دایرهالمعارف بریتانیکا، برگردان زهره دودانگه
در روندی که طی آن تعداد زیادی از مردم در نواحی نسبتاً کوچک تمرکز دائمی مییابند، شهرها شکل میگیرند.
نوشتههای مرتبط
تعریف شهر بر حسب زمان و مکان متفاوت است، اما رایجترین روش آن است که این اصطلاح از منظر جمعیتی شرح داده شود. سازمان ملل خود تعریفی از واژۀ «شهری» یا urban ارائه نمیکند و در عوض پیرو تعاریفی است که در هر کشور استفاده میشود و با یکدیگر تفاوت زیادی دارد. برای مثال، ایالات متحد آمریکا اصطلاح «مکان شهری» را برای هر محلی که دارای جمعیتی بیش از ۲۵۰۰ نفر باشد، بهکار میبرد. در پرو به مرکز جمعیتی که در آن بیش از ۱۰۰ مسکن وجود داشته باشد، شهر گفته میشود.
تاریخ
تعاریف کمّی هرچه باشد، روشن است که خط سیر تاریخ بشر از خلال یک فرایند شهرنشینی پرشتاب مورد توجه قرار گرفته است. این امر تا دوره نئولیتیک، یعنی در حدود ۱۰ هزار سال پیش، که انسانهای توانایی این را پیدا کردند که سکونتگاههای دائمی بسازند به وقوع نپیوست. حتی تا ۵ هزار سال پیش، یگانه سکونتگاههای جهان دهکدههای کوچک و نیمه دائمِ کشاورزان بودند، یعنی شهرهایی که اندازهشان محدود بود، چون هنگامی که خاک پیرامونشان فرسوده میشد باید تغییر مکان میدادند. شهرنشینی پرشتاب تا عصر کلاسیک که شهرهایی با بیش از ۱۰۰ هزار نفر جمعیت پدید آمدند، وجود نداشت، و حتی تا انفجار جمعیتی پایدارِ سه قرن گذشته به پدیدهای رایج تبدیل نشد. در سال ۱۸۰۰ کمتر از ۳ درصد جمعیت جهان در شهرهای ۲۰ هزار نفری یا بیشتر زندگی میکردند. این رقم در میانۀ دهه ۱۹۶۰ به حدود یک چهارم جمعیت افزایش یافته بود. در اوایل قرن بیست و یکم بیش از نیمی از جمعیت جهان در مراکز شهری ساکن بودند.
پیدایش شهرهای کوچک در تمدنهای باستانی، هم در دنیای قدیم و هم در دنیای جدید، تنها به دلیل پیشرفت در کشاورزی و حملونقل میسر شده است. در طی زمان که کشاورزی ثمربخشی بیشتری یافت، مازاد غذا تولید شد. توسعۀ وسایل حملونقل، که تاریخ آن به شروع اختراع چرخ در ۳۰۰ پ م باز میگردد، این امکان را فراهم کرد که مازاد محصولاتی که در نواحی پیرامون شهر کشت میشد، غذای جمعیت شهری را تأمین کند؛ این سیستم تا به امروز تداوم یافته است.
با وجود اینکه این دهکدهها اندازۀ کوچکی داشتند، مردم بسیار نزدیک به یکدیگر زندگی میکردند. مسافتها نمیتوانست بیش از یک پیادهروی ساده باشد و هیچکس نمیتوانست خارج از محدودۀ ذخیرۀ آب زندگی کند. به علاوه، به دلیل اینکه شهرها همواره هدف حمله بودند، اغلب حصاری از دیوارها داشتند و گسترش این موانع و دیوارها در یک ناحیۀ وسیع دشوار بود. حفاریهای باستانشناسی نشان داده است که احتمالاً تراکم جمعیت شهرها در ۲۰۰۰ پ م، ۱۲۸ هزار نفر در مایل مربع بوده باشد (۴۹۴۰۰ نفر در هر کیلومترمربع)؛ در مقابل، امروز، شهرهای کلکته و شانگهای با تراکم حدود ۷۰ هزار در مایل مربع شهرهایی بسیار پرازدحامِ تلقی میشوند.
نخبگان، یعنی اشراف و خدمتگزاران دولت و روحانیان و و ثروتمندان، به جز استثناهای معدودی، در مرکز شهرهای باستانی زندگی میکردند که معمولاً نزدیک مهمترین معبد قرار داشت. در نواحی بیرونیِ دورتر، فقرا حضور داشتند که برخی اوقات همگی با هم به آن سوی دیوارهای شهر تبعید میشدند.
مهمترین شهر روزگار باستان رُم بود که در دوران اوج خود در قرن سوم میلادی، حدود ۴ مایل مربع (۱۰ کیلومتر مربع) وسعت و حداقل ۸۰۰ هزار نفر ساکن داشت. برای فراهم کردن آب مورد نیاز چنین جمعیت زیادی، امپراطوری روم سیستمی از قناتها ساخت که آب آشامیدنی را از تپههایی که ۴۴ مایل دورتر بودند (۷۰ کیلومتر) کانالکشی میکرد. در داخل خود شهر، آب به کمک یک شبکۀ استثنایی از کانالها و لولههای فلزی به خانههای شخصی منتقل میشد، که نظیر آن تا قرن بیستم وجود نداشت. خانههای رومی، مانند اکثر خانههای شهرهای نخستین، ابتدا از سفال های خشکی که در چارچوبهای چوبی آنها را قالب میگرفتند، ساخته میشد. همچنان که شهر رشد مییافت ساختمانهایی از گل، آجر، بتون و نهایتاً سنگ مرمری که به ظرافت حکاکیاش میکردند، در آن ساخته شد.
تأثیر انقلاب صنعتی
این مدل عمومی ساختار شهری تا ظهور انقلاب صنعتی ادامه یافت؛ گرچه در میان شهرهای قرون وسطی به ندرت میشد شهری یافت که به بزرگی رم باشد. در گذر زمان، تجارت هرچه بیشتر به بخش مهمی از زندگی شهری تبدیل شد و یکی از جاذبههایی بود که مردم را از نواحی پیرامونی به خود جذب میکرد. با اختراع ساعت مکانیکی، آسیاب بادی، آسیاب آبی و صنعت چاپ پیوندهای میان ساکنان شهر با شتاب ادامه یافت. شهرها مکانهایی شدند که تمامی طبقات و ابناء بشر درآمیختند، و این شکلی از ناهمگونی را پدید آورد که به یکی از مشهورترین ویژگیهای زندگی شهری بدل شد. در ۱۷۷۷ ساموئل جانسون، شاعر و نویسندۀ انگلیسی، این ویژگی شهرها را در فرازگفتاری مشهور ستایش کرد: «وقتی کسی از لندن دلزده میشود، از زندگی دلزده است؛ زیرا هر آنچیزی که زندگی میتواند در اختیارمان بگذارد، در لندن هست.» لازم به یادآوری است که در آن زمان لندن کمتر از ۱۰۰ هزار نفر جمعیت داشت و اکثر خیابانهایش راههایی باریک و خاکی بودند.
بریتانیا نمونۀ خوبی است برای فهم میزان تأثیر انقلاب صنعتی بر مناطق شهری. در سال ۱۸۰۱ حدود یک پنجم جمعیت بریتانیا در شهرهایی با جمعیت ۱۰ هزار نفر و بیشتر ساکن بودند. تا سال ۱۸۵۱ دو پنجم آنها شهرنشین شده بودند و اگر شهرهای کوچکتر با ۵ هزار نفر جمعیت یا بیشتر را در نظر بگیریم، چنانکه در سرشماری آن سال نیز محاسبه شدند، بیش از نیمی از جمعیت آن روز بریتانیا را میتوان شهری قلمداد کرد. اولین جامعۀ صنعتی جهان به اولین جامعۀ واقعاً شهری تبدیل شده بود. در سال ۱۹۰۱ که ملکه ویکتوریا درگذشت، سرشماری نشان داد که سه چهارم جمعیت بریتانیا شهری است (دو سوم در شهرهای ۱۰ هزار نفر یا بیشتر، و نیمی در شهرهای ۲۰ هزار نفر و بیشتر). در طول یک قرن، یک جامعۀ عمدتاً روستایی به یک جامعۀ عمدتاً شهری تبدیل شده بود. با تداوم صنعتی شدن، این الگو در مقیاس اروپا و سپس در گسترۀ جهان تکرار شد.
انفجار فناوری، یا همان انقلاب صنعتی، به فرایند شهرنشینی اهمیت بخشید. تراکم بالای جمعیت در نواحی کوچک، بدین معنا بود که کارخانههای جدید میتوانستند ائتلاف بزرگی از کارگران را تشکیل دهند و چنین نیروی کار بزرگتری میتوانست حتی بیشتر هم تخصصی شود. در قرن نوزدهم هزاران کارگر صنعتی در اروپا وجود داشت که تعداد زیادی از آنها در شرایط اسف باری زندگی میکردند. مهاجرانی که مجذوب وعدۀ کار شده بودند و از نواحی روستایی به شهرها سرازیر شدند، صرفاً برای یافتن کار مجبور شدند که در محلات فقیرنشین آلوده و متراکم، در جوار زباله، انواع بیماری و حیوانات موذی زندگی کنند. خیابانهای شهرهای جدیدتر که برای تجارت طراحی شده بودند، اغلب به صورت طرح شبکهای آرایش یافتند و نیازهای انسانی مثل حریم خصوصی و خلاقیت کمتر در آنها دیده شده بود؛ اما اجازه میداد که این شهرها به شکل نامحدودی گسترش یابند.
رشد مدرن
با توجه به تجمع تعداد زیادی از کارگران و خانوادههایشان در شهرها، صنعت گرایی نهایتاً به اینجا رسید که، برای اکثریت قریب به اتفاق مردم جهان، زندگی مدرن بیتردید معادل زندگی شهری باشد. در طول قرنهای بیستم و بیست و یکم، توسعۀ اقتصادی مستمر و رشد جمعیت به ظهور ابرشهرها دامن زد؛ یعنی تجمع مراکز شهری که ممکن است کیلومترها امتداد داشته باشند. نمونههایی از این پدیده در ایالات متحد آمریکا، در سواحل شمال شرقی و در امتداد سواحل جنوب کالیفرنیا ظهور کرده است. ابرشهرهای دیگر عبارتاند از مجموعه توکیو-اوزاکا-کیوتو در ژاپن، منطقۀ میان لندن و شهرهای میدلند در بریتانیای بزرگ و ناحیۀ هلند-بلژیک مرکزی.
*این مقاله پیشتر در سایت انسانشناسی و فرهنگ منتشر شده بود و امروز با بازنگری و ویرایش بر اساس نسخۀ جدید مقالۀ دایره المعارف بریتانیکا، از نو منتشر میشود.
مقاله به صورت زیر ارجاع داده شود:
- MLA Style: “urbanization.” Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica, 2010.
- APA Style: urbanization. (۲۰۱۰). Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Brit