کارلوس کوتینو، استاد نظریه سیاسی دانشگاه ریو دو ژانرو برزیل/ برگردان ناصر فکوهی
آثار دوران پختگی لوکاچ را اغلب بهمثابۀ پربارترین کارهایش برای تبیین یک نظریه زیباییشناسی مارکسیستی به حساب آوردهاند. اما هرچند تحلیلهای انتقادی درخشان او به ویژه دربارۀ ادبیات قرن نوزدهم، بسیار ستایش شده، اظهار نظرهایش دربارۀ ادبیات قرن بیستم با تردید بسیار روبهرو بودهاند. به جز مواردی نادر، لوکاچ، هنر و ادبیات دوران ما را به عنوان «آوانگارد» (پیشتاز) میشناسد، واژهای که برای او به معنای «منحط» (décadent) بود. برای نمونه لوکاچ به شدت به جویس و بکت یورش برده و چندان تمایلی به پروست و کافکا نیز از خود نشان نداده است. در حالی که این دو را می توان به درستی و در پرتو مقولهبندیهایی که خود لوکاچ در بطن زیباییشناسی انتقادی قرار میدهد، واقعگرا دانست.
نوشتههای مرتبط
Carlos Nelson Coutinho, Actuel Marx, 45, 1er sem. 2009, p. 36.