه به آرامی همراه با روندهای گستردهتر در برگزاری مراسم دگرگون شده است.
مشخصات کتاب:
آقایی، کامران اسکات. زنان کربلا؛ نمایشِ آیینی و گفتمانهای نمادین در اسلام شیعیِ مدرن، ترجمه ملیحه درگاهی، تهران: انتشارات یکشنبه، ۱۴۰۳، ۳۵۱ صفحه
[۱] Ingvild Flaskerud
[۲] Peter J. Chelkowski
[۳] Shemeem Burney Abbas
[۴] Bohra
[۵] Mary Elaine Hegland
[۶] Elizabeth Warnock Fernea
[۷] Basima Q. Bezirgan
[۸] Lara Z. Deeb
[۹] Musa Sadr