چارلز ل. ردمن، ترجمۀ زهره دودانگه
گردهمآمدن مردم در مراکز شهری بزرگ یکی از تغییرات بنیادین تاریخ بشر است. از حدود ۶۰۰۰ سال پیش در نقاط گوناگون دنیا، قصبات بزرگ و سرانجام شهرها از اجتماعاتی سربرآوردند که پیش از آن روستایی-کشاورزی خوانده میشدند. این فرایند که اغلب انقلاب شهری نامیده میشود، چیزی فراتر از رشد اندازۀ این اجتماعات بود؛ و تغییراتی را نشان میداد که در شیوۀ تعاملات مردم، ارتباط آنها با محیط و روشی که اجتماعات خود را بر اساس آن سازماندهی کرده بودند، پدید آمده بود. جریانها و نهادهایی که در این زمان پدیدار شدند، پیوسته رشد کردند و اساس جامعۀ شهری امروز را شکل بخشیدند.
نوشتههای مرتبط
باستانشناسان و مورخان به عوامل گوناگونی اشاره کردهاند که احتماًلاً سبب تسریع رشد شهرها و سازمانیابی دوبارۀ جامعه شدهاند. این عوامل عبارتند از: نیاز به آبرسانی، رشد جمعیت، جنگ، تولید تخصصی و تجارت در مقیاس بزرگ. بر اساس یک نظریه، دشتهای آبرفتی لم یزرع که شهرها در آن توسعه یافتهاند، برای نگهداری و تامین معاش جمعیتی زیاد، نیازمند آبرسانی بودند. ساخت و نگهداری ابزار آبرسانی و نیز تخصیص آب، نیازمند طبقهای ممتاز بود که آن را مدیریت کند. این قشر ممتاز به نوبۀ خود هستۀ این جامعۀ پیچیده و مختلط را تشکیل میداد. بر اساس نظریهای دیگر، زمانی که یک زمین زراعی به طور کامل اشغال میشد، تعارض و کشمکش میان مقیمان و همسایگانشان بالا میگرفت. گروهی که مقهور میشد طبقۀ پایینتر را تشکیل میداد، در حالیکه فاتحان طبقۀ اصلی ممتازی را شکل میدادند که در شهرها مستقر میشد. همزمان، طبق نظریهای دیگر، احتماًلاً تکرار روزافزون درگیری و نزاع یا جابجایی اجباری با هدف افزایش قدرت حاکمان، سبب تثبیت سکونت مردم در شهرها شده است. به نظر میرسد که این نظریه در یکی از شهرهای اولیۀ حقیقی، یعنی اوروک (Uruk) در بینالنهرین، صادق باشد. در عینحال نظریۀ دیگری اشاره میکند که گسترش تبادل محصولات بزرگ مقیاس، دو عامل تولید و بازار را تشویق کرد که به عنوان ابزار مدیریت منابع و تجارت در شهرها استقرار یابند. این امر ترقی قشر مدیریتی و نیز تولید کنندگان تخصصی را، که هردو از مؤلفههای کلیدی جامعۀ شهری هستند، تسریع کرد.
ما با توجه یافتههای باستانشناسی و مدارک مکتوب میدانیم که هریک از این عوامل در جوامع شهری اولیه وجود داشته است، اما آن نظم و روال حقیقی که بر اساس آن توسعه یافتهاند، روشن نیست. سؤال اصلی این است که آیا پیشرفتها در یک یا چندی از این نواحی بر شهرها مقدم بوده و موجبات رشد شهری را فراهم کرده است؛ یا آنکه پس از شکل گیری شهرها به عنوان نتیجۀ طبیعی جوامع مدنی نوپا، این پیشرفتها پدید آمدهاند. پیچیدگی بالقوۀ این فرایند موجب شد تعدادی از پژوهشگران این موضوع را طرح کنند که ترکیب اینها و عوامل دیگری که همگام با هم کار میکنند، سبب وقوع تغییرات بنیادینی شد که برای انقلاب شهری لازم بوده است. این پژوهشگران آبرسانی، کشاورزی و تبادل کالاها را در شکل دادن به زیربنای یک تمدن مهم میدانند. هرچند رویکردی که متغیرهای زیادی را در نظر میگیرد، روابط اجتماعی در حال تحول را به مثابۀ نیرویی میداند که موجب پیدایش فرایند شهرنشینی شده است.
بینالنهرین
به نظر میرسد که انقلاب شهری ابتدا از ۵۵۰۰ تا ۳۵۰۰ قبل میلاد در بینالنهرین -که اکنون عراق خوانده میشود و در جنوب غربی ایران و شرق سوریه قرار دارد- رخ داده است. توسعۀ تاریخی در بینالنهرین را میتوان به عنوان یک نمونۀ مورد مطالعه در نظر گرفت و از این رهگذر فرایندهای همگام با شهرنشینی اولیه را بررسی کرد. دشت بینالنهرین به طور طبیعی کم آب بود؛ بنابراین پیش از توسعۀ تکنیکهای آبیاری در ۵۵۰۰ ق.م، تعداد کمی از مردم آنجا زندگی میکردند. در طول ۲۰۰ سال بعد، در یک دورۀ طولانی، که باستانشناسان آن را دوره ی عبید (Ubaid period) مینامند، مردم پیشرفت آرامی داشتند؛ اما با وجود این، نخستین بنیاد جامعه شهری جهان را پایهگذاری کردند. بسیاری از پژوهشگران باور دارند که در طول این دوره، مردمی که اکنون سومری خوانده میشوند، به بینالنهرین آمدند. مکانهای منسوب به دورۀ عبید در عراق، و همچنین در دامنه تپههای پیرامونی واقع در ایران و ترکیه کنونی کشف شدهاند. این مکانها ویژگیهای فرهنگی مشترک بسیاری دارند و هریک به ادراک جامعۀ شهری اولیه کمک کردهاند. اما به نظر میرسد که اولین مکان حفر شده، اریدو (Eridu)، هنوز بیشترین اطلاعات مفید را دربردارد. به نظر میرسد در میان این مکانها، اریدو که در جنوبیترین بخش دشت بینالنهرین واقع شده است، بالاترین سطح توسعه را به دست آورده باشد. احتماًلاً سکونتگاه اولیۀ آن بزرگتر از دهکدههایی نبوده که به مدت هزاران سال درههای مناطق مرتفع کوهستانی را همچون نقطههایی پوشانده بودند. اما مردم اریدو به اصول آبیاری پی بردند، و گویا میزان حداکثر و حداقل درجه آبوهوای بینالنهرین برای کاشتن گندم و جو، نگهداری از گوسفندان، بزها و گاوها مناسب بوده است.
باستان شناسان کشف کردند که در اریدو آنچه معبد پنداشته میشود، حدود ۳۵۰۰ ق.م ساخته شده است. وجود چنین بنایی در آن روزگار نشان میدهد که جامعه نسبتاً به حد بزرگی رشد یافته بود؛ یعنی سطحی معادل ۱۰ هکتار (۲۵ آکر) و جمعیتی در حدود ۲۰۰۰ نفر داشت. وجود تعداد بسیار زیادی جمعیت در یک سکونتگاه دلالت دارد بر سیر تکامل روابط اجتماعی بسوی سطح جدیدی از وحدت در جامعه، و وابستگی بالقوه به سکونتگاههای اطراف برای برخی کالاهای معیشتی.
بین ۳۵۰۰ تا ۲۹۰۰ پیش از میلاد، در عصری که دوره آغازین نگارش (Protoliterate) یا دورههای اوروک و جمدت نصر (Jemdet Nasr) خوانده میشود، تعداد سکونتگاههایی که جمعیتی بیش از ۱۰۰۰ نفر داشتند، در بینالنهرین افزایش یافت. سفالهای این دوره نشان میدهد که تولیدات کشاورزی و هنری سازمان یافتهتر شدند. در طول این دوره، بیشتر ظروف سفالی بر روی چرخ یا روی قالبها ساخته شدند، یعنی روندی که سبب بازده و استانداردسازی بیشتری شد و بر یک اقتصاد تجاری پیچیده دلالت داشت. کشف مهم دیگر از این دوره شواهدی است از تلاشهای نخستین برای نوشتن بر روی سنگ و گل رس. بیشتر این نوشتههای اولیه که برای نگهداری ثبت و مدارک استفاده میشد، سند دیگری است برای پیچیدگی روزافزون اقتصاد بینالنهرین. علاوه بر آن ساختمانهای این دوره که باستانشناسان آنها را به عنوان معبد معرفی میکنند، پیچیدگی رو به رشد و بزرگ شدن این جوامع را نشان میدهند. برخی معابد که گویا دسته بندی داشتند، احتماًلاً به عنوان محوطه مقدس مورد استفاده قرار میگرفتند و تعداد کمی از آنها بر روی سکوهای بلندی ساخته شده بودند و بعدها زیگورات نامیده شدند. احتماًلاً بلندی و برجستگی ساختار این بناها، قدرت رو به رشد رهبری مذهبی جوامع را بازتاب میداده است.
اسناد مربوط به ۲۹۰۰ تا ۲۳۵۰ ق.م، که دوره دودمانیِ (dynastic period) نخستین خوانده میشود، چنین نشان میدهد که تقریباً در ۲۴ سکونتگاه، که با معیار اندازه خالص جمعیت به راستی شهر محسوب میشدند، رشد قابل توجه جمعیتی رخ داده است. در طول این دوره، تولید ظروف سرامیکی، فلزی و محصولات پارچهای به دست صنعتگران سازمان یافته شده و به گروههای تخصصی آرایش یافت. سنگ، چوب، سنگ معدن فلزی و دیگر مواد غیربومی به شهرهای مناطق کمارتفاع آورده شده و برای طبقه ممتازِ محلی به شکل کالاهای آماده برای مصرف درآمدند. در حدود ۲۵۰۰ ق.م نوشتن در سراسر دشت بینالنهرین همگون و استاندارد سازی شده بود. همچنین در این زمان جوامع به تدریج به شکل شهرهای مدرن درآمدند: نواحی متراکم مسکونی با خیابانهای پیچدرپیچ کوتاه و خانههای چندطبقه. پیش از آن معابد بزرگترین بناها در شهرها بودند که دلیلی است بر اهمیت نهادهای مذهبی در فرهنگ بینالنهرین. اما در پایان این دوره، کاخها به عنوان بناهای بزرگ معرفی شدند و گویی اشاره دارند به یک حکومت سلسله مراتبی سکولار در حال رشد؛ همزمان تولید تخصصی و تنوع دسترسی به منابع اقتصادی، نشان از قشربندی اجتماعی بزرگتری دارد.
در پایان دورۀ دودمانی نخستین، دهکدههای برابریخواهِ (egalitarian villages) دورههای پیشین- که در درجۀ اول بر اساس نظام خویشاوندی اداره میشدند- به سلسلهمراتبی از شهرها و شهرستانها توسعه یافتند که دارای طبقهبندی اجتماعی مشخصی در میان گروههای متنوع شغلی بودند. همچنان که قشربندی اجتماعی قوت مییافت، حکمرانان دولتشهرها ظهور کردند و آغاز کردند به اینکه خود را با عنوان شاه و فرمانروا خطاب کنند. اگرچه جزییات کشمکش بر سر قدرت روشن نیست، ولی تکرر جنگ میان دولتشهرهای بینالنهرین، که از نظر سیاسی مستقل بودند، نشان میدهد که توازن قدرت به نفع کسانی تغییر یافت که نیروهای نظامی در اختیار داشتند.
هند، چین و آمریکا
در هزارۀً بعدی، تغییرات مشابهی در درۀ رود سند واقع در آسیای جنوبی ، درۀ رود زرد واقع در چین و نهایتاً درۀ مکزیک رخ داد. این مناطق و بسیاری از مناطق دیگر، شیوۀ شهرنشینی منحصربهفردی داشتند، اما نیروهای بنیادی مشترک بسیاری نیز، به طرق مختلف، به رشد شهرهایشان کمک کردند.
در امتداد درۀ رود سند، یعنی پاکستان و هند کنونی، تمدن درۀ سند که به سبب یکی از شهرهای بزرگ خود با عنوان فرهنگ هاراپایی نیز شناخته میشود، در حدود ۲۴۰۰ ق.م پدیدار شد. تا کنون نزدیک به ۱۰۰۰ مکان هاراپایی کشف شده است. میان آنها، موهنجودارو از مکانهایی است که به طور وسیعی حفاظت شده و در محدودۀ دولت جدید پاکستان قرار دارد. مشخصۀ موهنجودارو و دیگر مکانهای مهم تمدن هاراپا بناهای بزرگی است که از آجر پخته ساخته شدهاند و این آجرها با الگوی ردیفی دقیقی چیده شده اند. ممتازترین ویژگی این مکانها ارگ است که در سطح بالاتری از بقیه بخشهای شهر قرار گرفته و با سازههای سنگینی پوشانده شده است. تعداد زیادی ظروف سفالی منقوش و مقداری فلز یافتشده در موهنجودارو نشان میدهد که مراکز اصلی هاراپا فعالانه کالا مبادله میکردند؛ و با وجود شواهد اندک احتماًل آن وجود دارد که این تمدن حتی با بینالنهرین تجارت میکرده است. هاراپاییها سیستم نشانهگذاری مکتوب خود را نیز توسعه دادند.
در درههای رودخانههای پهناور چین شمالی، برخی از تمدنهای بزرگ اولیه اوراسیا توسعه یافتند. در دشتهای آبرفتی رود زرد، دهکدههای کشاورزی نئولتیک در قالب اتحادیههای تحت اداره فرماندهان همپیمان شدند. این همپیمانان نهایتاً در هزاره دوم پیش از میلاد برای تشکیل یک دولت اولیه به هم پیوستند. بر اساس اسطورههای آنها، نوشتههای اولیهشان بر روی استخوانهای اوراکل[۱] و کاوشهای باستانشناسی، میدانیم که سلسله شانگ (ین) یکی از شناختهشدهترین تمدنهای اولیه چین بوده است. نسلها طول کشید تا قدرت تمرکز یابد؛ از آنجایی که حاکمان از میان خاندانهای مختلفی انتخاب میشدند، پایتخت به شهرهای متعددی انتقال پیدا میکرد. هرچند که قدرت نهایتاً به یک خاندان سلطنتی واگذار شد و شهر آنیانگ (Anyang) به عنوان پایتخت دائمی انتخاب شد. در طول این مدت مردم سلسلۀ شانگ به توسعۀ صنعتی برنزی (مفرغی) دست یافتند که موجب تولید انبوه ظروف و ابزاری شگفت انگیز شد.
و بالاخره، قارۀ آمریکا با بنیانهای بسیار متفاوت، تمدنهای شهری اولیه فراوانی داشت. مهمترینشان مردمی بودند که در مکزیک مرکزی سکونت داشتند و اولین شهر بزرگ آمریکاییها، شهر تئوتیهواکان را ساختند. زندگی روستایی کشاورزی در مکزیک در طول هزارههای ۲۰۰۰ و ۱۰۰۰ پیش از میلاد پدیدار شد، که نسبتاً به تازگی با مناطق نخستین آسیا مقایسه شده است. بنیان اقتصادی این تمدن نیز متفاوت بود. ذرت مهمتر از محصولاتی چون گندم، جو و یا برنج بود. گذشته از این مکزیکیها در مقایسه با همتایان خود در جهان حیوانات خانگی کمی داشتند، تنها سگ و بوقلمون. ولی مردم آسیا گوسفند، بز، گوساله و خوک پرورش میدادند. بهرغم این تفاوتها در قرن اول و دوم پیش از میلاد، شهری بزرگ در مرز شمالی دره مکزیک، در جوار مکزیکوسیتی امروزی پدیدار شد. تئوتیهواکان با سرعت شگفتآوری رشد کرد تا جایی که بیش از صد هزار نفر انسان در آن سکونت یافتند. به روشنی میتوان دریافت که برنامهریزی زیادی برای ساخت ساختمانهای مرکزی متعدد این شهر بکار گرفته شده است. تئوتیهواکان تا زمان انحطاط خود در قرن هفتم میلادی، مرکز تولید صنعت، تجارت و احتماًلاً قدرت نظامی برای سراسر مکزیک مرکزی بود.
رشد هریک از جوامع شهری در نواحی مختلف جهان سیری منحصربهفرد را دنبال کرده است. هرچند به طور کلی، وقتی تعداد کثیری از مردم برای زندگی با یکدیگر میکوشند، جریانهای اولیه و اصلی [مشترکی] دخیل هستند. دیدگاه جالبی وجود دارد که طبق آن هریک از جوامع شهری اولیه، که [در بخشهای پیشین] معرفی و تشریح شد، تنها در صورتی دورههایی از تنزل شهرنشینی و حکومت سیاسی کمترمتمرکز را تجربه میکردند که [پیشتر] شهرنشینی و قدرت سیاسی نوظهور را تجربه کرده باشند. بنابراین در حالی که بسیاری از نیروها رشد شهرنشینی و قدرت سیاسی متمرکز را تشویق میکنند، نیروهای مهم دیگری نیز علیه چنین توسعههایی عمل میکنند. گرچه حتماً نیروهای مشوق شهرنشینی برای بیش از هزار سال دارای قدرت بیشتری بودهاند و بدین سبب بیشتر جهان شهرنشین شده است؛ با وجود این، هنوز نیروهایی که سکونتگاهها و دولتهای غیرمتمرکز را ترویج میکنند، فعال هستند. اینجا آثار سه فرایند مهم به طور خلاصه مورد بررسی قرار میگیرد: گسترش تولید غذا، پدیدارشدن صنعت و تجارت، و حکومتی که بیش از گذشته ماهیت سلسله مراتبی دارد.
یکی از پیش نیازهای رشد جوامع شهری این بود که ذخیره غذا گسترش یابد. این کار از طریق اهلی سازی مؤثرتر حیوانات، کشت بیشتر زمین و استراتژیهای تولیدی قویتر به دست آمد. هریک از این پیشرفتها سبب رشد بازده ناخالص محصولات کشاورزی شد و با صرف هزینه به دست آمد. افزایش بازده حیوانات اهلی و گیاهان، حاصل تخصصیشدن در پرورش یک محصول یا حیوان بود و این تخصصی شدن با هدف کنترل بهتر توزیع و توسعه فنون زراعت و برداشت محقق شد. گرچه تخصصیسازی سبب تولید بیشتر میشد، ولی کشاورز را نیز در ریسک بالاتری از شکست قرار میداد. افزایش وسعت زمین زراعی نیز به افزایش محصول میانجامید، اما به قیمت میزان نیروی انسانی بیشتری که صرف هر واحد تولید میشد. این هزینه تا اندازهای ناشی از فواصل بیشتری بود که کشاوزان میبایست برای رسیدن به زمینها طی کنند، و همچنین این واقعیت که زمینهای حاصلخیزتر تحت استفاده بودند، بنابراین کشاورزان باید نیروی انسانی بیشتری را صرف زمینهایی میکردند که حاصلخیزی کمتر و در نتیجه بازده پایین تری دارند.
بیش از هزار سال، مؤثرترین وسیلۀ افزایش تولید غذا، تقویت و ارتقای فنون کشاورزی بود تا محصول بیشتری از هر هکتار زمینِ زراعی به دست آید. چنین هدفی به واسطه کاشت متراکمتر غلات ، کوتاه کردن دوره آیش بین کشت محصول، و آوردن آب بیشتر به زمین توسط آبیاری تحقق یافت. هریک از این روشها ذخیرۀ غذای یک جامعه را به میزان قابلتوجهی افزایش میداد. اما هزینهها به دلیل افزایش نیروی انسانی و فرسایش بالقوه محیط بسیار زیاد بود. کاشت انبوهتر و زود به زودتر احتماًلاً حاصلخیزی خاک را کمتر میکرد، در عین حال آبیاری بیش از اندازۀ زمینها میتوانست به اشباع شدن زمینها از آب و شور شدن آنها منجر شود. هیچ یک از این روشها که برای افزایش محصول به کار گرفته میشدند، به طور ذاتی بد نیستند؛ اما باید با توجه به زمینۀ اجتماعی و محیطی موجود و به شیوهای پایدار بکار گرفته شوند؛ وگرنه سرانجام سبب تخریب قابلیت تولیدی جامعه میشوند.
اکثر جوامع انسانی در حفظ تعادل بسیار موفق عمل کردهاند. اما در تمدنهای اولیۀ جهان، اغلب تقاضا برای تولیدِ بیشتر از قابلیتهای محیط پیشی گرفته و سبب فاجعه زیست محیطی شده است. چه چیزی سبب شد که این جوامع سازمانیافته شرایط را به صورت اشتباه پیشبینی و محاسبه کنند؟ یک جنبۀ مهم انقلاب شهری تبلور ایدۀ مالکیت خصوصی و انگیزه برای مازاد تولید کشاورزی بود. در یک جهان ساده، یک گروه مانند خانواده تنها مقداری کالا تولید میکند که برای خوراک و پوشاک نیاز دارد. ]در چنین جامعهای[ انگیزه برای تولید بیشتر کم است، چون مقدار غذای اضافهای که یک نفر میتواند بخورد محدود است. با این حال در بعضی جاها، بین ۵۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ سال پیش، این شرایط تغییر کرد؛ برای حمایت از تولید کالاهایی که به علت اعتباربخشیشان باارزش پنداشته میشدند، تولید مقادیر عظیمی از مازاد محصولات کشاورزی آغاز شد. به نظر میرسد که این وضع در جامعهای اتفاق افتاده که ایدههای مالکیت در آن توسعه یافته بود، نابرابری اجتماعی وجود داشت و روابط قدرت نامتوازن بود.
این تغییر اساسی در محرکهای اجتماعی به دو فرایند پایهای دیگر در شهرنشینی وابسته است. پیدایش صنعت و تجارت و حکومتی بیشازپیش سلسلهمراتبی. برقراری یک زندگی روستایی یکجانشین، به افراد امکان داد که داراییهای مادی خود را گرد هم آورند.
طی بیش از هزار سال تولید این کالاها، از ظروف سفالی و ابزار کاربردی گرفته تا اجناس زینتی شخصی، به صورت فعالیتهایی تخصصی درآمد. برخی اقلام از مواد خامی درست میشدند که میبایست از منابع دوردست وارد میشد. این مکتب مصرفگرایانه نمیتوانست وجود داشته باشد، مگر اینکه برخی کشاورزان مازادی را تولید کنند که بتواند برای حمایت این صنعت و تجارت رو به رشد استفاده شود. برخی کالاهای سودآور مستقیماً به کشاورزان نفع میرساندند، اما منابع قابلتوجهی برای بهدستآوردن مواد خام خارجی و تولید کالاهای اعتباری، که تنها متعلق به طبقه ممتاز نوظهور بود، سرمایهگذاری میشد. این علاقه طبقه ممتاز بود که صنعت و تجارت را پرورش دهد، زیرا این کار به تولید کالاهایی اعتباری منجر میشد که پایگاه اجتماعی والایشان را مستحکم میکرد.
باستانشناسی و تاریخ بارها نشان داده که جایی که گروه بزرگی از مردم گرد هم آیند، این مردم اشکال سلسلهمراتبی حکومت را به گزینههای سادهتر برابریخواه ترجیح میدهند. یک حکومت سلسله مراتبی معمولا به دست اعضای طبقه ممتاز اداره میشود، یعنی طبقهای که منافع بسیار زیادی را از قابلیت تولیدی تعداد کثیری از مردم عادی به دست میآورد. اعضای این طبقه ممتاز چنین موقعیت مساعدی را با استفاده از توزیع دوباره کالاهای گردآوری شدۀ خود در میان مردم عادی، مسلح کردن خود و خلع سلاح کردن مردم عادی، استفاده از نیروهای انحصاری خود برای برقراری دستورات و ارتقای امنیت فردی، و نهایتاً با صورتبندی یک ایدئولوژی یا مذهبی که جایگاه آنها را توجیه میکند، محافظت میکنند.
روشن است که برخی [از انواع] مدیریتهای متمرکز فعالیتهای اقتصادی و قضاوت و احقاق حق در منازعات، بهرهوری کلی جامعه را بالا برد. با وجود این، حکومت سلسله مراتبی خود بالقوه دارای ابعادی منفی بود: تصمیماتی که طبقه ممتاز میگرفت، ممکن بود که تمایلات آن قشر را ارضا کند، نه تمایلات اکثریت مردم را؛ احتمالاً ارتباطات به سبب فاصله جغرافیایی تصمیمگیرندگان با مانع روبرو میشد؛ و نهایتاً الگوی مصرفی طبقۀ ممتاز ممکن بود که بهره گیری ناپایدار از محیط زیست را رواج دهد. ۵۰۰۰ سال گذشته شاهد یک تأثیر و تأثر متقابل همیشگی میان مزایا و معایب جامعه شهری بوده است، که نتیجۀ آن عرضۀ صدها نمونه از این واقعیت است که چگونه مردم برای حفظ تعادل میان این نیروها تلاش کردهاند.
چارلز ل.رِدمن (Charles L. Redman ) استاد انسان شناسی و مدیر مرکز مطالعات محیطی دانشگاه ایالت آریزونا است.
این ترجمه در سال ۱۳۹۰ از دایره المعارف اینکارتا (۲۰۰۹) ترجمه شده و امروز با بازنگری دوباره منتشر میشود.
Microsoft ® Encarta ® ۲۰۰۹. © ۱۹۹۳-۲۰۰۸ Microsoft Corporation. All rights reserved.
[۱] ۱- استخوان اوراکل (Oracle bone) قطعاتی از استخوان لاک پشت بود که به ویژه در زمان سلسله شانگ برای پیشگویی بکار گرفته میشد. این استخوانها برای نوشتن اطلاعات تاریخی مهم مانند شجره نامه سلسله شانگ بکار میرفتند. برای اطلاعات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://en.wikipedia.org/wiki/Oracle_bone